- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
آنچه والدین میتوانند انجام دهند
آدمی در هر مرحلهای از رشد و زندگی که باشد، به مربی و معلمی نیاز دارد که به او درس صحیح زیستن را بیاموزد، راه و روش زندگی کردن را یاد بدهد و طرق سعادتمندی را به او گوشزد نماید. این نیاز برای کودکان از آن جهت است که در این مهمان سرای بزرگ جهان، غریب و ناآشنایند و برای نوجوانان از آن جهت است که کم تجربه، اما پرشور و حرارت و هیجانی هستند؛ در نتیجه تصمیمات ناپخته میگیرند و نوجوانان دختر از آن رو که در دنیای بستهتری زندگی میکنند، نیاز بیشتری به راهنمایی و ارشاد دارند.
در پاسخ به این سؤال که این مربی کیست، پیداست که نخستین افراد در این زمینه پدر و مادر هستند که با قدرت و نفوذ مادی و معنوی خود، شخصیت دختران را میسازند؛ اما وظیفه این مربیان در این دوران، بسیار حساس است؛ باید با دقت و حساسیت با نوجوان خود رابطه دوستانه و صمیمی برقرار کنند. در ادامه به برخی از آنچه والدین در روابط خود میتوانند انجام دهند، اشاره میکنیم:
الف) انعطافپذیری
نباید تمام اختلافهای نوجوانها با والدین، به بحرانهایی بزرگ تبدیل شوند. در جایگاه پدر یا مادر، لازم است قابل انعطاف باشید و به نوجوانتان اجازه بدهید در محدوده خویش به آزمایش، بررسی و ایجاد ارتباط بپردازد؛ یعنی مثل یک کش، به نوجوانتان اجازه دهید، بدون گسسته شدن کمی کش بیاید.
در مقابل میل او به استقلال، از خودتان مقداری تحمل نشان بدهید؛ در عین حال روی اینکه تا کجا میتواند برود، کنترل داشته باشید. برای یک نوجوان بسیار مهم است که خودش شخصاً بتواند مسائلی را درک کند، نه اینکه همیشه به او گفته شود باید چه کار کند. [۱]
ب) سازگار شدن با نوجوان در حال تغییر
زندگی کردن با فرزند نوجوان، کار سادهای نیست. بسیاری از والدین عزا میگیرند که چگونه باید با این فرد دمدمی مزاج کنار بیایند! در این زمان، والدین به یاد فرایند بزرگ شدن خود میافتند و شروع میکنند به مقایسه خود با فرزندشان، و آنان را خارج از همه اصول و معیارها مییابند؛ ولی باید توجه داشته باشند این وضعیت، یک مرحله گذرا است.
خود والدین هم مثل هر فرد بزرگسال دیگری، این مرحله را طی کردهاند. آنها باید سالهای نوجوانی خود را به خاطر بیاورند که چقدر طغیان میکردند؟ لباسهایشان چگونه بود؟ آیا والدینشان از رفتار آنها گله مند نبودند؟ خلاصه کلام آیا واقعاً، رفتار، تجربیات و شکل روابطشان با این وضعی که نوجوانشان دارد، خیلی متفاوت بود؟
والدین باید خود را به جای نوجوان بگذارند تا احساسات و انتظارات او را بهتر درک کنند. حضرت علی (علیه السلام) در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی(علیه السلام) میفرمایند: أن تحب للناس ما تحب لنفسک؛ [۲] «باید برای مردم دوست بداری آنچه را برای خود دوست میداری».
برای سازگار شدن با نوجوان، به والدین توصیه میشود:
۱- رفتار خود را تغییر دهید: آیا تاکنون در زندگی شما مواقعی پیش آمده که به شدت خواهان چیزی باشید، اما برای به دست آوردنش باید رفتارتان را تغییر میدادید؟ آیا برای به دست آوردن خواسته خود، حاضر به تغییر بودید؟
با کمال تعجب، با اینکه ممکن است به شدت خواهان چیزی باشیم، اما به نظر میرسد کلمه «تغییر» چنان ترسی در ما برانگیزد مه ترجیح میدهیم از خیرش بگذریم؛ فکر تغییر، با گونهای خطرجویی همراه است. شاید اگر تغییر کنیم، چیزی را از دست بدهیم؟ ولی حقیقت این است که در بعضی موارد، باید تغییر کنیم و یا روش خود را تغییر دهیم تا بتوانین ارتباط صحیح و مناسبی با فرزند خود برقرار کنیم.
۲- دقیق و مشخص سخن بگویید: وقتی دقیق و مشخص حرف میزنید، فرزندان، به درستی در مییابند که چه چیزی را ارج مینهید و چه چیز را مردود میشمارید. به این ترتیب میدانند چه کاری را باید انجام بدهند و از انجام چه کاری پرهیز کنند.
۳- درباره خواسته خود صحبت کنید: به جای اثبات «اشتباهات» و «کم توجهی فرزندان»، بیشتر درباره «خواسته خود» گفت و گو کنید و مطمئن باشید با این شیوه، جریان مذاکره را به مسیری مطلوب هدایت خواهید کرد. پایه و شرایط اصلی این مذاکره سالم، بحث و تلاش برای دستیابی به نتیجه صلح آمیز است.
۴- روابط عاطفی را جای گزین روابط رسمی کنید: روابط عاطفی، فاصله بین والدین و فرزندان را کاهش داده، موجب جلب اعتماد نوجوان میشود؛ به خصوص روابط عاطفی مادر با دختر نوجوانش میتواند در فراهم آوردن بهداشت روانی و آشنایی با وظایف بهداشتی و دینی مؤثر باشد و از انحرافات اخلاقی او پیشگیری کند.
ج) کنترل روابط فرزندان
بیشتر کودکان (دست کم هشتاد درصد آنها) در محیط خانوادگی، با حداقل یک خواهر یا برادر پرورش مییابند و تعامل خواهر و برادرها زمینهای برای یادگیری و تمرین و مهارتهای فردی فراهم میکند. برادر و خواهرها اغلب، آمیزهای از احساسات (مشتمل بر مهر و محبت و رفاقت و خصومت) را از پدر و مادر میآموزند.
در صورتی که پدر و مادر با خواهر و برادرها رابطه گرمی داشته باشند، رابطه محبتآمیز میان خواهر و برادرها غلبه خواهد داشت. خواهر و برادرها مایلند در دوره کودکی نزدیکترین رابطه را با هم داشته باشند، اما در دوره نوجوانی از یکدیگر فاصله بیشتری میگیرند و از آنجا که به اندازه پدر و مادر که با فرزندان مدارا میکنند، با یکدیگر مدارا نمیکنند، همین امر باعث اصطکاک و برخورد سلیقهها میان آنان میشود.
وقتی خواهر و برادر با هم مشاجره و دعوا میکنند، در این مواقع، نقش کنترلی و داوری پدر و مادر از اهمیت خاصی برخوردار است؛ آنها باید با کنترل اوضاع، اجازه ندهند رشته کار از دستشان خارج شود.
یکی از مشکلات برخی خواهر و برادرها- که باعث اصطکاک بین والدین و فرزندان میشود- دخالتهای نابجای فرزند ارشد خانواده است. خواهر بزرگتر گاهی در نقش مادری قدرت طلب، اعمال نظر میکند و حسادتها، برتری طلبیها و عقدههای خویش را بر سر فرزند کوچکتر خانواده خالی میکند. فرزند پسر خانواده هم گاهی در نقش پدر خودخواه، ریاست طلب و مقتدر بر دختر و یا دختران خانواده اعمال نظر میکند.
والدین نباید مسئولیت تربیت فرزندان را به دیگر فرزندان واگذار کنند و صحنه خانه، به پادگان نظامی تبدیل شود که بزرگتر به کوچکتر زور بگوید و پسرها به دخترها ستم کنند، بلکه باید با هوشیاری و درایت، مسئولیت تربیت را خود بر عهده بگیرند و رفتار فرزندان را خود کنترل کنند.
د) عدم تبعیض بین دختر و پسر
برخی خانوادهها اصرار دارند نسل آدمی حتماً باید پسر باشد نه دختر و آنان که دارای دختر و پسر هستند، به پسران توجه بیشتری دارند و به نوعی بین پسر و دختر تبعیض قایل میشوند. این افراد در مشاجرات فرزندان، طرف پسر را میگیرند و این امر روابط والدین با فرزندان را دچار خدشه میکند. اگر دختری احساس کند، در خانواده مورد تبعیض قرار گرفته است، با رفتارهای ناهنجار سعی میکند از پدر و مادر خود انتقام بگیرد و نارضایتی خود را از رفتار آنان اعلام کند.
گاهی رفتار والدین نسبت به دختر و تبعیض آنها بین پسر و دختر در خانواده، به حدی آشکار و بی رحمانه است که دختر از آن سردرگم میشود و احساس میکند موجودی بی اهمیت و زاید است و در دل پدر و مادر جایی ندارد. این امر باعث حسادت بین فرزندان میشود.
پیشوایان دینی ما نسبت به عدالت بین فرزندان، سفارشهای بسیاری کرده اند. رسول گرامی اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: اتقوا الله و اعدلوا بین اولادکم کم یحبون ان یبروکم؛ [۳] «تقوای الهی پیشه سازید و بین فرزندان به عدالت رفتار کنید؛ همان گونه که دوست دارید با شما به نیکی رفتار کنند».
در حدیثی دیگر، رسول گرامی اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «خداوند دوست دارد بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ حتی در بوسیدن آنان». [۴]
ه) مراقبت از عفاف دختران
حجب و حیا در دختران، مایه عفت و پاک دامنی است و این امر در گفتار، کردار و طرز برخوردها باید رعایت شود. والدین باید با تکیه بر عفاف، دختران نوجوان را از فساد اخلاقی حفظ کنند و به چند امر، توجه جدی داشته باشند:
۱-رعایت پوشش مناسب
در حفظ عفت و پاک دامنی افراد، مخصوصاً دختران نوع پوشش نقش مهمی دارد. مادران باید در این امر الگوی مناسبی برای نوجوان خود باشند. از آنجا که در سنین شش تا دوازده سالگی، دختران مادر را الگوی خود قرار میدهند و با او همانند سازی میکنند، مادر باید به گونهای لباس بپوشد که این پوشش برای دخترش در دوران نوجوانی به عنوان یک الگو ثبت شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: طوبی لمن کانت امه عفیفه؛ [۵] «خوشا به حال آن کسی که مادرش پاک دامن باشد».
مادر باید از پوشیدن لباس بیرون نازک، کوتاه و چسبان خودداری کند و از تهیه چنین لباسهایی در آستانه بلوغ برای دختر خود بپرهیزد تا آمادگی رعایت پوشش مناسب در دوران بلوغ فراهم شود.
یکی از پرسشهایی که برای بیشتر والدین مطرح میشود، این است که چگونه میتوانند ارزشهای اخلاقی و مذهبی را که مورد قبول آنهاست، به نوجوانانشان منتقل سازند؟ بعضی از والدین از اینکه فرزندشان نسبت به ارزشهای مذهبی آنها بی توجه است، ناراحت اند. به راستی چگونه یک مادر میتواند پاک دامنی و عفت را به دختر نوجوانش آموزش دهد و او را به این ارزش انسانی و اسلامی پایبند کند؟ چگونه میتواند حریم عفاف و حجاب را به دختر نوجوانش منتقل نماید؟
والدین میتوانند اصول و ارزشهای خود را با عمل خود در زندگی تعلیم دهند. والدین میتوانند ارزشهای خود را تعلیم دهند، در صورتی که خودشان طبق آن ارزشها زندگی میکنند؛ یعنی با الگو قرار دادن خود، نه فقط با تشویقهای کلامی یا اعمال زور و تکیه بر مقام والدینی.
اگر والدین میخواهند فرزندانشان ارزشهای مذهبی را حفظ کنند، باید خودشان انسانهایی با رفتارهای مذهبی صحیح باشند. این بهترین راه و شاید تنها راهی است که والدین میتوانند ارزشهای خودشان را به نوجوانشان منتقل سازند.
حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «هر کس خود را بر دیگران الگو قرار داد، نخست باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و التزام عملی خود را پیش از تربیت با زبانش نشان دهد». [۶]
۲-کنترل آمد و شدها
دختران بیش از هر گروه دیگری، نیاز دارند از آمد و شدهای ناروا دور باشند؛ زیرا آثار این معاشرت ها، مانند بیماریهای مسری است و زمینه سقوط در منجلاب و انحطاط شخصیت آنان را فراهم میسازد. باید آینده زشت و نامطبوع معاشرتهای آلوده به دختران تفهیم شود. آنها باید دریابند که گوهر عفاف، بزرگ ترین سرمایه برای آنان است که باید حفظ شود و از دستبرد ناپاکان در امان بماند. باید آنان را متوجه کرد که با چه کسانی رابطه دوستی داشته باشند، به ابراز محبت چه کسانی و چگونه پاسخ بدهند.
در دوران بلوغ و نوجوانی، تمایل به جنس مخالف تشدید میشود. نوجوان میخواهد نظر جنس مخالف را به خود جلب نماید و در مقابل او خودنمایی کند؛ از این رو دوستیها با جنس مخالف در این سنین آغاز میشود. والدین باید خطر چنین دوستیهایی را به دختران خود گوشزد نمایند و اجازه ندهند عزیزانشان به علت بی خبری، در دام ابراز محبتهای دروغین عدهای فرصت طلب بیفتند.
و) ارائه مشاوره
والدین میتوانند عقاید و تجربیاتشان را با فرزندانشان در میان بگذارند؛ درست مانند یک مشاور. یک مشاور موفق مطلب خود را با طرف مراجع در میان میگذارد و عقیده و نظر خویش را تحمیل نمیکند. او پیشنهاد میکند، نه اینکه توقع اجرا و اطاعت بی چون و چرا داشته باشد. اگر مشاوری مانند آنچه بیشتر والدین رفتار میکنند، عمل میکرد، مراجعانش به او اطلاع میدادند که دیگر به خدمات وی نیازی ندارند.
نوجوانان، امروزه در حال مرخص کردن والدین خود هستند؛ به آنها اطلاع میدهند که به خدمات آنها نیاز ندارند؛ چون کمتر والدینی وجود دارند که برای فرزندشان مشاور مؤثری باشند.
والدین اغلب سخنرانی میکنند؛ تهدید میکنند؛ اعلام خطر مینمایند؛ تشویق میکنند؛ التماس میکنند؛ موعظه میکنند؛ از اخلاقیات دم میزنند؛ بچه هایشان را خجالت میدهند؛ و آنها را مجبور به انجام کاری میکنند که احساس میکنند درست است.
والدین میتوانند برای بچه هایشان مشاوران مفیدی باشند. آنها میتوانند عقاید و تجربیات خود را با آنها در میان بگذارند؛ به شرط اینکه یادشان باشد مانند یک مشاور، مؤثر عمل کنند. اگر تصور میکند در مورد شغل، تحصیل، دوستان و روابط دختر و پسر تجربه خاصی دارند که میتواند دخترشان را در مقابل انحرافات اخلاقی حفظ کند، در اختیار او قرار دهند. یافتههای خود را در زمانهای مناسب با آنها در میان بگذارند.
نتیجهگیری
دوران نوجوانی، مرحله پرتلاطم از رشد است که میتواند در روابط والدین با فرزندان اثرگذار باشد. روابط والدین با فرزندان میتواند در قالب سهلگیر، سخت گیر و یا مقتدر شکل بگیرد و هر یک از این روشها میتواند تأثیر خاصی بر فرزندان باقی بگذارد. عوامل مشکل آفرین در این ارتباط متقابل، عبارت اند از: تفاوت ارزشها و باورها، عدم ارتباط کلامی فعال، تصمیم گیری والدین به جای فرزندان، تحقیر و سرزنش توسط والدین و موارد دیگری که وجودشان باعث میشود صمیمیت و صفا دچار خدشه شود.
والدین میتوانند با انعطاف پذیری بیشتر، سازگار شدن با تغییرات نوجوانان، کنترل روابط فرزندان در خانواده، رعایت عدالت و مساوالت و اراده دیدگاههای مشاورهای به نوجوانان، ارتباطی عمیق و گرم بین خود برقرار کنند.
پینوشتها
۱- دونالد. ای. گریدانوس و همکاران، مراقبت از نوجوانان، ترجمه پوریا صرامی و بزرگمهر مطهری، ص ۳۹ .
۲- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، باب ۸، ص ۲۳۰ .
۳- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص ۷۲۱ .
۴- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): ان الله یحب ان تعدلوا بین اولادکم حتی القبل (همان، ص ۷۰۷).
۵-محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵، باب ۱۲، ص ۲۸۵ .
منبع: پناهی، علی احمد، داوود، حسینی؛ (۱۳۸۹)، با دخترم (ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، (۱۳۸۹)/ج.