- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یکی از حوادث مهم در تاریخ صدر اسلام مهاجرت یاران پیامبر اسلام به حبشه است. این در شرایطی بود که تازه مسلمانان از سوی مشرکان قریش در تگنا قرار گرفته و حتی آنان را به قتل می رساندند. مسلمانان که تعداد آنها بسیار کم بود به دستور پیامبر اسلام به حبشه مهاجرت کردند. ممکن است برای کسی سؤال خلق شود که چرا پیامبر اسلام (ص) نیز با انان به حبشه هجرت نکردند. این نوشته مطالبی را در این خصوص مطرح نموده است.
بعد از اظهار علنی اسلام توسط رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) و روی آوردن اعراب به اسلام، مشرکان شروع به آزار و اذیت و شکنجه مسلمانان نمودند. تا از این طریق مانع آن ها از گرایش به اسلام شوند. گرسنگی و تشنگی در زیر آفتاب سوزان عربستان، به صلیب کشیدن و… از جمله کارهایی بود که برای شکنجه تازه مسلمانان انجام می دادند.(۱)
یاسر پدر عمار و سمیه مادر عمار، خود عمار یاسر، خباب بن ارت، صهیب بن سنان، ابو فکیهه، عامر بن فهمیره، بلال و… از جمله افراد فداکار و ایثارگر در صدر اسلام بودند. بر اثر فشارهای جسمی بر گروه مستضعف و محروم که بدون حامی و پیشتیبان بودند و اکثریت آن ها را بردگان تشکیل می دادند، پنج نفر از آن ها دست از اسلام کشیدند. این اوضاع و احوال شخص رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) را سخت نگران می کرد، تا این که دستور هجرت مسلمانان به حبشه را صادر نمودند. این مهاجرت در دو نوبت به نزد نجاشی (پادشاه حبشه) به سرپرستی جعفر بن ابی طالب صورت گرفت.(۲)
اما علل ماندن پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) را در مکه می توان این گونه بیان کرد:
۱. تحمل سختی ها و فشار های روحی و جسمی کفار مستلزم ایمان قوی و روحیه ای فوق العاده بود که هر کسی در برابر آن ها توان مقاومت نداشت. ولی پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) چون کوهی استوار در برابر انواع شکنجه ها ایستادگی کرد و صحنه را ترک نکرد.(۳)
۲. حمایت برخی از بزرگان قریش مانند. ابو طالب، حمزه و خدیجه، دلگرمی خاصی به حضرت بخشیده بود، و تکیه گاه و پشتیبان خوبی برای پیامبر- صلی الله و علیه و آله – به شمار می آمدند.(۴)
۳. باید توجه نمود که رفتن حضرت به حبشه پیامد هایی در پی داشت:
الف. هجرت پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) مساوی با فقدان رهبری برای مسلمانان بود که دل امید به آن حضرت داده بودند.
ب. با این کار، مسلمانان و پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) باید تحت حاکمیت حکومت آن جا در می آمدند که به منزله پایان کار اسلام بود. و خداوند این اجازه را نمی داد که پیامبرش تحت نظر سلطان دیگر باشد چون او را اختیار و فرمانروایی مستقل داده بود.
۴. پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) از طرف خداوند متعال، ماموریت نداشت که مهاجرت نماید. ایشان تابع فرمان و وحی الهی بودند: قل انما اتّبع ما یوحی الی من ربّی …(۵)
۵. دعوتی از سوی مردم یا حاکمان حبشه صورت نگرفته بود، تا ایشان به آن جا بروند. اما وقتی مردم مدینه با اقبال و آغوش باز از حضرت دعوت کردند، پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) نیز به دعوت آن ها پاسخ گفت و زمینه ای که در مدینه بود در حبشه نبود. مدینه فاقد حاکم بود و اختلافات داخلی که در مدینه بود که سبب شد از پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) استقبال با شکوهی نمایند.
اما اصرار مشرکان و نمایندگان آن ها جهت باز گرداندن مسلمانان دلایل زیر را داشت:
۱. هجرت مسلمانان ضربه ای مهلک بر پیکر مشرکان بود که مصالح و منافع آن ها را در آینده با خطر مواجه می نمود. چه وجود مسلمانان به دور از مکه و در منطقه ای آرام موجب گسترش و تقویت اسلام می گردید.
۲. استمرار سیاست شکنجه و فشار از دیگر عواملی بود که مشرکان سعی در استرداد مسلمانان داشتند زیرا به نظر خودشان با این رویه می توانستند مسلمانان را از اقبال به اسلام کم کنندو نو مسلمانان را به دین گذشتگان شان بر گردانند. چنان که پنج نفر از نو مسلمانان مرتد و به کیش اجداد خویش در آمدند.(۶)
۳. جلوگیری از شناخته شدن اسلام و اصول اسلامی به دیگران و کسانی که در خارج از عربستان بودند.
یعنی از گسترش اسلام در سطح جهانی نگران می شدند. به ویژه مسیحیان با اسلام و دیدگاههای آن ها آشنا گشته و چه بسا تحت تاثیر واقع شوند.(۷) حضور آنان در حبشه نوعی ترویج و تبلیغ اسلام بود که برای کفار ومشرکان قابل تحمل نبود.
۴. هجرت مسلمانان به حبشه و پخش این خبر در سطح جهانی، به مفهوم ناامن بودن مکه و بازتاب آن برای قریش ناخوشایند بود. زیرا که امنیت مکه و رونق اقتصادی از افتخارهای بزرگی است که همواره بزرگان و سران قریش در صدد پاسداری از آن بودند. پیمان مشهور حلف الفضول نیز در همین راستا برای تأمین امنیت مکه تدوین شده بود.(۸) و این هجرت به حیثیت سیاسی و قدرتی مکیان لطمه و ضربه مهلکی وارد می آورد.(۹)
بنابراین ایمان قوی و مقاومت فوق العاده شخص پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) و حمایت بنی هاشم به خصوص ابو طالب و حمزه، پیامد های رفتن پیامبر، عدم مأموریت الهی و عدم دعوت مردم یا حاکم حبشه را می توان از دلایل نرفتن حضرت به حبشه ذکر نمود. و به خطر افتادن مصالح و منافع در آینده، استمرار سیاست شکنجه، جلوگیری از معرفی شدن اسلام در خارج از شبه جزیره عربستان و آشنایی مسیحیان با اسلام و ناامن جلوه داده شدن مکه از دلایل اصرار مشرکین جهت تحویل مسلمانان بود.
پی نوشت:
- ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۳۳۹.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۳۴۸.
- ابوزهره، محمد ، خاتم پیامبران، ترجمه صابری، حسین، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ج ۱، ص ۷۰۸.
- عابدینی، ابو الفضل، تاریخ اسلام، تهران، نشر جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص ۵۲.
- «… بگو من جز از وحی خدا از چیزی پیروی نمی کنم… ». سوره اعراف ، آیه ۲۰۳، ترجمه الهی قمشه ای .
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم(صلیالله علیه و آله و سلم)، بیروت، دار الهادی و دار السیره، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج ۳ ص ۱۳۴.
- ابوزهره، پیشین، ص۷۲۱.
- معاد یخواه، عبد المجید، تاریخ اسلام، عصر دگر اندیشی و گفت و گو، تهران، نشر ذره، ۱۳۷۷ش، چاپ دوم، ج ۱، ص ۹۷.
- جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، قم، موسسه در راه حق، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ص ۱۳۷.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات