- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان
در این مقاله سعی شده تأثیرات نهاد خانواده بر تعلیم و تربیت مذهبی کودکان نشان داده شود و بدین منظور، دستورات پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمینه توجه به پرورش کودکان، بسیار برجسته و مهم جلوه داده شده است.
از رفتار آن حضرت با کودکان به خصوص نوه های ایشان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، در اثبات این مهم کمک گرفته شده است سرانجام، رفتار محبت آمیز والدین در محیط خانواده نسبت به تربیت فرزندان و پرورش روحی و عاطفی آنان مهم تلقی کرده و در اثبات آن، در سیره نبوی مدد جسته و بر علم تبعیض بین فرزندان تأکید شده است.
مهمترین نکته ای که توجه ما را به رابطه دین و خانواده جلب می کند، آن است که باورها و احساسات دینی طی دوره کودکی، در محیط صمیمی و منظّم خانواده شکل می گیرد و پرورش می یابد، به گونه ای که دیدگاه کودک را نسبت به زندگی و رفتار آینده تحت تأثیر قرار می دهد.
علاوه بر این، باید روشن کرد که اسلام معیارهای مهمی را برای تشکیل زندگی خانوادگی مبتنی بر بنیادهای سالم و نیز ایجاد فضای معنوی، که کودک اولین تأثّرات شخصیت ساز را از آن فضا دریافت می دارد، در نظر گرفته است.
مقدمه: مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است.
کودکان در جریان اجتماعی شدن، عواطف مختلفی از قبیل مهر، محبت، فداکاری، گذشت، حسادت، کینه و خشم و… را در کنار والدین، خواهران و برادران خود تجربه می کند اعضای خانواده به حدی به هم وابسته اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده، به طور مستقیم بر زندگی سایر اعضای خانواده تاثیر می گذارد. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند.
به اعتقاد اکثر روانشناسان، تجارب سال های اولیه دوران کودکی که معمولاً در خانواده پی ریزی می شود، سازنده زیربنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است. هدف از تربیت دینی، حضور قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام) در متن زندگی دانش آموزان است.
ما با تعلیم مسائل دینی و با روش های مطلوب و خاص، می توانیم در دانش آموزان درک و شعور دینی ایجاد کنیم. اگر تلاش همه ما بر این باشد که از طریق روح حاکم بر تمامی برنامه های رسمی و غیررسمی (فوق برنامه و مکمل) تربیت، تزکیه و تادیب صورت گیرد و مفاهیم نظری به صورت «رفتار دینی» درآید، می توانیم ادعا کنیم که تربیت دینی تا حد زیادی تحقق پیدا کرده است.
آنچه با توجه به مقتضیات زمان در تربیت دینی باید مدنظر قرار گیرد، اصلاحات در روش های تربیت دینی است. مدیریت مراکز آموزش و پرورش ما با توجه به تفاوت های فردی در دانش آموزان، اصل زیبایی شناسی و ابزار هنر را به ویژه در غنی سازی، اوقات فراغت و فوق برنامه باید لحاظ کنند و در این مسیر عمدتاً به مراحل رشد کودکان و نوجوانان در گروه های سنی پیش از دبستان، دوره دبستان و دوره راهنمایی توجه داشته باشند و همچنین باید به اهمیت نقش خانواده در ایجاد معنویت و تربیت دینی کودکان توجه جدی شود و با ایجاد راهکارهای مختلف در خانوادهها زمینه رشد معنوی و تربیت دینی کودکان را فراهم کرد.
آموزش نظم و انضباط
فرزندی که از هنگام چشم گشودن به دنیا و شناخت خود، در کنار مظاهر زندگی خانوادگی، پدر و مادر را دیده است که نظم در مناسباتشان عامل برتر و مسلط و غالب محسوب می شده است معمولا جز به این مسیر نمی اندیشد او با تقلید در این مسیر گام می نهد و در مرحله بعد که تفکر به پشتیبانی از تقلید برمی خیزد، با خود می اندیشد که دلیل نظم چیست و به تبع آن، عواقب امور و نتایج پدیده های ناشی از نظم و بی نظم را با هم مقایسه می کند و به برتری یکی بر دیگری حکم می کند از این رو، نظم و انضباط امری آموزش پذیر است و اولین درس های عملی آن زمانی آموخته می شود که مسئولیت ها و کارهای شخصی کودک به او تعویض می شود و بر این امر نظارت و کنترل دقیق اعمال می شود.
دانش آموزی که هر بار وارد مدرسه می شود، اگر نداند که چه درسی را ابتدا و چه درسی را بعد از آن باید مرور کند، خود نوعی مقدمه و عامل زمینه ساز هرج و مرج خواهد بود. زیرا نظم، موجب می شود که دانش آموز در هر قدمی که بر می دارد، به نتیجه ای دست یابد و این امر، به ایجاد نوعی رضای خاطر منجر می شود و خود تمهیدی برای موفقیت ها در سطح عالی تر و برتر خواهد بود.
خانواده و اختلافات فرزندان
برخی از اختلافات فرزندان در خانواده، به تفاوت های برخورد والدین با فرزندان مربوط می شود یعنی والدین عدالت را در برخورد با فرزندان رعایت نمی کنند. انتظارات بیش از حد یکی از فرزندان و تأمین آنها از سوی والدین نیز می تواند برای سایر فرزندان مشکل آفرین باشد در مواردی هم تشویق یکی از فرزندان و محروم نمودن دیگری از طرف والدین، موجب ایجاد اختلاف میان فرزندان می شود.
دخالت های والدین برای حل اختلاف میان فرزندان، آنها را در حل مشکلشان به والدین وابسته می کند و خودشان ابتکار عمل مشکل را از دست می دهند. تفویض مسئولیت ها به صورت غیرعادلانه، خود به خود موجب اختلاف میان فرزندان می شود که نتیجه سیاست نامعقول تربیتی است.
راز بزرگ پیروزی والدین در تربیت فرزندان
در روایات ما شیوه قهر کردن کوتاه مدت با فرزندان بعد از تخلف، و نیز ابراز مهر فراوان و بوسیدن آنان توصیه شده است. اگر این دو با هم آمیخته شوند، موفق خواهیم بود. آن پدران و مادرانی که از ابراز مهر به دلبندهایشان پرهیز دارند، نمی توانند از شیوه قهر کردن استفاده کنند. پدری که از گریز فرزندانش از محیط خانه شکایت دارد. باید بداند که خانه اش کانونی سرد و بی رونق است. راه چاره او این است که کانون خانه را گرم کند.
مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم
یکی از عمده ترین علل به فساد افتادن شماری از دختران و پسران، همین است که مهر نمی بینند و تعبیر ”عزیزم“ را از پدر و مادر هرگز نمی شنوند، در حالی که سخت به شنیدن این تعبیرها مشتاق اند از از این رو، آنان به جایی می روند تا این کلمه را بشنوند. گروه های فساد از این حربه بسیار استفاده می کنند، و جوان و نوجوان مهر ندیده را به گمان هایی که گاه در ذهن تجربه ندیده اش می پروراند، در دام می اندازد.
بدیهی است که افراط و تفریط در همه جا محکوم است در همین وادی هم اگر به خاطر علاقه، دل کودک و نوجوان را سیراب از محبت کنند و هر خواستش را گردن نهند، فرداهایی که در جامعه می آید، به مشکل برخورد می کند. انتقاد پذیری در او می میرد و اگر بی مهری از جامعه دید، واکنش های کینه توزانه خواهد داشت.
تربیت دینی کودکان
در ارتباط با ” تربیت دینی“ و ” رشد اخلاقی“ کودکان، باید خود والدین عامل به واجبات و دوری کننده از محرمات باشند، با زبان ساده و کودکانه و به تدریج نگرش دینی مطلوب را در آنها بوجود آورند و توجه آنها را به جهان آفرینش و آفریننده عالم، جلب کنند. در طول زندگی انسان هیچ یک از نهادها، سازمان ها و عوامل اثرگذار بر انسان نمی تواند با خانواده و اثرگذاری آن بر کودک برابری کند.
والدین به اندازه قابلیت ها و شایستگی های خود می توانند محصول با ارزشی از جهات مختلف، به خصوص رشد دینی و تربیت اعتقادی به یادگار بگذارد. خداوند در قرآن کریم به پاس این ارزش و اهمیت، حقوق والدین را در کنار توحید و خداشناسی قرار داده است.(سوره اسراء آیه ۲۴)
با توجه به ارزش و قداست خانواده در می یابیم که خانه، اولین مدرسه تربیتی اخلاقی و دینی است و کودک به تدریج بر اساس مشاهدات روزمره، پایه های اخلاقی خود را پی ریزی می کند در محیط خانه، کودک تعالیم خوب و بد را فراگرفته، زیر بنای اخلاقی او شکل می گیرد.
کودک، همانند نهال تازه ای است که هر طور او را پرورش دهیم، همان گونه می شود خانه، پرورشگاه اطفال است، بنابراین اگر والدین و سایر اعضای خانواده، دارای روش صحیح و اخلاق نیک باشند، کودکان خوب و به دنبال آن، انسان های بزرگ، افراد متعهد و فعال تربیت شده و به جامعه تحویل داده می شود و بالعکس.
تربیت دینی کودکان تا شش سالگی محدود به ایجاد انس نسبت به مسائل دینی است به این معنی که کودک آن چه را که به طور منظم در محیط خانواده می بیند، نسبت به آن انس پیدا می کند و همین انس اولیه، زمینه را برای پدید آمدن عادت و انجام فرایض دینی در مراحل بعدی فراهم می آورد مشاهده آداب دینی و عبادات مذهبی، به ویژه نماز که در هر شبانه روز به طور منظم از طرف بزرگترها در محیط خانه انجام می شود، در ذهن و دوران کودک نقش می بندد.
منبع: پایگاه سازمان تبلیغات اسلامی