- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در کشورى همچون ایران، با آن پیشینه کهن تاریخى و وجود مردمى با درک و احساس بالا که ویژه شرقىهاست و همچنین ایجاد تحولات عمیق فکرى در چند دهه اخیر، این وظیفه را بر دوش هر شهروندى قرار مىدهد که گامى هر چند کوتاه در راستاى حرکتهاى رو به رشد فرهنگى جامعه بردارد.
هنر کودکان در محیط هنرى، مقام نامشخصى دارد ولى با این وجود، نمىتوان منکر هنر کودکان شد. بنابراین بر ماست که در جهت رشد، شکوفایى و بارورى هرچه بیشتر کودک و نوجوان و در راستاى اهداف آموزشى و تربیتى گام برداریم.
بهطور کلى دنیاى کودکان، دنیاى پررمز و رازى است که با ریزبینىهاى خاص، مىتوان پى به تمام وجود آن برد. در اینجا سعى شده است تا مطالعه کلى در ابعاد مختلف هنر کودکان به عمل آید.
حال مشکلاتى جهت پیشبرد این هدف نیز وجود دارد که نویسنده را بر این داشته است که از مخاطب خود، سوالات جدىترى را مطرح نماید که آیا برگزارى جشنوارهها حتى اگر خوب هم اجرا شده باشند، متاسفانه جرقهاى بیش نبودند که به سرعت خاموش شدهاند و یا آن که در حالى که نسل سازنده جامعه، جوانان مىباشند و شکلگیرى شخصیت جوانان، در گرو تربیت و سلامت نسل قبل از خود یعنى همین کودکان و نوجوانان مىباشند، آیا بهتر نیست کارهاى پایه و اساسى را بر این نسل استوار سازیم و یا این که متاسفانه ما از پیشرفت تئاتر کودک و نوجوان در دنیا و جهان، اطلاع چندانى نداریم؛ زیرا سازمانى که متولى این امر باشد، در ایران وجود ندارد و به تناسب اهمیت و ضرورت نقش کودک و نوجوان در ساختار جامعه از لحاظ پژوهش علمى و تحقیقاتى شکل نگرفته است و این باعث مىشود که رخدادهاى جهان پیرامون ما ناشى از تحقیقات و پژوهشها همواره از رسانههاى شنیدارى و نه دیدارى و به خصوص هنر نمایش بىبهره بماند.
آنچه در فرهنگ و سنت ایرانى که نه به لحاظ علمى بلکه از لحاظ عملى که در قالب بازىهاى کودکان و نوجوانان مىتوانستند در تربیت و باورپذیرى و حتى مسئولیتپذیرى کودکان و نوجوانان نقش بسزایى داشته باشند، متاسفانه به گونهاى رو به نابودى گذاشته شدهاند و ما نه تنها جایگزین مناسبى براى آنها ایجاد نکردهایم، که کودک را با ذهنى متفاوت متغیر و بیگانه با فرهنگ و سنت و حتى ملیت خود حرکت دادهایم و متاسفانه رسانههاى تصویرى در جهت ناباورى و عدم اعتماد به نفس و حتى در پارهاى از موارد بیگانهسازى کودک از فرهنگ و اصالت، گام بر مىدارند و نقش کودک در این رسانهها را بسیار کمرنگ و گاهى بىرنگ مىبینیم.
در صورتى که رسانه تصویرى که مىتواند جایگاه بسیار رفیع و مطمئن و نقش بسزایى در تاثیرگذارى فرهنگ و تعلیم و تربیت داشته باشد، متاسفانه در جهت خلاف و متضاد با آن حرکت مىکند و علىرغم این که در هزاره سوم مىباشیم، هنوز تقسیمبندى درستى از بازى متناسب با سنین کودک نداریم.
حال باید بدانیم که: کودکان، معمولا طبعى جویا و ذهنى، سازنده و روشن دارند. به همین سبب، مىکوشند تا ابعاد مجهول را بشکنند.
– تئاتر در تمام مراحل زندگى حتى در سنین بالا، مىتواند وسیله موثرى براى اعتماد روحى انسان باشد و در مورد کودکان مىتوانیم بگوییم که براى تربیت روانى و تکامل فکرى آنها وسیلهاى بسیار موثر و مفید است.
– هدف از تئاتر کودکان، یاد دادن تئاتر کودک نیست بلکه کاملا جنبههاى پرورشى و روانشناختى خود دارد.
– در تحلیل و بررسى آثار کودک، بایستى بناى کار بر شرایط و زندگى اجتماعى باشد و تنها مىتوان از این راه معلوم کرد تجربیات در زندگى چه اثرى در ذهن و کار آنها دارد.
– کودک خود را سانسور نمىکند و هر چه در ذهنش دارد، صادقانه بیان مىکند.
– عیبجویى و اشتباه نسبت به درک یک نمایش کودک، اولین سانسور را در زندگى کودک مىکند.
– بزرگترها تلاش مىکنند آنچه را که تجربه کردهاند، به بچهها بیاموزند اما کودک، آنها را با تجربههاى شخصى خود در هم مىریزد.
– همانطور که کودک به محبت، نوازش، تشویق و تنبیه غیر از تنبیه بدنى نیاز دارد، درک مسائل اجتماعى نیز براى او از جمله نیازهاست.
– هر کودکى که نتواند به راحتى احساس خود را بازگو کند و در گفتار و بیان خود ترس و تردید و شرمندگى کند، از کار واهمه داشته باشد و در برقرارى ارتباط با اطرافیان یا بچههاى دیگر تمایل از خود نشان ندهد یا نتواند در این راه پیشقدم شود، کمرو و گوشهگیر خواهد شد.
نمایش کودک، نقش ارزندهاى در آموزش و شیوه زندگى فردى و رفتار اجتماعى و آموزشى و قانون و مقررات آموزش و پرورش، آموزش اخلاق، تبدیل خواستهها و عقدهگشایىها و ایجاد عادات مفید دارد. نمایش، به کودک مىآموزد که زندگى، همیشه بردن نیست بلکه برخى اوقات، با باخت همراه است. پس نباید دلسرد شود بلکه باید حرکت کند و فعالیت تازهترى از خود بروز دهد.
حال بایستى گفته شود که وظیفه اصلى یک هنرمند آگاه، انتخاب حرکتهاى بالنده در هنر است و نقش اصلى یک هنرمند، بیان واقعیتها در جامعه نیست بلکه هنرمند در قلمرو و فکر آنان، باید به سمت درهم شکستن واقعیتها پیش رود.
به عبارت دیگر، نگرشهاى واقعى در نمایش کودکان به وسیله بزرگترها به آنها تحمیل مىشود که این نوع بینش، هیچ رابطهاى با شخصیت درونى کودک ندارد و بدین جهت، بررسى نمایش کودک جز با علم روانکاوى و روانشناختى نتیجه زیانبارى در جامعه به جاى مىگذارد.
از بین بردن احساسات کودک، ممکن است منجر به امراض عصبى گردد. اهمیت تاثیر افکار، بستگى به وضع طبقاتى افراد دارد و باید به هر کودک، اجازه استقلال داده شود.
در نظر داشته باشیم که یادگیرى و نوآورىهاى کودکان، تنها وسیله نمایش نیست بلکه تعداد زیادى از کودکان، به وسیله بازى و نقاشى و اسباببازىهاى خود، دنیاى آینده را ترسیم مىکنند. مثلا دختران با عروسکهاى خودشان، آینده زیبایى براى زندگى خود ترسیم مىکنند. پس در انتخاب نمایش، بایستى از کودک خود خواست تا نظر بدهد و هیچگاه نظر خود را به وى تحمیل نکنیم. بیشتر معلمان سعى مىکنند از ساعت این درس “هنر”، به عنوان ساعت کمکى براى جبران عقبماندگى یا تقویت درسهایى مانند ریاضى و علوم و… استفاده کنند.
والدین نیز در خانه، به هنر به عنوان یک سرگرمى و یا گذراندن اوقات فراغت کودکان خود نگاه مىکنند و به ارزش و اهمیت این رشته توجه ندارند. اگر نمایش در مدارس، به اندازه درسهاى دیگر اهمیت داشت یا والدین در خانه، به آن اهمیت مىدادند نه تنها به پیشرفت کودکان در همه زمینهها کمک مىکرد بلکه باعث تقویت دروس دیگر نیز مىشد.
بررسى تئاتر و درک آن باعث انعکاس نیازها، رشد تفکر و به دست آوردن تجربههاى بسیارى مىشود.
تئاتر کودک، به ما کمک مىکند به درون خلوت آنها راه پیدا کنیم و از احساسات و نیازها و کمبودهایشان آگاه شویم تا بهتر بتوانیم براى رفع نیازها و بروز صحیح احساساتشان برنامهریزى کنیم.
– به درک و ارزیابى کودکان از مسائل محیط اطراف و اطرافیانشان پى مىبریم.
– به نحوه تفکر کودکان پى برده تا بتوانیم بسترى براى رشد و پرورش خلاقیت آنها آماده کنیم.
– به کشمکشها و دلهرههاى درونى کودکان پى برده و با شناخت علت آنها سعى مىکنیم با رفع آن به کودکان خود کمک کنیم، آنها وقتى دلهرههایشان را پس از دیدن یک نمایش به ما منتقل مىکنند احساس آرامش و راحتى بیشترى مىکنند.
ما بر آنیم تا از طریق هنر نمایش و به ویژه نمایش کودک و نوجوان، کلیه راهها و خطوط موردنظر و توجه کودکان را براى آنها ترسیم کرده و منقوش سازیم و آنگاه با توجه به گرایش،علاقهمندى و آمال و آرزوهاى کودکان و نوجوانان مسیرى درست براى حال و آینده او که همانا شکلگیرى شخصیت فردى و اجتماعى کودک و نوجوان، مىباشد ترسیم نماییم.
در واقع ما آنچه را که از وى آموخته و دریافتهایم، بهطور منظم و علمى به خود وى (کودک و…) تحویل مىدهیم و در اینجا نقش و مشارکت آنها قابل توجه و دقت است. در واقع این یک ارتباط کاملا دوجانبه است که در مسیر حرکت شکل گرفته، تکمیل شده و به اجرا در مىآید.
منبع: روزنامه رسالت ،شماره۶۳۳۴؛ شهره گلمحمدى