- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
نخستین مظهر و نشانهى کوثر که بر دامان پاک فاطمهى اطهر (س. پا به عرصهى گیتى نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانهاى از تجلى مقدسترین پدیدهاى که از خجستهترین پیوند برین انسانى، نصیب حضرت محمد صلى الله علیه و آله، على مرتضى علیه السلام و فاطمه زهرا (س. گردید. همان لؤلؤى که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامت به ظهور پیوست و معجزهى بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان» (۱. را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمهى وجود چنین ظاهر شد.
از نیایى الهام گیر و پدرى پیشوا، وارثى برخاکیان و جلوهاى برافلاکیان پدید آمد با وراثتى ابراهیمى، مقصدى محمدى، منهجى علوى، زهرهاى زهرایى که عصاى فرعون کوب موسى را در دست صلح آفرین عیسوى داشت و تندیس زندهى اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگى اسلامى را در زندگى توام با مجاهده و شکیبایى تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوى جهان جهت یافت و با همهى مظلومیتش در برابر سیاهى و تباهى جبهه گرفت و به حقیقت اصالت بخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید.
حضرتش در بقیع بى بقعه؛ در جوار جدهى پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیهالسلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (۲.
تولد و کودکى
فرزند گرامى رسول الله و نخستین نوهى او در مقدسترین ماههاى سال قمرى یعنى پانزدهم (۳. رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود.
امام مجتبى علیه السلام در دامان حضرت زهرا (س. بزرگ شد. او از همان دوران کودکى از نبوغ سرشارى برخوردار بود وى با حافظهى نیرومندش، آیاتى را که بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نازل میشد، میشنید و همه را حفظ میکرد و وقتى به خانه میرفت براى مادرش میخواند و حضرت فاطمه (س. آن آیات و سخنان رسول الله صلى الله علیه و آله را براى حضرت على علیه السلام نقل میکرد و على علیه السلام به شگفتى میپرسید: این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهراى مرضیه میفرمود: از حسن علیه السلام شنیدهام. (۴.
به داستانى در این مورد توجه کنید: «روزى على علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت میکند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را براى مادرش بخواند ولى زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیت بزرگى در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز میدارد». (۵.
درس اخلاق
از امام مجتبى علیه السلام خواستند که سخنى و مطلبى دربارهى اخلاق نیکوى پیامبر صلى الله علیه و آله بگوید. او فرمود: هر کس نیازى به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله میبرد حاجتش رد نمیشد و هرچه در توان داشت براى رفع نیاز مردم به کار میبرد و شنیدم پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیوارى ایجاد میکند. (۶.
امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلى الله علیه و آله
حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبى علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ میکرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه حقیقى که به وى داشت همهجا سخن میگفت.
آنچه از زبان پیامبر صلى الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبى علیه السلام بیان شده است چنین است:
«هر کس میخواهد آقاى جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه کند». (۷.
«حسن گل خوشبویى است که من از دنیا برگرفتهام». (۸.
روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در کنارش نشانید و نگاهى به مردم کرد و نظرى به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده کرده که به برکت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد». (۹.
یکى از یاران رسول الله صلى الله علیه و آله میگوید: پیغمبر صلى الله علیه و آله را دیدم که امام حسن علیه السلام را بر دوش میکشید و میفرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار». (۱۰.
روزى پیامبر معظم اسلام صلى الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردى گفت: اى پسر بر مرکب خوبى سوار شدهای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبى است ». (۱۱.
شبى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله نماز عشأ میخواند و سجدهاى طولانى به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم که پیادهاش کنم. (۱۲.
انس بن مالک نقل میکند که: رسول الله صلى الله علیه و آله دربارهى امام حسن علیه السلام به من فرمود: اى انس! حسن فرزند و میوهى دل من است، اگر کسى او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را اذیت کرده است. (۱۳.
زینب دختر ابو رافع میگوید: حضرت زهرا (س. در هنگام بیمارى رسول الله صلى الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اکنون ارثى به آنان بدهید. حضرت فرمود: «شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم». (۱۴.
اسوهى بزرگوارى
امام حسن علیه السلام در طول زندگى پر برکتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر میداشت و شیوهى برخوردش با عموم مردم – حتى دشمنان – چنان جالب و زیبا بود که همه را به خود جذب میکرد.
مورخین نوشتهاند «روزى امام مجتبى علیه السلام سواره از راهى میگذشت. مردى شامى بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتى که فحشهایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او کرده و سلامش کرد! آنگاه خندید و گفت: اى مرد! فکر میکنم در این جا غریب هستی… اگر از ما چیزى بخواهى، به تو عطا خواهیم کرد. اگر گرسنهاى سیرت میکنیم، اگر برهنهاى میپوشانیمت، اگر نیازى دارى، بینیازت میکنیم، اگر از جایى رانده شدهاى پناهت میدهیم، اگر حاجتى خواسته باشى برآورده میکنیم، هماینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتى که اینجا هستى مهمان مایی…
مرد شامى که این همه دلجویى و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت: «شهادت میدهم که تو خلیفهى خدا روى زمین هستى و خداوند بهتر میداند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنى تو و پدرت را به سختى در دل داشتم. اما اکنون تو را محبوبترین خلق خدا میدانم.
آن مرد، از آن پس، از دوستان و پیروان امام علیه السلام به شمار آمد و تا هنگامى که در مدینه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود. (۱۵.
اُسوه ایثارگرى
یکى دیگر از صفات برجستهى امام مجتبى علیه السلام انفاق و بخشش بیسابقهى اوست.
تاریخ نگاران نوشتهاند: امام حسن علیه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار داراییاش را به دو نصف کرده، نیمى را براى خود گذاشت و نصف دیگر را در راه خدا انفاق کرد. (۱۶.
امام حسن علیه السلام ملجأ درماندگان، آرام بخش دلهاى دردمندان و امید تهیدستان بود، هیچ گاه نشد که فقیرى به حضور آن بزرگوار برسد و دست خالى برگردد. در همین مورد نقل کردهاند: مردى به حضور امام حسن علیه السلام آمد و اظهار فقر و حاجت کرد. امام حسن علیه السلام دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافهى پانصد دینار به او بدهند. مرد سائل حمالى را صدا زد که پولهایش را برایش ببرد. امام مجتبى علیه السلام پوستین خود را هم به آن مرد داد و فرمود: این را هم به جاى کرایه به آن مرد بده. (۱۷.
امام حسن مجتبى علیه السلام بعد از پدر
پس از آن که حضرت على علیه السلام در محراب عبادت خون خویش را به پاى درخت توحید نثار کرد امام مجتبى غمگین در سوگ اسوهى صبر و بردبارى، برفراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازى از سخنانش فرمود:
… لقد قبض فى هذه اللیله رجل لم یسبقه الاولون بعمل و لا یدرکه الاخرون بعمل… (۱۸.
«شب گذشته مردى از این جهان در گذشت که هیچ یک از پیشینیان در انجام وظیفه و اعمال شایسته بر او سبقت نگرفتند و از آیندگان نیز کسى را یاراى پا به پایى او نیست…
و سپس فرمود:
على علیه السلام در شبى رخت از جهان بست که در آن شب عیساى مسیح به آسمان عروج کرد، یوشع بن نون جانشین موساى پیامبر نیز در آن شب درگذشت.
پدرم در حالتى دنیا را ترک کرد که هیچ سیم و زر و اندوختهاى نداشت. مگر تنها هفتصد درهم که از هدایاى مردم به جا مانده بود که قصد داشت با آن خدمتکارى بگیرد. در اینجا، امام گریست و مردم نیز همصدا با حضرت مجتبى علیه السلام گریستند.
سپس ادامه داد: من پسر بشیرم، من پسر نذیرم، من از خانوادهاى هستم که خداوند دوستى آنان را در کتاب خویش (قرآن. واجب کرده است آن جا که میفرماید:
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا..». (۱۹. بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم] و هر کس کار نیکى انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم».
بر این اساس دوستى ما – خاندان – همان حسنه و خوبى است که خداوند بدان اشاره کرده است. سپس بر جاى خود نشست.
در این هنگام «عبدالله بن عباس» برخاست و به مردم گفت: این فرزند پیامبر شما و جانشین امام على علیه السلام است، اکنون او رهبر و امام شماست. بیایید و با او بیعت نمایید!
مردم گروه گروه به سوى حضرت مجتبى علیه السلام روى آوردند و بیعت کردند. سپس امام علیه السلام خطبهاى بیان فرمود که در آن بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر و اولى الامر تاکید شده بود و مردم را از پیروى شیطان برحذر داشت و اهمیت ایمان و عمل خیر را یادآور گردید (۲۰..
امام مجتبى علیه السلام در سال چهلم هجرت و در سن ۳۷ سالگى با مردم بیعت کرد و با آنها شرط کرد که: با هر که من صلح کنم شما هم صلح کنید، با هر که من جنگ کنم شما هم جنگ کنید و آنها قبول کردند (۲۱..
در ضمن امام علیه السلام نامهاى به معاویه نوشت و او را دعوت به بیعت کرد و متذکر شد که اگر در امر ادارهى جامعه اخلال کند و جاسوس بگمارد با قاطعیت برخورد خواهد کرد و در مورد دستگیرى و اعدام دو جاسوس وى به او هشدار داد (۲۲..
معاویه در پاسخ امام نوشت: … من از تو سابقه بیشترى دارم، پس بهتر آن که تو پیرو من باشی. من نیز قول میدهم که خلافت مسلمانان، پس از من با تو باشد و هر چه بیت المال عراق است در اختیار تو خواهم گذارد… (۲۳.
و چنین بود که معاویه از پذیرش حق امتناع ورزید و نه تنها از بیعت با امام حسن علیه السلام خوددارى کرد، بلکه عملا به طرح توطئه علیه حضرت پرداخت و با خدعه و فریب و تطمیع، افرادى را برانگیخت تا نسبت به قتل امام علیه السلام اقدام نمایند و سرانجام این امام مظلوم در بیت خودش به دست همسرش «جعده» زهر خورانده شد و به جاى این که نوشى براى مولى باشد نیشى شد که جگر امام مجتبى علیه السلام را پاره کرد.
امام حسن علیه السلام با دسیسه معاویه مسموم گردید… (۲۴. و پس از چهل روز در روز بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجرى به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. چونان خورشیدى در دل زمین (۲۵..
پى نوشت:
۱. الرحمن، ۱۹، ۲۰ و ۲۲٫
۲. با استفاده از مقدمهى مترجم کتاب زندگانى امام حسن علیه السلام تالیف باقر شریف القرشی.
۳. تاریخ خلفأ، ص ۷۳، سیوطى – دائره المعارف بستانى واژهى حسن.
۴. ترجمهى زندگانى امام حسن، ص۵۹، باقر شریف القرشی.
۵. همان، ص۶۰٫
۶. اسد الغابه، ج۲ ص۱۸۵٫
۷. البدایه والنهایه، ج۸٫
۸. الاستیعاب، ج۲٫
۹. مسند احمد حنبل، ج۵ ص۴۴٫
۱۰. البدایه والنهایه، ج۸٫
۱۱. صواعق المحرقه، ص۲۸۰- حلیه اولیأ، ص۲۲۶٫
۱۲. الاصابه، ج۲٫
۱۳. کنز العمال، ج۶ ص۲۲۲، متقى هندی.
۱۴. ترجمهى اعلام الورى ص۳۰۴، طبرسی.
۱۵. ستارگان درخشان، ص۴۲، محمد جواد نجفی.
۱۶. تاریخ یعقوبى، ج۲ ص۲۱۵- اسد الغابه، ج۲ ص۱۳، تذکره سبط بن جوزى، ص۱۹۶٫
۱۷. ستارگان درخشان، ص۴۶٫
۱۸. ارشاد مفید، ص۳۴۸- جلأ العیون مجلسى، ص۳۷۸، تهران، انتشارات اسلامى، چاپ ۱۳۵۳٫
۱۹. شورى / ۲۳٫
۲۰. زندگانى چهارده معصوم علیه السلام، ص۵۴۳، عماد زاده.
۲۱. جلأ العیون، ص۳۷۸٫
۲۲. ارشاد مفید، ص۳۵۰٫
۲۳. نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحدید، ج۱۶، ص۳۵٫
۲۴. پیشواى دوم، ص۲۸٫
۲۵. آفتابى در هزاران آیینه، ص۱۱۹،
سید عباس رفیعى پور