- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
به منظورآشنایی با اوضاع فرهنگی و سیاسی شیعیان در هنگام تولد امام زمان (عج) نخست نگاهی هر چند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکری ( علیه السّلام ) می اندازیم. دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسیان بود که به ترتیب عبارت است از:
۱. المعتز بالله. ۲. المهتدی بالله. ۳. المعتمد بالله.[۱]
حاکمان عباسی از هر طریق ممکن آن حضرت را زیرنظر داشته و کنترل میکردند، آنان شنیده بودند که امام مهدی (عج) فرزند امام عسکری ( علیه السّلام ) است، از این رو میکوشیدند به آن حضرت دسترسی پیدا کرده و او را به قتل برسانند؛ به همین جهت امام عسکری ( علیه السّلام ) ولادت حضرت مهدی (عج) را مخفی کرده و غیر از خواص آن حضرت دیگران افتخار زیارت امام زمان (عج) را پیدا نکردند.[۲]
فشار و اختناق سیاسی چنان بالا میگیرد که امام ( علیه السّلام ) به ناچار باید هفتهای دوبار روزهای دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حضور پیدا کند؛[۳] معتزّ عباسی به قدری از نفوذ ابو محمد عسکری ( علیه السّلام ) نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفری و عدّهای از طالبیّون زندانی کرد.[۴]
ستم عباسیان تنها به ابومحمد عسکری ( علیه السّلام ) محدود نمیشد، آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت هم از هیچ کوششی دریغ نکرده و مانع هرگونه حرکت اعم از فرهنگی و سیاسی و غیره برای شیعیان بودند، علّت آن هم این بود که مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتیجه مردم از بنیعباس فاصله بگیرند و احیاناً علیه آنان به قیام و مبارزه برخیزند.در این جا برای هر چه بیشتر روشن شدن مطلب، بحث را دو بخش جداگانه دنبال میکنیم:
۱. وضعیت سیاسی شیعیان.
۲. وضعیت فرهنگی شیعیان.
بخش اول: وضعیت سیاسی شیعیان
انواع فشارهای سیاسی در این مقطع از زمان در موارد زیر قابل پیگیری است:
الف: زندانیان و متواریان شیعه؛ از جمله زندانیان ابوهاشم جعفری است، وی چنین میگوید: در نامهای از ناراحتیهای زندان به امام ابومحمد ( علیه السّلام ) شکایت کردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهی خواند.[۵]
وی در مورد دیگری اظهار کرده است: با امام عسکری ( علیه السّلام ) در مجلس مهتدی بن واثق بودیم؛ حضرت به من فرمود: این جنایت کار قصد کرده که امشب با مشیّت خدا بازی کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد) ولی عمر او کفاف نمیدهد، و به زودی صاحب فرزندی خواهم شد. فردای ان شب ترکان دربار به او حمله برده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[۶] همو نیز چنین میگوید: من با گروهی در زندان بودیم که ابومحمد ( علیه السّلام ) را نیز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصیف بود، یکی از هم زندانیها مردی جمحی بود که ادعا میکرد علوی است. امام ( علیه السّلام ) به ما توجّه کرده و فرمود: اگر نبود درمیان شما کسی که از شما نیست به شما اطلاع میدادم که چه موقعی خداوند وسیله نجات شما را فراهم خواهد کرد؛ امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد، او از جمع ما بیرون رفت. امّا فرمود: این مرد از شما نیست، از او برحذر باشید، در بین لباسهای خود نوشتهای دارد که همه گفتهها و ناگفتههای شما را برای خلیفه منعکس کرده است. یکی از زندانیان به سراغ او رفت و لباسهایش را بازرسی کرد و آن نوشته را پیدا کرد. او نوشته بود که این جمع قصد دارند زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[۷]
نکته قابل توجّه در این روایت تاریخی این است که: اختناق و فشار سیاسی به حدی رسیده است که شیعیان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتی خلیفه در امان نیستند و مذاکرات آنان در محیط زندان هم به حکومت گزارش میشود.
حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از متواریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقی میگوید: عبدالعظیم حسنی از دست حکومت فرار کرد و وارد ری شد و درمنزل یکی از شیعیان در سردابی ساکن شد، در همان سرداب خدا را عبادت میکرد، روزها روزه بودو شبها را به شبزندهداری و تهجّد میگذراند، مخفیانه از آن جا بیرون میشد و قبری را که امروز مقابل قبر خود اوست زیارت میکرد.. تنها محل امن برای او همان سرداب بود.[۸]
ب. دشمنیهای با شیعه؛ فشارهای گوناگونی که در مدت کوتاه امامت حضرت عسکری ( علیه السّلام ) بر شیعیان وارد شده صفحات تاریخ را پر کرده است، موارد ذیل نمونههایی از آن است؛
۱. علی بن محمد بن زیاد میگوید: «توفیعی از امام ابومحمد ( علیه السّلام ) (به این مضمون) به دستم رسید: کنج عزلت پیشه کن و خانهنشین باش چون که فتنهای در انتظار توست… دیری نگذشت (که به سبب سخنچینی) جعفر بن محمد تحت تعقیب قرار گرفته و جایزه صدهزار درهمی برای کسی که مرا پیدا کند تعیین شد.[۹]
۲. یکی از شیعیان نامهای به حضور آن حضرت فرستاد ودر ان خطاب به امام چنین نوشته بود: شنیدهای که مهتدی، شیعیان شما را تهدید کرده و گفته است: آنان را از روی زمین بر میدارم. امام ( علیه السّلام ) در جواب نوشت: عمر او کوتاهتر از آن است که بتواند تهدیدش را عملی کند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواری کشته میشود.[۱۰]
ج: شهدای شیعه، آمار شیعیان و علویانی که در این مقطع از تاریخ به دست عباسیان به فیض شهادت نائل شدهاند کم نیست، از جمله:
۱. موسی بن عبدالله بن موسی،که از نوادگان امام حسن مجتبی ( علیه السّلام ) است. او مردی عالم و نیکوکار بود و از جمله راویان به شمار میرفت. در سال ۲۵۶هجری قمری در منطقه زباله توسط سعید بن حاجب به وسیله زهر به شهادت رسید. سعید سر او را جدا کرد و برای مهتدی عباسی برد.[۱۱]
۲. جعفر بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن الصادق ( علیهم السلام ) ، سعید حاجب او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد؛ وی در روز شهادت سی و یا سی و دو سال داشت.[۱۲]
بخش دوّم: وضعیت فرهنگی شیعیان
علیرغم همه محدودیتها و شدت عملی که عباسیان برای منزوی کردن امام ( علیه السّلام ) و شیعیان به کار گرفته و فشارهای مختلف سیاسی که از ناحیه آنان بر شیعه وارد می شد، بودند گروهی از دانشمندان و روایانی که از خرمن فضیلت و دریای بیکران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخی از انان صاحب تألیفاتی در فنون مختلف بوده و احادیثی را از امام ( علیه السّلام ) نقل کردهاند، که برخی از آنان عبارتند از:
۱. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل، کاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از موجّهترین آنان است. او یکی از اصحاب خاص امام هادی و امام عسکری ( علیهم السلام ) است. تألیفاتی دارد که به عنوان نمونه از کتابهای زیر میتوان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیه؛ اشعار ابن مّره بن همام؛ و نوادر الاعراب.[۱۳]
۲. داود بن قاسم، او همان ابوهاشم جعفری است، که از فرزانگان اسلام و یکی از شاخصترین چهرههای عقیدتی به شمار میرود، در نزد ائمه اطهار(ع) دارای منزلتی خاص است؛ وی حضرت رضا و جواد و هادی و عسکری و صاحب الامر( صلوات الله علیهم اجمعین) را ملاقات کرده و از همه آنان روایت دارد. مردی پارسا،عابد ، عالم و عامل بود. کسی از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتای او نبود.[۱۴]
۳. عبدالله بن الحسین القرطبی، او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسکری ( علیه السّلام ) است، و از چهرههای سرشناس ادب به شمار میرود،وی کتابی در تاریخ دارد.[۱۵]
۴. فضل بن شاذان، وی از جهت ثمره کار و تألیف کتاب در صف مقدم علمای زمان خود بوده و در فنون مختلف دارای تألیف است؛ بعضی گفتهاند: داری یکصد و شصت کتاب است،[۱۶] برخی از تألیفات او مورد رضایت امام ابومحمد العسکری ( علیه السّلام ) قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: «هذا صحیح ینبغی أن یعمل به»، این کتاب صحیح است و سزاوار است که به آن عمل شود.[۱۷]
در موردی دیگر به یکی از کتابهای وی نظر افکنده و برای او طلب مغفرت کرد و فرمود: «أغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین أظهرهم»، خوشحالم که فضل بن شاذان با آن مقام در میان مردم خراسان است.[۱۸]
برشمردن دیگر شاگران امام عسکری ( علیه السّلام ) و چهرههای علمی و فرهنگی شیعه از حوصله این نوشتار خارج است و به همین اندازه اکتفا میشود؛ از آنچه که بیان شد این نتیجه به دست میآید:
با همه سختگیریهایی که بنیعباس نسبت به امام عسکری(ع) و شیعیان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود که همان منتشر نشدن فضائل اهلبیت ( علیهم السلام ) و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هرکدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهرهگیری و خوشهچینی از خرمن علوم آن امام(ع) در گوشهای از جهان اسلام مشعلی پرفروغ برای نشر اندیشه و معارف اهلبیت ( علیهم السلام ) به شمار میآمدند. آنان همچون ستارگانی در آسمان تشیع میدرخشیدند و شیعیان را در ظلمت ستم و گمراهی عباسیان که قصد کرده بودند روز روشن را همانند شب، تاریک جلوه دهند، راهنمایی میکردند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱- امام مهدی(ع) نویسنده:علامه قزوینی
۲- تاریخ غیبت،نویسنده:پورسید آقایی
پی نوشت ها:
[۱] . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه تحقیقاتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ، اول، ۱۳۷۲ ش، ص ۶۱۶.
[۲] . علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّه ،تبریز، مکتبه بنیهاشم، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۴۱۲، محمد بن محمد المفید، الارشاد (مصنفات الشیخ المفید ج ۱۱)، المؤتمر العالمی للفقیه الشیخ المفید، اول، ۱۴۱۳ ق ، ص ۳۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، ج ۴، ص ۴۲۲.
[۳] . محمد بن حسن طوسی، من لا یحضره الفقیه ،قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه ، اول، ۱۴۱۱ ق ، ص ۲۱۵.
[۴] . فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری ،قم، مؤسسه آل البیت، اول، ۱۴۱۷ ق ، ج ۲، ص ۱۴۰.
[۵] . طبرسی، همان، ص ۱۴۰؛ اربلی، همان، ص ۴۱۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی ،بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ ق ، ج ۱، ص ۵۰۸، ح ۱۰؛ علی بن الحسین مسعودی، اثبات الوصیه ،بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۹ ق ، ص ۲۶۳ ـ ۲۶۴؛ محمد بن علی طوسی معروف بابن حمزه، الثاقب فی المناقب، قم، مؤسسه انصاریان، ۱۴۱۲ق ، ص ۵۷۶، ح ۱۰.
[۶] . قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح ،قم، مؤسسه الامام المهدی (عج) ، ۱۴۰۹ ق ، ج ۱، ص ۴۳۲ ، ح ۹؛ مسعودی، همان، ص ۲۶۸.
[۷] . محمد بن علی طوسی، همان ، ص ۵۷۷، ح ۱۱؛ راوندی، همان، ج ۲، ص ۶۸۲، ح ۱؛ اربلی، همان، ج ۲، ص ۴۳۲.
[۸] . احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، بیروت، دارالاضواء ، ۱۴۰۸ ق ، ج ۲، ص ۶۶ ، ش ۶۵۱.
[۹] . اربلی، همان، ج ۲، ص ۴۱۷.
[۱۰] . مسعودی، همان، ص ۲۶۵ و کلینی، همان، ج۱، ص ۵۱۰، ح ۱۶؛ اربلی، همان، ج ۲، ص ۴۱۴.
[۱۱] . علی بن ابیالقاسم بن زید البیهقی (ابن فندق) ، لباب الأنساب ،قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۰ ق ، ج ۱، ص ۴۱۹؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین ،قم، مؤسسه دارالکتاب، دوّم، ص ۴۳۷ ـ ۴۳۸؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه ، ج ۴، ص ۱۸۱.
[۱۲] . ابن فندق، همان، ص ۴۱۹؛ ابوالافرج الاصفهانی، همان، ص ۴۳۷.
[۱۳] . نجاشی، همان، ج ۱، ص ۲۳۷، ش ۲۲۸.
[۱۴] . شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب،تهران، منشورات مکتبه الصدر، پنجم، ۱۳۶۸ ش، ج ۱، ص ۱۷۴.
[۱۵] . نجاشی، همان، ج ۲، ص ۳۶، ش ۶۰۶.
[۱۶] . محمد بن حسن، طوسی، اختیار معرفه الرجال، (رجال الکشی) ، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۴ ق ، ج ۲، ص ۸۲۲.
[۱۷] . طوسی، همان، ص ۸۱۸.
[۱۸] . طوسی، همان، ص ۸۲۰.