- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
امام على(ع) پس از پیروزى غرورآفرین بر اصحاب جمل و پایان بخشیدن به فتنه بزرگ طلحه و زبیر و هواداران عثمان مقتول، پیروزمندانه وارد شهر بصره شد و جنگجویانى از اهالى بصره که بر ضد حکومت قانونى و اسلامى حضرت على(ع) وارد جنگ شده و پس از شکست، زخمى، اسیر و متوارى شده بودند، همگى را مورد عفو و بخشش کریمانه خویش قرار داد. اهالى بصره، پس از فتنه اصحاب جمل، با رغبت تمام با آن حضرت تجدید بیعت کرده و از همکارى برخى از مردم این شهر با غوغا سالاران جمل اظهار شرمندگى و پشیمانى نمودند.
به هر روى، آن حضرت پس از چند روز توقف در بصره و تقسیم بیت المال در میان مردم و مداواى زخمیان جنگ، عبدالله بن عباس را به حکومت این شهر منصوب و براى بار دیگر در جمع مردم بصره، خطبه اى خواند و آنان را به پیروى از دستورات عبدالله بن عباس و قوانین حکومت اسلامى فراخواند. آن گاه این شهر بزرگ را ترک و به سوى کوفه حرکت کرد.
بزرگان، ریش سفیدان و رؤساى قبایل و طوایف بصره، آن حضرت را تا چند میلى بیرون بصره، بدرقه کردند و آن حضرت با آنان خداحافظى و به همراه بسیارى از سپاهیان خویش به سمت کوفه حرکت نمود.(۱)
ورود امام على(ع) به کوفه، مصادف بود با دوازدهم رجب سال ۳۶ قمرى.(۲) اهالى کوفه استقبال شایانى از آن حضرت به عمل آوردند و از وى درخواست کردند که در کاخ حکومتى این شهر فرود آید. ولى آن حضرت از رفتن به کاخ حکومتى امتناع نمود و فرمود: به جاى کاخ در فضاى باز فرود خواهم آمد.
آن گاه به مسجد اعظم کوفه رفت و دو رکعت نماز به جاى آورد (۳)و براى اهالى کوفه، که براى زیارت آن حضرت و شنیدن صداى روح نواز وى لحظه شمارى مى کردند، خطبه اى ایراد نمود.
آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى، در فرازى از سخنانش فرمود: اما بعد، فالحمد لله الذى نصر ولیه، و خذل عدوه، و اعز الصادق المحق، و أذل الکاذب المبطل، علیکم یا أهل هذا المصر بتقوى الله و طاعه من اطاع الله من أهل بیت نبیکم، الذین هم اولى بطاعتکم من المنتحلین المدعین القائلین: الینا الینا، یتفضلون بفضلنا، و یجاحدونا أمرنا، و ینازعونا حقنا، و یدفعونا عنه، و قد ذاقوا و بال ما اجترحوا فسوف یلقون غیا. قد قعد عن نصرتى منکم رجال و أنا علیهم عاتب زار، فاهجروهم، و اسمعوهم ما یکرهون، حتى یعتبونا و نرى منهم ما نحب.(۴)
یعنى: سپاس خدا را که دوست خود را یارى کرد و دشمنش را خوار نمود و راستگوى حقیقت خواه را آبرو داد و دروغ گوى مفسده جو را زبون نمود. اى مردمى که در این شهر (کوفه) زندگى مى کنید! بر شما باد تقواى الهى و پیروى کسى از اهل بیت پیامبرتان که خدا را پیروى مى کند. همان هایى که از سایر مدعیان باطل گو، به اطاعت و فرمانبردارى شایسته ترند. آن مدعیانى که همواره مردم را به سوى خود مى خوانند و بر اثر فضیلتى که از ما به دست آورده اند، اظهار برترى مى کنند و امر ما (ولایت و امامت) را انکار مى نمایند و حق ما را از بین مى برند و ما را از استفاده حق خودمان منع مى کنند. آرى، آنان آب تلخ بدرفتارى و بدکردارى خویش را چشیدند و به زودى هم به بدفرجامى خود مى رسند.
عده اى از میان شما نیز، از کمک و یارى ما دست برداشته (و از این طریق، دشمنانمان را تقویت نمودند) و مرا از کردار خویش ناراحت و نگران نمودند. اینک شما نیز از آنان دورى کنید و با گفتارتان، آنان را از کرده خویش شرمنده کنید، تا از کردار نارواى خود شرمگین شده و به ما روى آورند و آن چه از آنان انتظار داشتیم برآورده کنند.
بدین ترتیب آن حضرت دوستداران و یاران خویش و توده هاى میلیونى مسلمانان کوفه را مورد عنایت و کارشکنان و واپس گرایان را سرزنش و توبیخ نمود و از آن پس، این شهر بزرگ را مقر حکومت عدالت جویانه خویش قرار داد.
پی نوشت:
۱- أنساب الاشراف (احمد بن یحیى بلاذرى)، ج۲، ص ۱۸۰.
۲- الأخبار الطوال (دینورى)، ص ۱۵۲؛ انساب الاشراف ،ج۲، ص ۱۸۲؛ تاریخ الیعقوبى، ج۲، ص ۱۸۴.
۳- الاخبار الطوال، ص ۱۵۲.
۴– الارشاد،ص ۲۴۹.