- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امامان علیهم السلام مظاهر قدرت و عظمت خداوند و معادن کلمات و حکمت ذات مقدس حق و منبع تجلیات و انوار خاصه او هستند. بر این اساس از یک قدرت معنوی فوق العاده و نفوذ و هیبت خاصی برخوردارند.
این هیبت و عظمت خدادادی را در زیارت جامعه و از زبان امام هادی علیه السلام چنین می خوانیم:«طأطأ کل شریف لشرفکم، و بخع کل متکبر لطاعتکم، و خضع کل جبار لفضلکم، و ذل کل شی ء لکم. » ؛ هر بزرگ و شریفی در برابر بزرگواری و شرافت شما سر فرود آورده و هر خود بزرگ بینی به اطاعت از شما گردن نهاده و هر زورگویی در برابر فضل و برتری شما فروتنی کرده و همه چیز برای شما خوار و ذلیل گشته است.
روی این جهت بارها اتفاق می افتاد که حاکمان جور در غیاب امامان علیهم السلام تصمیمهای خطرناکی نسبت به آنان می گرفتند، ولی به محض رویارو شدن با آنان و نگاه به رخسار پرفروغشان، کابوس ترس و وحشت بر دلهایشان سایه می افکند، به گونه ای که مجبور می شدند از تصمیم خود بر گردند.
زید بن موسی چندین بار به «عمر بن فرج » گوشزد کرد و از او خواست که وی را بر فرزند برادرش (امام هادی) مقدم بدارد و می گفت: او جوان است و من عموی پدر او هستم.
«عمر» سخن او را برای امام هادی علیه السلام نقل کرد. امام فرمود: «یک بار این کار را بکن. فردا مرا پیش از او در مجلس بنشان، سپس ببین چه خواهد شد. »
روز بعد «عمر» امام هادی علیه السلام را دعوت کرد و آن حضرت در بالای مجلس نشست. سپس به «زید» اجازه ورود داد. «زید» در برابر امام علیه السلام بر زمین نشست.
چون روز پنج شنبه شد ابتدا به زید اجازه داد تا وارد شود و در صدر مجلس بنشیند، سپس از امام علیه السلام خواست تا وارد شود. امام علیه السلام داخل شد. هنگامی که چشم زید به امام علیه السلام افتاد و هیبت امامت را در رخسار حضرت مشاهده کرد از جایش برخاست و امام علیه السلام را بر جای خود نشاند و خود در برابر او نشست.[۱]
بر گرفته از سایت حق الحقیق.
[۱] . اعلام الوری، ص ۳۴۷.