- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
قبل از بحث پیرامون جزئیات این تحریف،لازم است به این نکته توجه نماییم که بنابر تصریح قرآن، اصل انجیل و تورات دارای نور بوده و برای هدایت اقوام نازل گردیده است. در قرآن پیرامون تورات آمده: «ما تورات را نازل کردیم در حالى که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حکم مى کردند و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند …».[۱] همچنین پیرامون انجیل، اینگونه میآورد: «… انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود و تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق مىکرد و هدایت و موعظهاى براى پرهیزگاران بود».[۲] بنابراین، این کتابها نیز در هدایت اقوام نقش بسزائی داشتهاند و میتوانستند نقش به سزائی در بقای سنت انبیاء و حفظ دینداری إعمال کنند.
آیات بسیاری در قرآن وجود تحریف در تورات را ذکر کردهاند که برای ما وجود تحریف در آن را امری مسلم و قطعی میکند. اما محدوده این تحریف نیاز به بررسی دارد. در تقسیمی میتوان تحریف را بر سه نوع دانست: «تحریف لفظى» و «تحریف معنوى» و «تحریف عملى». بنابر آیات قرآن، تحریف در تورات ، هر سه نوع را شامل میشود. حال به هر یک از اینها به صورت جداگانه میپردازیم:
۱. تحریف لفظی
منظور از تحریف لفظى آن است که در الفاظ و عبارات، کم و یا زیاد و جابه جائی داده شود؛ به بیان دیگر الفاظی را حذف کنیم و یا مقداری را خود بر آن اضافه کرده و آن را به عنوان متن مقدس ارائه دهیم.[۳]
این نوع تحریف، از جمله تحریفهایی است که قرآن در آیات بیشتری بدان پرداخته است:
«فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ …».[۴] همچنین در آیهی دیگری از قرآن آمده: «پس واى بر آنها که نوشتهاى با دست خود مىنویسند، سپس مى گویند: این، از طرف خداست. تا آن را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند …».[۵] این آیات به صراحت ذکر میکنند که آنان کلمات را جابه جا کرده و با این تغییر به خواسته خود میرسیدند. همچنین برخی از کلمات را نیز حذف کرده و کلماتی که خود نوشته بودند را متن مقدس مینامیدند.[۶] بنابر این، از نگاه قرآن، تحریف هم به معنای کم کردن و هم به معنای زیاد کردن در تورات و انجیل وجود دارد.
۲. تحریف معنوى
تحریف معنوی آن است که آیهاى را آن چنان معنى و تفسیر کنند که خلاف مفهوم واقعى آن باشد؛ یعنی الفاظ در مکان خود باقی باشند ولی معنا را به صورت کامل عوض کرده و مطلبی غیر واقعی را مدلول آیات بدانیم.[۷]
«آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟!».[۸] این آیه بیان این مطلب است که آنان در تفسیر و مراد از آیات دست برده و معانی را به دلخواه خود تغییر میدادند.[۹]
علاوه بر این، آیه دیگری نیز بر این نوع تحریف دلالت دارد: «الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ».[۱۰]
۳. تحریف عملى
تحریف عملی آن است که لفظ و معنا در جای خود باشند ولی خلاف آنرا عمل کنیم.[۱۱]
وجود این تحریف نیز از مسلمات میباشد و قرآن در آیات بسیاری آنرا بیان میکند؛ از داستان روز شنبه و گناه یهودیان گرفته: «به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شدهاید! ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینههایى طردشده درآیید!».[۱۲] تا انکار نشانههای پیامبر که همه از تحریفات عملی است.
پی نوشت:
[۱]. مائده، ۴۴.
[۲]. مائده، ۴۶.
[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۲۸.
[۴]. مائده، ۱۳: «ولى بخاطر پیمانشکنى، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهاى آنان را سخت و سنگین نمودیم سخنان (خدا) را از موردش تحریف مىکنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان، از خیانتى (تازه) از آنها آگاه مىشوى، مگر عده کمى از آنان ولى از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست مىدارد!».
[۵]. بقره، ۷۹.
[۶]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۱، ص ۳۲۲؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳، ص ۵۶۵.
[۷]. تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۲۹.
[۸]. بقره، ۷۵.
[۹]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، علی عبدالباری، ج ۱، ص ۲۹۸.
[۱۰]. بقره، ۱۴۶: «کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادهایم، او [پیامبر] را همچون فرزندان خود مىشناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مىکنند!».
[۱۱]. تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۲۹.
[۱۲]. بقره، ۶۵: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئینَ».