- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اولین مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنت، مذهب حنفی منتسب به ابوحنیفه نعمان بن ثابت، متولد سال ۸۰ هجری و متوفای سال ۱۵۰ هجری و شاگرد امام صادق علیه السلام است. دومین مذهب ، مذهب مالکی منتسب به مالک بن انس، متولد سال ۹۳ هجری و متوفای سال ۱۷۹ هجری است. سوم مذهب شافعی است که منتسب به محمد بن ادریس شافعی، متولد سال ۱۵۰ هجری و متوفای سال ۲۰۴ هجری است. چهارم مذهب حنبلی است که منتسب به احمد بن حنبل، متولد سال ۱۶۴هجری و متوفای سال ۲۴۱ هجری است. بنیانگذار اولین مذهب اهل سنت، یک قرن و نیم بعد از طلوع خورشید اسلام، به عرصه اجتماعی آمده و این مذهب را ارائه کرده است. اما موسس مذهب حقه تشیع خود نبی مکرم صلی الله علیه وآله بوده است. در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وآله از زبان ایشان روایات متعددی در رابطه با کلمه شیعه علی علیه السلام مطرح بوده است.حدود ۴۲ روایت در منابع معتبر اهل سنت آمده که واژه «شیعه علی» از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله استعمال شده است. از جمله، عبارتی است که سیوطی در کتاب در المنثور آورده است در ذیل آیه شریفه: إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ سوره بینه آیه ۷ . در حقیقت کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کردهاند آنانند که بهترین آفریدگانند
جابر بن عبد الله انصاری میگوید: ما در کنار نبی مکرم صلی الله علیه وآله بودیم و امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام آمد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
وَأخرج ابْن عَسَاکِر عَن جَابر بن عبد الله قَالَ کُنَّا عِنْد النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم فَأقبل عَلیّ فَقَالَ النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم: وَالَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ إِن هَذَا وشیعته لَهُم الفائزون یَوْم الْقِیَامَه[۱]
این علی و شیعیانش، نجات یافتگان در روز قیامت هستند.
شیعه
خیر البریه
و روایات متعددی را بزرگان اهل سنت از اصحاب نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند.
دسته دوم از روایات این است که نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود آیه شریفه: أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ سوره بینه آیه ۷ . درباره حضرت علی علیه السلام نازل شده است.
طبری به اسناد خودش نقل می کند از ابی الجارود از امام باقر علیه السلام که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
انت یا علی و شیعتک
مراد از این آیه، که بهترین انسان های روی زمین هستند، ای علی! تو شیعیان تو هستند.[۲]
شیعه
همچنین در رابطه با این آیه شریفه، روایت دیگری را سیوطی نقل کرده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیین.
یا علی! فردای قیامت، تو و شیعیان تو وارد می شوید که هم تو و شیعیان تو از خداوند راضی هستید و هم خداوند از شما راضی است.[۳]
دسته دیگری از روایات این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به نقل از ابو سعید خُدری و ام سلمه، به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
أنت و شیعتک فی الجنه[۴](
شیعیان تو در بهشت هستند.
فضائل اهل بیت
واژه علی علیه السلام و شیعیانش، ۴۱ بار در منابع اهل سنت واژه هایی مانند:
انت و شیعتک هم الفائزون، انت و شیعتک فی الجنه، انت و شیعتک راضین مرضیین و … آمده است.
در رابطه با اینکه لغت شناسان یا بزرگان اهل سنت چه آورده اند،ابن اثیر لغت شناس اهل سنت در النهایه فی غریب الحدیث که تمام روایات نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم از نظر لغتی در این کتاب جمع کرده است. میگوید:
وَقَدْ غلَب هَذَا الِاسْمُ عَلَى مَنْ یَتَوالى عَلِیًّا وأَهلَ بَیْتِهِ، رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجمعین، حَتَّى صَارَ لَهُمُ اسْمًا خَاصًّا فإِذا قِیلَ: فُلَانٌ مِنَ الشِّیعه عُرِف أَنه مِنْهُمْ
واژه شیعه درباره کسانی استعمال می شود که بر این باور هستند حضرت علی علیه السلام ولی و امام است و معتقدند حضرت علی علیه السلام و اهلبیت او از جانب خداوند عالم ولی هستند؛ طوری که کلمه شیعه، اسم ویژه این افراد قرار گرفته است.[۵]
تشیع در لغت
در زمان نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعدادی از صحابه بودند مانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد و عمار یاسر که به شیعه علی مشهور بودند.
جالب تر اینکه، محمد کرد علی، رئیس مجمع علمی عربی دمشق، متوفای ۱۲۹۳ که از شخصیت های برجسته اهل سنت است و زرکلی از علمای وهابی در کتاب الاعلام، ج۶، ص۲۰۳ ترجمه مفصل محمد کرد علی را آورده است. نظرات او مورد تأئید تمام فرق اسلامی است. ایشان میگوید:
عرف جماعه من کبار الصحابه بموالاه علی فی عصر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.[۶]
تعدادی از بزرگان صحابه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شناخته شده بودند به موالات علی و اصحاب علی.
شیعه
بعد روایتی می آورد که ابو سعید خدری گفت:
أمر الناس بخمس، فعملوا بأربع و ترکوا واحده و لما سئل عن الأربع؟ قال: الصلاه و الزکاه و صوم شهر رمضان و الحج و قیل: فما الواحده التی ترکوها؟ قال: ولایه علی بن أبی طالب، قیل له: و إنها لمفروضه معهن؟ قال: نعم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مردم دستور داده بود که به پنج چیز به عنوان رکن اسلام عمل کنند، مردم به چهار رکن عمل کردند و رکن پنجم را رها کردند. پرسیدند آن چهار رکن عمل شده کدامند؟ گفت:
نماز، روزه، حج، زکات. پرسیدند: آن رکنی که ترک کردند کدام است؟
گفت: ولایت علی بن ابیطالب.
پرسیدند: آیا ولایت علی مانند نماز و زکات و حج و روزه، بر مردم واجب بوده؟
گفت: بله، همانطوری که آنها واجب هستند، ولایت علی هم بر مردم واجب بود.
واجب بودن ولایت
این روایت شیعی نیست؛ بلکه سنی است.
بعد اشاره به نام اصحاب بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دارد که شهرت داشتند به موالیان و معتقدین به ولایت حضرت علی علیه السلام: مثل أبی ذر الغفاری و عمار بن یاسر و حذیفه بن الیمان و ذی الشهادتین خزیمه بن ثابت و أبی أیوب الأنصاری و خالد بن سعید بن العاص و قیس بن سعد بن عباده، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، حذیفه یمانی، ذو شهادتین، ابو ایوب انصاری، خالد بن سعید، قیس بن سعد و …[۷]
شیعیان علی
نکته جالب دیگر، اینکه: یکی از صحابه، ابو طفیل عامر بن واثله است و ابن عبد البر که از علمای رجال اهل سنت است، میگوید:
وَکَانَ فاضلًا عاقلًا، حاضر الجواب فصیحًا، وَکَانَ متشیعًا فِی علی ویفضله، ویثنی عَلَى الشیخین أبی بکر وعمر، ویترحم عَلَى عُثْمَان[۸]
ایشان جزء کسانی بود که به عنوان شیعه علی شناخته شده بود.
شیعه
خطیب بغدادی نکته ظریفی دارد:
از یکی از بزرگان به نام عبد الله بن أحرم سؤال کردند که چرا بخاری در صحیح خود، حدیث ابو طفیل عامر بن واصله را با اینکه از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است نیاورده؟ گفت:
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ , أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نُعَیْمٍ الضَّبِّیُّ , قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ بْنَ الْأَخْرَمِ الْحَافِظَ , وَسُئِلَ: لِمَ تَرَکَ الْبُخَارِیُّ حَدِیثَ أَبِی الطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَهَ , قَالَ: «لِأَنَّهُ کَانَ یُفْرِطُ فِی التَّشَیُّعِ»
(الکتاب: الکفایه فی علم الروایه ج۱ ص۱۳۱،المؤلف: أبو بکر أحمد بن علی بن ثابت بن أحمد بن مهدی الخطیب البغدادی (المتوفى: ۴۶۳هـ)،المحقق: أبو عبدالله السورقی , إبراهیم حمدی المدنی،الناشر: المکتبه العلمیه – المدینه المنوره)
زیرا او از کسانی بود که در تشیع و شیعه علی بودن آدم قرص و محکمی بود.
شیعه
عبارتی را دکتر صبحی صالح از علمای اهل سنت دارد بر اینکه:
کان بین الصحابه حتى فی عهد النبی شیعه لربیبه علی، منهم: أبوذر الغفاری، المقداد بن الأسود، جابر بن عبد الله، أبی بن کعب، أبو الطفیل عمر بن واثله، العباس بن عبد المطلب و جمیع بنیه، عمار بن یاسر، أبو أیوب الأنصاری.
در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تعدادی از صحابه مشهور بودند به عنوان اینکه شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام هستند. از جمله ابوذر، مقداد، جابر، عمار و …[۹]
دکتر محمد عبدالله عنان مصری با اینکه نظریه ضد شیعی دارد، صراحت دارد بر اینکه:
من الخطأ أن یقال: إن الشیعه ظهرت و لأول مره عند انشقاق الخوارج؛ بل کان بدء الشیعه و ظهورهم فی عصر الرسول (صلى الله علیه و آله و سلم).
اینکه برخی می گویند شیعه، بعدها پیدا شده است، اشتباه است؛ بلکه آغاز مذهب شیعه از زمان نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است.
روح التشیع عبدالله نعمه، ص۲۰
بزرگان اهل سنت نقل می کنند در ذیل آیه شریفه ۴۵ سوره زخرف:
وَ اسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنَا (زخرف/۴۵)
از عبد الله بن مسعود نقل می کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
أخبرنا الحسین بن محمد الدینوری، حدثنا أبو الفتح محمد بن الحسین بن محمد بن الحسین الأزدی الموصلی، حدثنا عبد الله بن محمد بن غزوان البغدادی. حدثنا علی بن جابر، حدثنا محمد بن خالد بن عبد الله ومحمد بن إسماعیل، قالا: حدثنا محمد بن فضل، عن محمد ابن سوقه، عن إبراهیم، عن علقمه، عن عبد الله بن مسعود، قال: قال رسول الله: صلّى الله علیه وسلم «أتانی ملک فقال: یا محمد وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا على ما بعثوا، قال: قلت: على ما بعثوا، قال: على ولایتک وولایه علی بن أبی طالب[۱۰]
ملکی آمد نزد من و به من فرمود:
از پیامبران قبلی بپرس که بعثت و رسالت شما بر چه محوری بوده است؟ گفت: مگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گذشته چه مبعوث شده اند؟ گفت: تمام پیامبران گذشته، بر ولایت تو و ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام مبعوث شده اند.
سنت
همچنین دیلمی در کتاب فردوس الاخبار، ج۳، ص۳۹۹ نقل می کند از ابوهریره که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
لیله أسرى بی جمع الله بینی و بین الأنبیاء علیهم السلام و أوحی الله إلیّ: سلهم یا محمد على لماذا بعثتم؟ قالوا بعثنا على شهاده أن لا إله إلا الله و الإقرار بنبوتک و الولایه لعلی بن أبی طالب.
وقتی من به معراج رفته بودم، پیامبران به دور من جمع شده بودند … ما همه پیامبران بر توحید و نبوت تو ای پیامبر و ولایت علی مبعوث شده ایم.این سرآغاز ولایت حضرت علی علیه السلام است.اما فرجام ولایت حضرت علی علیه السلام
در ذیل آیه شریفه است که می فرماید: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ (صافات/۲۴)
روایات متعددی آورده اند که مِن جمله آلوسی سلفی وهابی در کتاب تفسیر روح المعانی، ج۲۳، ص۸۰ میگوید:
خطاب می آید که مردم را متوقف کنید تا از اینها پرسش شود. از چه سؤال میشود؟
أخرج الدیلمی عَن أبی سعید الْخُدْرِیّ أَن النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم قَالَ (وقفوهم إِنَّهُم مسؤولون عَن ولَایَه عَلیّ)[۱۱]
(اینها را نگه دارید تا در مورد ولایت حضرت علی علیه السلام از آنها پرسیده شود.
نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سال سوم بعثت خود، اولین باری که بنا شد رسالتش را علنی کند، بعد از نزول آیه شریفه: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ (شعراء/۲۱۴)
۴۰ نفر از بزرگان قریش را جمع کرد و سه مطلب را برای مردم بیان کرد. به مردم گفت:
….ثُمَّ قَالَ: ان هذا أخی ووصى وَخَلِیفَتِی فِیکُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا….[۱۲]
این علی، برادر و وصی و خلیفه من است. از او حرف شنوی داشته باشید و از او پیروی کنید.
ابن جریر طبری میگوید روایت صحیح است.متقی هندی در کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۲۸ نقل می کند.
هیثمی در مجمع الزوائد، ج۸، ص۳۰۲ نقل می کند و میگوید روایت صحیح است.حاکم نیشابوری در مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۳۲ و ذهبی در تلخیصش میگوید روایت حدیث الدار، روایت صحیحی است.یعنی قضیه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و امامتش، مسئله ای است که آنچنان با آئین مقدس اسلام و رسالت نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم، بلکه با رسالت تمام انبیاء عجین گشته که قابل انفکاک نیست.
روایتی ابن حجر عسقلانی نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
۲۸۷۲- زیاد بن مطرف «۲»
: ذکره مطیّن، والباوردی، وابن جریر، وابن شاهین فی الصّحابه، وأخرجوا من طریق أبی إسحاق عنه، قال: سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه وآله وسلّم یقول: «من أحبّ أن یحیا حیاتی ویموت میتتی ویدخل الجنّه فلیتولّ علیّا وذرّیته من بعده»«۳» . وقال ابن منده: لا یصحّ.قلت: فی إسناده یحیى بن یعلى المحاربی، وهو واه.[۱۳]
هر مسلمانی که دوست دارد همانند من زندگی کند، همانند من بمیرد و داخل بهشت شود، باید علی و فرزندانش را به عنوان ولیّ برای خودش قرار بدهد.
توضیح اینکه:کلمه «واه» در اصطلاح علم رجال یعنی: به شدت ضعیف است.آقای ابن حجر وقتی این روایت را نقل میکند، اشکال دیگری نمیتواند بگیرد، میگوید: یحیی بن یعلی خیلی ضعیف است؛ ولی خود وی در تقریب التهذیب ایشان میگوید:
۷۶۷۵- یحیى ابن یعلى ابن الحارث المحاربی الکوفی ثقه من صغار التاسعه مات سنه ست عشره خ م د س ق(تقریب التهذیب، ج ۱، ص ۵۹۸) و در تهذیب التذیب میگوید: وقال أبو حاتم ثقه (تهذیب التهذیب، ج ۳، ص ۳۵)(برای دیدن اسکن این موضوع کلیک کنید)
ابو حاتم که یکی از استوانههای رجال است، گفته ثقه است.ابن حبان هم در کتاب الثقات آورده است. در نتیجه این حدیث صحیح است و آقای ابن حجر از عنادی که با اهل بیت (علیهم السلام) داشته است به یحیی بن الحارث المحاربی چوب ضعف زده در حالیکه خود وی در کتاب دیگرش وی را جزو ثقات آورده است!
روایتی دیگر:
أوصی من آمن بی و صدقنی بولایه علی بن أبی طالب، فمن تولاه فقد تولانی و من تولانی فقد تولى الله و من أحبه فقد أحبنی و من أحبنی فقد أحب الله و من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله عزوجل.
(الکتاب: تاریخ دمشق ج۴۲ ص ۲۴۰،المؤلف: أبو القاسم علی بن الحسن بن هبه الله المعروف بابن عساکر (المتوفى: ۵۷۱هـ)،المحقق: عمرو بن غرامه العمروی،الناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع،عام النشر: ۱۴۱۵ هـ – ۱۹۹۵ م)
توصیه می کنم تمام مسلمانانی را که به من ایمان آورده اند و پیامبری مرا تصدیق کرده اند، به ولایت علی بن ابی طالب معتقد باشند. هر کس ولایت حضرت علی علیه السلام را بپذیرد، ولایت مرا پذیرفته است و هر کس به ولایت من متمسک شود، در حقیقت به ولایت خداوند تمسک جسته؛ و هر کس حضرت علی علیه السلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته؛ هر کس با حضرت علی علیه السلام دشمنی کند، با من دشمنی کرده و هر کس با من دشمنی کند، با خداوند دشمنی کرده است.
پی نوشت ها:
[۱] . درالمنثور، ج۸، ص۵۸۹ المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: ۹۱۱هـ)، الناشر: دار الفکر – بیروت، عدد الأجزاء: ۸
فتح القدیر، ج۵، ص۵۸۲ المؤلف: محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی الیمنی (المتوفى: ۱۲۵۰هـ)، الناشر: دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب – دمشق، بیروت، الطبعه: الأولى – ۱۴۱۴ هـ
تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۳۷۱ المؤلف: أبو القاسم علی بن الحسن بن هبه الله المعروف بابن عساکر (المتوفى: ۵۷۱هـ)،المحقق: عمرو بن غرامه العمروی، الناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، عام النشر: ۱۴۱۵ هـ – ۱۹۹۵ م، عدد الأجزاء: ۸۰ (۷۴ و ۶ مجلدات فهارس)
[۲] . درالمنثور، ج۸، ص۵۸۹ المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: ۹۱۱هـ)، الناشر: دار الفکر – بیروت، عدد الأجزاء: ۸
تفسیر روح المعانی، ج۳۰، ص۲۰۷ المؤلف: شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی (المتوفى: ۱۲۷۰هـ)، المحقق: علی عبد الباری عطیه، الناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۵ هـ، عدد الأجزاء: ۱۶ (۱۵ ومجلد فهارس)
[۳] . درالمنثور، ج۸، ص۵۸۹ المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: ۹۱۱هـ)، الناشر: دار الفکر – بیروت، عدد الأجزاء: ۸ اسکن در بالا موجود است .
[۴] . معجم اوسط طبرانی، ج۶، ص۳۵۴ – تاریخ بغداد خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۳۵۳ – مجمع الزوائد هیثمی، ج۹، ص۱۷۳ – کنزالعمال متقی هندی، ج۱، ص۳۲۳)
[۵] . النهایه فی غریب الحدیث، ج۲، ص۵۱۹ – لسان العرب ابن منظور، ج۸، ص۱۸۹ المؤلف: محمد بن مکرم بن على، أبو الفضل، جمال الدین ابن منظور الأنصاری الرویفعى الإفریقى (المتوفى: ۷۱۱هـ)، الناشر: دار صادر – بیروت، الطبعه: الثالثه – ۱۴۱۴ هـ، عدد الأجزاء: ۱۵ قاموس المحیط فیروزآبادی، ج۳، ص۴۷ – تاج العروس زبیدی، ج۵، ص۴۰۵٫
[۶] . (الکتاب: خطط الشام ج ۶ ص ۲۴۵،المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن محمَّد، کُرْد عَلی (المتوفى: ۱۳۷۲هـ)،الناشر: مکتبه النوری، دمشق،الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۳ هـ – ۱۹۸۳ م)
[۷] . خطط الشام، ج۵، ص۲۵۶ – ۲۵۱
[۸] . (الکتاب: الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ج ۴ ص ۱۶۹۷،المؤلف: أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمری القرطبی (المتوفى: ۴۶۳هـ)،المحقق: علی محمد البجاوی،الناشر: دار الجیل، بیروت،الطبعه: الأولى، ۱۴۱۲ هـ – ۱۹۹۲ م)
[۹] . النظم الإسلامیه، ص۹۶
[۱۰] . (الکتاب: الکشف والبیان عن تفسیر القرآن ج۸ ص۳۳۸/المؤلف: أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی، أبو إسحاق (المتوفى: ۴۲۷هـ)/تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور/مراجعه وتدقیق: الأستاذ نظیر الساعدی/الناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت – لبنان/الطبعه: الأولى ۱۴۲۲، هـ – ۲۰۰۲ م/عدد الأجزاء: ۱۰/الکتاب: تاریخ دمشق ج۴۲ ص ۲۴۱/المؤلف: أبو القاسم علی بن الحسن بن هبه الله المعروف بابن عساکر (المتوفى: ۵۷۱هـ)/المحقق: عمرو بن غرامه العمروی/الناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع/عام النشر: ۱۴۱۵ هـ – ۱۹۹۵ م/عدد الأجزاء: ۸۰ (۷۴ و ۶ مجلدات فهارس)/شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۲، ص۲۲۳ – مناقب خوارزمی، ص۲۲۱)
[۱۱] . الکتاب: الصواعق المحرقه على أهل الرفض والضلال والزندقه ج۲ ص ۴۳۷/المؤلف: أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری، شهاب الدین شیخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: ۹۷۴هـ)/المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی – کامل محمد الخراط/الناشر: مؤسسه الرساله – لبنان/الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۷م/عدد الأجزاء: ۲)
[۱۲] . (الکتاب: تاریخ الطبری = تاریخ الرسل والملوک، وصله تاریخ الطبری ج۲ ص ۳۲۱/المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: ۳۱۰هـ)/(صله تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: ۳۶۹هـ)/الناشر: دار التراث – بیروت/الطبعه: الثانیه – ۱۳۸۷ هـ/عدد الأجزاء: ۱۱)/الکتاب: الکامل فی التاریخ ج۱ ص ۶۶۱/المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین ابن الأثیر (المتوفى: ۶۳۰هـ)/تحقیق: عمر عبد السلام تدمری/الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت – لبنان/الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ / ۱۹۹۷م/عدد الأجزاء: ۱۰)
[۱۳] . (الکتاب: الإصابه فی تمییز الصحابه ج۲، ص۴۸۵/المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفى: ۸۵۲هـ)/تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض/الناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت/الطبعه: الأولى – ۱۴۱۵ هـ/عدد الأجزاء: ۸الاصابه، ج۲، ص۴۸۵)