- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
آیا نعمت معجزه به پیامبر داده نشده است ؟
چندى پیش یکى از خاور شناسان بیوگرافى فشرده اى از پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) چاپ و منتشر ساخته و روى کتاب خود تصویرى خیالى از پیامبر اسلام چاپ کرده و زیر آن نوشته بود هر موقع از این مرد معجزه مى طلبیدند وى مى گفت : اختیار معجزه در دست من نیست ؛ به من این نعمت عنایت نشده است.
جواب شبهه
این خاورشناس حق و باطل را به هم آمیخته و حقیقت را در پوشش باطل بیان کرده است.
این که مى گوید: ” اختیار معجره در دست من نیست ” سخنى راست و استوار است که پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) با صراحت کامل جهانیان را به آن توجه مى داد ، زیرا خدا به او این چنین وحى کرده بود:
«وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَهٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه؛ و هیچ رسولى نمىتوانست ا (ز پیش خود) معجزهاى بیاورد، مگر بفرمان خدا[۱] یعنى نه تنها من در اعجاز خود به اذن خدا نیاز دارم بلکه تمام پیامبران بدون اذن او هیچ تصرفى در جهان آفرینش نمى توانند انجام دهند .
قرآن با صراحت هر چه کاملتر مى گوید: هر گاه حضرت مسیح در اثبات نبوت و رسالت خود به بنى اسرائیل مى گفت من از گل شکل پرندهاى مىسازم و در آن مى دمم بلافاصله پرنده مى گردد، من نابینایان مادر زاد و مبتلایان بیمارى برص را شفا مى بخشم ، من مردگان را زنده مى کنم و… بدنبال هرکدام از آن ها مى گفت ” بإذن الله ” یعنى قدرت نمایى و تصرفهاى من که آفریدهاى از آفریدههاى خدا هستم بدون اذن او امکان پذیر نیست .
بنابراین او نه تنها دربارهى خود این چنین مى گفت بلکه معتقد بود که منطق تمام پیامبران نیز همین بوده است و مقتضاى برهان فلسفى وعلمى نیز همین مى باشد. اشتباه بزرگ این خاورشناس در جمله دوم است که مى گوید : پیامبر مى گفت : نعمت معجزه به من داده نشده است زیرا پیامبر گرامى (ص) به صراحت خود قرآن و اخبار و احادیث متواتر که محدثان اسلامى در کتابهاى خود گرد آورده اند داراى معجزاتى بود که گواه بر ارتباط او با مقام ربوبى مى باشند .
از صدها حدیث و روایتى که محدثان اسلام دربارهى معجزات او در کتابهاى خود به صورت متواتر نقل کرده اند صرف نظر مى کنم و تنها قرآن را سند داورى قرار مى دهیم . آیات قرآن در موارد متعددى گواهى مى دهد که پیامبر اسلام (ص) علاوه بر قرآن داراى معجزات دیگرى نیز بوده است مانند: شق القمر: که ظاهر قرآن و احادیث اسلامى گواهى مى دهند که این حادثه به وسیلهى پیامبر(ص) تحقق یافته است .
بنابراین پیامبر گرامى (ص) هیچ گاه از نعمت معجزه اى که پیامبران داشتند محروم نبوده تا آن جا که حجت را بر طالبان حقیقت تمام کند؛ معجزه آورده است .
در حالى که تمام معجزات پیامبران مخصوص زمان خویش بوده و از عصر و منطقه آنان گام فراتر نمى نهاد پیامبر گرامى (ص) علاوه بر این گونه از معجزات محدود داراى معجزه دیگرى است که براى اثبات نبوت پیامبر حد و مرزى نمى شناسد و مرز هاى زمان و مکان را در هم شکسته وتاجهان ومجتمع انسانى باقى است بسان مشعل فروزان ؛ گواه بر رسالت و نبوت او مى باشد .
از این جهت قرآن بیشتر روى همین معجزه تکیه مى کند و جهانیان را به مقابله و مبارزه با آن دعوت مى نماید. تشدید و پا فشارى روى این معجزه جاویدان ( قرآن ) سبب شده است که گروهى مغرض و یا قاصر تصور کنند که پیامبر گرامى (ص) جز قرآن معجزه دیگرى نداشته است در حالى که او به گواهى آیات و روایات بیشتر روىمعجزه جاویدان خود تکیه مى کرد نه این که معجزه دیگرى نداشت .
پی نوشت:
۱. رعد، ۳۸.
نقل از کتاب قرآن معجزه جاویدان یا کتاب قرنها و عصرها اثر آیت الله شیخ جعفرسبحانى.