- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
بِیعَت نِساء، بیعت زنان با رسول خدا(ص). مفاد این بیعت، به تصریح آیه ۱۲ سوره ممتحنه، خودداری از شرک، سرقت، زنا، کشتن فرزندان، نافرمانی پیامبر و نسبت دادن فرزندان دیگران به شوهران خود بوده است.
درباره نحوه انجام این بیعت مشهورترین قول آن است که ابتدا پیامبر دست خود را در تشت آبی قرار میداد و مفاد بیعت را بیان میکرد و سپس زنان با قرار دادن دست خود در تشت آن را میپذیرفتند. این بیعت بعد از فتح مکه رخ داد، گرچه برخی گفتهاند بیعت نساء نام دیگرِ بیعت عقبه اول است و از این رو مربوط به آخرین روزهای اقامت پیامبر در مکه است.
پیشینه بیعت
بیعت به معنای پیمان و پذیرش ریاست و حکومت کسی یا اعلام وفاداری و فرمانبرداری،[۱] از مهمترین سنتهای پیش از اسلام در میان مردم عرب بود که مورد پذیرش اسلام نیز قرار گرفت. زنان در دوران جاهلیت نقشی در بیعتها و امور مهم نداشتند.
به گزارش منابع تاریخی، زنان در بیعت عقبه دوم (۱۳ بعثت) حضور داشتند.[۲] گزارشهایی نیز از بیعت زنان مکه در آن دوره حکایت دارند.[۳] پس از هجرت رسول خدا به مدینه، زنان به صورت گروهی[۴] و گاه انفرادی[۵] برای بیعت با او میرفتند و گاه نیز در جایی گرد میآمدند و پیامبر یکی از اصحاب را برای بیعت گرفتن از آنها میفرستاد.[۶]
گاهی نیز زنان در رخدادهای ویژه همراه مردان بیعت میکردند. در بیعت رضوان، شماری از زنان مسلمان از جمله ام سلمه همسر رسول خدا، ام عماره، ام منیع، و ام عامر اشهلیه حضور داشتند.[۷]
مفاد بیعت نساء
طبق نقل مشهور، در روز فتح مکه هنگامیکه پیامبر اکرم (ص)روی کوه صفا از مردان بیعت گرفت، زنان نیز نزد حضرت امدند تا بیعت کنند،آیه دوازدهم سوره ممتحنه نازل شد و چگونگی بیعت را شرح داد: یا أَیهَا النَّبِی إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یبایعْنَکَ عَلیٰ أَنْ لایشْرِکْنَ بِاللهِ شَیئاً وَ لایسْرِقْنَ وَ لایزْنینَ وَ لایقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لایأْتینَ بِبُهْتانٍ یفْتَرینَهُ بَینَ أَیدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لایعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ فَبایعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (ترجمه: ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است)[ ممتحنه–۱۲] .[۸]
مفاد بیعت نساء بر پایه آیه فوق عبارت است از: خودداری از شرک، سرقت، زنا، کشتن فرزندان، اینکه فرزندان دیگران را به شوهران خود نسبت ندهند، و در هیچ کار شایستهای نافرمانی پیامبر را نکنند.
فراز پایانی آیه (وَ لایعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ) دارای مفهومی کلی است که درباره آن دیدگاههایی ارائه شده است. برخی مفهوم آن را عام میدانند که بر اطاعت از فرمانهای پیامبر تأکید دارد.[۹]
بعضی آن را به نهی از خلوت کردن زنان با مردان نامحرم تفسیر کردهاند.[۱۰] شماری در تفسیر آن به نهی از آداب و رسمهای زنان عصر جاهلی در سوگواریها اشاره کردهاند.
زنان در دوران جاهلیت با شیون ویژه خود (نوح) به مجالس عزا شور میدادند و به نشانه عزا چهره خود را خراشیده، موهای خویش را میبریدند و گریبان چاک میکردند. این کارها باعث تازه شدن کدورتها و تحریک عصبیت مردان میشد. برخی بر این باورند که بخش پایانی آیه، این کار زنان را ناپسند دانسته و از آن نهی کرده است.[۱۱]
حاضران در بیعت
در این بیعت، زنان مکه که ایمان آورده بودند برای بیعت خدمتش آمدند و همچنین برخی همسران پیامبر، فاطمه(س)، فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) و ام هانی دختر ابوطالب نیز حضور داشتند.[۱۲] به گفته ابن ابی الحدید، فاطمه بنت اسد نخستین زنی بود که با پیامبر(ص) بیعت کرد.[۱۳]
در این بیعت، هند همسر ابوسفیان میان بیعتکنندگان بود. او که به دلیل دشمنیهایش با رسول خدا و مُثله کردن پیکر حمزه از انتقام او بیم داشت، به صورت ناشناس در جمع زنان حضور یافت؛
اما هنگام ارائه مفاد بیعت از جانب پیامبر زبان به اعتراض گشود و آن را تبعیض بر ضد زنان دانست. او با واکنش درباره بندهای گوناگون، خود را معرفی کرد؛ اما پیامبر وی را بخشید و از مجازاتش خودداری نمود.[۱۴]
شیوه بیعت با زنان
بیشتر تاریخنگاران بر آناند که رسول خدا هنگام بیعت زنان، ظرفی آب میخواست و دست خود را در آن فرومی برد و سپس با قرائت مواد بیعت زنان به آنها میفرمود دست خود را در آب فروبرند و بدین گونه، آنها با پیامبر بیعت میکردند.[۱۵]
درباره شیوه بیعت زنان با رسول خدا روشهای دیگری نیز بیان شده است.[یادداشت ۱]
زمان بیعت نساء
مهمترین و معروفترین بیعت زنان در دوره رسول خدا(ص)، بیعت نساء بود که پس از فتح مکه (۸ق.) و در این شهر انجام گرفت. البته برخی بیعت عقبه اول را بیعت نساء دانستهاند؛ اما این نظر به دلایل زیر چندان پذیرفتنی نیست؛ زیرا
آیه دوازدهم سوره ممتحنه که مواد بیعت نساء را بیان میکند، پس از فتح مکه و در رویداد بیعت زنان با رسول خدا نازل شده است.[۱۶]
برخی منابع تصریح کردهاند که بیعت نساء پس از فتح مکه بوده است.[۱۷]
ابن هشام در احوال سلمی دختر قیس میگوید:او همراه رسول خدا به سوی دو قبله نماز خوانده و با او بیعت نساء را انجام داده است.[۱۸] اما از آنجا که در عقبه اول هیچ زنی حضور نداشته و فقط ۱۲ مرد حضور داشتند،[۱۹] سخن ابنهشام نمیتواند به بیعت عقبه اشاره داشته باشد.
بیعت زنان پس از فتح مکه جدا از بیعت مردان صورت پذیرفت و حاضران در آن، تنها زنان بودند.[۲۰] رسول خدا در پی پاکسازی کعبه از بتها، نخست مردان و سپس زنان را به بیعت فراخواند. زنان هم در حالی که پیامبر بالای کوه صفا بود برای بیعت نزد او رفتند.[۲۱]
دلایل نامگذاری بیعت عقبه به بیعت نساء
کسانی که بیعت عقبه اول را بیعت النساء نامیدهاند، در علت این نامگذاری چند احتمال مطرح کردهاند:
از این رو آن را بیعت النساء نامیدند که عفراء دختر عبید بن ثعلبه، جزو بیعت کنندگان بود و او اولین زنی بود که با پیامبر(ص) بیعت کرد.[۲۲] این وجه تسمیه بیاساس است؛ زیرا در آن جمع زنی حاضر نبوده است.
چون مضمون بیعت آنان این بود که پیامبر(ص) را مانند یکی از افراد خانوادۀ خود بدانند آن را بیعت النساء نامیدند.
چون قرار بود بین مسلمانان و کفّار جنگی صورت نگیرد و جنگ از کارهای مردان است، آن را بیعت النّساء نامیدند.[۲۳]
پی نوشت ها
- ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «بیع».
- ابن هشام، السیره النبویه، دار المعرفه، ج۱، ص۴۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۳۰۳.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۸۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۰۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۴۸؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۸۰.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۹.
- ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۵۰.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۴؛ سیوطی، الدر المنثَور، ۱۳۶۵ق، ج۶، ص۲۰۹؛ مسند احمد، دار صادر، ج۶، ص۴۰۹.
- واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۴؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۷۶.
- قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۱۳-۴۱۴.
- زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۱۴؛ فیض کاشانی، الأصفی، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۲۹۵.
- طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۸، ص۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۸؛ ابوحیان الاندلسی، البحر المحیط، ۱۴۱۲ق، ج۱۰، ص۱۶۰.
- طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۸، ص۵۲؛ التبیان، ج۹، ص۵۸۸؛ تفسیر قرطبی، ۱۴۰۵ق، ج۱۹، ص۷۳.
- واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۰.
- ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۴.
- طبری، تاریخ طبری، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۶۱-۶۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۸، ص۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، مکتبه المعارف، ج۴، ص۳۱۹.
- طبری، تاریخ طبری، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۶۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۸، ص۵۱؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴؛ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۱؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۱۹، ص۱۶۹.
- قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۱۳-۴۱۴.
- تفسیر ثعالبی، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۴۲۲.
- ابن هشام، السیره النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۲۴۴.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۹۶.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۹۶.
- طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۴۱۳.
- حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ۱۹۶۴م، ج۱، ص۹۵.
- سهیلی، الروض الانف، ۱۳۸۹ق، ج۴، ص۷۰.
منبع
- سایت حج، مقاله بیعت نساء، حمید رضا مطهری
- دانشنامه جهان اسلام، بیعت عقبه، سید جعفر شهیدی
- ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، تحقیق : محمد أبو الفضل إبراهیم، بیجا، دار إحیاء الکتب العربیه – عیسی البابی الحلبی وشرکاه، ۱۳۷۸- ۱۹۵۹م.
- ابن ابی حاتم، تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبه العصریه، ۱۴۱۹ق.
- ابن اثیر، علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، بیتا.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- ابن هشام، السیره النبویه، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
- ابوالفتوح رازی، حسن بن علی، روضالجنان و روحالجنان فی تفسیرالقرآن، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
- ابوحیان الاندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
- احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بیتا.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
- ثعالبی، عبدالرحمان بن محمد، تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام السیاسی والدینی والثقافی والاجتماعی، قاهره، بینا، ۱۹۶۴م، چاپ افست بیروت، بیتا.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
- سهیلی، عبدالرحمان بن عبدالله، الروض الانف فی شرح السیره النبویه لابن هشام، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره، بینا، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثَور، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، الأصفی فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- ماوردی، علی بن محمد، تفسیر ماوردی (النکت و العیون)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال والحفده والمتاع.، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۹ق