- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از مسائل اعتقادی به خصوص در مذهب شیعه ولایت و امامت اهل بیت (علیهمالسلام) است که آیات و احادیث نبوی بر این مطلب دلالت دارند. در مذهب شیعه ولایت ائمه اطهار (علیهمالسلام) در طول ولایت خداوند و پیامبر گرامی اسلام(صلیالله علیه و آله) قرار دارد. از این رو امامت و ولایت امامان معصوم از اصول مذهب شیعه به شمار می آید. اما در این مسئله صوفیان شیعه مذهب راهی را رفته اند که هیچ تطابقی با مذهب شیعه ندارد.
دراویش متشیع در رابطه با مسئله ولایت عقیده ای خاص دارند. آنان در عین حالی که ولایات سه گانه (امامت دینی، زعامت سیاسی و ولایت تصرف را نسبت به ائمه اطهار (علیهم السّلام) انکار می کنند)، معتقد به ولایت اقطاب شان- که همان صوفی هایی است که به پندار آنان به حق واصل گردیده و عقل شان زایل و شریعت از آنان ساقط گشته است ـ می باشند. این ولایت را که شبیه به ولایت تصرف می باشد به انحاء گوناگون تعریف کرده اند و می گویند ولی کسی است که از حال خود فانی و در مشاهده حق باقی است و خود از نفس خود خبر ندارد. و یا می گویند ولی کسی است که کامل و فانی و مضمحل در حق باشد. آنان برای ولایت مراتب و تقسیمات عجیب و غریب دارند[۱] که کاملاً بیگانه از متون اسلامی و عقاید مسلمین است. صوفیه راه رسیدن به این ولایت را برای همگان باز گذاشته اند و آن را اکتسابی دانسته و اراده خداوند را در آن دخیل نمی دانند و هیچ نوع انحصاری برای آن قائل نیستند و لذا می گویند «دست زن در دامن هرکو ولی است + خواه از نسل عمر و خواه از علی است.»[۲] منتهی راه رسیدن به این ولایت فقط سیر و سلوک صوفیانه می باشد و به وسیله آن به کمال رسیده و مقام قطبیت نصیب او می گردد. صوفیان ولایت ائمه (علیهم السّلام) را در ابعاد علمی، دینی، و رهبری سیاسی عملاً قبول ندارند؛ بلکه معتقد به یک نوع ولایتاند که در اثر ریاضتهای صوفیانه و سیر و سلوک ممکن است برای هر کسی حاصل گردد.[۳]
چند تا سؤال در اینجا متوجه صوفیان شیعه مذهب می شود:
ولایت اهل بیت در مذهب شیعه بر طبق آیات و روایات بسیار شفاف و روشن است ، اما صوفیه چه دلیل عقلی یا نقلی بر ولایت اقطاب دارند؟
کسی که از خود بی خبر است و نمی داند کیست، چگونه می تواند به عنوان ولی در جامعه مطرح گردد؟
ولی که در حق فانی شده و یا با مشاهده حق باقی است چه دلیلی بر این ادعا می تواند اقامه کند تا مردم او را به عنوان ولی بپذیرد؟ آیا غیر از ادعای خود او چیزی دیگری هم در این میان وجود دارد؟
پی نوشت:
[۱] . سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۷۹۱ و ۷۹۲، کتابخانه طهوری، چهارم، ۱۳۷۸ ش.
[۲] . لاهیجی، شیخ محمد، شرح گلشن راز، ص ۲۷۳، کتابفروشی محمدی، بی تا .
[۳] . همان.
نویسنده: حمیدالله رفیعی