- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت شدهاید؟ یا به عکس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟ علت چیست؟ و … چگونه مىتوان از آن پیشگیرى کرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟
این مسأله گاهى به نشناختن «حقوق» همسایه مربوط مىشود، گاهى هم ریشه در رعایت نکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مکتب، چه نکاتى وجود دارد؟
سایه همسایه
آیا دو همسایه، تنها در «سایه» شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق و حقوق و حدّ و حدودى هم وجود دارد؟
بعضى مىگویند: «چهار دیوارى، اختیارى». اما این سخن، نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل.
گرچه انسانها را دیوارهاى خانهها از هم جدا مىکند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگى خویش مىشود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به صورت اعضاى یک «خانواده» درمىآورد، که پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاونند و نیازهاى متقابل به یکدیگر دارند.
از این رو، سایه هر کدام از دو همسایه، باید آرامبخش دیگرى باشد و هر یک، زیر سایه همسایه خود، احساس «امنیّت»، «آسودگى» و «اعتماد» کنند. این چیزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تأکید اکید دارد.
در متون دینى چیزى به نام «حسنالجوار» یا «تعهد الجیران» و… دیده مىشود، یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک با آنان و هم، آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سر مىزند.
همچنان که خود شما نیز از همسایهتان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندک چیزى عصبانى نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هر چه روحیه دینى و اخوّت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطهها نزدیکتر و صمیمىتر و فاصلهها کمتر و کمتر مىشود و دو همسایه، بازوى یکدیگر مىشوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریک هم مىگردند.
بر عکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غربزده است، که هر چه علایق مذهبى کمرنگتر و ضعیفتر باشد، زندگیها حالت سردى و کسالتبار مىیابد و به زندگى غربیها شبیه مىشود، که نه تنها یک دیوار، بلکه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هم محل، یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمع مسکونى به سر مىبرند، پدید مىآید و همسایه از حال و روزگار همسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبهرویى بىخبر است.
راستى… این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى کجاست؟ همسایه کیست؟ وظیفه ما نسبت به او چیست؟ و حدّ و حریم همسایگى تا کجاست؟…
همسایگى و حسن همجوارى
«حسن همجوارى» تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشورها نیست، و تنها کاربرد بینالمللى ندارد. میان اهل یک محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایهاى بد و ناهنجار و مردمآزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، در جایى خانه مىخرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، یا باید خانه را عوض کنند، یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانه خردمندى است.
پیشواى نخستین ما، در نامهاى که به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) به عنوان توصیههایى از پدرى دنیادیده و باتجربه مىنویسد، از جمله مىفرماید: «سَلْ عَنِ الرّفیق قَبْلَ الطّریقِ وَ عَنِ الجارِ قبلَ الّدار»(۱) پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!
آرى … «بسا کساند، از این همرهانِ «آرى» کوى، که دل به وسوسه راه دیگرى دارند. بسا کساند، که جایى موافقانِ رهند، که خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است. بدین سبب، نخست باید آیین همرهى دانست!»
همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن، محبتآور و رفیقساز است. همیشه دلها متوجه جایى مىشود که دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهدِ خیر باشد، افراد هم گرد مىآیند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محیط هم آباد مىگردد.
نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمعهاى پرشکوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على(علیه السلام) مىفرماید: آن که همسایگىاش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون مىشوند: «مَنْ حَسُنَ جِواره کَثُرَ جیرانُه»(۲).
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «حُسنُ الجوار یَعْمُرُ الدّیارَ و یَزیدُ فىِ الأعمار»(۳). «خوش همسایگى»، هم آبادیها را آبادان مىسازد و هم عمرها را مىافزاید!
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایسته در همسایگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشتِ روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است.(۴)
توصیه به «حسن جوار» حضرت امیر(علیه السلام)، پس از آن که از دست شقىترین افراد کوردل و کجفهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مىشود:
«اللّهَ اللّهَ فى جیرانکم، فاِنّها وَصیَّهُ نَبیّکُم، ما زالَ یوصى بِهِم حتّى ظَنَّنا انّه سیورّثهم»(۵).
این سفارش على(علیه السلام) در واپسین لحظات عمر است که فرمود: خداى را، خداى را، درباره همسایگانتان، که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش مىفرمود، تا حدى که گمان کردیم آنان را از ارثبرندگان قرار خواهد داد!
امام صادق(علیه السلام) نیز در سخنى فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم».(۶)
اگر به دستور مکتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب مىکند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهاى متقابل، با بهرهگیرى از این تکیهگاه، مىتوانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوب است. «حسن جوار» تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش مىآید، مصداق این «حسن همجوارى» است.
اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتیها مقابله به مثل کردن، نشانِ حقارت روح و دونهمتى است. به علاوه این کار از همه برمىآید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان و بزرگوارى مىطلبد.
در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محیط کار و … نیز باید گاهى «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کمظرفیت و بىطاقت.
امام کاظم(علیه السلام) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى: «لَیْسَ حُسْنُ الجَوارِ کفُّ الأذى وَ لکنَّ حُسْنَ الجوارِ صَبرُکَ عَلَى الأذى»(۷)
روشن است که این گونه حدیثها هرگز مجوز «همسایهآزارى» نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن و اکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوشرفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى، حدّ و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه برمىگردد و اوضاع، به گونهاى دیگر مىشود. تحمل نسبت به آزار و زحمتآفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مىرسد که پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرومىریزد، چون خودِ همسایه مردمآزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و از آزار همسایهاش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد.
آزار همسایه، به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شکایت از همسایه کرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مىروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز مىروند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مىپرسند، ماجرا را به آنان بگو.»
آن مرد نیز چنان کرد. همسایه مردمآزار (که آبروى خود را در خطر دید) بىدرنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند.(۸)
این نتیجه بىپروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا مىکند، ولى … «چون که از حدّ بگذرى، رسوا کند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوءاستفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بىعرضگى آنان گذاشت.
حدّ و حقّ همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمىشود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمىگردد. سرکشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و… از جمله امورى است که بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است.
پیشواى جوانمردان، علىبنابىطالب(علیه السلام) فرمود: «مِنَ المُرَّوهِ تَعَهُّدُ الجیرانِ»(۹). رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است.
حضرت امام باقر(علیه السلام) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهلبیت، یکى هم همین را دانسته و فرموده است: «وَ التّعاهُدُ لِلجیرانِ مِنَ الفُقَراءِ وَ اَهْلِ المَسْکَنَهِ و الغارِمینَ وَ الأیتام …»(۱۰) از نشانههاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است.
چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مىتواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالى که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بىسرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکارانِ درمانده باشند و او بتواند گِرِهى بگشاید، اما بىتفاوت باشد؟
اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، بر تارک تاریخ مىدرخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالى که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است: «ما آمَنَ بىمَنْ باتَ شَبْعانا وَ جارُهُ المسِلُمُ جایعٌ»(۱۱)
آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا و شعار! این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است.
امام صادق(علیه السلام) از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مىکند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مىشود.(۱۲)
امام باقر(علیه السلام) نیز فرمود: «حَدُّ الجوارِ اَرْبَعوُنَ دارا مِنْ کُلِّ جانبٍ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ و مِن خَلفِه و عَنْ یَمینِهِ وَ عن شِمالهِ»(۱۳). که مضمونش همان حدّ و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر این حق و حدّ و حریم که اسلام بیان کرده است، مسئولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بىسرپرست و رنجدیدگانِ دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد.
سخن را در این بخش، با کلامى از محدّث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمى» به پایان مىبریم، که چنین نوشته است:
«… در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیث بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایهآزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوشهمسایگى»، ابتدا کردن به سلام، عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریک و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشمپوشى از لغزشها، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نکردن از کمکهایى که مورد نیاز او است، حتى اگر مىخواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور… مضایقه نکنى و سخت نگیرى…»(۱۴)