- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 15 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
یکی از بهترین شیوه ها در جهت تقویت ایمان و افزایش برهان، بیان تأثیرات سازنده و نقش آفرین نماز است؛ چون نماز ستون دین است و با پذیرفته شدن آن سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد و اگر رد شود، بقیّه اعمال نیز مردود خواهند گشت، لذا اگر تأثیرات نماز به دست آید و مشاهده شود، سالک کوی حق می کوشد راجع به نماز، معرفت و ایمان خویش را فزونی بخشد و تا حدّ ممکن لذّت گفت و گو و مناجات با خدا را بیشتر بچشد. از آنجا که یکی از بهترین منابع برای واکاوی این موضوع، آثار ارزشمند آیت الله جوادی آملی است، لذا مقـاله حاضر تلاش نموده تا با بهره گیری از برخی دروس تفسیر موضوعی این حکیم ژرف اندیش قرآن کریم، به بررسی سازندگی و نقش آفرینی نماز بپردازد و اثرات معنوی و تربیّتی آن را مورد دست یابی و مشاهده قرار دهد؛ و برای اینکه حجم مطالب از میزان کنونی فراتر نرود، به مختصری از آن ها بسنده شده است.
قرآن کریم از نماز که برجسته ترین نمود عبودیّت آدمی و ستون دین الهی است به عامل تذکّر یاد کرده و با فرمان به آن، انسان را به تحصیل ذکر واداشته است.
اهمیّت این مسأله، بدان حد است که خداوند متعال در نخستین گفت وگوی خود با حضرت موسی و به هنگام ابلاغ رسالت او پس از شهادت به وحدانیّت خود و دعوت حضرت موسی به توحید عبادی، اولین فرمان خویش را به اقامه نماز از سوی موسای کلیم اختصاص می دهد و صلات را مایه ذکر و یاد خود و اتّصال پیوسته با خداوند می خواند: «إنَّنی أنا الله لا اِله اِلّا أنا فاعْبدنی و أَقِم الصَّلوهَ لِذکری» (طه/۱۴)؛ من خدایی هستم که هیچ خدایی جز من نیست، پس به عبادت من برخیز و نماز را به پادار تا همواره به یاد من باشی. توجّه به این نکته، بسیار آموزنده و سازنده است که خداوند در آغاز سخن هیچ اشاره ای به وظایف سنگین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی حضرت موسی(ع) نسبت به نظام فرعونی و جامعه بنی اسرائیلی نکرد، بلکه نخستین وظیفه او را اقامه صلات برای تحصیل یاد خدا قرار داد و پس از آنکه فرمان : «أَقِمَ الصَّلوه لِذِکری» (همان/۲۴) را صادر کرد، با فاصله ده آیه، تازه سخن از حرکت به سوی فرعون طاغی و برنامه مبارزاتی به میان آورد: «إذهب إلی فرعونَ إنَّه طغی»(همان/۳۴- ۲۵) . پس اوّلین وظیفه بشر، نماز و فلسفه آن نیز حاکم شدن یاد خدا بر جان انسان است. البتّه نماز، علاوه بر اینکه مایه ذکر و یاد خداست، آثار دنیوی و اخروی فراوان دیگری نیز دارد که در این مقاله کوشش شده تا نقش آفرینی نماز در برخی از آثار آیت الله جوادی آملی مورد بررسی قرار گیرد و شرح مختصری از آن همراه با بعضی آیات و روایات ارائه گردد.
نماز موجب برپایی دین خدا
بررسی آیات قرآن کریم نشان می دهد که به جز آیه ۱۳ سوره شوری در هیچ آیه ای سخن از اقامه دین نیامده است: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وصَّی به نوحاً وَالَّذی أَوحَینا إلیک و ما وصَّینا به إبراهیم و موسی و عیسی أَن أَقیموا الدّین.»
اقامه دین بدون برپایی نماز، میسّر نیست؛ زیرا نماز ستون دین است و اقامه نماز، برپاداشتن ستونی است که دین خدا جز با برپایی آن به پا نمی شود؛ پس برپاداشتن صلات، تأثیر بسزایی در اقامه دین دارد. حضرت ابراهیم(ع) وقتی اسماعیل شیرخوار و مادر تنهای او را در سرزمین تفتیده و بی آب و عـلف حـجاز و در حـریم خانه خدا جایگزین می کند، یگانه حکمت این مجاهدت سخت و شگفت انگیز را به پاداشتن نماز از سوی نسل پربرکت خود می خواند: «رَبَّنا إِنّی أَسکنت مِن ذرِّیَّتی بوادٍ غیر ذِی زرعٍ عند بیتک المحرَّم رَبَّنا لیقیموا الصَّلَوه» (ابراهیم/۳۷)؛ و سپس از خداوند متعال این موهبت آسمانی را برای خود و ذریّه اش درخواست می کند : « رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ »(همان/۴۰)؛ یعنی پروردگارا من و فرزندانم را از اقامه کنندگان نماز بدار و دعایم را بپذیر.
در زیارت جامعه کبیره به اقامه دین خدا توسّط امامان معصوم(ع) اشاره می شود: «و أقمتم الصّلوه»؛ یعنی شما ستون دین را استوار و در نتیجه دین خدا را با اقامه نماز به پا داشتید. قرآن کریم در معرّفی کسانی که یاری ویژه خدا را به دست آوردند می فرماید: کسانی که چون در زمین فرصت و قدرتی عطایشان کنیم، نخست به اقامه نماز می پردازند؛ «الّذینَ اِن مکَّنّاهم فی الأرض أقاموا الصَّلوه» (الحج/۴۱). نماز را ستون دین خوانده¬اند: «الصّلاه عمود الدّین» (المجلسی، ۱۴۰۳ هـ . ق، ۷۹/۲۱۸) و آنچه با ستون تناسب دارد، به پا داشتن است، نه خواندن؛ از این رو تعبیر قرآن کریم درباره انجام نماز، اقامه است و نه قرائت؛ زیرا ستون هر چیزی را اقامه می کنند و به پا می دارند، نه آنکه آن را بخوانند. عمود دین نیز چون از سنخ عین خارجی است به پا داشتنی است نه این که صرفاً لفظی و قرائت کردنی باشد. بدین ترتیب کـسی که نمـاز برپا می دارد، در واقـع دین الـهی را اقـامه می کند و مورد عـنایت خـداوند کـریم قرار می گیرد(جوادی آملی، ۱۳۸۷ هـ . ش، صص۲۱۶-۲۱۴).
نماز مایه زدودن غفلت از انسان
عبادت، در صورتی در تهذیب روح و تزکیه جان مؤثّر است که عبادت کننده به مضامین آن، آگاه و معتقد باشد و مفاهیمش را در ذهن خود بگذراند؛ امّا اگر در متن عبادت، غفلت داشته باشد، دیگر راهی برای تزکیه او وجود ندارد.
حضرت علی (ع) می فرماید:
«الغفلهُ ضلال النّفوس» (عبدالواحدآمدی،۱۳۷۳ هـ.ش،۱/۳۶۹)؛ غفلت، گمراهی جان است. گاهی انسان بر طـبق شریعت نماز می خواند، یعنی واجبات و مستحبّات وضـو و نماز را رعایت می کند ولی نمی تواند حضـور قلب خـود را در نماز تأمین کند و متوجّه نیست در نمـاز که بهترین مناجات بنده با خـداست چه می گوید و هنر ضبط خود را موقع نماز ندارد تا بداند با چه کسی سخن می گوید.
نماز، صراط است و صراط با غفلت سالک نمی¬سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می¬کند: « وَ إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ» (المومنون/۷۴)؛ غفلت زدگانی که به آخرت ایمان ندارند، تحقیقاً از راه راست افتاده¬اند. نمازهای پنج گانه شبانه روز برای نجات انسان از غفلت است و چون انسان در نماز هم به دام غفلت می افتد مأمور به خواندن نماز (غفیله) می شود و آن، نمازی است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود چون عدّه ای در صدر اسلام، بین نماز مغرب و عشا استراحت می کردند و در فاصله بین دو نماز از یاد خدا غفلت می کردند، خداوند برای نجات از غفلت، این نماز را تشریع کرد و به «غفیله» موسوم شد. کتاب و سنّت برای غفلت زدایی از انسان، اذکار را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخّص کرده-اند؛ نمازهای پنجگانه شبانه روز از بهترین مصادیق ذکر خدا و از مهم ترین عوامل غفلت زدایی است: «أقم الصلوه لذکری» (طه/۱۴).
اگر نمازگزار از خویشتن در جلسات، خواندنی ها، شنیدنی¬ها، خوردنی ها و پوشیدنی ها مراقبت کند به تدریج زمینه فراهم می شود تا به یاد خدا و نماز دل ببندد و هرگز آن را رها نکند و بداند که با خدا مناجات می کند؛ چنین نمازی از نظر اخلاقی و کلامی، اثرگذار است و امور نمازگزار را تأمین می کند(جوادی آملی، ۱۳۹۴ هـ . ش، صص۳۹-۳۲).
نماز مایه زدودن خستگی از انسان
کسی که هنگام نماز، مشغول درس و بحث است و به نماز اوّل وقت اعتنا نمی کند ممکن است عالم بشود، امّا عالم ربّانی و نورانی نمی شود. از این رو پیغمبر اسلام(ص) همواره نزدیک اذان به بلال حبشی می فرمود: «أرِحْنا یا بلال» (المجلسی، ۱۴۰۳ هـ . ق، ۷۹/۱۹۳)؛ بلال ما خسته شده¬ایم اذان بگو تا استراحت کنیم. معلوم می¬شود نماز بهترین رَوح و ریحان برای انسان موحّد است که خستگی را می زداید؛ زیرا انسان در غیر نماز با دوست نیست و وقتی که با دوست نباشد خسته است. بهترین حال برای انسان ، همان حالت مناجات با خداست و نماز جلوه¬گاه این مناجات است: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّی مَنْ یُناجی مَا انْفَتَلَ » (همان، ۸۴/۲۴۱)؛ اگر نماز گزار بداند که با خدا مناجات می کند و مناجات با او لذیذ و گوارا باشد، هرگز نماز را رها نمی کند، چنانکه گفتگو با دوست در کام انسان شیرین است و هرچند طولانی شود از آن احساس ضعف و خستگی نمی کند. گاهی انسان در کنار دوستانش می نشیند و سخنان عادی می گوید و احساس خستگی نمی کند؛ امّا هنگامی که به نماز می ایستد برای او دشوار است؛ زیرا با خدا مأنوس نیست و سخن گفتن با کسی که انسان با وی مأنوس نیست، ملال آور است. اگر کسی خـواست ببیند که آیا با خـدا مأنوس است یا نه باید ببیند از خـواندن نمـاز که سخـن ما با خداست احساس مـلال می کند یا احـساس نشاط؟ (جـوادی آملی، ۱۳۹۴ هـ . ش، صص ۱۲۴، ۳۹، ۳۴).
نماز موجب احرام و لبیّک به خدا
نمازگـزار وقتی وارد نمـاز می شـود، «الله اکبر» می گـوید و این «تکبیره الاحرام» و به مـنزله احرام وی است؛ با احرام بستن بسیاری از امور بر او حرام می شود؛ امّا با سلام نماز از احرام بیرون می آید. اصولاً نوع عبادت ها چنین است. در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان صبح، انسان با نیّت روزه، احرام می بندد و هنگام پایان روز که افطار می کند از احرام بیرون می آید، چنانکه در عمره و حج، معتمران و حج گزاران احرام می بندند و با تقصیر یا حلق از احرام خارج می شوند و اگر کسی به جایی برسد که دائماً در نماز باشد، او دائماً در حال احرام است و «لبیّک» می گوید؛ زیرا دائماً توجّه به غیر خدا را بر خود حرام کرده است؛ چون از غیر خدا هیچ کاری ساخته نیست، غیر خدا هالک است و تکیّه بر هالک، مایه هلاکت است و قرآن می خواهد انسان به هلاکت نرسد. آن ها که به هلاکت رسیده اند بعد از روشن شدن ادلّه و براهین بوده است نه قبل از آن : «لیهلِک مَن هلک عَن بیّنه وَ یحیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَینْه» (الانفال/۴۲). قرآن می کوشد انسان را زنده کند و بالاترین زندگی، همان ارتباط با «حیّ قیّوم» است . اگر انسان با حیّ قیّوم رابطه پیدا کند، نه تنها زنده و قائم می شود بلکه قیّوم و برپادارنده موجودات بهشتی نیز خواهد بود(جوادی آملی، ۱۳۹۴ هـ .ش، صص۲۱۱-۲۱۰.)
نماز موجب روسفیدی انسان در قیامت
عبادات در سفید رو کردن و روسفید شدن انسان، سهم مؤثّری دارد؛ در این زمنیه قرآن می فرماید: «یوم تبیّض وجوه و تسوّد وجوه» (آل عمران/۱۰۶). برخی در قیامت روسفید و سفید رو و عدّه ای دیگر، روسیاه و سیاه رو هستند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که وقتی حضرت آدم(ع) به سراغ درخت ممنوع رفت و چیزی را خورد که نباید بخورد، در اثر آن، لکّه سیاهی در صورتش پیدا شد، امّا پـس از چندین نماز، این لکه سیاه به تدریج زایل شد (ابن بابویه قمی(شیخ صدوق)، ۱۴۱۶ هـ . ق، ۲/۳۴ ). ائمّه (ع) با این تشبیه معقول به محسوس به ما آموختند که خطیئه و گناه، مایه سیه رویی و روسیاهی در قیامت است و نماز سهم مؤثّری در تبدیل روسیاهی به روسفیدی دارد. مهم ترین عضـو ظاهری انسـان صورت اوست، به همین جهت، انسان هنگامی که شـرمنده می شود، صـورتش عـرق می کند و سرخ می شود نه دست و پای او؛ ارتباط ویژه ای بین صورت و جان آدمی وجود دارد، حیا نیز در چشم ظهور خاصّی دارد. در اسلام دستور داده شده که حتّی صورت حیوان را نزنید! در قیامت ممکن است همه بدن انسان تبهکار سیاه باشد، ولی قرآن فقط از سیاهی صورت او خبر می دهد. قرآن نمی فرماید عدّه ای در قیامت، سیاه پوست محشور می شوند، بلکه می فرماید: سیاه روی محشـور می شوند. ذات مقـدس خـداوند، مسـائل اخـلاقی را به این بر می گرداند که باطن اخلاق بد، جهنّم و حقیقت اخلاق خوب، بهشت است(جوادی آملی،۱۳۹۳هـ.ش، صص۱۷۳-۱۷۲).
نماز حلّال مشکلات
شیخ الرّئیس ابوعلی سینا در زندگی نامه خود می نویسد: من شاگرد نمازم؛ زیرا هر وقت مشکل عملی برای من پیش می آمد وضو می گرفتم و به مسجد جامع شهر می رفتم و در آن جا دو رکعت نماز می خواندم و حلّ مشکلم را از خدا
می خواستم و حل می شد(موسوی خوانساری، ۱۴۱۱ هـ . ق، ۳/۱۶۰). مواظبت بر نماز جماعت، نماز اوّل وقت و اینکه اگر انسان مشکلی داشت، نماز را به عنوان حلّال مشکل خود تلقّی کند، انسان را به کمال می رساند و اگر به مقام شیخ رئیس نرسد از سالکان این کوی می گرداند(جوادی آملی، ۱۳۹۳ هـ . ش، ص ۲۷۸).
نماز موجب حفاظت از همه شئون زندگی
در قرآن کریم، پیشرفته ترین و عالی ترین مرتبه از ذکر خداوند این است که انسان آن چنان به یاد خدا و عبادت او بپردازد که به سر حدّ یقین نایل شود: « فسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ » (الحجر/۹۹-۹۸). از این آیه شریفه، لطایف بسیاری به دست می آید، مثلاً یقین که برترین مقام در حیطه حکمت نظری به شمار می رود، ره آورد بزرگ عبادتِ انسان است. این مرحله از ذکر الهی با هیچ میزان از غفلت، حتّی غفلت قلیل، سازگاری ندارد و آیاتی مانند : «الَّذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و عَلی جنوبهم» (آل عمران/۱۹۱)، ممکن است به این مرحله عالی از ذکر الهی اشارت داشته باشند. این مرتبه، از انسان، وجودی همواره در حال نماز می سازد و همین دوام نماز است که آدمی را از رذیلت های دامنگیر دیگران به دور می دارد: «اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلوعاً * اذا مَسَّه الشَّرُّ جزوعاً * و اذا مَسَّه الخیر منوعاً * اِلّا المصَلّین * الَّذین هم عَلی صَلاتَهم دائمون* . . . » (المعارج/۲۳-۱۹) ؛ و افزون بر مداومت، به محافظت از نماز خویش نیز وا می دارد: «والَّذین هم علی صلاتهم یحافِظون» (همان/۳۴). و این بدان معناست که آنان که همیشه سر به آستان خداوند متعال نهاده و دائم در نمازند، نه تنها نماز بلکه دعا، سیاست، اقتصاد، مسئولیّت، مقام، قدرت و همه شئون زندگی شان نماز به شمار می آید و بر این نـماز مداوم تا آخرین نفس محافظت می کنند و مشمولِ: « واعبد ربَّک حَتّی یأتیک الیقین » می¬شوند و این به معنای بقای حیات انسـانی تا ابد است (جوادی آملی، ۱۳۸۷ هـ . ش، صص ۲۲۸-۲۲۶). البته ذکـری که انسان را به سـر حدّ یقین می رساند، فراتر از عبادت های مصطلح و موسومی چون نماز، روزه، خمس ، زکات ، حج و . . . است؛ بلکه از نماز و دیگر واجبات گرفته تا دعا و زیارت و درس و بحث و کسب و کار و همه شئون انسانی در حیات مادی و معنوی را تحت پوشش عبادت و یاد و نام خداوند منّان می آورد و کامل ترین مرحله آن که بهره دیگران نیست، شخصیّت والایی چون رسول اکرم(ص) می¬سازد که نه تنها نماز و عبادات که مرگ و حیات و همه هستی خود را به راه خدا و برای خدا می داند: «قل إِنَّ صَلاتی و نُسُکی و مَحیای و مَمامی لله ربِّ العالمینَ» (الانعام/۱۶۲.)
نماز موجب گشایش اموات در عالم برزخ
انسان در عالم برزخ، منتظر اعمال خیر بازماندگان است. هر اثری که بعد از مرگ انسان به یادگار می ماند، نتیجه خیر یا شرّش به او می رسد و نیز هرگونه اهدا و تبرّعی که در برزخ برای کسی انجام دهند- چه به نیابت یا اهدا و نیز در نیابت، خواه به صورت اجاره یا تبرّعاً – ثواب آن عمل به مرده می رسد. بر پایه روایات فراوانی، مردگان منتظر آثار خیر زندگان هستند؛ یا مردگانی که در فشار و گرفتاری اند، ناگهان گشایشی احساس می کنند و هنگامی که از سبب آن می پرسند، گفته می شود که فلان پسر یا دختر یا یکی از بستگان و دوستانش کار خیری را به نیابت او انجام داده یا کار خیری را خودش انجام داده و ثوابش را به روح او ایثار نموده است. این مسأله نیابت و تبرّع، از شب اوّل دفن شروع می شود؛ هم روح ها با هم ارتباط دارند و هم اعمال را خداوند می پذیرد و خداوند سبحان اعمال پذیرفته شده را به عنوان یک هدیه به آن مرده می رساند. یکی از اعمالی که موجب می شود مرده از کار زنده بهره ببرد این است که فرد زنده به نیابت از او نمازهای قضایش را به جا آورد. به امام صادق(ع) عرضه داشتند: «یُصَلّی عَن المیّت؟»؛ آیا از طرف میّت کسی نماز بخواند مشروع است یا نه؟ حضرت فرمودند: «نَعَمْ حَتّی انّه یکونَ فی ضیق فیوسّع علیه ذلک الضیق ثُمّ یؤتی فیقال له: خَفّف عنک هذا الضّیق بصلاه فلانٍ أخیک »؛ یعنی گاهی به مردی که در فشار بوده است، گفته می شود: اینکه برای تو گشایشی حاصل شد و در فسحت و وسعت قرار گرفتی، از برکت نمازی است که فلان برادر دینی برای تو انجام داده است (جوادی آملی، ۱۳۸۷ هـ . ش، صص۳۵۵-۳۵۲). بدین ترتیب فرد زنده می تواند با به جا آوردن نماز برای پدر و مادر یا سایر بستگانش مخصوصاً در حال ممات، به یاد مرده ها باشد و ثوابش را به آنان اهداء نماید و موجب آرامش روح و روان شان گردد.
نماز موجب رسیدن به لذّت لقای حق
نماز، تنها کار سلبی به عنوان نهی از فحشا و منکر ندارد؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«اِنَّ الصّلوه تَنهی عَن الفحشاء و المنکر» (العنکبوت/۴۵)، بلکه آثار اثباتی فراوانی نیز دارد. نمازگزار نباید در حدّی باشد که نماز را برای «پرهیز از گناه» بخواند بلکه باید بکوشد آن را برای «لذّت لقای حق» اقامه کند؛ چون هدف والا از انجام عبادات، ملاقات پروردگار است. امام محمّدتقی(ع) برای محمّد بن فرج نوشت که پس از نماز واجب بخواند: «. . . أسألک . . . و لذّه النظر إلی وجهک و شوقاً ألی لقائک مِن غیر ضرّاء مضرّه و لا فتنهٍ مضلّهٍ» (معزّی ملایری، ۱۳۹۹ هـ . ق، ۵/۴۰۱)؛ بار خدایا از تو لذّت نظر به روی تو و اشتیاق به ملاقات تو را می خواهم، بدون هیچ بدی زیان آور و فتنه گمراه کننده. از آنجا که ملاقات خداوند با کمال و زیبایی ای که دارد، بالاتر از آن است که کسی بدان دست یازد، جز اندک افراد سرآمد که فارغ از هر چیزی هستند که آنان را از ملاقات خدا باز دارد و چنین کاری بر کسی که به ما سوی الله انس گرفته و در آمیخته، بسی دشوار است (جوادی آملی،۱۳۹۲ هـ . ش، ص۱۶۹). سفارش پیامبر اکرم(ص) و ائمّه (ع) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و . . . فراوان است و این نشانه آن است که نماز بهترین راه برای سیر و سلوک انسان به سوی خداست. امام صادق (ع) در بیماری پیش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع به آنان فرمودند : «اِنّ شفاعَتنا لا تنالُ مستخفّاً بالصَّلوه» (المجلسی،۱۴۰۳ هـ . ق، ۴۷/۲)؛ شفاعت ما اهل بیت شامل حال کسی که نماز را سبک بشمارد نمی شود. نیز رسول خدا(ص) هنگامی که مشاهده کردند نمازگزاری در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام می دهد، فرمودند: «اگر او با همین وضع بمیرد به دین من نمرده است»(همان،۸۱/۲۳۴). رسول اکرم(ص) در مورد کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی کردند فرمودند: «منافقان که قصد توطئه دارند و هنگامی که اذان گفته می شود به مسجد نمی آیند، دستور می دهم علیّ بن ابی طالب (ع) خانه های آنان را ویران کند» (همان، ۸۵/۸). این نشان دهنده عظمت نماز جماعت است. درباره نماز جمعه نیز امام باقر(ع) فرمودند: «کسی که سه جمعه، پی در پی بدون عذر در نماز جمعه شرکت نکند، دلش بسته می شود» (همان،۸۹/۱۹۲).
درباره نماز شب در حدیثی آمده است که انسان یک یا دوبار در شب، بیدار می شود و در ذهنش می گذرد که برخیزد و نماز شب بخواند ولی شیطان وسوسه می کند که هنوز زود است. اگر او به وسوسه شیطان فریفته شد گوش وی در اختیار شیطان است و شیطان آن گوش را آلوده می کند(خالد برقی، ۱۴۱۶ هـ . ق، ۱/ص۱۶۷). پس اگر تنها حاکم خداوند است و حکم او هم این است که غیر او کاری ساخته نیست، این راهی دارد و آن پرهیز و توبه از گناه و آنگاه توجّه به عبادات به ویژه نماز است؛ پس برای نمازی که نمازگزار با آن عجین شده سهمی جز مشاهده وجه الله باقی نمی ماند، وجه الّلهی که شعاع آن همه حدود داخلی و حواشی خارجی نماز را زیر پوشش گرفته است و این همان هدف عالی و راز نهایی نماز است (جوادی آملی، ۱۳۹۲ هـ . ش، ص۱۵۹).
نماز موجب فروتنی در مقابل خداوند متعال
راز سجود، همان افتادگی و زبونی در پیشگاه خداوند است که در نماز انجام می شود. این افتادگی، سبب نزدیک شدن به خداوند می شود؛ زیرا کسی که برای خدا خود را زبون قلمداد می کند، چیزی حاجب او نیست و وقتی حجاب نداشت، فاصله کوچ او به سوی خدا کوتاه است، چنان که در دعای ابوحمزه ثمالی وارد شده است؛ از این رو چنین شخصی به لقای خدا نایل می شود و کسی که در برابر خداوند افتاده تر باشد، به او نزدیک تر است. هم چنین در دعای حضرت زین العابدین(ع) آمده است: «من کمترین کمترها و ذلیل ترین ذلیل ها و مانند ذرّه یا کمترم.» در صورتی که امام سجّاد (ع) نزدیک ترین نزدیک ها و عزیزترین عزیزها نزد خداوند سبحان است. از علّت های گزینش حضرت موسی(ع) به پیامبری این است که وی در برابر خداوند، بسیار خوار، رام و زبون بود، ذلّت خویش را به صورت قرار دادن گونه راست و چپ به زمین پس از نماز، نشان می داد و چون موسی (ع) دانست که خداوند متعال بدین جهت او را برگزیده، برخواری و زبونی خویش افزود و به سجده افتاد و گونه های خویش را به خاک مالید، خداوند به وی وحی فرستاد که ای موسی! سرت را بلند کن و دستت را به جایگاه سجودت بکش و با آن صورت خویش را مسح کن، این مسح را تا هرجای بدنت که دست برسد نیز ادامه بده که از هر بیماری، درد، آفت و نقص درامان خواهد بود (معزّی ملایری، ۱۳۹۹ هـ . ق، ۵/۴۵۳). جوینده عزّت باید بداند که همه عزّت از آن خداوند است و به چیزی از آن دست نمی یابد جز آنکه عزّت را از خود و دیگران – یعنی از ماسوی الله – نفی کند. این معنا در حال سجده که همراه با تمثل ذلّت عبد در قول و فعل است، تجلّی می یابد. هماهنگی قول و فعل در سجده، گواه راستین ذلّت سجده کننده است و سبب کسب عزّتی می شود که برای پیامبر(ص) و مؤمنان عرضی است. بنابراین نماز با رکوع و سجودی که دارد بزرگداشت و تعظیم خداوندی است که دارای عزّت ذاتی می باشد و حاصل این تعظیم و فروتنی نمازگزار، رسیدن به عزّت است، عزّتی که این آمادگی را به وجود می آورد که بنده به مولا نزدیک تر گردد (جوادی آملی، ۱۳۹۲ هـ . ش، صص۱۷۶-۱۷۴).
نتیجه گیری
نماز، مانند سایر عبادات ، آثار اثباتی فراوانی دارد که در این پژوهش به برخی از این آثار پرداخته شده و ماحصل کلام به شرح ذیل می باشد:
۱. اقامه دین بدون برپایی نماز میسّر نیست؛ زیرا نماز ستون دین است و اقامه نماز برپاداشتن ستونی است که دین خدا
جز با برپایی آن به پا نمی شود؛ بنابراین کسی که نماز را برپا می دارد، در واقع دین الهی را اقامه می کند و مورد عنایت خداوند کریم قرار می گیرد.
۲. تلازمی متقابل وجود دارد که نماز درست، انسان را از زشتی ها باز می دارد و اعمال زشت هم انسان را از انجام صحیح نماز و سایر عبادات باز می دارد؛ کسی که پیش از نماز، مواظب اعضا و جوارح خود یا حلال و حرام نباشد، در نماز هم توفیق حضور قلب نخواهد داشت و نمی داند با چه کسی سخن می گوید در نتیجه جواب هایی را هم که از او می شنود، درک نمی کند. در این صورت، بار فقهی چنین نمازگزاری به مقصد رسیده؛ در حالی که بارکلامی و اخلاقی وی هم چنان بر زمین مانده است.
۳. نماز بهترین رَوح و ریحان برای انسان موحّد است که خستگی را می زداید؛ زیرا انسان در غیر نماز با دوست نیست و وقتی که با دوست نباشد، خسته است. اگر کسی خواست ببیند که آیا با خدا مأنوس است یا خیر باید ببیند از خواندن نماز که سخن ما با خداست احساس ملال می کند یا احساس نشاط؟
۴. نمازگزار با گفتن «الله اکبر» احرام می بندد و بسیاری از امور بر او حرام می شود و کسی که دائماً در حال نماز باشد در واقع دائماً در حال احرام و لبیّک گویی به خداوند است.
۵. نماز در روسفید شدن انسان، سهم مؤثّری دارد. ذات مقدّس خداوند، باطن اخلاق بد را جهنّم و حقیقت اخلاق خوب را بهشت معرّفی کرده است.
۶. مواظبت بر نماز اوّل وقت، نماز جماعت و اینکه اگر انسان مشکلی داشت، نماز را به عنوان حلّال مشکل خود تلقّی کند، انسان را به کمال می رساند و از سالکان کوی شیخ الرّئیس ابوعلی سینا می گرداند.
۷. آنان که همیشه سر بر آستان خداوند متعال نهاده اند و دائم در نمازند، نه تنها نماز، بلکه همه شئون زندگی شان نماز به شمارمی آید مثل سیاست، اقتصاد، مسئولیّت، مقام، قدرت و . . . ؛ بر این نماز مداومت دارند و تا آخرین نفس از آن محافظت می کنند.
۸. نماز از جمله اعمالی است که خداوند از طرف فرد زنده به عنوان یک هدیه به مرده نیت شده می رساند و موجب گشایش ناگهانی اموات در عالم برزخ می شود، که در فشار و گرفتاری قرار دارند.
۹. سفارش پیغمبر اکرم(ص) و ائمّه(ع) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه ، نماز شب و . . . نشانه آن است که نماز بهترین راه برای سیر و سلوک انسان به سوی خداست.
۱۰. هدف عالی و راز نهایی از انجام عبادات به ویژه نماز، ملاقات پروردگار است که تنها خواسته پیشوایان دین پس از نماز بوده است.
۱۱. راه رسیدن به عزّت، فروتنی است که با سجود در نماز شکل می گیرد. بسیاری از اصحاب و یاران پیشوایان دین در طولانی کردن سجده به اهل بیت(ع) اقتدا کرده اند.
فهرست منابع:
قرآن کریم؛
۱. ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، محمّد بن علیّ بن حسین، علل الشّرایع، بی جا، دارالحجّه، ۱۴۱۶ هـ . ق.
۲. جوادی آملی، عبدالله ، ادب فنای مقرّبان، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵ هـ . ش.
۳. “. ، حیات حقیقی انسان در قرآن، قم، مرکز نشر اِسراء، ۱۳۸۷ هـ . ش.
۴. “. ، زن در آینه جلال و جمال، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۷ هـ . ش.
۵…” ، صورت و سیرت انسان در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۸ هـ . ش.
۶. “. ، رازهای نماز، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۲ هـ . ش.
۷. “. ، مبادی اخلاق در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۳ هـ . ش.
۸. ” ، مراحل اخلاق در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۴ هـ . ش.
۰۹. خالدبرقی، احمدبن محمّد، محاسن برقی، محقّق: مهدی رجائی، بی جا، المجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۱۶ هـ . ق.
۱۰. عبدالواحدآمدی(توسّط جمال الدّین محمّد خوانساری)، شرح غررالحکم ودررالکلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ هـ . ش.
۱۱. المجلسی، محمّدباقربن محمّدتقی، بحارالأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث، ۱۴۰۳ هـ . ق.
۱۲. معزّی ملایری، شیخ اسماعیل، جامع الأحادیث الشّیعه، قم، علمیّه، ۱۳۹۹ هـ . ق.
۱۳. موسوی خوانساری، محمّدباقر، روضات الجنّات، دار إلاسلامیّه، بیروت، ۱۴۱۱ هـ . ق.
سیّده رقیه سیّدی جربندی دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث