- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یاران حضرت مهدی ( علیه السلام ) از ملّیت های گوناگونی تشکیل می شوند. در روایات سخنان گوناگونی در این باره وجود دارد. گاه از عجم ها به عنوان سپاهیان حضرت نام می برند که غیر عرب را در بر می گیرد. برخی روایات نام شهرها و کشورهایی را ذکر می کنند که سپاهیان از آن جا به یاری حضرت می شتابند و گاهی سخن از قوم خاصی مانند توبه کنندگان بنی اسرائیل، مومنان مسیحی و انسان های وارسته که به امر خداوند زنده می شوند (رجعت) و به یاری حضرت می آیند.
بررسی روایات:
الف: از برخی روایات فهمیده می شودکه تعداد قابل توجهی از سپاهیان مخصوص و ارتش حضرت مهدی ( علیهم السلام ) عجم هستند. هر چند عجم به غیر عرب گفته می شود، ولی به طور قطع ایرانیان را نیز در بر می گیرد و از آنان با تعبیرهایی مانند «اهل ری، اهل خراسان، گنج های طالقان، قمّی ها، اهل فارس، و … یاد شده است».[۱] از امام باقر( علیه السلام ) نقل شده که فرمود: «نیروهایی با پرچم های سیاه،که از خراسان قیام کرده اند در کوفه فرود می آیند و هنگامی که حضرت مهدی (ع) در شهر مکّه ظهور می کند، با آن حضرت بیعت می کنند».[۲]
و نیز از آن حضرت درباره یاوران مخصوص امام زمان ( علیه السلام ) نقل شده که فرمود: «یاران حضرت قائم (ع) سیصد و سیزده نفرند و از فرزندان عجم می باشند».[۳]
از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: «خاک قم، مقدس است …. مگر نه این که آنان یاران قائم ما هستند و دعوت کننده به حق ما می باشند؟»[۴]
عفان بصیری می گوید: امام صادق ( علیه السلام) به من فرمود: «آیا می دانی چرا شهر قم را به نام قم نامیدند؟» عرض کردم: خدا و رسولش و شما بهتر می دانید. فرمود: «زیرا مردم قم پیرامون قائم گرد می آیند و با او می مانند و پایداری می کنند و به او یاری می رسانند».[۵]
از امیر المؤمنین ( علیه السلام) نقل شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «….. در خراسان گنج هایی است که از جنس طلا و نقره نیست، بلکه مردانی هستند که عقیده به خدا و رسولش، آنان را در کنار یکدیگر گرد خواهد آورد».[۶]
و نیز از امیر المؤمنین ( علیه السلام ) نقل شده که فرمود: «خوشا به حال طالقان، زیرا خداوند در آن جا گنج هایی دارد که از جنس طلا و نقره نیستند، بلکه مردانی مومن هستند که خداوند را به حق شناخته اند و آنان یاوران حضرت مهدی (ع) در آخر ا لزمان می باشند».[۷]
بنابر آن چه از این روایات و نیز روایات دیگر استفاده می شود، ایرانیان و شیعیان این سامان در قیام حضرت مهدی ( علیه السلام ) و یاری رساندن به آن حضرت نقشی فعال خواهند داشت. البته خداوند به حقایق امور و آینده عالم آگاه تر است.
ب: شرکت عرب ها و خصوصاً مردم عراق که بخشی از جامعه عربی محسوب می گردند، و نقش آنان در حمایت از قیام و انقلاب حضرت مهدی (ع) نیز از برخی روایات استفاده می شود: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده که فرمود: «بزرگان و انسان های شریفی از سرزمین شام (سوریه) به حضرت مهدی (ع) می پیوندند و نیز کسانی که از قبائل و سرزمین های گوناگون اطراف آن هستند، آنان چنانند که گوئی دل های شان پاره های آهن است آنان پارسایان شب و شیران روزند».[۸]
از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: «سیصدو سیزده نفر به عدد یاوران جنگ بدر، در میان رکن و مقام (در کعبه) با حضرت مهدی (ع) بیعت می کنند. در میان آنان بزرگانی از مردم مصر و نیکانی از شام و نیکانی از مردم عراق به چشم می خورند، حضرت فرمانروایی خواهد کرد، آن مقداری که خدا بخواهد».[۹]
و نیز از امام باقر ( علیه السلام ) درباره شهر کوفه، یکی از شهر های عراق، نقل شده که فرمود: «هنگامی که حضرت قائم(ع) ظهور کند و به کوفه بیاید، خداوند از پشت کوفه (نجف) هفتاد هزار انسان صدیق و راستگو را بر می انگیزد، آنان از یاران و اصحاب حضرتش خواهند بود».[۱۰]
این دور نمایی است از شرکت مردم عراق که از برخی روایات استفاده می شود و جزئیات و حقایق حوادث آینده را خدا بهتر می داند.
درنتیجه می توان گفت:باتوجه به اینکه شیعیان دردوکشورایران وعراق سکونت دارند ومنتظر معتقد به ظهور حضرت مهدی هستند،طبیعی است که یاران آن حضرت از میان منتظران ومراکز شیعه نشین باشد.
پی نوشت:
[۱] . نجم الدین طبسی، چشم اندازی به حکومت مهدی(ع ) ، ص ۹۷.
[۲] محمد باقرمجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹.
[۳] .نجم الدین طبسی، همان ، ص ۹۷ به نقل از فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۳۶۶.
[۴] . محمد باقر مجلسی ،همان، ج ۶۰، ص ۲۱۸.
[۵] . همان، ص ۲۱۶.
[۶] . ابن طاوس، ملاحم، ص ۱۴۷.
[۷] . قندوزی، ینابیع الموده، ج ۲، ص ۹۱،متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۵۹۱.
[۸] .محمد باقرمجلسی، همان، ج ۵۲، ص ۳۰۴.
[۹] . طوسی، الغیبه، ص ۴۷۷، چاپ جدید.
[۱۰] . ابن طاوس،همان، ص ۴۳، قندوزی، همان، ج ۲، ص ۴۳۵.