- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بسیاری بر این باورند که وسواس و وسواسی بودن، یک بیماری روانی است و بحث از آن در مباحث دینی جایگاه چندانی ندارد اما با مطالعه منابع دینی متوجه می شویم که در موارد قابل توجهی، این موضوع بیشتر یک بحث اخلاقی ـ تربیتی است تا یک بحث روانشناسی. البته ممکن است در گذر زمان و بی اعتنایی فرد وسواسی به شرع مقدس و پافشاری بر عقیده غلط خود، تبدیل به یک بیماری روانی گردد.
از طرفی بسیاری از مشکلات اخلاقی ـ تربیتی و نوع برخورد اجتماعی افراد ریشه در مشکل وسواس دارد، در حالی که مشهور آن است که وسواس فقط در موضوع نماز یا طهارت و امثال آن است. به عنوان مثال وسواس در اعتماد به مؤمنین باعث به وجود آمدن سوءظن، غیبت، تهمت و بسیاری گناهان کبیره دیگر می گردد.
به همین دلیل در آیات قرآن و روایات تاکید زیادی بر پرهیز از وسواس شده و از القاءات شیطان دانسته شده است که باید از آن به خدا پناه برد. از آنجا که عموماً شیطان مؤمنین را از راه گناهانی مانند شرب خمر، زنا، غنا، حرام خواری و امثال آن نمی تواند فریب دهد، برای اغفال آنان از راه وسواس وارد می شود و به همین دلیل بخش قابل توجهی از مبتلایان را، متدینین تشکیل می دهند.
قلب غافل وسواسی
تصوّر بعضی این است که علّت وسواس در عبادت، داشتن روحیه اطاعت دقیق و محض از فرامین الهی و ترس از تخلف آنهاست، در حالی به هیچ وجه چنین نیست؛ زیرا وسواس یا همان وسوسه، خطوراتی است که شیطان آنها را القاء می کند به قلبی که همّش رسیدگی به بطن و فرج و سایر شهوات است.
علامت اینکه وسواس حاکی از روحیه اطاعت دقیق و محض از فرامین الهی نیست این است که هر جا پای دنیا در میان باشد، دیگر از وسواسِ وسواسی خبری نیست. آیا وسواسی اگر به کسی مقروض باشند شک می کند که شاید بیشتر به او مقروض باشم پس برای احتیاط بیشتر بدهم؟ آیا وسواسی همان طور که در وضو و غسل و نماز وسواس دارد، در خورد و خوراک و در معاملات پرسود هم وسواس دارد؟
علامت دیگر این است که موشکافی هایی که وسواسی در طهارات و عبادات ظاهری می کند در طهارات و عبادات باطنی که اصل و محور و هدف هستند دیده نمی شود. آیا دیده شده است که این گونه افراد در رفع بیماری عجب یا حسد وسواس به خرج دهند؟ آیا وسواسی ها همان طور که در وضو و غسل و نماز وسواس دارند، در آداب باطنی آنها مثل حضور قلب، وسواس دارند؟
وسواسی فهم خود را نعوذ بالله از فهم خدا و رسول و ائمّه اطهار و فقهای عظام بالاتر می داند!! و نظر خود را بر نظر آنها ترجیح می دهد و در عبادات چنان عمل می کند که خود مصلحت می داند. با اینکه نظر خدا و رسول(ص) مخالف آن چیزی است که او مصلحت می پندارد و عجیب این است که آن را به پای تقدس خود می نویسد!!
ایمان موجب می شود اشتغالات دنیوی، مؤمن را از یاد خدا و توجه قلبی به او باز ندارد: «رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تجَارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوهِ وَ إِیتَاءِ الزَّکوهِ؛ مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند.»۱
اما برای وسواسی عباداتی مثل وضو و غسل و نماز، توجه او را از خدا سلب می کند. چه بسا در غیر حال عباداتی همچون وضو و غسل و نماز، بهتر می تواند یاد خدا کند! چون فرد وسواسی در انجام عبادات تمام قدرت فکری و ذهنی خود مصروف در انجام حرکات و ادای الفاظ می کند و جایی برای توجه به خدا نمی گذارد.
ارتکاب گناهان متعدد توسط فرد وسواسی
قطع بی سبب نماز، انجام وضو و اداء نماز به شیوه باطل، اسراف به خصوص در آب، آزار پدر و مادر و همسر و فرزند و دیگر بستگان و حتی مردمی که با او سر و کار دارند، القاء وسوسه به دیگران، تهمت به دیگران، خود را در معرض تهمت، تنفر، مضحکه و تمسخر قرار دادن، حواس دیگران را پرت کردن به خصوص هنگام برگزاری نماز جماعت و سبب برداشت غلط دیگران از اسلام شدن، رفتارهای ناشایست و گناهان بزرگی است که وسواسی به آنها مبتلا می شود.
شیخ جعفر کاشف الغطاء(ره) در خصوص برخی از این گناهان گفته است: «وسواسی که در سوره ناس پروردگار به استعاذه از آن امر نمود عبارت است از حالتی در انسان که مانع ثبات و اطمینان می شود و مانند جنون است و اقسام مختلفی دارد و منشأ آن غلبه وهم و اضطراب فکر است… وسواس از صفات مذمومه ای است که عقل و شرع آن را ممنوع شمرده اند و با اینکه خود ذاتاً قبیح است، عامل مفاسد عظیمی است:
۱ـ چون وسواسی عقیده دارد فعل خودش درست و فعل بقیه خطاست چه بسا این فکر منجر به انکار ضروریات دین یا مذهب شود.
۲ـ وسواس موجب ذمّ و طعن نسبت به افعال سید امت و افعال جمیع ائمه(ع) می گردد. و این دو مفسده خود قاضی هستند به خروج وسواسی از ایمان.
۳ـ چون وسواسی حکم مثلاً به وجوب یا ندب فعل خود می کند، این تشریع در دین و دخول در زمره اهل معصیت است.
۴ـ وسواس غالباً لازمه اش سوء ظن به مسلمین است تا جایی که حتی به علمای عامل سوء ظن پیدا می کند و حکم به نجاست آنها و بطلان عبادت آنها می نماید.
۵ ـ برای وسواسی هیچ عزم و نیتی در هیچ عمل خاصی حاصل نمی شود؛ زیرا تکرار عبادت یا معامله، موجب عدم صحت عزم و نیت می شود.
۶ ـ گاهی آن قدر یک عمل را در نماز تکرار می کند که منجر به دخول در فعل یا قول کثیر در نماز شده و صورت نماز را از بین می برد. یا اینکه گفتارش با اینکه قرآن یا ذکر است اما کلام انسان محسوب می شود. چون به علت اینکه منشأ وسواس دارد نهی متوجه آن شده است.
۷ـ در بسیاری از مواقع حرکاتی که از وسواسی صادر می شود صورت عبادت را به هم می زند.
۸ ـ در بسیاری از مواقع وسواسی جرأت بر معاصی پیدا می کند. چون واجبات را از زمان خود به تأخیر می اندازند؛ زیرا اشتغالش به مقدمات، طولانی است. یا اینکه در وقت شک می کند.
۹ـ وسواس، وسواسی را مبتلا می کند به اسراف در مصرف آب.
۱۰ـ گاه وسواسی بدن خود را بیمار می کند. یا به دلیل کثرت برخورد با آب یا دلائل دیگر.
۱۱ـ وسواسی شیطان را عبادت می کند یا اینکه او را در عبادت خداوند شریک می گرداند.
۱۲ـ وسواسی به خاطر وسواسش از اخلاص در عبودیت حق تعالی و تدبر در معانی قرآنیه و غیر قرآنیه محروم می شود.»۲
نفس اینکه وسواسی در عبادات ذوق شخصی خود را بدون توجه به اجازه شرع اعمال می کند بدعت یا چیزی شبیه به آن بوده و قطعاً حرام است. رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای فرموده اند: «واجب است بـر مکلف که ذوق شخصی اش را کنار گذاشته و متعبد به تعلیمات شرع مقدس و مؤمن به آن باشد.»۳
دشوار کردن آنچه خداوند آسان قرار داده
خداوند انجام فرائض را برای پاکی قلب قرار داده نه برای سختی، اما وسواسی آن چه را خداوند سهل کرده، دشوار می نماید. خداوند کریم در قرآن مجید می فرماید: «یرِیدُ اللهُ بِکمُ الْیسرَ وَ لا یرِیدُ بِکمُ الْعُسرَ؛ خداوند آسانی را برای شما می خواهد و سختی را برای شما نمی خواهد.»۴ و می فرماید: «مَا یرِیدُ اللهُ لِیجْعَلَ عَلَیکمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لَکنْ یرِیدُ لِیطَهِّرَکمْ؛ خداوند نمی خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند بلکه می خواهد شما را پاک سازد.»۵
مفسّر کبیر علامه طباطبایی(ره) ذیل این آیه بیاناتی دارند که چکیده آن این است:
«احکامی که خدای تعالی بر شما تکلیف کرده حرجی نیست و به منظور دشوار کردن زندگی شما تشریع نشده. ـ بلکه به این منظور تشریع شده که شما را پاک کند ـ وجه این دلالت این است که از ظاهر گفتار آیه بر می آید که مراد از احکام جعل شده، تطهیر شما و اتمام نعمت بر شما است. نعمتی که همان ملاک احکام است. نه اینکه مراد دشوار کردن زندگی بر شما باشد. و به همین جهت هر جا که دیدیم وضو و غسل بر شما حرجی و دشوار است مثلاً آب نیست و پیدا کردن آب برایتان سخت است و یا آب هست ولی استعمال آن دشوار است، ما در آنجا تکلیف وضو و غسل را برداشته به جای آن تیمم را که در وسع شما است بر شما واجب ساختیم.»۶
فردی از امام صادق(ع) سؤال کرد: «من در اثر زمین خوردن ناخنم شکست و انگشتم را باند پیچی کردم. حال بفرما برای وضو چه کنم؟ حضرت فرمودند: حکم این مسأله و امثال آن در کتاب خدای تبارک و تعالی آمده است: مَا یرِیدُ اللهُ لِیجْعَلَ عَلَیکمْ مِنْ حَرَجٍ»۷
رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به افراد وسواسی فرموده اند: «دین اسلام دارای احکام سهل و آسان و سازگار با فطرت بشری است. شما آن را بر خود مشکل نگردانید و سبب وارد شدن ضرر و اذیت به جسم و روحتان در نتیجه آن نگردید.»۸
بیان امام خمینی(ره) درباره وسواس
وسواس را شئون بسیار و طرق بیشمار است که اکنون نتوان در جمیع آن بحث کرد و تمام شئون آن را پی جویی نمود. ولی در بین همه، وسوسه در نیت شاید از همه مضحک تر و عجیب تر باشد؛ زیرا که اگر کسی بخواهد با تمام قوا قیام کند در همه عمر به انجام یک امر اختیاری بدون نیت، ممکن نیست از عهده بر آید. معذلک، یک نفر بیچاره مریض النّفس ضعیف العقل را می بینی که در هر نماز مدت های مدید خود را معطل می کند که نمازش با نیت و عزم موجود شود. و این شخص به آن ماند که مدت ها تفکر کند که برای بازار رفتن یا نهار خوردن نیت و عزم تهیه کند.
بیچاره ای که باید نماز معراج قرب و مفتاح سعادت او باشد و با تأدّب به آداب قلبیه و اطّلاع بر اسرار این لطیفه الهیه تکمیل ذات و تأمین نشئه حیات خود کند، از همه این امور غفلت کرده، بلکه این امور را لازم نداند، سهل است، همه را باطل شمارد و سرمایه عزیز خود را صرف در خدمت شیطان و اطاعت وسواس خنّاس کند و عقل خدا داد را که نور هدایت است محکوم حکم ابلیس کند.
عبد الله بن سنان گفت: «ذکر کردم پیش حضرت صادق(ع) مردی را که مبتلا بود به وضوء و نماز(یعنی وسواسی بود) و گفتم: او مرد عاقلی است. فرمود: چه عقلی دارد، با آنکه اطاعت شیطان می کند. گفتم: چگونه اطاعت شیطان می کند؟ فرمود: سؤال کن از او اینکه می آید او را از چه چیز است، می گوید از عمل شیطان است.»
بالجمله، قطع این ریشه را انسان باید با هر ریاضت و زحمتی است بکند، که از همه سعادات و خیرات انسان را باز می دارد. ممکن است چهل سال انسان جمیع عباداتش حتی به حسب صورت نیز صحیح بجا نیاید و اجزای صوری فقهی هم نداشته باشد، چه برسد به آداب باطنیه و شرعیه.
مضحک تر آنکه بعضی از این اشخاص وسواسی، عمل جمیع مردم را باطل می دانند و تمام مردم را بی مبالات به دین محسوب می کنند. با آنکه خود اگر مقلّد است، مرجع تقلیدش نیز چون متعارف مردم می باشد و اگر اهل فضل(آشنای به دین) است، به اخبار رجوع کند ببیند رسول خدا(ص) و ائمّه هدی(ع) نیز در این امور متعارف بودند. فقط در تمام مردم، این طایفه وسواسی هستند که به خلاف رسول خدا و ائمّه معصومین(ع) و فقهاء مذهب و علماء ملت عمل می کنند و اعمال همه را ناچیز می شمارند و عمل خود را موافق با احتیاط و خود را مبالی به دین می دانند…
اکنون وجه صدق حدیث شریف که او را بی عقل شمرده است معلوم می شود. کسی که عمل مخالف با عمل رسول خدا(ص) را صحیح و عمل موافق با آن حضرت را باطل بداند، یا از دین خدا خارج است یا بی عقل. و چون این بیچاره از دین خارج نیست، پس بی عقل است و مطیع شیطان و مخالف رحمان.۹
علاج وسواس
۱-توجه به اینکه وسواس القاء شیطان است.
شیطان دشمن قسم خورده انسان است. دشمنی که حتی طمع به گمراه نمودن انبیاء داشته است. بعضی را با دعوت به گناه به هلاکت می اندازد و بعضی را با ریا و عجب و دیگر مفاسد اخلاقی و بعضی را با ابتلا به وسواس. حتی در بعضی از روایات نام شیطانی که در عبادات انسان را مبتلا به وسواس می کند آمده و او را “خَنْزَب” نامیده اند.۱۰
امام خمینی(ره) در این باره فرموده اند:
«و برای علاج این مصیبت و دردی که درمانش سخت باشد، چاره ای نیست جز آنکه قدری تفکر کند در این امور که ذکر شد و مقایسه کند عمل خود را با عمل نوع متدینین و علماء و فقهاء و اگر خود را مخالف با آنها دید، بینی شیطان را به خاک بمالد و بی اعتنائی به آن پلید نماید و چند مرتبه که شیطان وسوسه کرد که عملت باطل است، جواب دهد که اگر عمل همه فقهاء امّت باطل شد، عمل من نیز باطل باشد. امید است چندی که مخالفت شیطان نمود و در ضمن به حق تعالی با عجز و نیاز از شرّ او پناه برد، این مرض رفع شود و شیطان چشم طمعش از او بریده گردد. چنانچه برای دفع کثرت شک، که آن نیز از القائات شیطان است، در روایات شریفه همین دستور را داده اند.
در کافی آمده که امام باقر(ع) فرموده: «وقتی که زیاد شد شکت در نماز، ممضی دار نماز را، یعنی اعتنا به آن مکن. امید است که رها کند تو را. همانا این نیست مگر از شیطان.» و در روایت دیگر است که حضرت باقر یا حضرت صادق(ع) می فرمایند: «عادت ندهید شیطان را به خودتان به شکستن نماز، پس به طمع بیندازید او را؛ زیرا که شیطان پلید است. معتاد است به آنچه عادت داده شد.»
۲-توجه به آثار زشت وسواس
برای ترک یک عمل یا برای پیشگیری از آن، ابتدا باید از آن عمل متنفّر شد و برای تنفّر از آن، باید ضررها و مفسده هایش را باور نمود. شمارش این ضررها که تا حدودی بیان شد به این باور کمک خواهد کرد.
۳-توجه به رفتار و بیانات رسول خدا و ائمّه اطهار(ع)
اینکه این ذوات مقدس در در عبادات و طهارات و نجاسات، چگونه رفتار می کردند و چه دستوری داده اند بسیار مهم راه گشا است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده اند: «باکی ندارم از اینکه بول به من اصابت کرده باشد یا آب، آن هنگامی که علم نداشته باشم کدام بوده است.» ۱۱
»معاویه بن عمّار می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: لباس های نازکی که مجوس استفاده کرده اند، مجوسی که عین نجسند و شرب خمر می کنند و زنانشان نیز همین حال را دارند، آیا می توانم این لباس ها را بپوشم و با آنها نماز بخوانم؟ حضرت فرمودند: بله. آن گاه من از همان لباس ها، پیراهنی برای آن حضرت بریدم و دوختم و نیز شلوار و ردایی از آنها برای ایشان درست کردم و روز جمعه هنگام بالا آمدن روز برای آن بزرگوار فرستادم. گویا حضرت قصدم را متوجه شدند. لذا همان لباس ها را پوشیده و برای خواندن نماز جمعه از خانه بیرون آمدند.»۱۲
«عبدالله بن سنان می گوید: پدرم در حالی که من هم بودم از امام صادق(ع) پرسید: من لباسم را به کافری ذمی عاریه می دهم و علم دارم که او شرب خمر می کند و گوشت خوک می خورد. سپس لباسم را بر می گرداند. من قبل از اینکه نماز بخوانم آن را می شویم. حضرت فرمودند: با آن لباس نماز بخوان و به خاطر این مسائل، لباس را نشوی. چون وقتی لباس را عاریه می دهی، پاک است و تو یقین نداری که آن ذمی لباس را نجس کرده است. پس نمـاز در این لباس هیچ مشکلی ندارد. مگر اینکه تو یقین کنی لباست را نجس کرده است.»۱۳
« فضیل و زراره و محمد بن مسلم هر سه می گویند: از امام باقر(ع) پرسیدیم: خرید گوشت از بازارها چگونه است در حالی که ما نمی دانیم قصاب ها چگونه عمل می کنند؟ حضرت فرمودند: بخور آن گاه که از بازارهای مسلمین باشد و از آن سؤال نکن.»۱۴
«عنبسه مصعب می گوید: از امام صادق(ع) درباره مردی پرسیدم که محتلم شده ولی هنگام صبح وقتی به لباسش می نگرد چیزی نمی بیند: حضرت فرمودند: در آن لباس نماز بخواند. گفتم: مردی خواب می بیند که محتلم شده است و زمانی که بیدار می شود رطوبت کمی اطراف محل می یابد. فرمودند: غسل بر او نیست.»۱۵
«امام صادق(ع) فرموده اند: همانا شیطان در دبر انسان می دمد تا او خیال کند بادی از او خارج شده است. پس وضو باطل نمی شود مگر به بادی که صدایش شنیده شود یا بوی آن حس شود.»۱۶
ابی جریر از امام موسی کاظم(ع) پرسید: چگونه برای نماز وضو بگیرم؟ حضرت فرمود: در وضو تعمّق و ریزبینی نکن و با آب به صورتت لطمه نزن ولکن صورت را با آب بشوی و از بالا به سمت پایین دست بکش و به همین صورت دو ذراع خود را با آب مسح کن و نیز سر و دوپایت را مسح کن».۱۷
۴-آشنایی و علم به احکام
اصولاً یکی از عوامل وسواسی شدن، جهل به حکم شرعی است. شیطان چنین وسوسه می کند: تو که می خواهی از خدا اطاعت کنی از طرفی حکم دقیق شرع را هم نمی دانی، پس بهتر است احتیاط کنی تا یقین کنی ادای تکلیف کرده ای. اگر انسان مطیع خداست، باید توجه داشته باشد که اطاعت خدا در مخالفت با شیطان است و شیطان عزم خود را جزم کرده تا ما را از طریق احتیاط بی جا در عبادات به گمراهی بکشاند.
رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای فرموده اند:
«کسانی که دارای حساسیت نفسانی شدیدی در مـورد نجاست هستند(به این افراد در اصطلاح فقهی وسواسی گفته می شود.) حتی در مواردی که یقین بـه نجاست دارند، واجب است که حکم کنند به عدم نجاست. به استثنای مواردی که حصول نجاست را به چشمشان می بینند و آن هم به قسمی که اگر کس دیگری آن را مشاهده کند، اعتقاد به سرایت نجاست داشته باشد. فقط در این موارد است که واجب است حکم به نجاست نمایند و این حکم درباره این گروه از اشخاص ادامه دارد تا زمانی که آن حساسیت به طور کلی بر طرف گردد.»۱۸
۵-استعاذه
راه رهایی فرد وسواسی از وسوسه های شیطان، استعاذه و پناه بردن به به دستورات خدا در قرآن است. «وَ إِمَّا ینْزَغَنَّک مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ و هر گاه وسوسه ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای داناست.»۱۹«وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِک مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ*وَ أَعُوذُ بِک رَبِّ أَنْ یحْضُرُونِ؛ بگو ای پروردگار من! پناه می برم به تو از وسوسه های شیاطین* و پناه می برم به تو ای پروردگار من! از اینکه حاضر شوند.» ۲۰
از طرفی شیطان فقط هنگامی وسوسه می کند که انسان به یاد خداوند نباشد. «وَ مَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ؛ هر کس از یاد خدا روی گرداند، شیطانی بر او می گماریم تا همدمش باشد.»۲۱
رسول اکرم(ص) فرموده اند: «همانا شیطان منقارش را روی قلب فرزند آدم می گذارد. پس هنگامی که او خداوند سبحان را ذکر گفت، شیطان می رود و پنهان می شود. و چنانچه خدا را فراموش نمود شیطان قلبش را می بلعد و این است وسواس خناس.»۲۲
برای رهایی فرد وسواسی از وسواس، پناه بردن ادعیه و اذکاری در روایات ذکر شده است. امیرالمؤمنین(ع) فرموده اند: «هنگامی که شیطان یکی از شما را وسوسه نمود، باید به خدا پناه ببرد و بگوید: آمَنْتُ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ»۲۳
حضرت صادق(ع) فرمود: مردی خدمت رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا! از وسوسه ای که در نماز به من القا می شود شکایت دارم. حتی اینکه نمی دانم چقدر نماز خوانده ام از زیاده یا کم. حضرت فرمودند: «وقتی داخل نماز شدی، انگشت سبّابه دست راستت را به ران پای چپت بزن و سپس بگو: بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ تَوَکلْتُ عَلَی اللهِ أَعُوذُ بِاللهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ پس همانا او را دور و از خود منع و طرد کنی.»۲۴
جمع بندی
وسواسی بودن، هر چند یک بیماری روانی محسوب می شود اما با مطالعه منابع دینی درمی یابیم که در موارد قابل توجهی، این مسئله ریشه اخلاقی و تربیتی دارد. از این رو در روایات زیادی از معصومان(ع) نسبت به رفتار فرد وسواسی برخورد سلبی شده و ضمن شیطانی دانستن این قبیل رفتارها به مبارزه و مقابله با آن توصیه جدی شده است.
پی نوشت ها
۱-نور/۳۷
۲-کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج۱ ص۶۴
۳-استفتاءات
۴-بقره/۱۸۵
۵-مائده/۶
۶-ترجمه المیزان، ج۵ ص۳۷۴
۷-ترجمه المیزان، ج۵ ص۳۸۲
۸-استفتاءات، ص۱۵۶
۹-علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۱ ص۳۶۴
۱۰-شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱ ص۷۲
۱۱-شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲ ص۳۶۲
۱۲-همان، ص۳۶۱
۱۳-شیخ کلینی، کافی، ج۶ ص۲۳۷
۱۴-شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱ ص۳۶۸
۱۵-شیخ کلینی، کافی، ج۳ ص۳۶
۱۶-شیخ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱ ص۳۹۸
۱۷-استفتاءات
۱۸-اعراف/ ۲۰۰
۱۹-مؤمنون/۹۷ و ۹۸
۲۰-زخرف/۳۶
۲۱-علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۶۰ ص۱۹۴
۲۲-همان ج۹۲ ص۱۳۶
۲۳-همان ج۱۰ ص۸۹
۲۴- شیخ کلینی، کافی ج۳ ص۳۵۸
منبع اقتباس: نشریه شمیم معرفت؛ تابستان ۱۳۸۹؛ شماره ۲۳؛ رئیسی، مجتبی