- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پاسخ به شبهات عزادارى براى امام حسین (ع)
سوال اول:
به جز ابن تیمیه در میان علماى اهل تسنن چه کسانى تحلیل غیر منصفانه از قیام امام حسین (ع) کردند و یا یزید را نیز مسئول ندانستند و یا لعن بر یزید را جائز ندانستند؟ و سؤال دوم من اینکه عقیده ابن تیمیه در مورد حجاج بن یوسف ثقفى و دیگر خلفاى اموى که قاتل امام چهارم و امام پنجم هستند، مانند ولید بن عبدالملک و ابراهیم بن ولید چه بوده؟
پاسخ:
بله هستند افراد تقریبا محدودى نه خیلى زیاد، که اینها لعن یزید را جائز نمى دانند. خود وهابى ها در این ده پانزده سال اخیر کتاب هاى متعددى نوشته اند، بعضى اساتید دانشگاه هاى قطر و کویت کتاب هائى در این هفت هشت سال اخیر نوشته اند و در آنجا تحلیلى دارند در حرمت لعن یزید بن معاویه و همچنین ابو حامد غزالى، صاحب احیاء العلوم، تقریبا من جمله افرادى است که لعن یزید را جائز نمیداند و مى گوید لعن یزید کاملا اشکال دارد و ما نباید به یزید لعنت بکنیم.
سال گذشته در نماز جمعه یکى از شهرهاى استان هرمزگان، یک اطلاعیه اى پخش کردند مبنى بر حرمت لعن یزید بن معاویه. ما هم چیزى نمى گوئیم نسبت به کسانى که از یزید دفاع مى کنند یا نظر خوشى دارند نسبت به او، خدا را قسم مى دهیم به آبروى امام حسین (ع) آنها را با یزید محشور کند و ما را هم با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که افتخار حمایت از اینها را داریم.
حالا اگر آنها واقعا معتقدند، چون ابن تیمیه هم مى گوید یزید گناهى کرده و از کجا معلوم حسناتى نداشته باشد بر اینکه گناهانش را از بین ببرد، خوب اگر این ملاک باشد، فرعون هم کارهاى خوبى انجام داده، نمرود هم کارهاى خوب انجام داده یا بعضى افراد ملحد، مگر صدام کارهاى خوبى انجام نداده، اگر ملاک این باشد ما دیگر نباید در در دنیا به کسى بگوئیم بد است. إن شاء الله در رابطه با نظر ابن تیمیه در مورد حجاج بن یوسف ثقفى و سایر خلفاء عرض خواهیم کرد. گرچه در صحبتى که امروز خدمت عزیزان عرض کردم ابن تیمیه صراحت دارد در مورد خلفاء که تمام اینها جزو اولیاء هستند و جزو ولى امر هستند و کسى حق قیام در برابر اینها را ندارد. هر کس در برابر خلفاى بنى امیه و بنى عباس قیام کرده، ضررش بیش از منفعتش بوده و لذا ایشان صراحتا هرگونه مخالفت با حکام بنى امیه و حکام بنى مروان را کاملا غیر جائز مى شمارد و مى گوید ما به هیچ وجه نباید در این زمینه قیام بکنیم.منهاج السنه ابن تیمیه، ج۴، ص۵۲۸ و ج۴، ص۵۳۰
سؤال دوم:
بعد از اینکه امام حسین (ع) به دست یزید به شهادت رسید، گفتند که حاکم مصر آمد به خونخواهى امام حسین (ع) برخیزد و وقتى آمد با یزید روبرو شد، یزید نامه اى داشت از پدر حاکم مصر، مى خواستم بدانم صحت دارد که نوشته بود و سفارش کرده بود به معاویه و معاویه به یزید که اولاد حضرت على (ع) را بکشند و به شهادت برسانند؟
پاسخ:
خیر ما همچنین چیزى نداریم که حاکم مصر براى خونخواهى امام حسین (ع) آمده باشد، بلکه آن زمان مصر جزو حکومت اسلامى بوده و حاکم مستقلى نداشته. مصر تقریبا در زمان ابوبکر و اوائل حکومت عمر فتح شد و جزو دائره حکومت اسلامى بود، از طرف معاویه و یزید در آنجا حاکمى بوده که خود آقا امیر المؤمنین (ع) هم آقاى مالک اشتر را به عنوان حاکم و استاندار فرستاد که متأسفانه معاویه او را مسموم کردند.
سؤال سوم:
سؤالى داشتم راجع به مختار ثقفى، این انتقامى که از آل یزید و آل مروان گرفت، آیا این را به عنوان یک خلیفه قبول دارند که یک همچنین کارى انجام شد یا نه؟ اگر یزید خلیفه بود پس مختار چه مى شود؟ مى خواستم کمى در این باره توضیح بدهید.
پاسخ سؤال سوم:
در رابطه با قضیه مختار ثقفى حدیث و سخن خیلى زیاد هست؛ ولى ما باید دو مسئله را در مورد او با هم تفکیک کنیم. یکى اینکه این عملى که از مختار صادر شد در خارج و تمام قاتلان امام حسین (ع) و ظالمین را به کیفر رساند، این را قطعا شکى نداریم که مرضى خداوند عالم هست، مرضى اهل بیت (ع) هم بوده و مایه چشم روشنى اهل بیت (ع) بوده، حتى ما داریم در تاریخ شیعه و سنى، وقتى آمدند به مدینه به آقا امام سجاد(ع) خبر دادند که یابن رسول الله، آیا خبر دارید که در کوفه چه خبر هست؟ مختار در کوفه قیام کرده و تمام کسانى را که در شهادت پدر بزرگوارتان سهیم بودند به کیفر رسانده، ابن سعد را کشته، عبیدالله بن زیاد را کشته، و داشت گزارش مى داد،مى گویند آقا امام سجاد (ع) فرمود:آیا حرمله قاتل برادر شیر خواره ام را به کیفر رسانده یا نه؟ راوى مى گوید من بى خبر هستم. بعد از اینکه چند ساعتى گذشت نفر دومى آمد و آقا امام سجاد (ع) سر سفره بودند، بشارت داد به آقا امام سجاد (ع) که ما شنیدیم یا بودیم در کوفه که حرمله را هم به کیفر رساندند، آقا امام سجاد (ع) در همان سر سفره به سجده افتادند و خدا را بر این کار مختار ثقفى شکر کردند.
حالا اینکه چگونه آقا امام سجاد (ع) نسبت به شهادت على اصغر (ع) متأثر بوده یا نبوده، این یک بحث طولانى دارد، حتى من دیدم یکى از مورخین بزرگ آمریکائى هست به نام ویل دورانت تعبیرى این چنینى دارد که:اگر تمام کارهائى که لشگریان یزید در کربلاء کردن قابل توجیه باشد، شهادت طفل شیرخواره امام حسین (ع) قابل توجیه نیست.
شهادت و کشتن این کودک آن هم به آنچنان وضعى، قلب هر شنونده را به درد مى آورد.
در تاریخ هست که:وقتى آقا امام حسین (ع) به زینب کبرى (س) فرمود: فرزندم را بدهید من از او خداحافظى بکنم، قبل از اینکه لب هاى امام حسین (ع) به گونه هاى على اصغر (ع) برسد، تیر حرمله بر حلقوم على اصغر (ع) وارد شد و قلب آقا امام حسین (ع) واقعا کباب شد.
و در همانجا بود که بعضى از مقتل نویسان نوشته اند که:هاتفى صدا زد:صبرا لک یا حسین، دعه فإن له مرضعه فى الجنه.
حسین خداى عالم بر قلبت صبر بدهد و او را به ما واگذار کن، ما یک دایه مهربانى در بهشت براى على اصغر (ع) تهیه دیده ایم.
خوب این کار مختار، مرضى اهل بیت (ع) بوده؛ ولى اینکه آامد خدمت آقا امام سجاد (ع) و خواست اذن بگیرد براى قیام، آقا امام سجاد (ع) اذن ندادند، که این اذن ندادن یا جنبه سیاسى داشته و نمى خواستند تقیتاً روى این قضیه باشد یا معتقد به مشروعیت قیام در آن لحظه نبودند و بعد آمد نزد محمد حنفیه، فرزند دیگر آقا امیر المؤمنین (ع)، یک اجازه اى گرفت و قیام کرد. نسبت به مختار ما درود مى فرستیم و طلب مغفرت مى کنیم و إن شاء الله که شفاعت آقا امام حسین (ع) بر او برسد؛ ولى اینکه قیام ایشان براى اسلام و دین بود یا نه، این براى ما خیلى روشن نیست.
سؤال چهارم:
در قضیه روزه عاشوراء فرمودید برادران اهل سنت چنین اتهامى به رسول الله وارد کردند که ایشان فرمودند شما روزه بگیرید و خودشان نمى گرفتند. من فکر مى کنم برادران فراموش کرده اند که در قرآن کریم پیغمبر اکرم (ص) أسوه حسنه معرفى شده اند و برداشت بنده این است که هرکارى رسول الله مى کنند شما بکنید و هرکارى نمى کنند شما نکنید. نمیدانم برادران تناقض این آیه را با این مطلب در نظر دارند که این مطلب را بیان مى کنند یا نه؟
پاسخ :
الحق که سخن زیبائى فرمودید. آنان مى گویند که پیامبر چنین دستور داد، ولى خود انجام نداد، ولى قر آن مى گوید پیامبر(ص) أسوه حسنه است.
سؤال پنجم:
شما فرمودید که اهل سنت در تریبون ها لعن یزید ملعون را نمى کنند، بنده سراغ دارم که عده اى از برادران اهل سنت در مراسم سینه زنى امام حسین (ع) حضور پیدا مى کنند و یزید را لعن مى کنند و مى خواستم بدانم که این دو دستگى در اهل سنت نشانه چیست؟
پاسخ:
بله بنده هم عقیده ام بر این است که بعضى در کردستان، ارومیه، خلخال و در جاهاى زیادى ما دیدیم حتى در خود زاهدان و بندرعباس که عده زیادى از برادران اهل سنت مى آیند و در عزادارى امام حسین (ع) شرکت مى کنند؛ همانند شیعیان سینه مى زنند و گریه مى کنند و حتى براى امام حسین (ع) و روز تاسوعا نذر مى کنند، ما حساب اینها را از حساب اهل سنت و وهابیت جدا مى دانیم. البته اگر اهل سنت، روى نظر فقهى و علماى خود عملى را انجام مى دهند و توانائى اجتهاد ندارند، قطعا گناهشان و وزر و وبالشان به عهده علمائى است که اینچنین فتوا مى دهند و آنها را از اهل بیت (ع) جدا مى کنند. حرف ما نسبت به آن اهل سنتى است که به تبع وهابیت، این حرفها را در مقاله هایشان مى زنند. بنده خودم هم صحبت هاى جناب عبدالحمید را در نماز جمعه هفته گذشته از اینترنت گرفتم و گوش کردم که ۹۰ درصد حرف هایش، اساسى و زیبا بود که از ایشان تشکر مى کنیم و چند مورد از حرف هایش خلاف واقع است و ما از ایشان گلایه داریم؛ ولى عبارت ایشان خیلى محترمانه و مؤدبانه است و مى گوید اگر ما در عزاى امام حسین (ع) شرکت نمى کنیم یا لباس سیاه نمى پوشیم، بخاطر اینکه برداشت ما از سنت این هست و عزیزان شیعه ما برداشتشان چیز دیگرى هست و ما این حرف منطقى را استقبال مى کنیم و صد مرحبا و آفرین مى گوئیم و این مقاله اى که به نام ابو خالد در همان سایتى که زیر نظر جناب عبدالحمید است گذاشته شده، ما این صاحب مقاله را آدم منحرف و وهابى و مخالف اهل بیت (ع) و حرف هاى او را حرفاى بى اساس و بى پایه و دروغ و افتراء مى دانیم، حتى ایشان با کمال وقاحت و بى حیائى مى آید عبارتى از فقهاى شیعه نقل مى کند و بعد مى گوید این نظر شیعیان، نه شرعا و نه عقلا درست نیست. یعنى تمام بزرگان و فقهاى شیعه را و تمام نظراتشان را خلاف عقل و اینها را غیر عاقل معرفى مى کند. قطعا این عزیز به آئینه نگاه کرده و چهره خود را مشاهده کرده و بعد آمده نام خودش را بر علما و فقهاى شیعه گذاشته است.
سؤال ششم:
در سوره آل عمران وقتى خداوند مى فرماید اگر کسى از خداوند و پیامبر اطاعت نکند، کافر هستند، مى خواستم بدانم آیا مى توانیم اینها را اهل کفر بدانیم و لعن بکنیم؟
پاسخ:
در مورد آیه مورد سؤال، ما قائل به تعبد هستیم، اگر در روایتى صحیح، نسبت به کسى لعن آمده باشد ما هم لعن مى کنیم و اگر نیامده باشد، ما به صورت کلى لعن مى کنیم؛ مثلا مى گوئیم:اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک.
خدایا تمام دشمنان اهل بیت (ع) را گرفتار لعنت کن.
ولى نام از یک فرد بخصوصه نمى بریم، فردى که در روایات ما از آنها نام برده نشده.
سؤال هفتم:
ملازاده:
امام حسین (ع) و یزید که با هم پسر عمو بودند و دعوا داشتند، یزید به اعتقادات امام حسین (ع) نزدیک بود و شما این حرف ها را یک تنه به میدان مى روید. آیا حسین به حرف هاى شما معتقد بود؟ و إلا چرا مى خواست برود و با یزید ملاقات کند؟ چرا مى خواست برود و در میان لشگریان یزید بجنگد؟
پاسخ :
جناب آقاى ملازاده فرمودند که یزید به اعتقادات امام حسین (ع) نزدیک تر بوده، خوب ما حرفى نداریم، خداى عالم حضرت عالى را که از یزید دفاع مى کنید، فردا قیامت با یزید محشور کند و ما هم که از امام حسین (ع) دفاع مى کنیم، خدا هم به آبروى امام حسین (ع) ما را با امام حسین (ع) محشور کند.
من بار ها و بارها گفته ام و مى گویم و از تمامى اساتید دانشگاه و حوزه اهل سنت مى خواهم که بیائید با هم دوستانه و بدون غرض و خصومت صحبت کنیم و مشکلات را حل بکنیم.
سؤال هشتم:
در حال حاضر علمائى هستند که فتوا داده اند که زنجیر زنى با قمه زنى حرام مى باشد، بخاطر اینکه وهن به مذهب مى باشد و ضرر به جسم مى زند، آیا نظر شما هم همین است؟
ما چگونه باید با اهل سنت رفتار کنیم در حالى که آنان ما را رافضى مى دانند و فحش مى دهند؟
پاسخ:
در مورد قمه زنى که وهن اسلام هست یا نه، عرض کنم که عزیزان در هر کجاى دنیا که هستند مى توانند با سایت آقایان مراجع عظام تقلید تماس بگیرند و آنچه که براى شما حجت هست نظر مرجع تقلید شما هست نه نظر بنده و هدایتى و دیگرى و علماى قبل. شما مى توانید در سایت www.shia.com وارد شوید و سایت تمام مراجع تقلید آنجا هست، از مرجع تقلیدتان سؤال کنید و هر جوابى که مرجع تقلیدتان دادند، همان جواب برایتان حجت هست.
ما اگر پیرو ائمه عصمت و طهارت (ع) هستیم، کسى که از زبانش یا حسین و یا الله خارج مى شود، یا زهرا مى گوید، این زبان را نباید به فحش آلوده کند. آقا امیرالمومنین (ع) نسبت به معاویه فرمود:إنى أکره لکم أن تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم أعمالهم و ذکرتم حالهم، کان أصوب فى القول و أبلغ فى العذر.
من دوست ندارم شما به معاویه فحش بدهید.فقط حقائق کارهاى معاویه را به مردم بگوئید، مردم را روشن کنید و اعمال و کردار معاویه و لشگریانش را به مردم بازگو کنید نه اینکه فحش بدهید.نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶
من از عزیزان تقاضا دارم که نه تنها به اهل سنت فحش ندهند بلکه اگر زمانى یک نادانى به شما فحش داد ، طبق دستور قرآن:و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.
به اهانت او با اهانت پاسخ ندهید. بگوئید ما سلامتى شما را از خداوند خواستاریم.سوره فرقان، آیه ۶۳ و إذا مروا باللغو مروا کراما.
و اگر از کنار یک کار یا عمل ناشایستى عبور کردند کریمانه عبور کنید.سوره فرقان، آیه ۷۲
و ما با إسوه قرار دادن قرآن و نبى مکرم و اهل بیت (ع) هیچگونه فحش و ناسزا هم نمى گوئیم، حتى بنده به وهابى ها هم در طول این دو سالى که عزیزان برنامه هاى بنده را در شبکه سلام دیده اند، من نهایت تعمد را داشته ام، حتى به وهابى ها هم کوچکترین اهانتى را نکنم، حتى نسبت به ابن تیمیه که حرف هاى ایشان را نقد کردیم.
سؤال نهم:
اگر امام حسین (ع) مى دانستند که شهید مى شوند و پیغمبر اکرم (ص) هم به ایشان اطلاع داده بودند این موضوع را، چرا زن و بچه خود را هم با خود بردند؟ آیا سابقه داشته که در جنگ هاى اسلامى که این همه زن و بچه را با خود ببرند یا نه؟
پاسخ:این سوال را در جلسه بعد حتما جواب خواهیم داد، چون در این جلسه وقت کم است؛ ولى خلاصه جواب این است که:در آن زمان وسائل تبلیغى نبود و رسانه ها و روزنامه ها نبود و بودن اهل بیت امام حسین (ع) در کربلاء و رفتن به اسارت در کوفه، سخنرانى هاى اهل بیت (ع) مردم را روشن کرد و علیه حکومت مردم را بسیج کرد و همچنین در شام مردم شورش به پا کردند و در هر شهرى که اهل بیت (ع) قدم گذاشتند، به عنوان وسیله تبلیغاتى و رسانه رساى آن روز، صداى آقا امام حسین (ع) و هدف ایشان و مقصد امام حسین (ع) را براى مردم بیان کردند و جنایات دودمان بنى امیه را براى مردم روشن کرد. اگر روشنگرى اهل بیت امام حسین (ع) نبود، شاید دودمان یزید، قیام امام حسین (ع) و شهادت او را در کربلاء یا توجیه مى کردند یا به طور دیگرى براى مردم وارونه مى کردند.
سید محمد حسینى قزوینى
منبع :سایت حضرت ولى عصر (عج)