- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نگرش تفاوتگرا، روابط بایسته زناشویی را بر پایه کششهای طبیعی زن و مرد قابل بنیاد میکند و نظام حقوقی و تعامل دو جانبهای را برای استواری و ثبات خانواده پیشنهاد میکند که با توجه هرچه دقیقتر به تفاوتها و نیازهای طبیعی و جدایی ناپذیر از شخصیت زن و مرد سامان یابد، در پناه چنین نظامی عشق جوشان زن، مرد و فرزند، به گونهای توأمان، فلسفه تشکیل خانواده را مینماید «ویل دورانت» میگوید:
“طبیعت، خانواده را ساخته تا مرد را به خدمت زن و زن را به خدمت کودک بپیوندد. مردان از روی طبع، خادم و بنده زنان، و زنان از روی طبع، خادم و بنده کودکان و نوع انساناند.” (۱)
نمونههایی از تفاوتهای زن و مرد که سبب تفاوت احساسها، واکنشها و رفتارها شده و آن دو را در دو مدار مختلف قرار میدهد تا یکدیگر را درک نموده و مکمل همدیگر باشند، عبارتند از:
– «مردها خشن و زنان ملایماند… مردان سردند و زنان گیرایی دارند». (۲)
– «مردان از روی طبع، خادم و بنده زنان هستند. (۳) و زنان از سر خودخواهی به فرزندخواهی سقوط میکنند». (۴)
– «خانمها تابع احساس و آقایان تابع عقل هستند». (۵)
– «مرد به دنبال هدف عینی، توجه زن به امور خانواده است». (۶)
– «مرد با سکوت به آرامش میرسد و زن با حرف زدن». (۷)
– «زن به واسطه قطع ارتباطش با شخص دیگر افسرده میشود و مرد با از دست دادن هدف عینی». (۸)
– «مرد تمایل به استقلال دارد، (۹) زن بیشتر به وسیله غریزه انقیاد به مرد میپیوندد». (۱۰)
– «مرد را اتکا، اطمینان و قدردانی کوشاتر میکند و زن را توجه و احترام، به ایثار وا میدارد». (۱۱)
این تفاوتها سبب میشود که زن و مرد در کنار هم احساس آرامش کنند و هر کدام نیازهای روحی خویش را در دیگری بیابند و از عملکرد برخاسته از ویژگیهای یکدیگر لذت ببرند؛ البته در صورتی که با احساسات همدیگر آشنا باشند و از شریک زندگی خویش به گونهای حمایت به عمل آورند که او خواسته هایش را تأمین کند. «جان گری» مینویسد:
“مرد با احساس ویژگیهای مردانه و زن با احساس ویژگیهای زنانه، یکدیگر را جذب میکنند. اگر زن سبب شود که مرد احساس مردانه داشته باشد، به او در جذب به همسرش کمک میکند؛ به همین شکل نیز زمانی بیشتر جذب شوهرش میشود که شوهر به احساسات زنانه او بها بدهد. توجه به تفاوتهای یکدیگر، راز پایدار نگاه داشتن شور و اشتیاق در زندگی زناشویی است.” (۱۲)
چنین داد و ستدی، تعهد، اعتماد، صمیمیت و روحیه همکاری متقابل را به وجود میآورد که عوامل پاسداری از روابط زناشویی شناختهاند. (۱۳)
دیدگاه تفاوت گرا تأمین معیشت خانواده را وظیفه مرد و تربیت فرزند و پخش عاطفه در کانون خانواده و رسالت زن میداند و کار زن را در خارج از خانه مثبت ارزیابی نمیکند. (۱۴)
علاوه بر تعدادی از دانشمندان هم چون پاسونز آمریکایی و شلسکی آلمانی، نظام هیتلری از حامیان جدی این تفکر بود. اعلامیه حقوق بشر که تأمین معیشت خانواده را وظیفه مرد میداند (ماده ۲۵ بند یک و ماده ۲۳ بند ۳) نیز به گونهای با این نظریه هم سویی دارد.
قرآن و سلامت خانواده
اسلام هم زمان، هم به سلامت خانواده گسترده میاندیشد و هم به استواری خانواده هستهای. پرداخت دیه قتل غیر عمد، اتفاق بر پدربزرگها و فرزندان فرزند، طبقات سه گانه در باب ارث، صله ارحام و تشکیل هیئت داوری از جمع خویشاوندان جهت حل اختلافات زناشویی – که به طور عمده ریشه قرآنی و ماهیت حقوقی دارند – راهکارهایی برای حراست از خانواده گسترده و تحکیم روابط اعضای فامیل، ولی نگاه قرآن به سلامت خانواده هستهای نگاه متمرکز، موضوعی و همه جانبه است؛ شاید بدین دلیل که هر خانواده هستهای امروز، کانون خانواده گسترده فرداست، پس تأمین سلامت او بیتردید سلامت خانواده گستردهای را در پی دارد؛ همان گونه که خانواده گسترده هنجارها و ارزشها را به خانواده هستهای منتقل میکند. (۱۵)
به عبارتی، شیفتگی متقابل و محدودیت اعضای خانواده هستهای و استعداد و آمادگی آن برای تبدیل شدن به خانواده گسترده – که ارزشها را به خانواده نوبنیاد هستهای اهدا میکند – اولویت دهی به سالم سازی خانواده هستهای را منطقی مینمایاند. به همین دلیل ثبات بخشیدن به خانواده کوچک نگاه ویژه قرآن را به خود اختصاص داده است. نگاه قرآن به زن و مرد نگاه تفاوت باورانه است.
اشاره قرآن به این که در میان زر و زیور به رشد و بالندگی میرسد و طبعی لطیف و حساس دارد و در موقع تخاصم و عصبانیت، آشفته سخن میگوید، به معنای بازگویی احساساتی بودن اوست. (۱۶)
در جایی قرآن از ضعف و سستی متراکم زمان بارداری مادر و دو سال زحمت شیرخوارگی کودک به عنوان فلسفه سپاس والدین یاد میکند:
(وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ)؛ (۱۷)
ما به انسان در حق پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادر که به فرزندش باردار میشود و تا دو سال که طفل را از شیر میگیرد، هر روز بر رنج و ناتوانیاش افزوده میگردد – که در مقابل من و پدر و مادرت سپاس گزار باش که بازگشت به سوی من خواهد بود.
آیه یاد شده در حقیقت از عشق و فداکاری مادر به فرزند و از نیاز او به حمایت، هنگام بارداری و شیردهی سخن میگوید. قرآن در وصف شرم و حیای دختر شعیب که میگوید: (فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ) ارزشمندی تمایل طبیعی زن را به عفت و حریم داشتن در برابر مرد گوشزد میکند؛ چنان که در روایتی او را چون گل، دارای طبعی لطیف دانسته است. (۱۸)
ویژگیهای یاد شده، هر کدام نقطه مخالف خود را در مرد میرساند؛ گویی آیات مزبور مرد را منطقیتر، دارای شانس سلامت جسمی و روحی بیشتر و در مقابل غریزه جنسی، خودباختهتر میشناسد. علاوه بر این بیان ضمنی، قرآن به صورت صریح و بی پرده نیز درباره شدت جوشش غریزه جنسی در مردان سخن گفته است:
(یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ)؛ (۱۹)
ای پیامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که بالاپوشهای خویش را پیشتر گیرند تا عفیف شناخته شده، از خطر آزار مردان در امان باشند.
قرآن در کنار نیاز جنسی، از نیاز روحی خاصی نام میبرد که مرد را ناگزیر میسازد تا خواستگار و خدمتگزار زن باشد و آن عبارت است از بازیافت آرامش روحی موقع بازگشتن به خانه و قرار گرفتن در کنار همسر قانونی خود.
(وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا)؛ (۲۰)
از جنس خود او، همسرش را آفرید تا در کنارش به آرامش و راحتی برسد.
در این خصوص جان گری میگوید: «مسرّت و خوشحالی زن چونان دوش آبی است که استرس تمام مدت روزِ شوهرش را میشوید و از بین میبرد». (۲۱)
بدین ترتیب زن با توقع حمایت و خدمت به مرد نگاه میکند و مرد را از نیاز جنسی و انگیزههایی از خستگیها به سوی زن گسیل میدارد. این نوع چشم داشت، برخاسته از کششها و نیازهای ناهمگون، زیربنای نظام حقوقی خانواده را در قرآن تشکیل میدهد که با رعایت دقیق آن، دوستی و مهرورزی دو سویه مورد نظر آیه: (وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً) به وجود میآید و خلاف کاریهای جنسی و شهوانی در زندگی زن و مرد رو به کاهش مینهد. (۲۲)
چنین خانوادهای میتواند آرزوی داشتن فرزند شایسته را در سر بپروراند و به خوبی از عهده پرورش او برآید.
تربیت یافتگان کانون خانوادگی آکنده از محبت و دلسوزی و پیراسته از گناه و آلودگی، همیشه به یاد مهرورزیهای پدر و مادر بوده، به خود اجازه نمیدهند که در برابر آنها حتی کلمه «افّ» را بر زبان جاری کنند و همواره دعای خیر و رحمت برای آنان بر زبان دارند:
(وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً)؛ (۲۳)
و بگو: پروردگارم؛ چنان که پدر و مادرم در کودکی با مهربانی به تربیتم پرداختند، تو نیز در حق آنها مهربانی فرما.
این است تصویر خانواده سالم در قرآن که مؤثرترین راهکار برای جامعه پذیری هم زیستی و هم گرایی نیز به حساب میآید.
خانواده سالم کانون محبت و مهرورزی است و کلید آن در اختیار مرد قرار داده شده است؛ علاقه و محبت اصیل و پایدار زن، همان است که به صورت واکنش علاقه و احترام یک مرد، به وجود میآید، (۲۴) مرد هر اندازه موجبات آرامش و آسودگی خاطر همسر خود را فراهم کند، غیر مستقیم به همان میزان سعادت خود خدمت کرده و کانون خانواده خود را رونق بخشیده است.
زمانی که زن احساس کند مورد توجه و احترام است، ارضا شده، هم چنان به ایثار خود ادامه میدهد. شهید مطهری در تعبیر تمثیلی نقش مرد را در گسترش محبت در فضای خانواده چنین ترسیم میکند:
مرد مانند کوهساران است و زن به منزله چشمه، و فرزندان به منزله گلها؛ چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گلها و گیاهان و سبزهها را شاداب و خرم کند. (۲۵)
با توجه به چنین نقشی، قرآن هنگام یادآوری خطر فروپاشی خانواده، مرد را مخاطب اصلی خود میشناسد و با چندین عبارت، ولی دارای یک پیام، مسئولیت مرد را خاطر نشان میکند. جملات: (وَ لاتُضارُّوهُنَّ)، (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوفِ) و (فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإحْسانٍ) برخورد بایسته مرد را با زن یادآوری میکند که عبارت است از ادای حقوق، تأمین نیاز مادی، رعایت عدالت، گفتار نیک و رفتار نیک. (۲۶) مجموع این بایدها در قوامیت مرد نهفته است که قرآن درباره آن میگوید:
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ)؛ (۲۷)
مردان بر زنان قوامیت دارند؛ به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آن که از اموالشان خرج میکنند. پس زنان صالح فرمان بردارند و به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ میکنند.
اگر حرف «فا» در جمله «فالصالحات قانتات…» برای بیان نتیجه قوامیت باشد و سببیت را برساند، (چونان که در بیشتر موارد، فاء عاطفه سببیت را میرساند)، شاید بتوان نقش مرد را در داشتن زن به اطاعت به صورت روشنتر از آیه استفاده کرد.
روایاتی که ناظر به قوامیت مرد یا درصدد بیان حقوق زن است نیز به اصالت نقش مرد در استواری و سلامت خانواده اشاره دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ پرسش درباره حقوق زن فرمود:
فإنّ لهنّ علیکم حقاً واجباً لِما اِستحللتم من أجسامهن، و بما واصَلتُم من أبدانِهنّ، و یَحمِلنَ أولادَکم فی أحشائِهنّ، حتی أخَذَهنّ الطلقُ، فأشفِقُوا علیهن، و طَیِّبوا قلوبهن، حتی یِقفنَ معکم، و لا تَکرَهوا النساءَ و لا تَسخَطوا بهنّ، و لا تأخذوا مما آتیتموهِنّ إلا برضاهِنّ و إذنهنّ؛ (۲۸)
زنان بر عهده شما حقوق واجبی دارند؛ به جهت آن که تنشان را بر خود روا میدارید و با اندام آنها تماس دارید و به دلیل آن که فرزندان شما را درون خود حمل میکنند تا موقع زایمان، پس نسبت به آنها مهربان باشید و دل آنها را شاد نگه دارید، تا با شما بمانند. برخلاف میلشان آنها را به کاری وادار نکنید و خشم آنها را برنانگیزید و بدون رضایت و اجازه آنها از مهریهشان چیزی نستانید.
فروپاشی خانواده
فروپاشی خانواده به عنوان آسیب اجتماعی به صورت فزاینده، نابهنگام و برخلاف انتظار، در اثر ناکامی برخی از عناصر تشکیل دهنده خانواده در ایفای نقش بایسته اجتماعی خود اتفاق میافتد. به همین جهت انحلال طبیعی که به سبب مرگ طبیعی پدر یا مادر صورت میگیرد، با نگاه آسیب شناختی به مطالعه گرفته نمیشود.
در تعریف فروپاشی خانواده آمده است:
فروپاشی خانواده عبارت است از شکستن واحد خانوادگی و یا تجزیه ترکیبی از نقشهای اجتماعی، به علت آن که یک یا چند تن از عهده انجام تکالیف ناشی از نقش خود، آن طور که باید و شاید، برنیامده است. (۲۹)
از هم گسیختگی نقشها در خانواده، گونههای مختلفی دارد که از عوامل چندگانهای – چون مهاجرت، شهرنشینی… – منشأ میگیرد. از میان آنها ناسازگاری و طلاق، کانون مرکزی توجه جامعه شناسان، روان شناسان و حقوق دانان به حساب میآید و از این دو بیشترین عنایت را طلاق به خود اختصاص داده که آمار و ارقام از رشد نگران کننده آن در عصر حاضر خبر میدهند؛ به عنوان نمونه:
میزان فروپاشی خانواده در امریکا از ۶% در سال ۱۸۹۰، به ۴% در سال ۱۹۴۸ و هم اکنون، به ۶۰% رسیده است. (۳۰) در سوئد ۶۷% از موارد پیوند زناشویی به جدایی میانجامد (۳۱) در اسپانیا از دو ازدواج یکی منجر به طلاق میشود، (۳۲) به گزارش یونسکو در کشورهای صنعتی جهان، از هر چهار مورد ازدواج سه مورد به طلاق میانجامد. (۳۳)
طبق گزارشهای آماری، طلاق در کشورهای اسلامی نیز سیر صعودی نگران کنندهای دارد؛ از باب نمونه:
در ایران از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ در برابر هر هزار ازدواج، ۷۵ فقره طلاق و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ از هر هزار مورد ازدواج ۹۲ فقره طلاق به ثبت رسیده و از ۷/۹% در سال ۱۳۷۷ به ۱۰/۳% رسیده است. در عربستان سعودی ۲۴% ازدواجها به طلاق میانجامد، در کویت به ازای هر چهار ازدواج، یک مورد به طلاق میانجامد و تهران در سال ۱۳۸۰ شاهد یک مورد طلاق در برابر پنج ازدواج بوده است. (۳۴)
ادامه دارد…
پینوشتها
۱- ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، ص ۱۶۳ و ۱۶۴
۲- جان گری، مردان مریخی و زنان ونوسی، ترجمه لوئز عندلیب و اشرف عدیلی، ص ۴۷
۳- لذات فلسفه، ص ۱۰۳ و ۱۶۴
۴- همان، ص ۱۶۴
۵- نظان حقوق زن در اسلام، ص ۱۷۰
۶- لذات فلسفه، ص ۱۴۲
۷- جان گری، با هم برای همیشه، ترجمه مهدی قراچه داغی، ص ۷۲
۸- روان شناسی افسردگی زنان، ترجمه بهزاد رحمتی، ص ۱۳، به نقل از: محمد حکیمی، دفاع از حقوق زنان، ص ۹۸
۹- مردان مریخی و زنان ونوسی، ص ۱۰۸
۱۰- لذات فلسفه، ص ۱۳۵
۱۱- مردان مریخی و زنان ونوسی، ص ۶۵
۱۲- با هم برای همیشه، ص ۲۳۸
۱۳- پروفسور آرون تی بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه مهدی قراچه داغی، ص ۲۳۲
۱۴- سالوادور مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه باقر ثنایی، ص ۷۶
۱۵- بررسی تطبیقی تغییرات ازدواج، ترجمه محمدصادق مهدوی، ص ۲۹
۱۶- زخرف، آیه ۱۸
۱۷- لقمان، آیه ۱۴
۱۸- کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۵۱
۱۹- احزاب، آیه ۵۹
۲۰- اعراف، آیه ۱۸۹ و روم، آیه ۲۱
۲۱- جان گری، با هم برای همیشه، ص ۴۱
۲۲- اکبر رفسنجانی، تفسیر راهنما، ذیل آیه ۱۸۷ سوره بقره.
۲۳- اسراء، آیه ۲۴
۲۴- مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۴۸
۲۵- نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۵۷
۲۶- طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه ۱۹ سوره نساء.
۲۷- نساء، آیه ۳۴
۲۸- نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۲
۲۹- مجید مساواتی آذر، جامعه شناسی انحرافات، ص ۳۱۶
۳۰- احمد فائز، دستور الأسره فی ظلال القرآن، ص ۲۲۲ و جان گری، عشق هرگز کافی نیست، ص ۹
۳۱- اطلاعات ضمیمه، ۳۰ خرداد ماه ۱۳۷۸، به نقل از: محمدعلی کرباسی، کتاب شناسی آسیبهای اجتماعی، ج ۱، ص ۵۲
۳۲- همان، ۱۳ مرداد ۱۳۷۹ به نقل از: کتاب شناسی آسیبهای اجتماعی، ج ۱۰، ص ۴۷
۳۳- روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۴۵۶، اردیبهشت ۱۳۶۷، به نقل از: کتاب شناسی آسیبهای اجتماعی، ج ۱، ص ۲۰۱
۳۴- مجید مساواتی آذر، جامعه شناسی انحرافات، ص ۱۷۰ و محمدعلی کرباسی، کتاب شناسی آسیبهای اجتماعی، ج ۱، ص ۸۷،