- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و یاران وفادارش در سرزمین کربلا و اسیرشدن بازماندگانشان بدست سپاه یزید بن معاویه و افشاگری بازماندگان اهل بیت (علیهم السلام) مانند امام زین العابدین (علیه السلام)، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، حضرت رباب همسر امام حسین (علیها السلام) و دیگر اسیران و هواداران اهل بیت (علیهم السلام) جو عمومی مسلمانان نسبت به یزید بن معاویه و کردار غیراسلامی وی متغیر و او در جامعه اسلامی بی مقدار و ستمگر نشان داده شد و روز به روز تنفر مردم نسبت به وی و عاملان و مزدورانش زیادتر می گردید.
یزید بن معاویه برای کاهش نارضایتی های مردمی، تعدادی از معاریف و بزرگان حجاز از جمله عبدالله بن حنظله را به دمشق دعوت کرد و از آنان پذیرایی نیکی به عمل آورد و بخشش های زیادی به آنان نمود تا از این راه، آنان را به خود جذب کرده و تعریف و با توصیف های آنان از یزید، تنفر عمومی مردم را از حکومت بکاهد.
ولیکن نتیجه کار یزید بر عکس شد. زیرا آن هایی که به کاخ یزید رفته بودند، چیزهایی از یزید و درباریان او دیده بودند که هرگز چنین تصوری پیش از این درباره وی نداشتند و تازه فهمیدند که امام حسین (علیه السلام) به حق بر ضد یزید قیام کرد و در این راه کشته شد. بدین جهت آنان نیز به افشاگری یزید پرداخته و هر آنچه دیده بودند برای مردم بیان کردند و بخشش های یزید و تطمیع های وی تأثیری در این ماجرا نداشت.
عبدالله بن حنظله فرزند شهید نامدار اسلام “حنظله غسیل الملائکه” بود که پدرش یک روز پس از عروسی اش در جنگ احد کشته شد و به حنظله غسیل الملائکه معروف ولی فرزندی از او به جا ماند که عبدالله نامیده می شد و با مراقبت و تربیت مادرش رشد یافت و از بزرگان و معاریف مدینه منوره گردید.
وی پس از بازگشت از شام در جمعی از مردم مدینه خطبه ای خواند و چنین گفت: فوالله ما خرجنا علی یزید حتی خفنا أن نرمی بالحجاره من السماء…؛ به خدا سوگند ما بر علیه یزید قیام نکردیم، مگر این که می ترسیم با سکوت و سازش ما با او از آسمان، سنگ بر ما ببارد زیرا او مردی است که ازدواج با مادران، دختران و خواهران را مباح می کند و در روز روشن خمر می نوشد و به نماز بی توجهی می کند.
بدین گونه چهره واقعی یزید بن معاویه، خلیفه غاصب و ستمگر را برای اهالی مدینه منوره روشن نمود و آنان را به نافرمانی و قیام عمومی بر ضد او فراخواند.
سرانجام اهالی این شهر مقدس به رهبری عبدالله بن حنظله، بر عامل یزید در این شهر یعنی عثمان بن محمد بن ابی سفیان فشار آورده و او را به همراه تمامی افراد خاندان ستم پیشه بنی امیه و هوادارانشان از شهر اخراج کردند و شهر را به تصرف خویش درآوردند. در همین هنگام عبدالله بن زبیر نیز در مکه معظمه قیام کرد و این شهر را از دست بنی امیه بیرون آورده بود.
یزید بن معاویه برای سرکوبی مردم حجاز، مسلم بن عقبه را که به خونریزی و جنایت کاری معروف بود با سپاهی عظیم به سوی آنان گسیل داشت و این سپاه از راهنمایی های عبدالملک بن مروان که از فراریان مدینه بود اطلاعات لازم را بدست آورد و سرانجام در ۲۸ ذی الحجه، سال ۶۳ قمری به شهر مدینه منوره هجوم آوردند و با انقلابیون و مخالفان بنی امیه به نبرد پرداختند.
انقلابیون مدینه تا توان داشتند به رزم بی امان خود ادامه دادند ولی سپاه حجیم و پرتعداد شامی توانشان را برید و آنان را وادار به شکست سنگین نمود. تعداد زیادی از مردم مدینه کشته و زخمی گردیدند و عده ای نیز فرار کرده و به عبدالله بن زبیر در مکه معظمه پیوستند. عبدالله بن حنظله و فرزندان وی در این نبرد نابرابر به شهادت رسیدند.
مسلم بن عقبه سه روز جان، مال و ناموس اهالی مدینه را بر لشکریانش مباح کرد و سپاهیان بی نزاکت شامی چنان وحشیگری نمودند که روی تاریخ را سیاه کردند و بر هیچ یک از بازماندگان صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزندان و نوادگانش ترحم نکردند و قتل عام بزرگی به راه انداختند.
گویند قریب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از سایر مردم مدینه در این واقعه قتل عام شدند. لشکریان یزید بنا به فرمان وی تنها به بیت معظم حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) و علی بن عبدالله بن عباس متعرض نشدند.(۱)
این واقعه هولناک را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفری که به مکه معظمه می رفت در سرزمین حره در یک مایلی بیرون مدینه پیشگویی کرد و برای آن بسیار متأثر شد.(۲)
پی نوشت ها
(۱). نک: تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۸۵؛ اسدالغابه علی بن ابی الکرم جزری، ج ۳، ص ۲۱۹ منتهی الآمال شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۳۳؛ تاریخ اُمراء المدینه المنوره عارف احمد عبدالغنی، ص ۵۹
(۲). بحارالانوار؛ علامه مجلسی؛ ج ۸۱؛ص ۱۲۵