- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از موضوعاتی که استاد شهید مطهری (ره) در بعضی از آثار خود به آن توجه نموده است، مدعیان دروغین مهدویت می باشد که در این نوشتار به آن می پردازیم.
ادعای مهدویت یا نسبت دادن آن به اشخاص دیگر، از طرف دشمنان مغرض و سودجو یا دوستان جاهل و نادان در طول تاریخ مطرح شده است. شهید مطهری (ره) در این باره چنین می گوید:
«چون چنین نویدی و چنین گفته ای در کلمات پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلام بوده است، احیاناً از آن سوءاستفاده هایی شده است، و این خود دلیل بر این است که چنین خبری در میان مسلمین از زبان پیغمبرشان پخش و منتشر بوده است و اگر نبود، از آن سوءاستفاده ها نمی شد».[۱]
استاد مطهری برای روشن ساختن اذهان مردم نمونه هایی از سوءاستفاده های تاریخی از موضوع مهدویت را یاد آور می شود:
۱- قیام مختار و اعتقاد به مهدویت
«اولین باری که می بینیم اثر اعتقاد به مهدویت در تاریخ اسلام ظهور می کند، در جریان انتقام مختار از قاتلان امام حسین علیه السلام است. مختار در عین حال که می دانست موضوع انتقام خون سیدالشهداء زمینه بسیار خوبی برای حرکت مردم است، اما مردم تحت رهبری او حاضر به این کار نیستند، از این رو مسأله مهدی موعود را که پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلام از آن خبر داده بود، مطرح کرد. او به نام «محمد حنفیه» پسر امیرالمؤمنین علیه السلام و برادر سیدالشهداء، گفت: ایها الناس من نائب مهدی زمانه ام آن مهدی ای که پیغمبر خبر داده است. وبعدها از همین جا مذهب «کیسانیه» پدید آمد. محمد حنفیه که مُرد گفتند: مهدی موعود که نمی میرد مگر اینکه زمین را پر از عدل و داد کند، پس محمد حنفیه نمرده است، در کوه رضوی غایب شده است.»[۲]
۲- کلام «زُهری»
«مسأله مهدی موعود از اولاد پیغمبر آنچنان قطعی و مسلم بوده است که وقتی خبر شهادت «زید بن علی بن الحسین علیه السلام » به زهری (از علمای مشهور عامه) رسید، فوراً ذهنش به این سو می رود که چرا زید قیام کرده است و می گوید: چرا اینقدر این اهل بیت عجله می کنند؟! روزی خواهد رسید که مهدی از آنها ظهور کند.»[۳]
۳- قیام نفس زکیه
«محمد بن عبدالله ]محض[ ابن حسن مثنی ابن حسن مجتبی علیه السلام بسیار مرد شریفی است که به «نفس زکیه» معروف است. در اواخر عهد اموی سادات حسنی ]به عنوان مهدی موعود[ قیام کردند ]جریان مفصلی دارد[ و بسیاری از کسانی که با وی بیعت کردند، به عنوان مهدی امت، بیعت کردند. پس معلوم می شود که مسأله مهدی امت آنقدر در میان مسلمین قطعی بوده است که هر کس که قیام می کرد و اندکی صالح بود افرادی می گفتند: «این همان مهدی ای است که پیغمبر گفته است».[۴]
۴- نیرنگ منصور خلیفه عباسی
یکی از خلفای عباسی (منصور دوانیقی) اسم پسرش را «مهدی» گذاشت، برای اینکه می خواست استفاده سیاسی کند، بلکه بتواند یک عده مردم را فریب بدهد، و بگوید آن مهدی ای که شما در انتظار او هستید، پسر من است. گاهی که با خواص اطرافیان خودش روبرو می شد، ]خود منصور[ به دروغ بودن این مطلب اعتراف می کرد.
۵- «محمد بن عجلان»
محمد بن عجلان، یکی از فقهاء مدینه با «محمد بن عبدالله محض» بیعت کرد. وی خیال می کرد که «محمد بن عبدالله محض» مهدی امت است.
۶- انکار رحلت ائمه علیهم السلام
بسیاری از ائمه ما ]شیعیان[ وقتی که از دنیا می رفتند، عده ای می گفتند: شاید نمرده است، شاید غایب شده است، شاید مهدی امت است.
۷- اشاره به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در اشعار
«دعبل خزاعی حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و آن اشعار مرثیه خودش را می سراید: او شعری دارد که به همین مضمون ]مهدی موعود[ اشاره می کند».[۵]
۸- مدعیان در اهل تسنن
مدعیان مهدویت ]فقط در میان شیعه نبوده اند؛ بلکه[ در میان اهل تسنن هم زیاد بوده اند. یکی از آنها همین «مهدی سودانی» که در سودان ظهور کرد. در هندوستان و پاکستان هم قادیانیها به همین عنوان ادعای مهدویت و ظهور کردند.[۶]
این ها همه نشان می دهد که زمینه مهدی امت در میان مسلمین به قدری قطعی بوده است که جای شک و تردیدی نیست.[۷]
هشدار
آری، اصل مهدویت در همان صدر اسلام به قدری نیرومند مطرح شده که در همان دهه های نخستین، زمینه هایی را برای مدعیان فراهم کرده است. در دهه ها و سده های بعدی نیز به نمونه های فراوانی از این گروه بر می خوریم که گاه به تشکیل دولت نیز انجامیده است و چند قرن نیز دوام یافته است (مانند حکومت موحدین در اسپانیا و شمال آفریقا در قرنهای ششم و هفتم هـ .ق)، این ادعاها همچنان ادامه دارد و خواهد داشت، در عصر حاضر نیز ما تا کنون شاهد دهها مورد از این قماش بوده ایم که گاه تا مرزهای خطرناکی پیش رفته اند و دهها نفر از جوانان پاک طینت و متدین را در فتنه خود، اسیر کرده اند، یکی از آخرین مدل های این داستان که در ماههای پایانی سال ۸۵، در عراق اتفاق افتاد، جریان «جند السماء» در جنوب عراق بود.
گر چه این فتنه با کشته شدن دهها جوان اغفال شده شیعه و دستگیری عده ای بیشتر به پایان رسید، ولی زنگ خطر و هشداری است برای همه عالمان دین و مرزبانان معارف الهی و علاقه مندان به مهدویت و وجود مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که همگی به هوش باشیم؛ چه بسا فردا این گونه خطرات در محیط جامعه، کوچه و خیابان ما اتفاق بیفتد و با ساده لوحانی روبرو شویم که از سر شور و عشق در کمند شیّادان گرفتار شده و چه بسا زندگی و دنیا و آخرت خود را بر سر آن بگذارند.
باید با آگاهی بخشیدن، جدّی گرفتن خطرات، طرح درست مباحث مهدویّت، شناخت مرزهای لغزش، ارائه مطالب صحیح و بی تفاوت نبودن در برابر انحرافات، هوشیار باشیم. امید آنکه همه عالمان و اندیشمندان و رهپویان این وادی خصوصاً مسؤولان فرهنگی و رسانه های عمومی به ویژه صدا و سیما، با عمل به وظیفه خود جامعه را از خطرات و آفات دور نگه دارند.
پی نوشت:
[۱]- مجموعه آثار، ج۱۸، سیری در سیره ائمه اطهار، مهدی موعود، ص۱۷۰.
[۲]- مجموعه آثار، ج۱۸، مهدی موعود، ص۱۷۱.
[۳]- همان، ج۱۸، ص۱۷۲.
[۴]- مجموعه آثار، ج۱۸، مهدی موعود، ص۱۷۳.
[۵]- همان، ج۱۸، ص۱۷۳-۱۷۶.
[۶]- همان، ج۱۸، مهدی موعود، ص۱۷۶.
[۷]- همان، ج۱۸، ص۱۷۵.
منبع :امان – فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۶، شماره ۴ -هشدارهای استاد