- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
پیوند با خانواده، تنها یک پیوند مکانیکی نیست و اگرچه ما در نسبت خود با پدر، برادر، خواهر، مادر و… اختیاری از خود نداریم و این یک پیوند مکانیکی است ولی گذشته از این پیوند، باید با افراد خانواده دوست هم باشیم، باید پدر با فرزند و فرزند با پدر و مادر دوست باشد و نباید مردم از خانواده انسان به او نزدیکتر باشند.
پیوند با خانواده، باید پیوندی انسانی باشد که غرق محبت و دوستی است چنان که در دوستی با دیگران نیز باید به همه شرایط رفاقت عمل کرد. در حدیث شریف آمده است که: «نزدیکی با دوستی ضروریتر است از دوستی با نزدیکی» یعنی ما میتوانیم دوست انسانی باشیم که قرابتی میان ما نیست و چه بسا برادری داشته باشیم که مادر ما او را نزاده است در حالی که قرابت، بی نیاز از دوستی نیست. پس دوستی، بالاتر و مهمتر از قرابت است زیرا قرابت و نزدیکی، به دوستی نیازمند است ولی دوستی، نیازی به قرابت ندارد.
پیوند با خانواده گاهی پدر، مادر، برادران و نظایر آن را دربرمیگیرد و گاهی در درجه اول به همسر و در درجه دوم به فرزندان اختصاص مییابد، و سخن ما هم اکنون پیرامون پیوند با خانواده است.
امام زین العابدین(علیه السلام) میفرماید:
«حقّ مادرت آن است که بدانی او به گونهای تو را حمل کرد که هیچ کس کسی را چنین حمل نکرده و چنان ثمرهای از قلبش را به تو داده که هیچ کس به کسی نمیدهد، او با جوارحش تو را حفظ کرده و هراسی از آن نداشته که با وجود گرسنگی تو را سیر و با وجود تشنگی تو را سیراب کند و تو را بپوشاند در حالی که خود برهنه است و خود را در آفتاب سایهبان تو کند و برای تو از خواب دست کشد و تو را از گرما و سرما حفظ کند تا برای او باقی بمانی و تو نمیتوانی سپاسش را به جای آری مگر به یاری و توفیق الهی»، «حقّ فرزند تو آن است که بدانی از توست و خیر و شرّش در دنیا به تو وابسته است، اگر کاری نیک کند مردم خواهند گفت: خدا پدرش را رحمت کند و اگر بد کند، مردم خواهند گفت: خدا پدرش را لعنت کند، و تو مسؤول سرپرستی او در حسن ادب و راهنمایی او به سوی خدا و یاری او بر اطاعت خدا هستی پس همچون کسی کار کن که میداند به سبب احسان به او، پاداش داده میشود و در صورت بدی او، مورد مؤاخذه قرار میگیرد».(۱)
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «نباید هیچ یک از شما پدرش را لعن کند»، عرض کردند یا رسول الله! آیا هیچ یک از ما پدرش را لعن میکند؟ پیامبر فرمود: «آری، انسان کار بدی میکند که مردم پدرش را لعن میکنند و این چنان است که خود او پدرش را لعن کرده باشد».
از آن جا که فرزند ما از ماست پس باید با او دوستی ورزیم و تربیتش کنیم و به او ادب و اصول اخلاقی را بیاموزیم و او را به سوی خدا هدایت و دلالت کنیم و چنان با او رفتار کنیم که انگار در ثواب و عقاب او شریکیم.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «لعنت کند خداوند پدر و مادری را که فرزندشان را وادارند که عاق شود».
قاعده کلی اسلام در برابر پدر و مادر، احسان است نه عدالت و نباید پیش خود چنین گفت که پدرم به من چیزی نداده و من نیز به او چیزی نمیدهم یا به من احترام نگذاشته و من نیز به او احترام نخواهم گذاشت زیرا پدرت به تو، حیاتی داده که اصل وجود توست. قرآن کریم میفرماید: «بگو بیایید تا آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم، این که به خدا شرک نیاورید و به پدر و مادر نیکی کنید و از بیم درویشی، فرزندان خود را نکشید، ما به شما و ایشان روزی میدهیم»(۲).
شرک نورزیدن به خدا و نیکی نسبت به پدر و مادر و آسیب نرساندن به فرزندان، همگی از سفارشهای خدا به انسان و در یک سطحند. خداوند میفرماید: «به آدمی سفارش کردم که به پدر و مادر خود نیکی کند»(۳). نیز میفرماید: «پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید»(۴). چنان که در این آیه میبینیم، خداوند حق خود را با حق والدین گره زده است.
«یا هرگاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی، در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من! همچنان که مرا در خردی پرورش دادند، بر آنها رحمت آور»(۵).
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد مفهوم احسان چیست؟ حضرت فرمود: احسان آن است که با پدر و مادرت، نیک همنشینی کنی و همنشینی تو با آنها، استوار و متین باشد و این که اگر نیازشان را از تو خواستند، بر تو گران نیاید»، امام اضافه کردند که این سخن پروردگار: «هرگاه تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن»(۶). بدان معناست که اگر تو را راندند، با آنها درشتگویی مکن و اگر پدرت تو را زد، او را مران، و چشمانت از نگریستن به ایشان، خسته نشود و با رحمت و رأفت به آنها بنگر، و صدای خود را بر آنها بلند مکن و بر آنها فزونی مگیر و جلوتر از آنها راه مرو و این است همان احسان».
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «سه چیز است که خداوند در آن به احدی اجازه عدول نداده است: ادای امانت نسبت به نیکوکار و بدکار و وفای به عهد نسبت به نیکوکار و بدکار و نیکوکاری نسبت به والدین خواه نیکوکار باشند خواه تبهکار»(۷).
پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار، فرزندان حق ندارند از آنها کناره بگیرند و اگر پدر یا مادر به خدا کفر ورزیدند کیفر این کار را از خدا خواهند دید ولی ما باید نسبت به آنها نیکوکار باشیم. «اگر آن دو به کوشش از تو بخواهند تا چیزی را که نمیدانی چیست با من شریک گردانی اطاعتشان مکن»(۸).
طبیعتاً وظیفه هر فردی است که دوست افراد خانواده خود باشد، و از همین رو انسان میتواند بدون اجازه، از خانه نزدیکان خود طعام بخورد، زیرا ناگزیر باید با خانواده خود زندگی کنیم و با هم غذا بخوریم.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «چهار چیز است که اگر در فردی وجود داشته باشد، خداوند حمایتش را بر او میگسترد و او را در بهشت رحمت خود در میآورد: زندگی در میان مردم با خوشاخلاقی و روزی رساندن به انسان غمدیده و مهربانی به والدین و احسان به بنده»(۹).
در حدیث آمده است که فردی نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)آمد و عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادری دارم که من با آنها پیوند برقرار میکنم ولی آنها مرا میآزارند و میخواهم آنها را ترک کنم. پیامبر فرمود: «در این صورت خداوند هم تو را ترک خواهد کرد»، آن مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ پیامبر فرمود: «به کسی که تو را محروم ساخت ببخش و با کسی که با تو قطع رابطه کرد پیوند برقرار کن و از کسی که به تو ستم کرد درگذر که اگر چنین کنی خداوند سبحان پشتیبان تو خواهد بود».(۱۰)
خداوند نخواهد گذاشت چنین پیوندی ادامه یابد و هرگاه به کسی بخششی بکنید و او در برابر، شما را بیازارد چنین پیوندی ادامه نخواهد یافت در صورتی که اگر شما با آنها قطع رابطه کنید همچون آنها خواهید بود و سزاوار قطع رابطه خدا اما اگر با وجود قطع رابطه همچنان به بخشش خود ادامه دادید، خداوند انتقام شما را از آنها خواهد گرفت پس چرا شما خود انتقام بگیرید تا خداوند هم از شما و هم از ایشان انتقام گیرد؟
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «کسی که شاد میشود، خداوند عمری طولانی بدو دهد و روزیش بخشد، باید صله رحم کند که در این صورت رحم خواهد گفت: خداوندا! با کسی که با من ارتباط برقرار کرد، ارتباط برقرار کن و با کسی که با من قطع پیوند کرد، قطع پیوند کن، آن که با قطع رحم کننده پیوند برقرار سازد، خیر میبیند و او را به قعر آتش میفرستد»(۱۱).
پس به هیچ نحوی از انحا نمیتوانیم قطع رحم کنیم. حال این سؤال پیش میآید که چگونه قطع رحم نمیشود؟ با دوستی و مراعات حقوق با برادری و با رسیدن خیر تو به ایشان.
در ابواب ارث در فقه میخوانیم که نزدیکترین مردم به انسان، به بردن ارث شایستهترند پس پدران و مادران و فرزندان، طبقه اول به شمار میآیند و پس از آن، نوبت برادران و خواهران و سپس عموها و عمهها و داییها و خالهها میرسد و این بدان معناست که خیر انسان در مرحله اول باید به این عده برسد و سپس به سایر مردم و از همین رو جایز نیست روابط فرد با مردم خوب باشد و با خانوادهاش تیره و تار.
حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «نباید خانواده تو، تیرهروزترین مردم نسبت به تو باشند»(۱۲)، و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «بهترین شما، بهترین شماست نسبت به خانوادهاش و من برای خانواده خود، از همه شما بهترم»(۱۳).
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: «زن خوب، یکی از دو سود است»، و پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «جبرئیل آن قدر سفارش زنان را به من کرد که گمان بردم طلاقشان حرام است»(۱۴). در حدیث آمده است که: «هر که محبتش به ما بیشتر شود، محبت او به زنان بیشتر میشود». و نیز میفرماید: «هر چه ایمان مرد افزایش یابد، محبتش به زنان افزایش مییابد»(۱۵).
بدون تردید پیوند با خانواده، پیوندی داخلی است که بر پیوندهای خارجی انسان تأثیر کلی دارد، کسی که با خانواده خود با محبت و برادری و دوستی رفتار نکند، با مردم نیز خوشاخلاق نخواهد بود.
پینوشتها
۱-بحارالانوار/ج۷۱/ص ۶
۲-انعام/۱۵۰
۳-عنکبوت/۸
۴-اسراء/۲۲
۵-اسراء/۲۲-۲۴
۶-اسراء/۲۳
۷-بحارالانوار/ج۷۱/ص ۵۶
۸-لقمان/۱۴
۹-بحارالانوار/ج۷۱/ص ۷۱
۱۰-بحارالانوار/ج۷۱/ص ۱۰۰
۱۱-بحارالانوار/ج۷۱/ص ۸۹
۱۲-بحارالانوار/ج۷۶/ص ۳۶۶
۱۳-بحارالانوار/ج۷۹/ص ۲۶۸
۱۴-بحارالانوار/ج۱۰۳/ص ۲۵۳
۱۵-بحارالانوار/ج۱۵۳/ص ۲۲۷
منبع: مدرسی، سید هادی؛(۱۳۸۶)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.