- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
نهضت امام حسین(ع)از نادرترین رخدادهایی است که تفکر انسانهارا به خود معطوف داشته است و در تاریخ اسلام ارزش والایی دارد. شهادت حسین بن علی(ع)حیات تازه ای به اسلام بخشیده، خونها رابه جوشش آورد و تنها را از رخوت خارج ساخت. امام حسین(ع)باحرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده و احساس ذلت وزبونی و اسارت را که از اواخر حکومت عثمان بر روح جامعه اسلامی حکمفرما شده بود، تضعیف کرد.
آنچه امت اسلامی از زمان وقوع این حادثه عظیم تا امروز بر آن متفق است، این است که انقلاب کربلا هیبت و ابهت اسلام را که به علت حاکمیت فرمانروایان ضعیف النفس و تحقیر ارزشها و مقدسات دینی رو به افول گذارده بود، احیا کرد. حرکت امام حسین(ع)،حرکتی است مستمر برای همه نسلها و همه عصرها است.
این انقلاب تنها انقلابی است که اگر کلیه صحنه هایش چنان که بوده، تصویر شود، هیچ کس نمی تواند از بروز احساسها و عواطف فطری اش جلوگیری کند; زیرا این فاجعه به قول شافعی دنیا رالرزانده و نزدیک است قله کوهها را آب کند.
حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجی ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانی با شجاعت به توصیف وتجزیه و تحلیل آن پرداخته است. شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضی از سخنوران درباری می گوید: به تحقیق عده ای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که:
«حسین(ع)نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد. نافرمانی یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست می گردد.
تفتازانی در کتاب «شرح العقاید» می نویسد:حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(ع)و شاد شدن اوبدان خبر و اهانت کردنش به اهل بیت پیامبر(ص)از اخباری است که در معنی متواتر است; هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد. توافقی نداریم.
جاحظ می گوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین(ع)وبه اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج ازایمان او دلالت می کند.
بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسی که از لعن او جلوگیری کند، نیز ملعون است.
ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه » می نویسد: پسرامام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است.
آنجا که می فرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله » و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزیدانجام داد، بالاتر است؟!
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین » می گوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی وتفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی داده اند و باصداقت تمام لعن او را جایز شمرده اند.
مولف کتاب «شذرات الذهب » می نویسد: در مورد لعن یزید، احمدبن حنبل دو قول دارد که در یکی تلویح و در دیگری تصریح به لعن او می کند. مالک و ابوحنیفه نیز هر کدام هم تلویحا و هم تصریحایزید را لعنت کرده اند; و به راستی چرا این گونه نباشد و حال آنکه او فردی قمار باز و دائم الخمر بود.
شیخ محمد عبده می گوید: هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجوددارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهی است و در برابر آن حکومتی ستمگر است که می خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هرفرد مسلمانی کمک کردن حکومت عدل واجب است; و از همین باب است انقلاب امام حسین که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوارکند. ایستاد.
از سبط بن جوزی در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتی که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم; واگر کسی به این حد راضی نمی شود، ما هم می گوییم اصل، لعنت کردن یزید است.
حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیاری از بزرگان اهل تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابرازکردند. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد است. درباره نهضت کربلا چنین سروده است:
قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلی علی المختار من آل هاشم و نوذی بنیه ان ذاک عجیب لئن کان ذنبی حب آل محمد(ص) فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائی یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب
حسین(ع)کشته ای بی گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده وعجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درودمی فرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم!
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمی کنم.اهل بیت پیامبر(علیهم السلام)در روز محشر شفیعان من هستند واگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است.
منبع :فرهنگ کوثر – اردیبهشت ۱۳۷۹، شماره ۳۸