- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
طلاق در بهترین حالتش یکی از اندوه بارترین رویدادهای زندگی است اما این اندوه تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ ممکن است یک سال، دو سال و شاید هم تا آخر عمر ادامه یابد. میپرسید چگونه؟ کافی است سرطانی بشود آن وقت خواهید دید که چطور به مدتی مدید وبال گردنتان میماند. اما چه میشود که یک طلاق، سرطانی میشود؟ در این مطلب به این پرسشها پاسخ میدهیم.
فرض کنید خدانکرده امروز روز طلاق شماست!
روایت اول: با احساس ناکامی از محضر بیرون میآیید. شاید چند روزی مرخصی گرفته باشید و بخواهید مدتی در خانه تنها بمانید. شاید هم یک راست به سر کارتان بروید. در هر دو حالت تا مدتها کیفتان کوک نیست. خیلی وقتها به یاد همسر سابقتان میافتید و چنان عصبانی میشوید که به فکر تلافی کردن میافتید البته این در حد یک فکر باقی میماند. چند وقتی با این حالتان میسازید تا این که کم کم دوباره به زندگی بر میگردید.
روایت دوم: با احساس ناکامی از محضر بیرون میآیید. شاید چند روزی مرخصی گرفته باشید و بخواهید مدتی در خانه تنها بمانید. شاید هم یک راست به سر کارتان بروید. در هر دو حالت تا مدتها کیفتان کوک نیست. خیلی وقتها به یاد همسر سابقتان میافتید و چنان عصبانی میشوید که به فکر تلافی کردن میافتید. بالاخره تصمیم میگیرید به هر قیمتی شده انتقامتان را از او بگیرید و با اراده ای خستگی ناپذیر دست به کار میشوید.
تفاوت طلاق معمولی با طلاق سرطانی، تفاوت بین این دو روایت است. همان طور که متوجه شدید تا نیمههای هر دو روایت مسیر تقریبا یکسان بود. در هر دو شما ناراحت بودید، رنج میکشیدید و عصبانی بودید. مسیر طلاق سالم (یعنی روایت اول) از جایی از مسیر طلاق سرطانی (یعنی روایت دوم) جدا شد که به طور ناخودآگاه به حس انتقامجویی تان اجازه دادید مهار زندگی شما را به دست بگیرد.
آیا این طلاق درمان دارد؟
واقعیت این است که وقتی خشم و انتقامجویی غالب میشود، دیگر چشم و گوش آدم درست کار نمیکنند؛ یعنی فردی که طلاقش سرطانی شده سخت درمان میشود، شاید هم اصلا نشود برایش کاری کرد چون در شرایطی نیست که بیمارگونه بودن رفتار هایش را بپذیرد چه برسد به این که بخواهد درمان بپذیرد؛ بنابراین بهترین راه این است که با مقابله با حس انتقامجویی در این دوران، از سرطانی شدن طلاق پیشگیری کنیم.
با مقابله با حس انتقامجویی در دوران طلاق، از سرطانی شدن آن پیشگیری کنیم.
شیوههای مقابله با حس انتقامجویی
۱- رنج را بپذیرید
این که به چه دلیلی طلاق گرفتید یا چقدر راضی به این کار بودید، ممکن است میزان رنج شما را تحت تاثیر قرار بدهد اما اصل آن را نه. رنج کشیدن سخت است اما نشانه بدبختی نیست! اتفاقا برعکس، رنج نشانه ای است از این که آسیبی به شما وارد شده است و روان شما به خاطر قدرتی که دارد، مشغول تیمار کردن آن است. حس انتقامجویی هم مثل خشم، تنهایی و افسردگی بخشی از فرآیند رنج پس از طلاق است. پس رنجتان را با تمام مخلفاتش بپذیرید و به روزنههای امیدی که نشانتان میدهد توجه کنید.
۲- با همسر سابقتان قطع رابطه کنید
تعجب نکنید، میدانم احتمالا از وقتی که طلاق گرفته اید نه همسر سابقتان را دیده اید و نه با او تلفنی حرف زده اید، شاید هم به خاطر بچهها چند باری مجبور به این کار شده اید اما طوری نبوده که بشود اسمش را رابطه گذاشت. اما واقعیت این است که تا وقتی از دست او عصبانی هستید و فکر انتقام در سرتان دور میزند، ذهن و قلب شما با او رابطه دارد. برای این که این رابطه هیجانی را قطع کنید سه کار باید بکنید:
اول این که ریشه خشم، ترس است پس برای قطع رابطه با همسر سابقتان قبل از هر کاری باید ترسهایتان را شناسایی و رفع کنید. این ترسها ناخودآگاه هستند و وقتی به سطح خودآگاهی میرسند تا حد زیادی قدرتشان را از دست میدهند. ببینید چه چیز طلاق، شما را بیشتر ترسانده است؟ تنهایی؟ حس بازنده بودن؟ بی پولی؟ آینده مبهم؟ فهرستی از این ترسها تهیه کنید. راههای مختلفی را که برای رفع آنها سراغ دارید هم بنویسید.
حالا وقت سبک سنگین کردن است. بهترین راهها را انتخاب و طی یک برنامه منظم آنها را عملی کنید. این که حالا نوبت خشم است. برای کنار آمدن با خشمتان هم انجام این کارها مفید است:
از چیزهایی که هنوز شما را عصبانی میکنند، فهرستی تهیه کنید. سپس درباره هر کدام از آنها مفصل بنویسید. بعد از نوشتن یک بار با صدای بلند آن را برای خودتان بخوانید تا هم آگاهی بیشتری نسبت به احساساتتان پیدا کنید و هم از بار عاطفی آنها کاسته شود.
در مرحله سوم باید فکری هم برای راههای مدیریت خشم تان بکنید. از وقتی که طلاق گرفته اید چند بار به خودتان گفته اید که «همسر سابقم زندگی من رو نابود کرد، حق من این زندگی نبود و… ؟» . به جای بازی کردن نقش قربانی مسئولیت ازدواج قبلی تان را بپذیرید، این را که همسر سابقتان و دنیا چگونه «باید» با شما رفتار میکردند به چالش بکشید و با توجه به این نکته مهم که قربانی فردی است که خودش اجازه آزار و آسیب را به دیگری میدهد صدای منتقد درونی تان را به تله بیندازید.
بعد از انتقام چی؟
فرض کنید انتقام هم گرفتید، آیا مطمئنید که او دستش خواهد آمد که شما چه رنجی کشیده اید؟ آیا حال شما را میفهمد؟ آیا عذرخواهی میکند؟ مطمئن باشید که هیچ یک از این اتفاقها نخواهد افتاد. نگاه او به دنیا با شما فرق دارد و اگر رنج شما برای او معنای رنج داشت که کارتان به طلاق نمیکشید.
منبع: آکاایران