- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
وسواس و درمان آن مقایسه دو شیوه شناخت درمانگری اسلامی و شناخت درمانگری سنّتی-۱
چکیده
این مقاله به مطالعه درباره رویکرد «شناخت رفتار درمانگری اسلامی» و مقایسه آن با رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی» در زمینه علایم پیش گیری و درمان اختلال وسواس فکری عملی میپردازد. اختلال وسواس فکری عملی (OCD)(۳) یکی از اختلالات اضطرابی است که با تفکر وسواسی، رفتار اجباری و درجات متفاوت اضطراب مشخص میشود.
اولین و جامعترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه (Johane) در سال ۱۹۰۳ انجام داد و پس از آن، رویکردهای روان تحلیلگری، زیست شناختی، رفتاری، شناختی و شناختی رفتاری به بررسی این اختلال پرداختند. در این میان، شناخت رفتار درمانگری بر پردازش های شناختی نادرست در شکل گیری و تداوم این اختلال تأکید کرده، با ایجاد دگرگونی و تغییر نظام شناختی فرد و بهره گیری از فنون و اصول شناختی و رفتاری، به درمان این اختلال میپردازد.(۴)
از سوی دیگر، در متون اسلامی به نکات ظریف و کاربردی در ارتباط با این اختلال برمی خوریم. در این رویکرد، علاوه بر نقش عوامل فیزیولوژیک و عوامل عاطفی و هیجانی، بر نقش فرایندهای شناختی و عقلانی تأکید شده است. همچنین راهبردهای پیشگیرانه و درمانی اسلامی بر تمام جنبه های درمانی، به ویژه فنون شناختی، رفتاری، معنوی، ارتباطی و دارویی، تأکید دارند.
مقاله حاضر درصدد مقایسه رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی» با «شناخت رفتار درمانگری اسلامی» برگرفته از متون و منابع اسلامی در زمینه علایم، محتوا، سبب شناسی، پیش گیری و درمان اختلال وسواس فکری عملی و شناخت وجود تشابه و تمایز این دو رویکرد در ارتباط با موارد مذکور است.
مقدّمه
«وسواس فکری عملی» یکی از اختلالات اضطرابی است که ویژگی های بارز آن شامل افکار وسواسی،(۵) تصورات وسواسی،(۶) نشخوارهای وسواسی،(۷) شک های وسواسی،(۸) تکانه های وسواسی(۹) و آیین های وسواسی(۱۰) است که عامل مهمی در ایجاد آشفتگی در افراد مبتلا به آن میباشد و غالبا در عملکرد و سازگاری اجتماعی این افراد اختلال ایجاد میکند.
افکار وسواسی پیوسته موجب پریشانی بیمار میشوند و فرد مبتلا با تلاش ناموفق، درصدد مقابله با آنها برمی آید. اعمال یا آیین های وسواسی به صورت رفتارهایی کلیشه ای درمی آیند که بیمار مدام آنها را تکرار میکند. این اعمال ماهیتا لذتبخش نبوده و مفید نیستند. علایم خودکار اضطراب غالبا وجود دارند.
ارتباط تنگاتنگی میان علایم وسواسی، به ویژه افکار وسواسی، و افسردگی وجود دارد. این اختلال در زنان و مردان به طور مساوی وجود دارد و به عنوان اختلالی نهفته مطرح شده است که قریب یک درصد از نوجوانان و دو درصد از بزرگ سالان از آن رنج میبرند. شروع اختلال معمولاً در کودکی یا اوایل بزرگ سالی است. سیر آن متغیر بوده و احتمالاً بدون علایم عمده افسردگی به سوی مزمن شدن پیش میرود.(۱۱)
این اختلال در طول تاریخ، دامنگیر تعدادی از انسان ها بوده است. جان بانیان (Bunyan) و چارلز داروین (Darwin) از جمله افراد مشهوری به شمار میروند که در گذشته مبتلا به این اختلال فلج کننده بوده اند.(۱۲)
در بسیاری از توصیف های اولیه از این اختلال، محتوای مذهبی آن مورد تأکید قرار گرفته است. این نوع محتوا راهنمای مهمی در درک ماهیت این اختلال به شمار میرود. محتوای وسواس ها منعکس کننده نگرانی عمده هرعصر به شمار میروند، خواه این محتوا مربوط به کار شیاطین و آلودگی به وسیله میکروب باشد، خواه مربوط به تشعشع یا خطر ابتلا به ایدز. اگرچه اولین و جامعترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه در سال ۱۹۰۳ انجام داد، اما تا زمانی که فروید راهی به سوی درک عمیقتر این اختلال نگشود و توصیف بالینی خوبی از آن به دست نداد، این اختلال به خوبی شناخته نشده بود.
با این حال، ناتوانی و ضعف رویکرد روان تحلیلگری در درمان منجر به شکل گیری رویکردهای دیگری همچون رویکردهای زیست شناختی، رفتاری، شناختی و شناختی رفتاری در ارتباط با علایم، پدیده شناسی، سبب شناسی و درمان این اختلال گردیده است.
عوامل زمینه ساز اختلال (OCD) شناخته نشده اند، اما سه علت احتمالی شامل علل عضوی، ژنتیک و تجربیات اولیه بررسی شده اند.(۱۳) مطالعات درمانی در مورد این اختلال به طور کلی در سه زمینه دارو درمانی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و ترکیب درمان های شناختی رفتاری با دارو درمانی بوده است.
شناخت رفتار درمانگری از جمله رویکردهایی است که بر نقش پردازش های شناختی نادرست در شکل گیری و تدام این اختلال تأکید کرده است. در رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی»، وسواس به عنوان افکار، تصاویر ذهنی و تکانه های ناخواسته و مزاحم تعریف شده است و محتوای آن میتواند شامل وسواس آلودگی با نجاست، آسیب رسانی به خود و دیگران، رفتارهای غیرقابل پذیرش از نظر اجتماعی، وسواس های جنسی و وسواس نظم و ترتیب یا شمارش باشد.
همچنین پیش گیری از وسواس به میزان شناخت فرد از خود و تعیین در موقعیت های زندگی او وابسته است. مهمترین تدابیر درمانی ذکر شده در این رویکرد شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ است که طی آن، درمانگر به شناسایی افکار خودکار منفی فرد پرداخته و با ایجاد تغییر در نظام شناختی و اعتقادی او و استفاده از فنون شناختی و رفتاری به درمان وی میپردازد.(۱۴)
در متون و منابع اسلامی نیز به نکات کاربردی قابل اعتمادی در عرصه وسواس و چگونگی درمان آن برمی خوریم؛ در آیات متعددی، واژه «وسواس» در قرآن کریم آمده (سوره های مبارکه ناس، اعراف و طه) و منظور از آن نوعی اختلال روانی و فکری است که مترادف با ذهاب عقل بوده، باعث میشود افراد به سوی افکار ناخواسته کشیده شوند و در نتیجه، دست به رفتارهای نادرست یا ناپسند بزنند.
پیامبراکرم نیز وسواس را به صورت تصورات و افکاری تعریف میکند که شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به قهقرا میبرد و از انجام اعمال طبیعی باز میدارد.
بر اساس متون و منابع اسلامی، محتوای وسواس بیشتر در ارتباط با اعمال و رفتارهای عبادی و مذهبی همچون نماز، غسل، طهارت و نجاست است و علامت مشخصه آن وجود اضطراب میباشد، به گونه ای که اضطراب، آسایش و راحتی را از فرد سلب میکند و همراه با شک و تردید است.
افراد وسواسی دایم در مورد امور اعتقادی مانند وضو و طهارت دچار شک و تردید میشوند و احساس الزام و اجبار به اعمال و رفتارهای تکراری دارند.
با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامی میتوان مشاهده کرد که وسواس انواع متفاوتی دارد که عبارتند از: وسواس فکری (ترس از بیماری و تفکر افراطی در مورد سلامتی)، وسواس اعتقادی (اندیشه های بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطی (داشتن افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نمیباشند)، و وسواس عملی (تکرار رکعات نماز، طهارت یا غسل).
در مورد سبب شناسی وسواس، نظریه پردازان اسلامی با استنباط از آیات و احادیث، معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحی)، اختلالات جسمی (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطی به غرایز (شهوت و امیال کاذب)، عدم رشد عقلی، ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و برخی عوامل دیگر میتوانند سرچشمه ایجاد این اختلال گردند.
همچنین پرورش صحیح ذهنی، رشد عقلانی، به کارگیری شیوه های تربیتی درست، پیش گیری از تشدید اضطراب و ترس و پرخاشگری، برقراری نظم و انضباط منطقی در زندگی، آگاهی از وظایف شرعی و زدودن ابهام در این زمینه از جمله راهبردهای پیش گیرانه ای هستند که در متون اسلامی بر آنها تأکید شده است.
در احادیث و روایات، به روش ها و فنون شناختی، معنوی، ارتباطی، رفتاری و دارویی برای درمان این اختلال اشاره شده است که برخی از آنها عبارتند از: پرورش عزّت فرد مبتلا به وسواس، تشریح کامل وظایف شرعی در مورد افکار و اعمال وسواسی، تکیه به خداوند و توکّل به او و استعانت از او، اکتفا به واجبات و ترک مستحبات، مراقبت مستمر از وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال خود در فرایند درمان، نظارت مشاوری معتبر و متخصص بر اجرای راهبردهای درمانی مذکور، درمان از طریق خوردن انار شیرین، روغن زیتون، خرما، سیب، کندر و سبزیجات، شست وشوی سر با آب سدر، دود کردن اسپند و خضاب و رنگ کردن مو.
وسواس از دیدگاه اسلام
الف. «وسواس» از نظر لغوی و اصطلاحی
«وسواس» یکی از نکاتی است که مکرّر در کتب آسمانی و به ویژه در قرآن کریم به آن اشاره شده است. وسواس در زبان عربی و فارسی در اصل، بر نوعی اندیشه و محتوای ناخواسته و نامطلوب دلالت میکند.(۱۵)
«وسواس» از ماده «وسوسه» مشتق شده که بیانگر رابطه شیطان با قلب انسان است. بهتر است بگوییم: القائات و تصورات نامقدّس و باطل بر قلب انسان را در مکتب اسلام «وسواس» میگویند. وسواس دو جنبه فکری و عملی دارد و نوعی بیماری روانی است. کسی که به «وسوسه» مبتلا شده است «وسواس» و «موسوس» نام دارد.
در لغت، «وسوسه» و «وسواس» یکی دانسته شده و «وسوسه» کلامی پنهانی است که در آن اختلاط صورت گرفته و در هم و بر هم و بی نظم است. همچنین «وسواس» در جایی گفته میشود که کسی وحشت کرده، کلامش در اثر وحشت، بی نظم شده باشد و همانند دیوانگان عمل کند.
زمخشری گفته است: «الوسواس» اسمی است به معنای «وسوسه» و مراد از آن شیطان است.(۱۶)
در قرآن کریم نیز آمده است که «فوسوَس لهُما الشیطان»؛ (اعراف: ۳۰) پس شیطان آنان را وسوسه کرد. بنابراین، «وسواس» با (فتح واو) هم به معنای شیطان و هم به معنای گفته وسوسه آمیز است.
از سوی دیگر، در علم کلام نیز برای وسواس و وسوسه تعاریفی بیان شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره میشود:
۱-دو دلی، تردید و شکی که در ضمیر انسان پدید میآید؛
۲-شک و شبهه در عبادات و احکام مذهبی، بخصوص در طهارت و نجاست؛
۳-آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را به کار بد برانگیزاند؛
۴-ایجاد امری بی نفع یا ضرر در ضمیر کسی توسط نفس شخص یا توسط شیطان که نیروی محرّک انسان به انجام بدی هاست.(۱۷)
نکته قابل ذکر در مورد وسواس این است که طبق متون و منابع اسلامی، وسواس فقط در اعمال انسان تجلّی پیدا نمیکند، بلکه به اندیشه او نیز راه مییابد. مرحوم علّامه مجلسی ضمن شرح یک روایت میگوید: «وسوسه سخن بیهوده و بی سودی است که نفس و شیطان در روح انسان پدید میآورند.»(۱۸) همچنین از شیخ مفید نیز نقل گردیده که «وسوسه» عبارت است از تحریک افعال و اعمال و نیات باطل انسانی به وسیله عوامل شیطانی.(۱۹)
میر سید شریف جرجانی، مؤلف ترجمان القرآن، «وسوسه» را چنین تعریف کرده است: «اندیشه بد در دل کرده» و در تعریف «وسواس» چنین میگوید: «دیو وسوسه کننده یعنی اندیشه بد در دل افکننده». نسبت دادن این وسوسه ها یا اندیشه های بد به دیو یا شیطان از غایت اجباری بودن افکار وسواسی حکایت میکند.(۲۰)
به طور کلی، از روایات میتوان نتیجه گرفت که:
اولاً، وسوسه یا وسواس نوعی اختلال روانی است.
ثانیا، با اضطراب و ترس همراه است.
ثالثا، وسوسه و ذهاب عقل و کثره التخلیط در اختلال روانی باهم مشترکند.
رابعا، مراد از وسوسه، وسوسه فکری است و از این رو، از آن به «شیطان الوسوسه» تعبیر شده است؛ زیرا شیطان کارش این است که افراد را به افکار ناخواسته و مذموم بکشاند تا به وسیله آن، رفتاری ناپسند از آنها صادر شود.(۲۱)
ب. محتوای وسواس
وسوسه و وسواس در فرهنگ عرفانی، همان «هواجس و خواطر» نفسانی و به معنای انگیزش های نفس آدمی است. نفس، آدمی را به انجام کارهایی ترغیب میکند و بر آن اصرار میورزد. این خاطره های نفسانی اگر طبق موازین شرع باشند، به سمت نعمت های خداوند و انجام اعمال مشروع گرایش پیدا میکنند، اما وسوسه های شیطانی همواره آدمی را به سوی گناه و معصیت میبرند و تنها با توکّل به ذات اقدس خداوند و ذکر حضرت او از میان میروند و بی اثر میشوند.
وسواس مرضی است که اغلب، اشخاص متدیّن به آن مبتلا میشوند؛ گاه در نیت و گاه در مخارج حروف و گاه در صحّت وضو و غسل و گاه در عدد رکعات نماز و گاه در طهارت و نجاست. به همین دلیل، در علم فقه، بابی تحت عنوان «کثیرالشک» یا «وسواس» وجود دارد و طبق دلایل فقهی، شک وسواسی ارزش مذهبی ندارد و احکام شک شامل افراد وسواسی نمیشود. به طور کلی، محتوای متداول و رایج وسواس، شک و شبهه در عبادات و در امور مذهبی، به ویژه طهارت و نجاست، است.
مرحوم دهخدا در یادداشت های خود درباره این کلمه آورده است: «در تداول، حالتی است که به بعضی مقدّسین دست میدهد که متنجّس را مثلاً صد بار میشویند و گمان میبرند هنوز پاک نشده، یا کلمه ای از نماز را صدبار میگویند و تصور میکنند درست نبوده، یا بارها در آب غوطه میخورند و فکر میکنند ارتماس لازم بجا نیامده است.»(۲۲)
حضرت امام خمینی قدس سره نیز در این باره مواردی از ابتلا به وسواس را ذکر میکنند؛ از جمله درباره طهارت و نجاست، نیت و تکبیره الاحرام، قرائت به واسطه تکرار آن و تغلیظ در ادای حروف آن و خروج از قواعد تجوید و وسواس در وضو و غسل.(۲۳)
یحیی سیدمحمدی انواع متفاوت وسواس را این گونه ذکر کرده است:(۲۴)
۱-وسواس فکری: درباره سلامتی بدن بسیار فکر کردن و ترس از بیماری، به طوری که فرد وسواسی ممکن است بدون هیچ کسالت و دردی، به پزشک مراجعه کند و دارو مصرف نماید.
۲-وسواس اعتقادی: اندیشه های بیهوده درباره مردن، قبر، برزخ، معاد، خیر و شرّ، خوبی و بدی و…
۳-وسواس افراطی: وجود افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نیست؛ مثلاً، گاه فرد وسواسی عقیده دارد که داروی بخصوصی طول عمر میآورد و حال آن که ممکن است مضر باشد.
۴-وسواس عملی: فرد وسواسی دست به کارهایی میزند که کاملاً بی مورد و حتی مخالف عرف و خلاف شرع و احکام الهی است و شاید بدعت محسوب گردد. در صورت همراه شدن وسواس عملی و فکری، فرد با مشکلات بیش تری مواجه میشود.
آثار وسواس عملی فراوانند؛ از جمله تکرار شستن، رفتارهای انحرافی (مثل دزدی بدون نیاز مادی)؛ شمارش بی فایده اشیا، به صورت خاصی راه رفتن (مثلاً، با فاصله ۳ سانتی) و ترس از آلودگی و مرگ. به طور کلی، افراد مبتلا به وسواس ممکن است به امراضی مانند افسردگی، کم خونی، بی محبت شدن، احساس های بیجا که جنبه افراط و تفریط دارند و پندارهای موهوم دچار شوند.
ادامه دارد…