- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : < 1 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مفضل بن عمر میگوید: چون امام صادق ـ علیهالسلام ـ وصیت فرموده، امامت را به موسیکاظم علیهالسلام. بعد از آن برادر بزرگ او که عبدالله معروف به افطح بود، دعوی امامت کرد؛ آنگاه امام موسیکاظم ـ علیهالسلام ـ فرمود: در میان خانه ایشان هیزم بسیار جمع کردند و فرستاد که برادر خود عبدالله را طلبید که بیاید. همراه امام موسی کاظم ـ علیهالسلام ـ جماعتی از امامیه بودند؛ چون آن حضرت نشست، فرمود: هیزمها را آتش زدند. مردم نمیدانستند سبب آن چیست؛ چون تمام هیزمها آتش گرفتند، آن حضرت برخاست و با جامه خود در میان آتش نشست و رو به حاضران چند حدیث بیان فرمود. بعد برخاسته جامه خود را تکاند و به مجلس خود بازگشت. سپس به عبدالله گفت: «اگر زعم تو آنست که بعد از پدرت تو امامی، پس بنشین در آن مجلس»، رنگ عبدالله متغیر شد و برخاسته و درحالیکه ردایش را میکشید از خانه امام موسی بن جعفر ـ علیهالسلام ـ بیرون رفت.[۱]
[۱] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، مهر، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه. ش، ج ۲، ص ۵۳.