- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
از ویژگی های امامان معصوم(علیهمالسلام) برخورداری آنان از پایگاه های مردمی است و چون دشمنان آنان به اهمیت این پایگاه و نقش آن در تداوم خط امامت واقف بودند، همواره سعی می کردند توده های مردم را از امامانشان دور نگه داشته و میان امت و امام جدایی بیندازند.از اینرو امامان معصوم (علیهمالسلام) از جایگاه اصلی خود دور نگه داشته شدند. اما در عین حال از فعالیتهای هدایت گر خود کوتاهی نکردند. در این مقاله به فعالیتهای امام هادی(علیهالسلام) به صورت مختصر اشاره شده است.
با رحلت پیامبر عظیم الشأن(صلیالله علیه و آله) و پیدایش اختلاف بین مسلمانان بر سر مسئله جانشینی آن حضرت و شکل گیری جریان شوم «سقیفه»، جبهه «قدرت خواهی» در برابر «جبهه حق» پدیدار گشت و قدرت ظاهری را در دست گرفت.پنهان کردن بسیاری از حقایق تاریخی مربوط به رهبری آینده اسلام از نخستین اقدام های این جبهه بود. سردمداران این جبهه تلاش گسترده ای را در جهت منزوی ساختن دستگاه امامت و بدبین کردن مردم نسبت به این نهاد، آغاز نمودند و افکار را متوجه دستگاه خلافت کردند. این سیاست باعث شد تا وقایع نگاران، همّت خود را صرف تدوین وقایعی کنند که به گونه ای به دستگاه خلافت مرتبط می شد و نیز امور را بر وفق نظر و خواست دولتمردان ثبت نمایند. فشار بیش از حدّ سردمداران اُموی و عبّاسی بر جبهه حق و در رأس آنها امامان معصوم(علیهمالسلام) موجب شد ائمه(علیهمالسلام) بسیاری از کارها و فعالیت های سیاسی خود را به صورت پنهانی انجام دهند. همین امر باعث شد که تقیّه به عنوان یک اصل اساسی مبارزاتی در زندگی سیاسی ائمه (علیهمالسلام) مطرح شود و این خود عاملی بود که فعالیت های آنها از دسترس مورّخان به دور نگاه دارد. با آنکه مدت امامت امام هادی(علیهالسلام) سی و سه سال به طول انجامید، امّا وضعیت به گونه ای بود که بسیاری از فعالیت های آن حضرت از دید مورّخان پنهان ماند و در بسیاری از موارد نیز وقایع نگاران به خاطر وابستگی یا ترس از دستگاه خلافت، از بازگو کردن و ثبت حقایق تاریخی سر باز زدند؛ نتیجه اینکه در بررسی سیره سیاسی آن حضرت با محدودیت منابع تاریخی و کمبود مواد آن مواجه هستیم؛ البته این بدان معنا نیست که از زندگی آن حضرت هیچ گونه اطلاع و خبر صحیحی که حاوی مطالب مفید و سازنده باشد در دست نداشته باشیم، بلکه ما در این نوشته برآنیم که با مطالعه و بررسی وقایع ثبت شده و شواهد و قرائن تاریخی، به نتایج کلّی در این زمینه دست یابیم.
مسئله مهمی که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد این است که امام هادی (علیهالسلام) در شرایط خفقان سیاسی، برای مقابله با ظلم و ستم دستگاه حاکم، چه راهی را در پیش گرفتند و چه اقداماتی را انجام دادند.
اوضاع سیاسی دوران امام هادی (علیهالسلام)
طبق یافته های نوین روانشناسی «تعامل» یکی از اصول حاکم بر رفتار آدمی است. انسان از جامعه و زمان خود تأثیراتی می پذیرد و متقابلاً بر جامعه پیرامون خوداثر می گذارد. برای پی بردن به موضع گیری و سلوک شخصی هر فرد، باید عصر و دوران او را شناخت و از حوادث آن با خبر شد. لذا ناگزیریم به عصر و دوران امام هادی (علیهالسلام) هرچند به طور اجمال بپردازیم و مختصات آن را بیان کنیم تا بدین ترتیب ابعاد و جوانب فکری و علمی امام بهتر روشن شود.
در جامعه اسلامی صدر اسلام، ایمان و اعتقاد به خدا و پاسداری و نشر تعالیم اسلام در پرتو نظام حکومتی عدالت گستر از ارزش هایی بود که مسلمانان را بر محور خود گرد می آورد و آنان را وادار به آن همه ایثار و فداکاری می نمود، ولی به تدریج با روی کار آمدن عناصر خودخواه و قدرت طلب، اعتماد مردم از چنین حکومت هایی سلب و رابطه فکری و اعتقادی آنان با حکمرانان قطع شد؛ از این رو سعی می کردند از آن کنار بگیرند و این عامل موجبات ضعف دستگاه خلافت را فراهم کرد.
دستگاه خلافت وقتی مردم را پشت سر خود ندید؛ برای حفظ قدرت و موقعیت خود، ناچار به نیروی نظامی وابسته روی آورد. در دوران بنی اُمیّه عناصر اصلی این نیروی نظامی را اَعراب تشکیل می دادند؛ با روی کار آمدن عباسیان، پارسی نژادان نیز در این سپاه نفوذ یافتند و چون مُعتَصم به خلافت رسید ترکان را جایگزین عرب و فارس کرد. ترکان که هنوز مبانی و اعتقادات اسلامی در اعماق وجودشان نفوذ نکرده بود در ابتدای حکومت معتصم، گروه کوچکی بودند که تعدادشان از چهار هزار نفر تجاوز نمی کرد، ولی اندک اندک به ارتش بزرگ و قدرتمندی تبدیل شدند و زمانی که دریافتند خلیفه بدون حمایت آنها قادر به انجام هیچ کاری نیست، اراده و خواست خود را
بر حکومت عبّاسی تحمیل کردند و سرنوشت کشور اسلامی را به دست گرفتند و بر اساس میل و اراده خود، فردی را از حکومت برکنار، و دیگری را جایگزین او میکردند. حاکمان عباسی در این دوره دچار ناتوانی شده، اسیر و بازیچه دست ترکان گشته بودند؛ به طوری که در دوران سی و سه ساله امامت امام هادی (علیهالسلام) شش نفر را بر مَسند خلافت نشانده و پس از چند صباحی عزل کردند. (۱)
خوشگذرانی، هوسرانی و شب نشینی های توأم با باده گساری و آوازه خوانی از ویژگی های زمامداران عباسی در این دوره بود. بی توجهی خلفا نسبت به کارهای اداری و سیاسی کشور، دستگاه خلافت را غرق در فساد و عیاشی کرده بود. مُعتصم برای رونق بیشتر مجالس بزم و جذب آوازه خوانان و رقّاصان بیشتر، بیت المال مسلمانان را سخاوتمندانه به جیب اراذل و اوباش سرازیر می کرد، به طوری که سیوطی درباره یکی از خلفای عبّاسی چنین می نویسد: «متوکل غرق در شهوات و باده گساری بود؛ وی در حرمسرای خود چهار هزار کنیز داشت». (۲)
در دوران امامت امام هادی (علیهمالسلام) قلمرو خلافت اسلامی صحنه درگیری ها، آشوب ها و جنبش های مسلّحانه گروه های مختلف با انگیزه های گوناگون بود و برخوردهای اعتقادی به مناقشات علمی دوران اُموی جای خود را به تحریک های سیاسی و برخوردهای نظامی داده بود که تاریخ نگاران آشوب های اَندلس در سال ۲۴۰ هجری و بغداد در سال ۲۴۹ هجری و دیگر آشوب ها را در سرزمین های دمشق، فارس، طبرستان، و شهرهای ماوراء النّهر ثبت کرده اند که طی این آشوب ها عده زیادی کشته شدند. (۳)
از جمله مهم ترین رویدادهای سیاسی دیگر عصر امام هادی (علیهالسلام) جنبش ها و نهضت های متعددی بود که از سوی علویان در مناطق مختلف کشور پهناور اسلامی صورت می گرفت. علویان با توجه به رابطه فکری و پیوند اعتقادی که با پیشوایان معصوم: و بینش درست و کاملی که از اوضاع و احوال جامعه اسلامی داشتند، هرگاه فرصت یافته و شرایط را آماده می دیدند پرچم مخالفت علیه نظام حاکم را برافراشته و با آن به ستیزه بر می خاستند؛ شعاری که در بیشتر این نهضت ها افراد را گرد خود جمع می کرد شعار «الرضا من آل محمّد» بود. از جمله مهم ترین این نهضت ها می توان به نهضت «محمد بن قاسم» و «یحیی بن عمر بن حسن» از نوادگان امام سجاد (علیهالسلام) و نهضت «حسن بن زید بن محمد» و «اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم» از نوادگاه امام حسن (علیهالسلام) اشاره کرد. (۴)
شیوه های فعالیت و مبارزه امام هادی (علیهمالسلام)
برجسته ترین موضع گیری سیاسی امامان (علیهمالسلام)، مخالفت با حاکمان جور و ضدّیت با حکومت آنان است. شیوه های مقابله امامان (علیهمالسلام) با دشمنان و زندگی سیاسی ـ اجتماعی ایشان، جلوه ای تأمّل برانگیز از احساس مسئولیت ائمه (علیهمالسلام) در جهت حفظ دین و توسعه آگاهی و شعور عمومی را به نمایش می گذارد.
در این خط مشی، رعایت مصالح کلی و دراز مدّت اسلام و جامعه اسلامی و شکل دادن مبارزه بر اساس شرایط سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر جامعه، پیوسته مورد توجه آن بزرگواران بود.
شیوه مبارزه هر یک از امامان: بستگی کامل به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره داشت؛ در زمان امام هادی (علیهالسلام)، خفقان سیاسی حاکم بر جامعه، به ویژه نسبت به امام و یارانش، شرایط مبارزه علنی را سخت می کرد. در چنین شرائطی امام هادی (علیهالسلام) برای مبارزه، از شیوه هایی که در ذیل عنوان می کنیم استفاده می کردند:
الف) بهره گیری از تقیه
مواجهه فکری و عملی امام چهارم تا امام یازدهم، بر اساس «تقیه» بوده است و هر چه فشار خلفای ستمگر بر علویان و شیعیان بیشتر می شد، «تقیه» نیز ضرورت بیشتری پیدا می کرد. یکی از دوران های سخت شیعیان، دوران امام هادی (علیهمالسلام) بود. خلفای این دوره غالباً فرماندار شهرها را از دشمنان علویان بر می گزیدند؛ از جمله این افراد، «عمر بن فَرج رخجی» بود که به فرمانداری مکه و مدینه برگزیده شد. در چنین شرایطی امام (علیهالسلام)، شیعیان را به تقیه دعوت می کرد.
از امام حسن عسکری (علیهالسلام) نقل شده که می فرمایند: «شخصی نزد امام هادی (علیهالسلام) آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا! امروز به عده ای از عوام این شهر گرفتار شدم، آنان مرا گرفتند و گفتند: آیا به امامت ابوبکر بن ابی قحافه اعتقاد نداری؟ من ترسیدم و خواستم بگویم که نه، از باب تقیه گفتم: آری. یکی از آنان دست خود را بر دهانم گذاشت و گفت: تو دروغ می گویی، به آنچه من می گویم، پاسخ بده. گفتم: بگو. گفت: آیا باور داری که پس از رسول خدا، امام به حق و عادل، ابوبکر بن ابی قحافه است و علی در امامت حقی نداشته است؟ من گفتم: بله، ولی یکی از چهارپایان خود را در نظر گرفتم. گفت: من قانع نمی شوم، مگر آنکه بگویی: سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، ابوبکر بن ابی قحافه امام است. گفتم: سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست که چنین و چنان صفات دارد، ابوبکر بن ابی قحافه امام است و از آن سخن، امام پیروانش را که امامت او را باور دارند، در نظر گرفتم. آنان پذیرفتند و پاداش نیک به من دادند و رها شدم. اینک حال من نزد خدا چگونه است؟ امام هادی (علیهالسلام) فرموند: بهترین حال است. خدا به خاطر رفتار نیک تقیه، همراهی با ما در «اعلی علیین» را برای تو واجب کرد. (۵)
اگر چه امام هادی (علیهالسلام) در حال تقیه بود، ولی مانند سایر امامان با حاکمان جور زمان خود به طور غیرمستقیم مبارزه می کرد، بی آنکه حساسیت دستگاه عباسی را برانگیزاند.
ب) نهی از یاری کردن حکومت عباسی
امام هادی (علیهمالسلام) در فرصت های مناسب، با نامشروع معرفی کردن حکومت عباسیان، مسلمانان را از هرگونه همکاری با عبّاسیان ـ مگر در موارد ضرورت ـ برحذر می داشت و با این کار چهره این حاکمان ظالم و فاسد را برای مردم بیشتر آشکار می کرد. گاهی ائمه (علیهمالسلام) خصوصاً از زمان امام هفتم به بعد، به برخی از شیعیان اجازه می دادند که وارد مناصب حکومتی شوند و این زمانی بود که آنها از کفایت لازم برخوردار بودند و می توانستند در شرائط خاص به شیعیان کمک کنند. در این زمینه نقل شده است: «محمد بن علی بن عیسی از کارکنان دولت عبّاسی نامه ای به امام هادی (علیهمالسلام) نوشت و پرسید: نظر شما درباره کار کردن برای بنی عبّاس و پول گرفتن از آنان چیست؟
امام در پاسخ فرمود: آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است، ولی در غیر این موارد، ناروا و ناپسند است و در شرایط ناگزیری، اندکش بهتر از افزونش است. او دوباره برای روشن تر شدن مطلب، به امام می نویسد که انگیزه اش از همکاری با آنان فقط یافتن راهی برای ضربه زدن به آنها و تشفی خاطر است. امام (علیهالسلام) پاسخ می دهند: در چنین صورتی همکاری با آنها نه تنها حرام نیست، بلکه پاداش نیز دارد. (۶)
ج) هدایت شبکه وکالت
در دوران خفقان، ائمه (علیهمالسلام) از طریق وکلای خود با یارانشان ارتباط برقرار می کردند. در دوره عبّاسیان ارتباط مستقیم امام هادی (علیهمالسلام) با شیعیان به دلیل شرایط سخت ممکن نبود؛ لذا شبکه «وکالت» می توانست بهترین راه ارتباطی حضرت با پیروانشان باشد. یکی از اهداف این شبکه، آگاه سازی سیاسی مردم از سوی وکلای امام هادی (علیهالسلام) بود. وکلای حضرت به تدریج تجربیات ارزنده ای را در سازماندهی شیعیان در واحدهای جداگانه به دست می آوردند. (۷)
گزارش های تاریخی متعدد نشان می دهد که وکلای شیعیان در مناطق مختلف به چهار گروه تقسیم شده بودند: نخستین ناحیه، مدائن و عراق (کوفه) را شامل می شد؛ ناحیه دوم شامل بصره و اهواز بود؛ ناحیه سوم قم و همدان و ناحیه چهارم حجاز، یمن و مصر را در بر میگرفت. (۸)
فعالیت ها و مبارزات سیاسی امام هادی (علیهمالسلام)
مبارزات سیاسی امام هادی (علیهمالسلام) را می توان در دو مقطع مکانی و زمانی بررسی کرد:
الف) فعالیت ها و مبارزات سیاسی امام هادی (علیهمالسلام) در مدینه
در متون تاریخی، به تفصیل و به صورت مشخص، خدمات و فعالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی امام هادی (علیهالسلام) مطرح نشده است، ولی از شواهد و قرائن تاریخی و گفت و گوهای آن حضرت با افراد، می توان به برخورد جلوه ها و نموهای از تلاش های آن حضرت پی برد که در اینجا به پاره ای از قرائن و موضوعات روشنگر این حقیقت اشاره می کنیم:
* ارتباط مداوم دانش دوستان و علاقه مندان به خاندان پیامبر (صلیالله علیه و آله) با امام هادی (علیهالسلام) و رفت و آمد چهره های سرشناس و نمایندگان مردم از راه های دور و نزدیک به خانه امام هادی (علیهالسلام).
در کتاب ائمتنا آمده است که: «گروه زیادی از شهرهای شیعه نشین همچون عراق، ایران و مصر برای استفاده از محضر او (امام هادی) به سوی مدینه شتافتند». (۹)
* گزارش و سعایت مسئول امور نظامی و نماز، از امام هادی (علیهالسلام) نزد متوکل و اینکه وجود آن حضرت در مدینه موجب بیرون رفتن دو پایگاه مهم از تحت سیطره و حاکمیت عباسی خواهد گشت.
* «بُرَیحه عباسی» و بنا بر نقل شیخ مفید «عبدالله بن محمّد» که از سوی دستگاه خلافت به سِمت پیش نمازی مکه و مدینه منصوب شده بود، از امام هادی (علیهمالسلام) نزد متوکل سعایت کرد که: «اگر نیازی به مدینه و مکه داری «علی بن محمّد» را از این دو شهر بیرون کن، زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند». (۱۰)
* ترتیب اثر دادن متوکل به گزارش های رسیده و اقدام سریع وی جهت تبعید امام به سامرا و تحت نظر گرفتن آن حضرت.
* کیفیت مکاتبۀ متوکل با امام و نحوه برخورد او با آن حضرت در نامه و نیز انتخاب یکی از فرماندهان نظامی همراه سیصد سرباز برای انتقال امام هادی (علیهالسلام) به سامرا. (۱۱)
* آگاه ساختن افراد از بعضی جریان های سیاسی. (۱۲)
ب) فعالیت ها و مبارزات امام هادی (علیهمالسلام) در سامرا
پیشوای دهم شیعیان پس از انتقال به سامرا تحت مراقبت شدید جاسوسان متوکل قرار گرفت و با شرایط دشوارتری مواجه گشت. موقعیّت جدید هر چند محدودیّت و مشکلاتی در برنامه های امام هادی (علیهمالسلام) به وجود آورد، ولی موجب تعطیل شدن آنها نگشت. امام هادی (علیهمالسلام) پس از ارزیابی شرایط جدید، فعالیت ها و مبارزات خود را در محورهای زیر شکل داد:
۱. تبیین و تثبیت موضع امامت
در این موضع، سعی امام هادی (علیهمالسلام) بر این بود که از راه های مختلف و در برابر افراد و قشرهای گوناگون موضع بر حقّ خود را تبیین و تثبیت نماید و به آنها بفهماند که شرایط جانشینی پیامبر (صلیالله علیه و آله) و رهبری و پیشوایی امّت اسلامی، تنها در وجود او جمع است و دیگران فاقد آن شرایط و نیازمند آن حضرت هستند.
برای نمونه در مجلسی، متوکل عباسی از امام هادی(علیهمالسلام) ـ که به اصرار او شعری خواند و مجلس را به گریه انداخت ـ پرسید: ای ابوالحسن! «ندای صوامع» چیست. امام فرمود: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا الله وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله». سپس امام افزود: این محمّد (صلیالله علیه و آله) جدّ من است یا جدّ تو؟ متوکل با لحنی که حاکی از شکست او بود، گفت: «آری او جدّ توست و ما منکر این انتساب نیستیم». (۱۳) به طوری که در این سئوال و جواب می بینیم امام هادی(علیهمالسلام)، حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) را جدّ خود معرفی می کنند و با این عنوان می خواهد بفهمانند که او از اهل بیت پیامبر(صلیالله علیه و آله) است و امامت و رهبری شایسته اوست. امام هادی(علیهمالسلام) علاوه بر اینکه در مقابل خواصّ به این مهم اشاره می کردند، علی رغم محدودیت های ایجاد شده از سوی حکومت عباسی در هر فرصت و موقعیتی با افراد و گروه های مختلف مردم دیدار می کرد و موضوع مهم امامت را هم با نشان دادن کرامت ها و هم با طرح مسئله امامت و بحث درباره آن عنوان می کردند. (۱۴) (۱۵)
محور مهم دیگری که در راستای تبیین و تثبیت موضع امامت، مورد توجه و اهتمام پیشوای دهم قرار داشت، زیارت نیاکان خود به ویژه امام علی(علیهمالسلام) بود. برای «حائر مقدس حسینی» به عنوان یکی از پایگاه های مهم امامت که در ضدّیت جور و ستم پیشوایان کفر به پا خاسته بود و در این راه به شهادت رسیده است (۱۶) حضرت اهمّیت ویژه ای قائل بودند.
۲. غیرمشروع دانستن حکومت عباسیان
امام هادی (علیهالسلام) تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرد؛ بلکه به موازات آن خلافت حکمرانان عبّاسی را که مصداق پیشوایان جور بودند نفی کرد و مسلمانان را از هر نوع کمک و همکاری با آنان در غیر موارد ضروری برحذر می داشت.
محمد بن عیسی در نامه ای به امام هادی (علیهالسلام) از کار کردن برای بنی عبّاس و پول گرفتن از آنان پرسید که آیا از نظر شرعی رواست، امام در پاسخ فرمودند: آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، خداوند عذرپذیر است؛ ولی به جز آن ناروا و ناپسند است؛ ناگزیر اندکش بهتر است، در پاسخ امام (علیهالسلام) نوشتم» انگیزه من از همکاری با آنها یافتن راهی برای ضربه زدن به ایشان و تشفّی خاطر است امام در پاسخ گفت: در چنین صورت، همکاری با آنان نه تنها حرام نیست بلکه ثواب نیز دارد. (۱۷)
۳. رهبری و پشتیبانی پایگاه های مردمی
از ویژگی های امامان معصوم (علیهمالسلام) برخورداری آنان از پایگاه های مردمی است و چون دشمنان آنان به اهمیت این پایگاه و نقش آن در تداوم خط امامت واقف بودند، همواره سعی می کردند توده های مردم را از امامانشان دور نگه دارند و میان امت و امام جدایی بیندازند. این سیاست در هر زمان به گونه ای اجرا می شد و هر چه از مدت امامت می گذشت و ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زندگی پیشوایان معصوم و نقش محوری آنان در حفظ و تداوم اسلام اصیل و ستیز با قدرت های اهریمنی در سطح جامعه بیشتر روشن می شد، اعمال سیاست محدودیت دستگاه خلافت نسبت به آنان فزونی یافت.
ابوالقاسم بن ابوالقاسم به نقل از خدمتکار امام هادی(علیهالسلام) می گوید: متوکل از رفت وآمد مردم به خانه امام هادی(علیهالسلام) و دیدار با آن حضرت جلوگیری می کرد. روزی که امام(علیهالسلام) در خانه متوکل بود من از خانه بیرون آمدم، دیدم گروهی از شیعیان بیرون خانه نشسته اند، وقتی از علت توقف آنان پرسیدم، گفتند: منتظر بازگشت سرورمان هستیم تا او را ببینیم و به محضرش سلام عرض کنیم و باز گردیم. (۱۸) سیاست یاد شده ارتباط امام هادی(علیهالسلام) با مردم را محدود کرد ولی از همین ارتباط محدود و رهنمودهایی که از امام نسبت به دوستان و شیعیانشان به یادگار مانده است، به نقش امام هادی(علیهالسلام) در تعامل پایگاه های مردمی و اهتمام آن حضرت به این پایگاه ها که در راستای گسترش بینش و جنبش مکتبی امّت مسلمان و کوتاه کردن دست های ظلم و ستم صورت می گرفت، پی خواهیم برد. (۱۹)
۴. فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (عجالله فرجه)
با توجه به آگاهی و شناختی که پیشوای دهم از اوضاع و احوال دوران خود و همچنین دوران فرزندش امام حسن عسکری(علیهمالسلام) داشت و می دید که روز به روز فشار و اختناق، شدیدتر و حساسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می گردد و همین امر در آینده نزدیک، تاریخ امامت را در آستانه تحوّلی جدید و بی سابقه ـ یعنی غیبت امام مهدی(عجالله فرجه) ـ قرار می دهد؛ یکی از محورهای کاری خود را آماده سازی اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش قرار داد. فعالیت های امام هادی(علیهالسلام) در این زمینه در شعاعی محدود و با نهایت دقت و احتیاط صورت می گرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخصه ای از آن حضرت حتی نام او برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد. (۲۰)
نتیجه گیری
دوران امام هادی(علیهالسلام) یکی از بدترین دوران هایی بود که شرایط و شیوه های فعالیت و مبارزه با حاکمان جور در آن دوران سخت و حساس بود. امام هادی(علیهالسلام) برای حفظ کیان اسلام و نیرومند کردن جبهه حق شیوه تقیه را در پیش گرفتند و فعالیت های خود را در قالب تقیه، پیش بردند.
اقدامات سیاسی امام هادی(علیهالسلام) با توجه به اوضاع سیاسی کشور در محورهای ذیل انجام می گرفت:
* تبیین و تثبیت موضع امامت: امام هادی(علیهالسلام) موضع امامت را در قالب های مختلف در برابر خاصّه (حاکمان و دولتمردان) و هم در برابر عامه مردم مطرح می کردند.
* غیر مشروع دانستن حکوت عباسی؛ امام هادی(علیهالسلام) مردم را از همکاری با دولت عباسیان مگر به اندازه ضرورت پرهیز می دادند و با این کار نامشروع بودن حکومت را اعلام می کردند.
* رهبری و پشتیبانی پایگاه های مردمی؛ امام هادی(علیهالسلام) در اوضاع خفقان عباسیان، علاوه بر اینکه به صورت فردی دست یاران خود را می گرفت به صورت گروهی نیز سعی بر حفظ جان آنها داشت.
* فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (عج)؛ امام هادی(علیهالسلام) با توجه به آگاهی هایی که از تحولات دوران خود و فرزندش امام حسن عسکری(علیهالسلام) داشتند و می دانستند که به همین زودی نوه عزیزش در پس پرده قرار خواهد گرفت؛ با نهایت دقت و احتیاط، اذهان شیعیان را برای پذیرش این مسئله آماده می کرد.
پی نوشت:
(۱). علی رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص۳۴ ـ ۳۶ با تلخیص.
(۲). سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۳۴۹ ـ ۳۵۰.
(۳). رک: تاریخ طبری، ج۹، ص۲۶۱ و ۳۵۶ ـ ۳۶۱؛ تاریخ الخلفاء، ص۳۵۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۵۲۸ و ج۷، ص۷۳، ۸۰، ۹۰، ۱۳۴، ۱۶۲، ۱۸۹.
(۴). رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۵۳ ـ ۴۵ با تلخیص.
(۵). بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۴۰۵.
(۶). حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۳۷.
(۷). پیشوائی، سیره پیشوایان، ص۵۷۳.
(۸). جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیه اللهی، ص۱۳۷.
(۹). علی محمد علی دخیّل، اَئِمتنا، ج ۲، ص۲۵۷.
(۱۰). رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۲۱ و ۶۴؛ زندگانی امام علی الهادی، ص ۲۵۹؛ و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص ۹۹۹.
(۱۱). برای آگاهی بیشتر از محتوای نامه متوکل: زندگانی امام علی الهادی، ص۲۶۱ و تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۶۶؛ و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص ۹۹۹.
(۱۲). رک: طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۴۱؛ شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۲۹.
(۱۳). ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص۴۰۶؛ شریف قرشی، زندگانی امام علی الهادی، ص۲۶۸.
(۱۴). رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۱۰۱ ـ ۱۱۷ با تلخیص.
(۱۵). رک: اعلام الوری، ص۳۴۶؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص ۱۴۴ـ ۱۴۵؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۵۵.
(۱۶). رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۱۱۱.
(۱۷). حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۳۷؛ کاشانی، معادن الحکمه، ج ۲، ص ۲۴۱.
(۱۸). بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۶۸.
(۱۹). رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص ۱۲۰.
(۲۰). همان، ص ۱۲۶ ـ ۱۲۷.
عبّاس یوسفی تازه کندی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
منبع: حوزه