- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 22 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است؟
گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟
گفتا: نشان چه پرسی، آن کوی بی نشان است
راستی! انتظار چیست؟ چرا این قدر به آن سفارش و پیرامونش گفت وگو شده است؟ تو پیام انتظار را نه تنها از لابلای امواج بلند کلام مهربان رسول صلی الله علیه وآله و نسیم رسای سخنان بی همتای علی علیه السلام – که پدران امّت لقب گرفته اند(۱) – می شنوی، بلکه صدای هر یک از معصومین علیهم السلام ضمیر هشیار تو را با ضرورت و اهمیّت آن آشنا می کند.
زمانی می توانیم معنای انتظار و حقیقت آن را درک کنیم که بدانیم و لمس کنیم امام زمان(عج) را برای چه می خواهیم قبل از این که معرفت به مهدی موعود پیدا کنیم، یک پیش فرض لازم و ضروری است و آن این است که او را برای چه می خواهیم و اصلاً چه ضرورتی به وجود او می باشد. در واقع تا نسبت به این مسأله تشنه نشویم، به حقایق آن دسترسی نخواهیم داشت. مادامی که این عطش انتظار و این احساس نیاز و به تعبیر زیبای معصومین،علیهم السلام اضطرار و افتقار به حجت و امام عصر (عج) شکل نگیرد، به دنبال حضرتش نخواهیم رفت و د رانتظار ظهورش حرکتی نخواهیم داشت که:
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پَست
از این رو مناسب است نگاهی دوباره به مقوله انتظار داشته باشیم. ما در این بازخوانی مروری خواهیم داشت بر عناوین زیر:
۱. حقیقت انتظار
۲. ضرورت انتظار
۳. ابعاد انتظار
۴. ریشه های انتظار
۵. آداب انتظار
۶. آثار انتظار
۷. پایان انتظار
۱. حقیقت انتظار
اگر مفاهیم صحیح واقعی واژه ها درک شود، اشتباهات و سوء تفاهماتی که در شناخت مذهب و اهداف آن برای عده ای پیش آمده یا می آید، مرتفع و اهداف واقعی مکتب، روشن می شود. از جمله مفاهیمی که برداشت های مختلفی از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدی موعود (عج) است. به همین خاطر شایسته است با کمی تأمل و درنگ، در این زمینه، کنکاشی داشته باشیم. انتظار از نظر ریشه ی لغوی،(۲) به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده، تعبیر شده است. آن چه با مراجعه به کتب لغوی معلوم می شود، این است که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است. اما از این معنا می توان دو نوع برداشت کرد. یکی این که، این حالت روانی و چشم به راهی، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بکشاند و منتظر، دست روی دست بگذارد، وضعیت فعلی را تحمل کند و به امید آینده ی مطلوب، فقط انتظار بکشد.
برداشت دیگر، این است که این چشم به راهی و انتظار باعث حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل و آمادگی وسیع تر گردد. اینک سؤال این است که کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده می شود که معصومین علیهم السلام خیلی روشن و صریح با ارایه ی تصویری مناسب از انتظار، روی برداشت اول، خط بطلان کشیده و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، به قسمت مهم و اساسی مفهوم انتظار اشاره کرده اند که انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگ ترین اعمال(۳) یا عبادت است، آن هم محبوب ترین عبادت و عمل.(۴) اساساً این یک قاعده ی عقلی و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمی پذیرد و تحمل نمی کند، در انتظار گشایش است: ((من انتظر امراً تهیّأ له)).
بنابراین، بعضی که انتظار را خاموشی و گوشه گیری و اعتزال و مذهب احتراز(۵) معرفی کرده اند و بدین وسیله، آن را مورد هجوم قرار داده اند، به خطا رفته اند؛ چون حقیقت انتظار را درک نکرده اند و تیری در تاریکی انداخته اند. کما این که آن ها که انتظار را مذهب اعتراض(۶) معرفی کرده اند، آن هم اعتراضی که از سقیفه و از زبان علی علیه السلام آغاز شد، به بی راهه رفته اند. در برابر این نگاه، دو پرسش مطرح است. اول این که، دامنه ی این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی، تا شکوفایی و تکامل و یا…. دوم این که، پی آمد این اعتراض، چیست؟ چه باری بر دوش منتظر می گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می شود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم که آرمان های دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتراست؛ چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که می خواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ این دو مسأله ی اساسی بعد از تکامل و شکوفایی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده اند:
«الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه.(۷) ؛ مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره.»
استفاده از معادن، سه مرحله دارد: اول، کشف؛ دوم، استخراج؛ سوم، شکل دادن. تا این جا مرحله ی کمال و شکوفایی است، اما این آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبیل درمی آید، جهت می خواهد. پس مرحله ی چهارم، جهت یابی این معدن، این انسان است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین تر از خود و رضایت به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی؟(۸) این تنزل است. انسان با کم ترین مقایسه درمی یابد که از حیوانات بالاتر است. در نتیجه، هدفی برتر می یابد؛ حرکت به سوی بالاتر از خودمان .این تحرک است، رشد است. بالاتر از من کیست؟ لابد آفریننده ی انسان که حاکم و خالق هستی است.(۹) و امامت، هدایت گر این حرکت و سیر صعودی است که بعد از مقام رسالت، به این مهم می پردازد و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر مهدی موعودعلیه السلام جست وجو کرد.
در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظر مهدی، آماده است و برای سلطان و تسلط مهدی علیه السلام زمینه سازی می کند، چنان چه در حدیث آمده است: و یوطئون للمهدی سلطانه.(۱۰)
اهمیت این آمادگی و زمینه سازی را در پیام صادقانه ی امام صادق علیه السلام می توان جست وجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است:
لیُعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً فان اللَّه اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسی فی عمره حتی یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره.(۱۱)
باید هرکدام از شما برای خروج قائم، آمادگی پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت یاری مهدی علیه السلام اسلحه تهیه کرده است، امید است که عمر او را دراز کند، تا ظهور او را درک کند و از یاوران مهدی علیه السلام باشد.
از طرفی مهم ترین لقب پیشوای منتظر، ((قائم)) است که برای احترام هنگام شنیدن آن، قیام لازم است، لیکن حکمت اجتماعی این احترام نیز ما را به معنای حقیقی انتظار رهنمون می سازد و در واقع، انسان منتظر با این حرکت خود می خواهد نشان دهد که در حال آمادگی برای قیام و مبارزه و جهاد است.(۱۲) بعضی به اشتباه فکر می کنند که همه ی کارها خود به خود و بدون زمینه سازی و آمادگی درست می شود. در حالی که هیچ گاه بنای عالم بر این استوار نبوده که کارها خود به خود درست شود و بدون هیچ رنجی و جهادی، مشکلات بشریت حل شود. جملات حکیمانه ی امام باقرعلیه السلام در این مورد، جالب توجه است:
…قلت لابی جعفرعلیه السلام: انهم یقولون: ان المهدی لو قام، لاستقامت له الامور عفواً و لا یهریق محجه دم، فقال: کلا، و الذی نفسی بیده، لو استقامت لاحدٍ عفواً لاستقامت لرسول اللَّه صلی الله علیه وآله حین أدمیت رباعیته و شبّح فی وجهه کلاّ و الذی نفسی بیده حتی نمسح نحن و انتم العرق و العلق. ثم مسح بجبهته.(۱۳)
… به خدمت امام محمد باقرعلیه السلام عرض کردم: مردم می گویند چون مهدی قیام کند، کارها خود به خود درست می شود و به اندازه ی یک حجامت، خون نمی ریزد. فرمود:
هرگز چنین نیست. به خدای جان آفرین سوگند! اگر قرار بود کار برای کسی، خود به خود درست شود، برای پیامبرصلی الله علیه وآله درست می شد، هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست که کار خود به خود درست شود. به خدای جان آفرین سوگند! کار درست نخواهد شد تا این که ما و شما در عرق و خون غرق شویم)). آن گاه به پیشانی خود دست کشید.
اینک با توجه به معنای لغوی و روایات پیرامون انتظار و اقوال و انظار در این زمینه، می توان گفت که انتظار نه احتراز است و گوشه نشینی و نه اعتراض و نفی طاغوت ها. در واقع، این ها حالت روحی و روانی محض هستند، بلکه انتظار، عمل و اقدام است. پویایی و حرکت است. به همین خاطر در لسان روایات، انتظار بهترین و محبوب ترین عمل معرفی شده است.(۱۴) حقیقت انتظار بسیار بالاتر از این محدوده هاست. انتظار جنبه ی اثباتی دارد؛ یعنی آمادگی و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزیز، اقدام می نماید و در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر می گذارد. منتظر مهدی و قائم آل محمدعلیه السلام چگونه می تواند آماده نشود و زمینه سازی نکند. در حالی که به شمشیر زدن در رکاب پیامبرصلی الله علیه وآله بر فرق دشمن(۱۵) تشبیه شده، اساساً انتظار خشک و خالی، به عبارت دیگر امید ذهنی به آن که در جامعه تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچ گاه بهترین عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیت های علمی و کار و کوشش و زمینه سازی عینی است نه نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی. پس انتظار به معنی آینده نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به زمینه سازی، احتیاج دارد.
۲. ضرورت انتظار
عقیده به ظهور مصلح و آمادگی برای یک انقلاب جهانی، آن قدر حیاتی و لازم بوده است که پیشوایان دینی انتظار را استراتژی مهم این برهه ی تاریخی دانسته و حکم و دستور به آن در دوران غیبت داده اند.(۱۶) اهمیت و ضرورت دوره ی انتظار را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد:
الف. توجه به معنا و حقیقت انتظار، دریچه ای است برای رسیدن به این مهم. همان طوری که قبلاً به طور کامل بحث شد، انتظار یک دوره ی آماده سازی و زمینه سازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد ابتر و ناقص و بی ثمر خواهد بود. ما کسانی را می بینیم که به پا ایستاده اند و راه افتاده اند، ولی دوره انتظاری نداشته اند. گویا چیزی نمی خواسته اند و تنها بر اساس جوّ محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شده بودند. این ها بدون انتظار و بدون آماده باش در گام های اول گرفتار شده اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده اند و آخر سر در زیر فشار ابهام ها و اشکال ها، در مرحله فکر و اعتقاد، در مرحله ی ظرفیت و تحمل، در مرحله ی طرح ریزی و در مرحله ی عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی و حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، در زیربار این فشارها و ابهام ها، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده اند. طبیعی است آن ها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، فلسفه زده و علم زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال پناه گاهی بگردند. که باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
این خاصیت انتظار است که تو را وادار می کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای تأمینش بکوشی و این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری می رساند که ما نعم ها را بشناسی و برای رفع شان، برنامه بریزی. آن جا که آدم می بیند آدم هایی استخوان دار پس از سال ها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمی دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده و سر در لاک شده اند با پرسش رو به رو می شود علت انزوا و خستگی این ها همان نداشتن دوره ی انتظار است. این ها ندیده آمده اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، متحیر و سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
ب. از طرفی، ضرورت و اهمیت دوره انتظار را می توان از لابه لای صفحات تاریخ نیز به دست آورد.
پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و سیدالشهداعلیه السلام تابه امروز، ریشه تمام حرکت ها و نهضت های شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفه ی اجتماعی انتظار و عقیده به ادامه ی مبارزه تا پیروزی حق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال معرفی شده است.(۱۷) از مهم ترین رازهای نهفته ی بقای تشیع همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او را به تلاش و کوشش و جنبش وامی دارد و مانع از نومیدی و بی تابی و افسردگی و درماندگی او می گردد. این تأثیر آن قدر ملموس و کارساز بوده که اسلام پژوهان غربی(۱۸) نیز از آن گفت وگو کرده اند.
«هانری کربن»؛ اسلام شناس شهیر فرانسوی می گوید:
…مفهوم غیبت، اصل و حقیقت غیبت هرگز در چارچوب درخواست های دنیای امروز در معرض تفکر عمیق قرار نگرفته است… معنای این امر به عقیده ی این جانب، چشمه ای بی نهایت و ابدی از معانی و حقایق است… معنویت اسلام تنها با تشیّع، امکان حیات و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که جوامع اسلامی دستخوش آن باشند، استقامت خواهد کرد. امام زمان، مفهوم اعلائی است که مکمل مفهوم غیبت است، ولی کاملاً به شخصیت امام غایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم امام غایب را با روح غربی خودم به گونه ای نو و بکر، احساس و درک می کنم و چنین به تفکر و دلم الهام می شود که رابطه ی حقیقی آن را با حیات معنوی بشر، وابسته می دانم.(۱۹)
«جیمز دار مستر»؛ شرق شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید:
در حلّه که نزدیک بغداد است همه روزه پس از نماز عصر، صد نفر سوار با شمشیر برهنه می رفتند و از حاکم شهر، اسبی با زین و برگ می ستاندند و… فریاد می زدند که: تو را به خدا، ای صاحب الزمان! تو را به خدا بیرون بیا.
وی در جایی می گوید:
قومی را که با چنین احساسات پرورش یافته است، می توان کشتار کرد، اما مطیع نمی توان ساخت.(۲۰)
ج – در اهمیت دوران انتظار همین بس که دشمنان، آن را مانع تسلط خود بر مسلمانان برشمرده اند: ((میشل فوکو، کلر بریر، در بحث مبارزه با تفکر مهدی باوری: ابتدا امام حسین علیه السلام و بعد امام زمان (عج) را مطرح می کنند و دو نکته را عامل پایداری شیعه معرفی می کنند. نگاه سرخ و نگاه سبز در کنفرانس ((تل آویو)) هم افرادی مثل برنارد لوییس، مایکل ام جی. جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر بر این بحث خیلی تکیه می کنند. آن ها در تحلیل انقلاب اسلامی، به ((نگاه سرخ)) شیعیان، یعنی عاشورا و ((نگاه سبز)) شان یعنی انتظار می رسند. جمله ی مشهوری دارند که ((این ها به اسم امام حسین قیام می کنند و به اسم امام زمان (عج)، قیام شان را حفظ می کنند.))(۲۱) دشمن به اهمیت مدیریت شیعه آن هم زمانی که رهبر آن غایب و از نظرها پنهان است، پی برده اند و به همین منظور اقداماتی در این رابطه انجام داده اند و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه ی مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده اند.
از آن جمله، دخالت مستقیم و حمایت از پروسه ی ((شخصیت پردازی و مهدی تراشی))، تخریب پایه ی فکری ((مهدی باوری)) از طریق ژست های علمی و به ظاهر شرق شناسی، پرورش و حمایت از سرسپرده های داخلی مانند احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و اخیراً احمد الکاتب، انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانه های استکباری و بمباران تبلیغاتی توپ خانه های صوتی و تصویری ژورنالیستی نظام سلطه، یکی از قوی ترین ابزارهای کودتای فکری و شست وشوی مغزی توده هاست.
در واپسین دهه های قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده ی ((ظهور مهدی موعود)) شاهد بودیم. در سال ۱۹۸۲ میلادی، سریالی با نام ((نوستر آداموس)) به مدت سه ماه متوالی از شبکه ی تلویزیونی آمریکا پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام ((میشل نوستر آداموس)) بود که نزدیک به ۵۰۰ سال قبل می زیسته است. این سریال، پیشگویی های وی را درباره ی آینده ی جهان به تصویر کشیده بود که مهم ترین آن ها پیش گویی وی درباره ی ظهور نواده ی پیامبر اسلام در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید (آمریکا) بود.(۲۲)
هدف از این مانور تبلیغاتی، به تصویر کشیدن چهره ای خشن، بی رحم، ویران گر و گرفتار جنون قدرت از مهدی موعود و تحریک و بسیج عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن و در کوتاه مدت، بستر سازی روانی بود.
۳ – ابعاد انتظار
آن کس که در انتظار است، آماده می شود تا نقطه ضعف های خودش را پر کند و مانع ها را بشناسد و نقطه ی ضعف هایش را بیابد و در نقطه ضعف های دشمن خانه بگیرد و از آن سنگر بسازد. حال این پرسش مطرح است که آمادگی و زمینه سازی در کجا؟ و به چه صورتی؟برای توضیح این مطلب باید گفت آمادگی و تهیّا، قلمرو و ابعادی دارد که انسان منتظر باید در همه ی آن ابعاد، آماده و سرپا باشد:
الف. آمادگی فکری
ب . آمادگی روحی
ج . طرح و برنامه ریزی
د . آمادگی در عمل
الف . آمادگی فکری
سقف های سنگین و رسالت های بزرگ، پایه های محکم می خواهند، پایه هایی که در شعور و احساس قرار گرفته باشند. به همین خاطر رسول مکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
لکل شی دعامه و دعامه هذا الدین الفقه و الفقیه الواحد اشدُّ علی الشیطان من الف عابد.(۲۳)
برای هر چیز، اساس و پایه ای وجود دارد. اساس و پایه ی این دین [اسلام ]، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمان عبادت گزار [بدون شناخت ] محکم تر و مؤثرتر است.
بنابراین، در دوره انتظار، باید بنیان های فکری عمیقی پیدا کنیم تا در مقابل افکار و مکاتب مختلف از پا نیافتیم. اما چگونه؟ بعضی ها خیال می کنند که برای انتخاب صحیح باید تمام مکاتب را شناخت و آن گاه انتخاب کرد، ولی این بررسی برای انتخاب کافی نیست؛ زیرا این درست است که گفته اند باید گفته ها را گوش داد و بهترین را انتخاب کرد(۲۴) ولی ما می دانیم بهترین کدام است. بهتر را باید با اصلی سنجید، این اصل کدام است. علی علیه السلام می گوید: کفی بالمرء جهلا ان لایعرف قدره.(۲۵) برای جهالت تو همین بس که با تمامی اطلاعات و مطالعات عظیم، اصل و معیار را نداشته باشی و اندازه ی خودت را نشناسی. آن چه یک منتظر باید در زمینه ی فکری به آن مسلح شده باشد، همین درک از خویش و شناخت قدر خویش است که معیار انتخاب مکتب ها خواهد بود و انسان را در برابر مکتب های گوناگون راهنمایی می کند. و انتخاب بهترین را ممکن می سازد. چون بهترین ها در رابطه با شعاری که ارایه می دهند، همراه مقایسه ای که در میان این شعار و قدر وجود من برقرار می شود، انتخاب می گردد. با توجه به همین معیار است که می توانی کار گروه ها و مکتب های گوناگون را نقد بزنی. لازم نیست همه ی مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین قدر از مکاتب را باید دانست که این ها انسان را در نهایت به کجا خواهند برد. مثلاً وقتی شما می خواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفش های یک فروشگاه را آزمایش نمی کنید. اندازه و شماره ی پا، شما را در انتخاب بهترین کمک می کند. در رابطه با مکتب ها و گزینش آن ها نیز این چنین است. وقتی من اندازه ی واقعی انسانی خودم را کشف کردم و شناختم، حالا در پی این هستم که مکاتب مختلف، چه لباسی را برای این انسان می سازند. آن وقت می بینیم که همه ی مکاتب، لباس هایی را برای این انسان می سازند، حتی انگشت پای این انسان بزرگ را نمی تواند بپوشاند، جز مکتب تشیع که آرمان ها و اهدافش با اندازه ی وجودی و ارزش واقعی انسان، هماهنگ است. این راه راه گشای بن بست های حیرت زا است. این شروع در ما جریانی ایجاد می کند که می توانیم از مطالعات و تفکرات دیگران هم بهره برداریم و این جریان فکری است که می تواند در برابر فکرهای گوناگون مقاوم باشد.
ب. آمادگی روحی
منتظر باید در زمینه ی روحی نیز آمادگی بالایی داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبت ها از کوره در نرود و بتواند بار سنگین رسالت و آگاهی های عظیم را به دوش بگیرد. در واقع، ظرفیت وجودی مرا در کنار گرفتاری ها مقاوم می سازد و همین است که می بینیم وقتی منتظر دعا می کند، معرفت و شناخت را می خواهد:
«اللهم عرفنی نفسک…..؛ خدایا! خودت را به من بشناسان.»
و ثبات قدم را می خواهد: ثبتنی علی دینک.کم توقعی و صبر را می خواهد: صبّر نی علی ذلک.(۲۶) منتظر باید از آن چنان روحیه ای برخودار شود که همراه رنج ها و سختی ها، راحتی ها را داشته باشد؛ زیرا که در زمان غیبت، مردم مورد سخت ترین امتحانات قرار می گیرند و زیر و رو می شوند. چنان چه امام باقرعلیه السلام در پاسخ یکی از یاران که پرسید: فرج شما چه وقت است؟ فرمودند:
هیهات، هیهات لا تکون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا – یقولها ثلاثا – حتی یذهب الکدر و یبقی الصفور.(۲۷)
هیهات فرج ما نرسد تا غربال شوید،باز هم غربال شوید و باز هم غربال شوید تا این که کدورت ها برود و صافی و صفا بماند.
ایجاد روحیه، امر مهمی است که در دوره ی انتظار باید حاصل شود، ولی مهم تر از آن، راه های ایجاد این روحیه است که چگونه؟ و با چه روشی؟ این روحیه در منتظر ایجاد شود. اینک به مواردی اشاره می کنیم.
درک قدر
آدمی که اندازه ی خودش را شناخته، دیگر به خاطر کمترها توفان نمی گیرد و از جا نمی کند. ظرفیت و وسعت روحی ما در رابطه با آن چه که بر ما اثر می گذارد، مشخص می شود، زیرا علی علیه السلام می گوید:
«قدر الرجل علی قدر همته.(۲۸) ،اندازه ی آدم به اندازه ی همان چیزی است که برای او اهمیت دارد.»
پس باید به این مرحله برسیم که ارزش وجودی خودمان از چیزهایی که برای ما اهمیت دارند، بالاتر است. پس همت هایمان بالاتر می رود تا آن جا که حرکت می کنیم و در این حرکت با مسایلی رو به رو که برایش از قبل، آماده شده بودیم.
این نکته ی رمز گر بدانی، دانی هرچیز که در جستن آنی، آنی
تا در طلب گوهر کانی، کانی تا در هوس لقمه ی نانی، نانی
رفعت ذکر
رفعت ذکر هم می تواند عامل وسعت صدر باشد و قرآن چه زیبا به این موضوع اشاره دارد: الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک و رفعنا لک ذکرک.(۲۹) آن جا که ذکر و یاد تو را، نه اسم و نام تو را (توجه شود، نفرموده: و رفعنا لک اسمک) بالا بردیم، در تو وسعتی آوردیم و بارهای سنگین و کمرشکن را از تو برداشتیم، تا آن جا که تو همراه هر رنج، دو راحتی می دیدی: فان مع العسر یسراً انّ مع العسر یسراً.(۳۰) تکرار نکره باعث تعدد است و یُسر بدون الف و لام و نکره آمده است. پس همراه هر رنج، این دو راحتی هست که تو ورزیده شده ای و با رفعت یا دو ذکر به وسعت سینه، راه یافته ای .
شهادت و دیدن تمام راه
کسی که تمامی راه را دیده و مانع ها را شناخته است، این وجود شهید واقف منتظر است و از دیدن حوادث و گرفتاری ها نمی لرزد؛ زیرا از پیش آماده شده و به انتظار نشسته است. آن هایی می لرزند که با رؤیاها و توقع های بی حساب، راه افتاده اند و خیال می کنند تا به راه افتادی، تمام دشمن ها برایت نقل و نبات می آورند.
اطاعت و تقوا
کسی که حدود را می شناسد و تکلیفش را می داند و می خواهد به این تکلیف عمل کند، این وجود دیگر فشاری ندارد، بلکه در جایگاه امن نشسته است: ان المتقین فی مقام امین.(۳۱) وجودی که تکلیفش را شناخته و وحی را می فهمد، دیگر از آن چه پیش می آید، وحشت ندارد و حتی با آن چه می شود، کاری ندارد. آن رسول عزیزصلی الله علیه وآله می فرمود: ما کنت بدعاً من الرسل؛ من از میان رسولان بدعتی نیستم و تازه ای نیاورده ام. و ما ادری مایفعل بی و لا بکم؛ و حتی نمی دانم که برای من و شما، چه پیش می آید: ان اتبع الا ما یوحی الیّ.(۳۲) من فقط بر روی مرز و به دنبال وحی حرکت می کنم؛ زیرا همین اطاعت و تقوا و عمل به وظیفه است که امن می آورد و از بن بست بیرون می کشد: و من یتق اللَّه یجعل له مخرجاً.(۳۳)
ارتباط و پیوند با خدا
رزق انسان در خواندن کتاب ها و مطالعات، منحصر نیست. دقت و مطالعه در آفاق و طبیعت و در انفس و وجود انسان هم می تواند آیه ها و نشانه هایی را به دنبال بیاورد و مایه های فکری و روحی انسان را تقویت کند. از این گذشته، آن ها که روز را با خلق خدا به سر می برند، باید در شب به یاد خدا باشند و از قرب او رزق بگیرند، تا بتوانند بار برخوردهای سنگین و درگیری های مستمر روزشان را به دوش بگیرند. به همین دلیل، رسول باید پیش از قیامش در شب، قیام کند و قرآن را آرام آرام بخواند و با ترتیل در وجودش بنشاند؛ چون می خواهد قول ثقیل و رسالت سنگینی را بر دوش بگیرد.(۳۴) این پیوند شب و ارتباط با خدا، با دعا، قرائت یا قیام، تأمین کننده ی رزق روزانه ی مؤمن منتظر است که سوخت و ساز و درگیری و برخوردهای شکننده دارد.
ج . طرح و برنامه ریزی
منتظر باید طرح و نقشه داشته باشد و با توجه به طرح و نقشه ی سازندگی، خود دنبال مصالح و لوازمی باشد که قبلا طرح و برنامه ی آن را کشیده است. نکاتی که در طرح و برنامه ریزی باید مدنظر داشت، عبارتند از:
هدف مندی
طرح بر اساس هدف و هدف بر اساس درک از قدر و ارزش، شکل می گیرد. با در دست داشتن هدف، کلید طرح به دست می آید.
ارزش مندی هدف
انسانی که خودش را میوه ی هستی می بیند و آدمی که در او همت های بلند شکل می گیرد و مسؤولیت های بزرگ پذیرفته می شود، نمی تواند فقر و جهل و فسق و شرک و کفر را تحمل کند. او در خود و در اجتماع، در پی این ارزش های بالاتر می گردد و برای این ارزش های مقدس مجبور است که طرحی بریزد.
تجزیه ی هدف
بهترین کار برای رسیدن به هدف و برداشتن موانع، تجزیه و تقسیم کردن آن هاست؛ یعنی باید نیازها، مسایل، مراحل و موانع را شناسایی کرد. هم چنین باید به جای نشستن و حسرت خوردن، حرکت کرد تا راه رسیدن به هریک از مقدمات و مراحل را بشناسیم و برای درگیری با مانع ها آماده شویم. هنگامی که هدف های بزرگ تجزیه می شوند، راحت و آسان خواهند شد و هدف های کوچک هنگامی که خرد نشوند، ناممکن و محال جلوه می کنند.
ابتناء بر فقه و آگاهی
اکنون این طرح و تقدیر، انسان منتظر را از پراکنده کاری و دوباره کاری و خراب کاری، نگهداری خواهد کرد؛ چون کارهای پراکنده در طرح، جان گرفته و به سوی هدف هماهنگ گردیده و از فقه و آگاهی، برکت گرفته است. این قرآن است که به خوبی به عواملی اشاره می کند که با همراهی آن ها، انسان منتظر در برابر دشمن – هرچند ده برابر باشد – نه تنها مقاوم، که غالب و مسلط می گردد. قرآن به ما می آموزد که همراه عناصری بر دشمن غلبه خواهید یافت. آن گاه توضیح می دهم چرا؟ بأنهم و قوم لایفقهون؛(۳۵) چون آن ها از فقه و بینشی برخوردار نیستند. پس عنصر فقه به همراه عناصر صبر، تجمع و ایمان می تواند مؤمن منتظر را در برابر دشمن که ده برابر اوست، به پیروزی رساند.
د. آمادگی در عمل
در مرحله ی عمل، به دو عامل دیگر نیاز است. دو عملی که در روش تربیتی انبیا در قرآن از آن سخن به میان رفته است: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان.(۳۶) همه ی انبیا علاوه بر بینات، همراه با کتاب و میزان بوده اند. در بینش دینی، افراد نه با عمل که با بینش شان از یک عمل، به ارزش می رسند. در بینش اسلامی، همه عهده دار و همه مسؤول هستند: کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیه.(۳۷) برای انجام چنین مهمی است که به دو عامل دیگر نیاز هست؛ کتاب و میزان. یعنی با کتاب، به ضابطه ها برسد و دستورها را بشناسد و هنگام تزاحم دو دستور، با میزان ها و معیارها، از بن بست بیرون بیاید.
کتاب
منظور از کتاب، همین قرآن، تورات و انجیل نیست و این پیداست که همه ی انبیا، صاحب کتاب هایی مثل تورات و انجیل و زبور و قرآن نبوده اند.این کتاب همان ضابطه ها و دستورهایی است که مکتوب است و فرض است مثل: کتب علیکم الصیام.(۳۸) و کتب علیکم القتال.(۳۹) منتظر مؤمن که خودش را در دنیای رابطه ها می بیند و در میان نظام، علیتی و علمی می شناسد، دیگر نمی تواند این گونه اقدام کند،بلکه برای هر رابطه، به ضابطه و دستور نیاز دارد؛ چون شما نه تنها از عباداللَّه و بلاداللَّه، که حتی از بیابان ها و چهارپایان هم بازخواست می شوید و مسؤول هستید.(۴۰)
میزان
به اندازه ی تمامی پدیده ها، تکلیف و حکم هست. این تکالیف خود با هم تعارضی ندارند، ولی مسأله آن جا سبز می شود که این ها در یک زمان به سراغ تو بیایند. اگر در یک زمان محدود با تمامی این دستورها، روبه رو شوی، چه کار می کنی؟ آیا همین گونه به یک کار مشغول می شوی و بقیه را می گذاری یا این که غصه و جوش کارهای مانده را بر دلت بار می کنی یا این که در هنگام تزاحم، دنبال معیار می گردی و میزان می خواهی؟ این میزان ها عبارتند از:
۱ . توجه به عامل، جهت و اثر عمل
برای فهم حکم و روح حکم، این توجه لازم است. به همین خاطر، مؤمن منتظر در حکمی که می شنود و عملی که می خواهد بیاورد، باید به این میزان ها توجه کند که چه عاملی او را وادار می کند و چه جهتی او را می خواند و این عمل سازنده تر است یا عمل دیگر.
۲ . اهمیت، صعوبت و مخالفت هوس
هنگامی که به دو کار برخورد می کنی، نگاه کن که خدا کدام یک را بهتر می پسندد و کدام یک اهمیت بیش تری دارد. اگر در نظر خدا برابر بودند، ببین کدام بر تو سخت تر است. آن چه سخت تر است، سازنده تر خواهد بود؛ زیرا: افضل الاعمال احمزها.(۴۱) و آن جا که در صعوبت و سختی با هم مساوی هستند، معیار مخالفت با هوس در میان است. امام علی علیه السلام در نهج البلاغه آن جا که خصلت های برادرش را می شمارد، می گوید: و کان اذا بدهه امران ینظر أیُّهما اقرب الی الهوی فیخالفه.(۴۲) آن جا که دو کار ناگهانی و بالبداهه با او روبه رو می شدند و او را مبهوت می کردند، او مسلط بود. نگاه می کرد که کدام به هوا نزدیک تر است، پس با آن مخالفت می کرد و آن را کنار می زد و این میزان هم حساب شده است؛ چون کاری که بر تو فشار بیش تری می آورد، به تو قدرت بیش تری خواهد داد و تو را به معراج بالاتری خواهد رساند.
۳. اصول عملیه (برائت، استصحاب، احتیاط، تخییر)
مؤمن هیچ گاه بن بستی ندارد؛ چون اگر در مقام عمل دچار شک شود، مسأله ای نیست که اصول عملیه در این گونه موارد راه گشاست و این از بزرگ ترین نعمت هایی است که در نظام اصول اسلامی به ما ارزانی شده و از آن غافلیم چون جایگاه آن را نمی دانیم و فقط در احکام از آن استفاده می کنیم. از کتاب و میزان که بگذریم در مرحله ی عمل باید به آفات عمل نیز توجه شود؛ چون مؤمن منتظر، ممکن است در مرحله ی عمل با آفت هایی مواجه شود و تمام آن چه را که به دست آورده هم چون شیطان یک جا از دست بدهد. منتظر در مرحله ی آمادگی عملی برای این که از آفات عمل مصون بماند، باید به نکات زیر نیز توجه داشته باشد:
مبنای عملش جوّ و روح جمعی و چشم و هم چشمی نباشد، بلکه شهادت و دیدار آتش و بهشت که باشد. مؤمن شغل من الجنه و النار امامه.(۴۳) می بیند هر کلمه ی او و هر حرکت او یا به آتش و یا به بهشت راه دارد؛ با این شناخت مشغول می شود و از آفت توقع مزد و سپاس از دیگران رها می شود و تا حد ایثار حرکت می کند و تازه خود را بدهکار هم می داند.
منتظر باید عمل را جدا از حجم و مقدارش با توانایی خود بسنجد، نه با دارایی ها؛ زیرا: لیس للانسان الا ما سعی .(۴۴) با شناخت خصلت های عمل یعنی سعی از زیاد شمردن کارهای خوب و کم دیدن کارهای شر رهایی می یابیم؛ زیرا خیری که زیادش می بینی، عقیم می ماند و شرّی که اندکش می شماری، می زاید. باید به عکس رفتار کرد تا خیرها زیاد شوند و شرها عقیم بمانند.(۴۵)
منتظر باید عملش در زمان و مکان مناسب انجام گیرد، چون درست است که توّابین خون های خود را در راه امام حسین علیه السلام دادند اما اگر این خون ها در روز تاسوعا به حسین می رسید شاید عاشورایی پیش نمی آمد؛ زیرا: سارعوا الی مغفره من ربکم.(۴۶)
منتظر باید از افراط و تفریط برحذر ماند و از سنت جدا نشود؛ زیرا: لا نیه الا باصابه السنه.(۴۷)
منتظر باید جهت و هدف عملش را مشخص کند؛ زیرا: من ابدی صفحته للحق هلک.(۴۸) کسی که رودرروی حق حرکت کند، هلاک می شود.
و در نهایت منتظر باید به ظاهر عمل مغرور نشود که ارزش عمل متناسب با نیت هاست؛ زیرا: حاسبوها قبل أن تحاسبوا(۴۹) گفته اند، نه حاسبوا اعمالکم؛ یعنی نیت های خود را محاسبه کنید.
پی نوشت:
۱. قال رسول اللَّه:علیه السلام «انا و علیٌ أبوا هذه الامه». عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۸۵؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۶۹.
۲. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
۳. أفضل اعمال امتی انتظار الفرج من اللَّه عزوجل»، «انتظارالفرج من أعظم العمل». کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح ۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
۴. انتظار الفرج عباده»، «سُئل عن علی علیه السلام رجل أیّ الاعمال احبّ الی اللَّه عزوجل، قال علی علیه السلام: انتظار الفرج». همان.
۵. حلاج، علی میرفطروس.
۶. انتظار مذهب اعتراض، دکتر علی شریعتی.
۷. نهج الفصاحه.
۸. ارضیتم بالحیوه الدنیا». توبه، ۳۸.
۹. چنان چه در نماز هم به همین جهت آموزش داده می شود و در سجده می خوانیم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده پاک است خدای من که برتر است..
۱۰. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷.
۱۱. الغیبه، نعمانی؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶.
۱۲. مرحوم طالقانی در مجله ی «مجموعه ی حکمت»، شماره ی ۱ و ۲، سال سوم، در این باره می گوید: «این دستور قیام، شاید برای احترام نباشد و الا برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم باید به احترام، قیام کرد، بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن، برای پشتیبانی این حقیقت است….».
۱۳. الغیبه، نعمانی؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۸.
۱۴. این که در روایات، انتظار به عنوان عمل مطرح شده و در روایتی داریم: «نیه المؤمن خیر من عمله»؛ نیت در مقابل عمل قرار گرفت روشن می شود. در این جا انتظار نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی، هرگز مراد نیست
۱۵. کمن قارع مع رسول اللَّه بسیفه». بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.
۱۶. ان القائم منا هو المهدی الذی یحب ان ینظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره». منتخب الاثر، ص ۲۲۳.
چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار بحث شده است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ – ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الاثر، صص ۴۹۶ – ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.
۱۷. عن الی عبداللَّه علیه السلام انه قال: الا اخبرکم بمالا یقبل اللَّه عزوجل من العباد عملاً الاّ به؟ فقلت: بلی، فقال… و انتظار القائم علیه السلام. (امام صادق علیه السلام به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: بله، امام فرمود: عبارتند از… و انتظار مهدی قائم آل محمد(عج». الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰.
۱۸. به دلیل مفصل شدن مقاله از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران می گذریم؛ زیرا ما را از هدف اصلی دور می کند. به علاوه شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و در مجموعه روشن گر بسیاری از واقعیت های پنهان می شود که ما به خاطر تکرار و زیاد شنیدن از کنار شان به سادگی گذشته ایم.
۱۹. رسالت تشیع در دنیای امروز، سید محمد حسین طباطبائی، مقدمه: هانری کربن، صص ۲۵ – ۳۵.
۲۰. مهدی از صدر اسلام تا قرن ۱۳ هجری، دارمستر، ترجمه محسن جهان سوز، صص ۳۸، ۳۹، ۷۹. «ماربین»؛ محقق آلمانی می گوید از جمله مسایل اجتماعی بسیار مهمی که موجب امیدواری و رستگاری شیعه باشد، اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور است….. (سیاست اسلام، ماربین، فصل هفتم، فلسفه مذهب شیعه صص ۴۹ – ۵۰. «ای. ب. پتروشفسکی»؛ تاریخ دان و ایران شناس علوم شوروی سابق، در این زمینه می نویسد: «چشم به راه مهدی بودن در عقاید مردمی که نهضت های قرن سیزدهم را در ایران به پا داشتند، مقام بلندی داشته است، ولی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی؛ این عقیده راسخ تر و مشهودتر گشت». (نهضت سربداران خراسان، ای. ب. پتروشفسکی، ترجمه: کریم کشاورز. علاقه مندان به کتاب های «در انتظار ققنوس»، ص ۳۰۴ و «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام»، ص ۲۳۹ مراجعه کنند.
۲۱. به نقل از: مجله ی بازتاب اندیشه، خرداد۸۰، ص ۱۹۳ (مجله ی موعود، ش ۲۵ و ۲۶..
۲۲. ر.ک: در انتظار ققنوس، ص ۳۱۱.
۲۳. نهج الفصاحه، ح ۹۰ .
۲۴. فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه». (زمر، ۱۸..
۲۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۶.
۲۶. مفاتیح الجنان، دعای غیبت امام زمان (عج..
۲۷. اثباه الهداه، ج ۷، ص ۲۴.
۲۸. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۴۷.
۲۹. انشراح، ۱.
۳۰. انشراح، ۵ و ۶.
۳۱. دخان، ۵۵.
۳۲. احقاف، ۹ و ۱۰.
۳۳. طلاق، ۲.
۳۴. یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلاً نصفه او انقص منی قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلاً». مزمل، ۱ – ۵.
۳۵. انفال، ۶۵.
۳۶. ارشادالقلوب، ص ۱۸۴؛ تنبیه الخاطر، ج ۱، ص ۶.
۳۷. حدید، ۲۵.
۳۸. بقره، ۱۸۳.
۳۹. نساء، ۷۷.
۴۰. اتقوا اللَّه فی عباده و بلاده فانکم مسؤولون حتی عن البقاع و البهایم». نهج البلاغه، خطبه ۱۶۷.
۴۱. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۹۱؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۶.۱.
۴۲. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۲۸۹.
۴۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۶، سطر۷.
۴۴. نجم، ۳۲.
۴۵. و استقلال الخیر و ان کثر من قولی و فعلی و استکثار الشر و ان قلّ من قولی و فعلی». مفاتیح الجنان، دعای مکارم الاخلاق.
۴۶. آل عمران، ۱۳۳.
۴۷. تحف العقول، ص ۴۳.
۴۸. نهج البلاغه، خطبه ۱۶، سطر ۶.
۴۹. نهج البلاغه، خطبه ۹۰، سطر ۸.
نویسنده: مجید حیدرى نیک
منبع: انتظار موعود