- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
سالمترین رفتارها، آنهایی است که برایتان مفید باشند. در بسیاری از مواقع ما فکر میکنیم که رفتارهای مفیدمان، ناسالم هستند و در نتیجه از آنها دوری میجوییم. ذهن و بدن انسان میدانند که او به چه چیزی نیاز دارد…
برای همین، این رفتارهای رایج که در بیشتر مواقع منفی در نظر گرفته میشوند را، رفتاری سالم و طبیعی در نظر بدارید:
یک- خشم
خشم، رفتاری است که بسیاری از ما برای بیان خود، از آن جلوگیری میکنیم در حالی که میتواند برایمان رهاییبخش باشد. عصبانی شدن و بیان آن از روشی سالم، میتواند به خلق یک نیرو و تغییری مثبت در زندگی برسد. خشم، به سادگی، یک نوع انرژی عاطفی است و هنگامی در ما شکل میگیرد که مورد ظلم واقع شده باشیم، از مرزهای شخصیتی ما عبور کرده و ظاهر میشود. ماموریت این انرژی، این است که وضعیت نامناسبی را که باعث درد و رنجش ما شده، از بین ببرد.
بنابراین، بهتر است یاد بگیریم که چگونه از این انرژی به شکل مثبتی استفاده کنیم. بررسی کنید هنگام عصبانیت، چگونه خود را به روشی مثبت بیان کنید که به تغییر و بهترشدن حالتان منجر شود. در این هنگام، ما در حال انکار و اجتناب از خشم خود هستیم که میتواند به شیوههای ناسالمتری مانند غضب یا افسردگی منجر شود. بهتر است بدانید که خشم سالم برای دلیلی به وجود میآید و آن دلیل چیزی نیست به جز محافظت و رهایی شما!
دو- خود را گم کردن
هنگامی احساس گم شدن به ما دست میدهد که حس جهتیابی خود را از دست داده باشیم. با این حال، زمانی که گم میشویم، به لحظات و غرایز خود توجه میکنیم. اگر شما تاکنون در شهر یا کشور غریبی گم شده باشید، به احتمال زیاد به اکتشافات فوقالعادهای، در حالی که تلاش میکردید راه خود را بیابید، دست یافتهاید.
صحت این موضوع، در زندگی نیز صدق میکند. مهم این است که زندگی را به عنوان یک سفر بشناسیم و بدانیم که گاهی اوقات نیز در این مسافرت گم خواهیم شد ولی احتمالا مسیرهایی را مییابیم که در آنها خودمان را به شکل شگفتانگیزی بهتر خواهیم شناخت. در این موارد، ما استعدادهای نهفته را در خود مییابیم، دوستان جدید پیدا میکنیم که در غیر این صورت یک راز نایافته باقی میماندند.
گم شدن در حال حاضر، بدین معنا نیست که برای همیشه گم شدهاید. این موضوع به سادگی بدین معناست که شما در حال طی کردن زمان برای پیدا کردن راه و روشهای بهتری برای خودتان هستید. این موضوع همچنین به جهان پیرامونتان اجازه میدهد تا مسیرهای بهتری برای ادامه راهتان به شما ارائه دهد. گم شدن، در بیشتر مواقع به مجموعه مسیرهای حقیقی ما ختم میشوند که آنها را هرگز در خواب هم نمیدیدیم.
سه- گریستن
گریه نیز مانند خشم، یک واکنش عاطفی در انسان سالمی است که در شرایط ویژهای به سر میبرد. اگر چه تعداد کمی از ما در تمام اوقات تمایل به گریه کردن داریم، این موضوع حائز اهمیت بسیار است؛ به اوقاتی که در زندگی به اشک ریختن ما ختم میشود، با احترام بنگریم. آن اشکها میتوانند در اثر غم یا شادی باشند. هنگامی که ما گریه میکنیم، کمک میشود تا روانمان، نوعی انرژی آزاد سازد که اگر آن را نگاه میداشتیم، به سمی شدید که در نهایت باعث سختی و شکنندگی ما میگردید، ختم میشد.
گریه، شخصیت درونی و همچنین ظاهرمان در جهان بیرونی را نرم میکند و به دیگران نشان میدهد که ما یا غمگین هستیم یا تحث تاثیر موضوع پر اهمیتی قرار گرفتهایم. گریه کردن به ما اجازه میدهد که نه تنها غم و اندوه خود را بزداییم بلکه به دیگران نیز یک سیگنال به عنوان این که ما یک انسان باز و آسیبپذیر هستیم را میفرستد. این موضوع باعث جذابتر بودن برای دوستی و ارتباط (نسبت به کسانی که هرگز قطرهای اشک نمیریزند) است.
چهار- تنها بودن
تنها بودن، یک روش منفی نیست بلکه در بیشتر موارد میتواند به این معنی باشد که ما برخی از فعالیت اجتماعی غیرضروری را برای جستجوی عمیقترِ وجود خودمان، قطع کردهایم. این درست است که در برخی شرایط که فرد خود را منزوی میکند، میتواند دلیلی برای نگرانی باشد ولی این را نیز بدانید که بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و متفکران بزرگ، ارزش خود را در انزوا، برای پیدا کردن الهامی عمیقتر و اشتعال دوباره احساس خلاقیتشان، یافتهاند. گاهی اوقات ما نیاز داریم که محرکهای خارجی را خاموش سازیم و با خودمان تنها باشیم.
اگر شما احساس نیاز به تنها بودن میکنید، به این حستان اعتماد کنید و به آن احترام بگذارید. گاهی اوقات قدم زدن در یک پارک، یا حتی به تعطیلات انفرادی رفتن، میتواند سطحی از بازتاب شما را که به طور کامل به تجدید احساسات و یا تقویت نیروی هدفیابیتان ختم میشود، کمک کند. در برخی از شرایط، سالمترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که تنها باشید.
پنج- گوش ندادن
گوش ندادن به دیگران، در بیشتر مواقع، به عنوان یک شکل از رفتار ضداجتماعی یا حتی بیاحترامی انگاشته میشود ولی در عین حال، گاهی شما نیاز دارید که شهودتان را دنبال کنید و با ندای درونتان همراه شوید. گاهی چشمپوشی یا خاموش کردن صداهایی که برایتان قابل درک یا هماهنگ با شما نیست، لازم است. به خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید که اگر از درونتان به شما مشاوره داده میشود که گوش ندهید، دلیل بسیار خوبی برای آن وجود دارد.
گوش ندادن همچنین میتواند نمایشی از یک سطح بصیرت باشد. مردمی که به هر چیزی به آنها گفته میشود گوش میدهند، در بیشتر مواقع، سکان زندگی و قدرت حس جهتیابی خود را از دست میدهند. عاقل باشید و بدانید که چه هنگامی به دیگران گوش دهید یا ندهید. اگر هشدار درونی شما میگوید که راه خود را ادامه دهید، به احساس قلبی خود، علیرغم آنچه دیگران میگویند، گوش دهید و به آن اعتماد کنید.
شش- شکستن قوانین
با شکستن قوانین، شما میتوانید زندگی خود و دیگران را بهبود دهید. قوانین به وسیله انسان ساخته شده است و هیچ انسانی کامل نیست. پس به تواناییهای خود اعتماد داشته باشید و عواطف پنهان شده در قوانین را بیابید، سپس برای خودتان تصمیم بگیرید که آیا آن قانون زندگی شما را بهبود میبخشد یا خیر! بیشتر نوآوران در هنر، علم و جامعه، قانونشکن بودند زیرا جاودانگی قوانین را متوقف کرده و با شجاعت و به چالش کشیدن آنها، آن قوانین ظالمانه را تغییر دادند.
هفت- همرنگ نبودن با جماعت
همرنگ نبودن با جماعت میتواند دردناک و دردسرساز باشد، به ویژه در عنفوان جوانی، ولی همچنین میتواند به این معنا باشد که شما یک نوآور هستید و در ورای هنجارها قرار دارید. هنگامی که ما همرنگ جماعت میشویم، معمولاً برای افکار، احساسات و یا حتی تصوراتی است که در جامعه رایج است.
گام گذاشتن در بیرون از چارچوبی که دیگران انتظار دارند میتواند ما را به یک مکان نامناسب هدایت کند ولی همچنین میتواند به اکتشافاتی خارج از عقاید و افکار پذیرفته شده جامعه نیز منجر شود. این موضوع، زمینهساز مناسبی است برای ایدههای تازه و روشهای تفکری که سبب به وجود آمدن نوآوری میشود.
آینده هرگز متناسب با گذشته نیست؛ پس خود را همانی که اکنون هستید بپذیرید، حتی اگر با دیگران همرنگ نباشد. بدانید که نوآوری احتمالا از یک مسیر جدید که دیگران نیز در نهایت از آن پیروی میکنند، میسر میشود.
منبع: میگنا