- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
علل ذکر نیکى به والدین بعد از وجوب عبادت پروردگار
فخر الدین رازى مىگوید: به چند دلیل، بعد از وجوب عبادت پروردگار، نیکى به پدر و مادر ذکر شده است:
۱ ـ نعمتهاى پروردگار، بالاترین نعمتها بر بنده است و بعد از پروردگار عالم، پدر و مادر که ریشه و سبب وجود فرزند هستند، نعمتهاى برتر عالم مىباشند. پس شکر اوّلین نعمت(خداوند) و بعد از آن، شکر نعمتهاى برتر عالم(پدر و مادر) واجب است.
۲ ـ خداوند، مؤثر حقیقى در وجود انسان و پدر و مادر، مؤثر وجود او در ظاهر(طبیعت) هستند، پس آن جا که نام مؤثر حقیقى ذکر شده، بعد از آن مؤثر ظاهرى را آورده است.
۳ ـ خداوند در مقابل نعمتهاى خود، از بنده چیزى نمىخواهد، پدر و مادر نیز در مقابل نعمت خود از فرزند چیزى طلب نمىکنند(نه طلب مالى و نه طلب ثوابى) لذا این نعمت آنها شبیه نعمت خداوند است.
۴ ـ خداوند نعمت خود را از بنده اش دریغ نمىدارد، اگر چه بدترین گناهان را انجام داده باشد. همچنین است جاى پدر و مادر که نعمت و فداکارى خود را از کودکشان دریغ نمىدارند، هر چند به آنها بد کرده باشد.
۵ ـ پدر مهربان در مال فرزندش تصرف مىکند تا سود بیشترى عاید وى شود و از ضایع شدن مال او جلوگیرى مىکند. خداوند نیز در اعمال عبادى بنده خود تصرف مىکند و آن را از آفات دور مىسازد و عملش را زیادتر مىنماید، زیرا خود فرموده است: مَثَل کسانى که در راه خدا انفاق مىکنند مانند دانه گندمى است که هفت خوشه از آن مىروید و در هر خوشه، صد دانه گندم وجود دارد.
۶ ـ نعمت وجود خداوند، بالاتر از نعمت والدین است و این امر، با دلیل و برهان ثابت و معلوم مىگردد. اگر چه نعمت والدین نیز معلوم و مشهود است، اما رجحان با نعمت پروردگار است؛ از این رو نعمت والدین پس از نعمت خدا ذکر شده است. ۱۴
حقوق والدین
از اربعین سلیمانى نقل شده که والدین را بر فرزند، هشتاد حق است: چهل، در حال حیاتایشان و چهل، در حال ممات آنها. اما آن چهل که در حال حیات است، ده تا به تن، دهتا به زبان، ده تا به دل و ده تا به مال است.
آن ده که به تن است، عبارت است از:
۱ ـ به آنان خدمت کند، زیرا حق تعالى فرموده است:(و اخفض لهما جناح الذّل ّ من الرّحمه)۱۵؛
۲ ـ حرمتشان را نگه دارد؛
۳ ـ جلو ایشان ننشیند؛
۴ ـ فرمان آنها را اگر شرع نهى نکرده، انجام دهد و از نهیشان، اگر واجب نیست، خوددارى کند؛
۵ ـ روزه مستحبى را با اجازه آنان بگیرد؛
۶ ـ چون ظاهر شوند، برخیزد و تا اجازه ندهند ننشیند؛
۷ ـ بىرضاى ایشان به سفر(غیر واجب عینى) نرود؛
۸ ـ در وقت راه رفتن، پشت سر آنان حرکت کند؛
۹ ـ همیشه با مهربانى به آنان بنگرد؛
۱۰ـ همواره آماده خدمت کردن به آنان باشد.
اما آن ده حق که به زبان است، عبارت اند از:
۱ ـ با آنان به نرمى سخن بگوید؛
۲ ـ صداى خود را بر آنها بلند نکند؛
۳ ـ گستاخى و پر چانگى نکند؛
۴ ـ آنانرا به نام نخواند، بلکه مثلاً بگوید پدر جان، پدر بزرگوارم؛
۵ ـ سخن ایشان را قطع نکند؛
۶ ـ گفته ایشان را رد نکند؛
۷ ـ به امر و نهى، آنان را خطاب نکند؛
۸ ـ همیشه آنان را دعا کند؛
۹ ـ به آن دو اُف نگوید و روى خود را از آنان بر نگرداند؛
۱۰ ـ با ایشان مؤدبانه سخن بگوید.
اما آن ده چیز که به دل است، عبارت اند از:
۱ ـ همیشه نسبت به آن دو نرم دل باشد و ترحم کند؛
۲ ـ همواره آنان را دوست بدارد، اگر چه از حیث اقتصادى در مضیقه باشند؛
۳ ـ به شادى آنان شاد باشد؛
۴ ـ در غم آن دو شریک و غمخوارشان باشد؛
۵ ـ با دشمنان آنها دوستى نکند که آن دو مىرنجند؛
۶ ـ از بدگویى یا کج خویى آنان نرنجد؛
۷ ـ اگر به او ستم کردند، بر آنان خشم نگیرد، حتى اگر او را زدند، دستشان را ببوسد؛
۸ ـ هر چند حق آن دو را رعایت مىکند، اما باز هم بیم تقصیر داشته باشد؛
۹ ـ همیشه در دل قصد کسب رضاى آنان را بنماید؛
۱۰ ـ در دل، طول عمر آنان را بخواهد، هر چند از زحمت و فقر و بیمارى آن دو به تنگ آمده باشد.
اما آن ده چیز که به مال تعلق دارد، عبارت اند از:
۱ ـ لباس آن دو را پیش از لباس خود تهیه کند؛
۲ ـ آنان را از طعام خویش(بلکه بهتر) بخوراند، زیرا در هر انفاقى، آنان جلوترند؛
۳ ـ قرض آن دو را بدهد؛
۴ ـ مخارج سفرشان را چه واجب و چه مستحب، از زیارت بدهد؛
۵ ـ اگر فوت کردند و حج و نماز یا روزه دارند، از جانب آن دو نایب بگیرد یا خود انجام دهد؛
۶ ـ با مال خود به آن دو عزت بخشد؛
۷ ـ اگر مسکن ندارند، برایشان تهیه کند یا اجاره خانه شان را بدهد؛
۸ ـ از مال خود در اختیارشان بگذارد که هر گاه نیاز یابند رفع نیاز کنند؛
۹ ـ امور گوناگون آنان را انجام دهد یا مخارج آنها را بپردازد؛
۱۰ـ مال خود را مال ایشان بداند و هر چه از اموال او بردارند یا تصرف کنند، به روى آنان نیاورد.
اما آن چهل حق که بعد از وفات ایشان است، عبارت اند از:
۱ ـدر غسل و کفن و دفنشان تسریع کند؛
۲ ـاز هزینه زیاد کفن و دفن آنها ناراحت نشود؛
۳ ـمراسم تدفین آنان را به دستور شرع انور انجام دهد؛
۴ ـطبق وصیتشان عمل کند و خلاف آن را انجام ندهد؛
۵ ـشب دفن، نماز وحشت بخواند و آنان را دعا کند؛۶
۶ـمخارج و هزینههاى مراسم را بپردازد و از انجام دهندگان و کمک کنندگان سپاسگزارى نماید؛
۷ ـحساب آنان را فوراً تسویه کند تا گرفتار دِین نباشند؛
۸ ـاگر سفارش به ثلث کرده فوراً جدا کنند و حق هر وارث را به خودش دهند؛
۹- براى آنها هر روز قرآن بخواند؛
۱۰- بعد از هر نماز براى آنها دعا کند، به ویژه در نماز شب و اوقات دعا؛
۱۱- هر روز به نیابت آنها صدقه بدهد؛
۱۲- اگر توانست هر روز نماز والدین را بخواند؛
۱۳- بر مصایب آنان صبر نماید؛
۱۴- قضاى نمازهاى واجب او را بخواند یا اجیر بگیرد؛
۱۵- روزههاى مانده او را قضا کند یا اجیر بگیرد؛
۱۶ ـ به زیارت قبر آنها برود که ثوابى برابر حج دارد؛
۱۷- در قبرستان، آیه الکرسى و قرآن بخواند و صلوات بفرستد و براى آنان هدیه کند؛
۱۸- هنگامى که به زیارت مشاهد مشرفه مىرود، به نیابت آنان هم زیارت کند؛
۱۹- به نیابت از آنان عمره به جاى آورد و اگر در حج واجب است، در وقت فراغت طواف کند؛
۲۰- اگر حج واجب خود را انجام داده و توانایى دارد، به نیابت از آنان حج واجب برود؛
۲۱- اگر کسى را ناراحت کردهاند یا بر شخصى ستمى روا داشتهاند، با زبان یا وجه یا هرامر دیگر، او را راضى کند؛
۲۲- به عنوان رد مظالم، وجهى را به فقیر بدهد تا اگر حقى از کسى به گرنشان است ادا شود؛
۲۳- تا حد امکان اگر مجلس روضه و عزادارى به صورت هفتگى یا ماهانه داشته است، آن را ادامه دهد؛
۲۴- اگر طعام سالیانه داشته و یا گوسفندى قربانى مىکرده، سنتهاى خوب او را به پادارد؛
۲۵- اگر کار خیر ناتمامى از او مانده، به اتمام برساند؛
۲۶- اگر آنان مالى را غصب کردهاند و بداند، باید براى خلاصىشان آن را به صاحبانش رد کند؛
۲۷- اگر خمس یا زکات بدهکارند، حتما آن را رد کند؛
۲۸- به پدر و مادر کسى بد نگوید که به پدر و مادرش بد بگویند؛
۲۹- کارى نکند که بدگویى مردم را در باره پدر و مادرش به دنبال داشته باشد؛
۳۰- با مردم به نیکى رفتار نماید تا پدر و مادر او را دعا کنند؛
۳۱- دوستان و آشنایان پدر و مادرش را احترام کند؛
۳۲- احتمال گرفتارى آنها را بدهد و در صدد نجاتشان برآید؛
۳۳- آثار به جا مانده از آنان را حفظ نماید؛
۳۴- به جاى زیارت پدر و مادر به زیارت عمو، عمه، دایى و خاله برود و خوبىهاى پدر و مادرش به آنان را نیز او به نیابت انجام دهد؛
۳۵- اگر در حال حیات در حق آن دو کوتاهى کرده، بعد از فوتشان بکوشد تا رضایتشان را به دست آورد؛
۳۶- سعى کند تا آنان را به خواب ببیند تا از حالشان آگاه شود؛
۳۷- خیرات، مبرّات و صدقات را براى آنان تداوم بخشد و فراموش نکند؛
۳۸- احترام اسامى و قبور آنان را بهتر از زمان حیاتشان داشته باشد و نگذارد کسى آنان را به بدى یاد کند؛
۳۹- چنانچه آنان مؤمن بودهاند، شوق لقاى آنها را داشته باشد؛ همان گونه که ائمه(علیهم السلام) شوق پدران خود را داشتند؛
۴۰- چنانچه قبر آنان ویران شده، ترمیم نماید.
پىنوشتها
۱ـ بقره، آیات ۸۲، ۱۸۰ و ۲۱۵؛ نساء، آیات ۳۶ و ۱۳۵؛ انعام، آیه ۱۵۱؛ ابراهیم، آیه ۴۰؛ مریم، آیات ۱۴ و ۳۲؛ اسراء، آیات ۲۳، ۲۴ و ۲۵؛ عنکبوت، آیه۸؛ لقمان، آیات ۱۴ و ۱۵؛ احقاف، آیات ۱۴، ۱۷، ۱۸ و ۱۹؛ نوح، آیه ۳۸؛ بلد آیه ۳،
۲ـ بحار الانوار، ج ۷۷، صفحه ۲۱۲،
۳ـ میزان الحکمه، ج ۱۰، ص ۷۰۸،
۴ـ تفسیر مجمع البیان، جلد ۶، ص ۴۱۱،
۵ـ نوح(۷۱) آیه ۲۸،
۶ـ بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۶۵؛ امالى صدوق، ص ۱۰۸،
۷ـ الدین فى قصص، ج ۳، ص ۲۴،
۸ـ معراج السعاده، ص ۳۸۴،
۹ـ اسراء(۱۷) آیه ۲۳ ـ ۲۵،
۱۰ـ بقره(۲) آیه ۲۱۵،
۱۱ـ ابراهیم(۱۴) آیه ۴۱،
۱۲ـ اسراء(۱۷) آیه ۲۴،
۱۳ـ شعرأ(۲۶) آیه ۲۱۵، ۱۴ـ فخر الدین رازى، تفسیر کبیر، ج ۱، ص ۱۰۰،
۱۵ـ اسراء(۱۷) آیه ۲۴،
۱۶ـ بر گرفته از: حقوق والدین، ص ۱۳۹،