- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
روانشناسان معتقدند با توجه به زیانهاى متعدد روشهاى تنبیهى بهتر است هرگز از آنها به عنوان روش هاى تربیتى و اصلاحى استفاده نشود و به جاى آنها از روش هاى دیگر استفاده گردد، با این حال گاه ممکن است رفتار فرد چنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگرى به اصطلاح جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنها روش ممکن باشد، مثل زمانى که رفتار نامطلوب فرد سلامت و بقاى خود او یا افراد دیگرى را تهدید مىکند.
اگر به هر دلیل، لازم بود که تنبیه بکار گرفته شود باید آن را به طور موقتى و صرفاً به منظور کنترل رفتار مخرب بکار برد تا فرصت استفاده از روشهاى تغییر رفتار فراهم شود.(۱)
پایه تربیت دینى بر تشویق است اسلام با رویکرد تشویقى و ایجاد انگیزههاى درونى مىکوشد جامعه سالم تربیت کند چنانکه در قرآن کریم مىخوانیم: «و لا تستوى الحسنه و لا السیئه ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک و بینهُ عدوه کانهُ ولى حمیم(۲)؛ هرگز نیکى و بدى یکسان نیست همیشه بدى افراد را به بهترین نیکى پاسخ ده تا همان کس که با تو دشمنى دارد دوست تو گردد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) مىفرمایند: «ازجر المسى بثواب المحسن(۳)؛ خطاکار را به وسیله پاداش دادن به نیکوکار، تنبیه کن.» باز مىفرمایند:
«و لا یکونن المحسن و المسىء عندک بمنزله سواء فان فى ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدریبا لاهل الاساءه على الاساءه و الزم کلا منهم ما الزم نفسه؛ هرگز نباید نیکوکار و بدکار در پیشگاه تو یکسان باشند که همانا چنین حرکتى، نیکوکاران را در نیکى کردن بىرغبت نماید و تبهکاران را به بدکارى وادارد و، هر کدام از آنها بنا بر آنچه که خود انتخاب کردهاند برخورد نما.»
آداب تنبیه از نظر امام على(علیه السلام) با توجه به این که تنبیه امرى تبعى و عرضى است و نباید به صورت امرى اصلى در تربیت مورد استفاده قرار گیرد، لازم است حتىالمقدور از آن پرهیز شود و با تمهیداتى تلاش گردد که زمینه خطا و جرم کم شود و نه این که با دامن زدن به زمینه خطا و جرم، میدان تنبیه و مجازات را گسترده نمود.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر او را متوجه این امر تربیتى نموده و او را فرمان داده است که با تأمین کافى کارکنانش زمینه خطا و جرم را بکاهد و فقط در صورتى به تنبیه و مجازات دست یازد که چارهاى جز آن نباشد و شخص خطاکار و مجرم، در عین تأمین کافى دست به خیانت گشوده باشد.
امام(علیه السلام) به مالک اشتر چنین مىنویسد: «ثم اسبغ علیهم الارزاق، فان ذلک قوه لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ایدیهم و حجه علیهم ان خالفوا امرک او ثلموا امانتک … فان احد منهم بسط یده الى خیانه اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک، اکتفیت بذلک شاهدا، فبسطت علیه العقوبه فى بدنه و اخذته بما اصاب من علمه، ثم نصبته بمقام المذله و وسمته بالخیانه و قلدته عار التهمه؛(۴)
پس روزى آنان را فراخ دار، که فراخى روزى نیروىشان دهد تا در پى اصلاح خود برآیند و بىنیازیشان بود تا دست به مالى که در اختیار دارند نگشایند و حجتى بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند یا در امانتت خیانت ورزیدند…
پس اگر یکى از آنان دست به خیانتى گشود و گزارش مأموران مخفى تو بر آن خیانت همداستان بود، بدین گواه بسنده کن و کیفر او را با تنبیه بدنى بدو برسان و آنچه به دست آورده بستان. سپس او را خوار بدار و خیانتکار شمار و طوق بدنامى در گردنش درآر.»
حکمت تنبیه نمودن در تنبیه هدف بیدارى، هشیارى و بازدارندگى است بنابراین آنچه در تنبیه اعمال مى شود باید متوجه خلاف و جرم باشد به گونهاى که وسیلهاى گردد براى جدایى شخص از اشتباه و گناه. پس لازم است تنبیه به کردار و رفتار و صفت شخص تعلق گیرد نه شخصیت انسانى و حقیقت وجود او. امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: «انا للَّه سبحانه قد وضع العقاب على معاصیه ذیاه لعباده عن نقمته(۵)؛ همانا خداى سبحان، کیفر را بر معاصى خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد.»
در این صورت ضرورت دارد که تنبیه چنان از ظرافتهاى تربیتى برخوردار باشد که به صورت عامل بیدارکننده و بازدارنده از بدى عمل نماید و چه بسا این هدف تنها با ندامت صورت گیرد و لذا در صورت احساس پشیمانى نباید شخص را به یاد اشتباه و گناهش انداخت و به تکرار عذرخواهى واداشت چنانکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است: «اعاده الاعتذار تذکیر بالذنب؛(۶) تکرار نمودن عذرخواهى، به یاد گناه انداختن است.»
اندازه تنبیه نمودن تنبیه باید کاملاً سنجیده و حساب شده و دقیق باشد و به هیچ وجه از حد و مرز لازم فراتر نرود، زیرا عملى طبیبانه است و هر گونه نسنجیدگى و بىدقتى در آن فاجعه بار است. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در سخنى به این امر توجه داده و یادآور شده است که چنانچه تنبیه سنجیده و حساب شده و دقیق نباشد، نه تنها تأثیرگذار نخواهد بود بلکه موجبات گستاخى و لجاجت را فراهم مى سازد: «الافراط فى الملامه یشب نار اللجاجه؛(۷) زیاده روى در سرزنش کردن، میزان لجاجت را افزون تر مى کند.»
تنبیه از آسان به سخت باید دقت شود که در صورت به نتیجه رسیدن تنبیه با اقدامات نرم و لطیف، به هیچ وجه نباید به سوى اقدامات سخت و شدید رفت. امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: «رب جرم اغنى عن الاعتذار عن الاقرار به؛(۸) بسا گناهى که اقرار به آن، از عذرخواهى از آن بىنیاز سازد.» پس گاهى صرف پیشمانى و اقرار به نادانى، تنبیه شمرده مىشود و نباید گامى بیشتر در جهت تنبیه شخص برداشته شود.
این لطافتها در امر تنبیه با توجه به فلسفه تنبیه است و اگر تنبیه جز این گونه دیده شود به امرى خلاف فلسفه خود تبدیل مىگردد، زیرا هدف، بیدارى و هشیارى و بازدارندگى است، چنان که شخص متنبه شده، چنان است که گویا خطا نکرده است و باید این گونه دیده شود. در سخنى دیگر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) مىخوانیم: «ما اذنب من اعتذر؛(۹) کسى که عذر خواهد، گویا اصلاً گناه نکرده است.»
بنابراین در تنبیه پیوسته باید فلسفه تنبیه مدنظر باشد و از آن غفلت صورت نگیرد و به هیچ وجه نباید تنبیه به سوى تشفى خاطر و ارضاى خود و یا انتقامگیرى سوق داده شود. زیرا تنبیه زمانى واجد فلسفه خویش است که از سر محبت و شفقت باشد، نه از سر قساوت و خشونت.
از امیرالمؤمنان على(علیه السلام) چنین روایت شده است: «اضرب خادمک اذا عصى اللَّه، و اعف عنه اذا عصاک؛(۱۰) اگر خدمتگزارت خدا را نافرمانى کرد، او را تنبیه کن، ولى اگر شخص تو را نافرمانى کرد، او را ببخش.»
این مجموعه آداب در تنبیه، زمانى به درستى به بار مىنشیند که شخص خطاکار خود را مستحق تنبیه بداند و هشدار بیرونى با بیدارى درونى توأم شود. به عبارت دیگر؛ اولاً تنبیه براى فرد توجیه شود و ثانیاً او خودش را مستحق تنبیه بداند همه عوامل تنبیه در اسلام در مسیر هدف بزرگتر است و تنبیه کردن زمینهاى است براى شکوفا شدن استعدادهاى انسان و رسیدن به کمال مطلق. اکنون نکاتى را که باید در تنبیه کردن مورد توجه قرار گیرد به گونهاى فشرده مرور مىکنیم:
۱- باید بلافاصله بعد از عمل نامطلوب تنبیه کرد.
۲- زمانى که فردى را تنبیه مىکنیم همزمان او را مورد دلسوزى قرار ندهیم.
۳- تنبیه باید توأم با توضیح باشد تا فرد تنبیه شونده دلیل آن را بداند.
۴- شدت و مقدار تنبیه باید متناسب با عمل نامطلوب باشد،
۵ – اگر عمل نامطلوب است و باید تنبیه شود، لازم است مرتب آن عمل را تنبیه کرد نه این که به صورت متناوب و گهگاهى، زیرا این گونه تنبیه کردن باعث ادامه رفتار نامطلوب مىشود.
۶- تنبیه نباید عاملى براى جلب توجه باشد. در تنبیه کردن باید محیط، کنترل شود تا همه افراد رفتارى را نامطلوب بدانند نه این که رفتارى را عدهاى تنبیه و برخى تشویق کنند. پدر تنبیه کند و مادر تشویق یا معلم رفتارى را تنبیه کند و والدین همان رفتار را تقویت کنند این عامل باعث تضاد ارزشها مىشود و نمىتوان به سادگى آن را کاهش داد.
۷- از تهدیدهاى غیر عملى خوددارى کنیم؛ زیرا فرد به زودى متوجه مىشود که این عمل، تنبیه به دنبال ندارد.(۱۱)
پىنوشتها
۱- تغییر رفتار و رفتار درمانى، ص۳۴۴؛
۲- فصلت، آیه ۳۴؛
۳- ابن ابىالحدید، ج۱۷، ص۴۱۰؛
۴- نهجالبلاغه، نامه ۴۳؛
۵- شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۱۷؛
۶- همان، ج۱، ص۳۷۴؛
۷- همان، ص۴۳؛
۸- شرح غررالحکم، ج۴، ص۷۴؛
۹- همان، ج۶، ص۵۹؛
۱۰- همان، ج۲، ص۱۹۴؛
۱۱- بررسى رفتار در روانشناسى تربیتى، ص۱۱۶ – ۱۱۷؛
منبع: پیام زن؛ شماره ۱۹۹؛ نویسنده: مهرنوش اکبرى