- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
آگاهی از معارف دینی و علوم بشری در راستای هدایت تشریعی، احیاء تفکر اسلامی و فرهنگ غنی شیعه به منظور اداره امور مسلمین در ابعاد فردی و اجتماعی، لازمه امامت است. حضور علمی امام صادق ـ علیه السلام ـ در عصر خود و بی نقص بودن نظریات ایشان و آشکار نمودن علم خود حاکی از آن است که سایر امامان به اندازه ایشان فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند تا فرهنگ ناب اسلام را تبیین نمایند. بی شک اقدامات علمی امام در حیات ارزشمندش مرهون وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ در راستای اعتلای فرهنگی شیعه می باشد.
در زمان حیات امام ششم فشار و اختناق نسبت به شیعیان به دلیل درگیری بر سر قدرت بین دو قطب امویان و عباسیان کمتر از دوران سایر ائمه بود. از طرف دیگر عباسیان به دلیل استفاده از شعار “الرضا من آل محمد” در قیام خود، ابتدا و بالاجبار موضع متعادل تری نسبت به دوران امامان بعدی داشتند.
حرکت فرهنگی و علمی امام در عصر جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان شکل گرفت. در این زمان عطش شدیدی از سوی مسلمین برای یادگیری و علم آموزی مشاهده می شد و علت آن علاوه بر تعالیم متعالی اسلام درباره علم آموزی، حضور تازه مسلمانانی بود که دارای سابقه ای درخشان و تمدنی کهن و پربار بودند؛ لذا امام صادق(ع) با توجه به شرائط ملحوظ و وجود بستر مناسب فکری و فرهنگی و آمادگی جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظیم علمی و فرهنگی حضرت باقر العلوم بود، و دانشگاه بزرگ جعفری را تأسیس کرد. از جمله علومی که امام تدریس کردند؛ فقه: حدیث، تفسیر، اخلاق، هیأت، جغرافیا، سیاست، اقتصاد، علوم فلکی، طب، کیمیا، ریاضیات، جبر، فیزیک، نور، اتم و تاریخ بود.
بی شک عمده ترین نقش امام در گسترش علوم را می توان پرورش شاگردان متخصص دانست که هر کدام از آنان با استدلال های نوین، خصم خود را به زانو در می آوردند. در مکتب امام صادق ـ علیه السلام ـ و دانشگاه بزرگ جعفری شاگردان بسیاری به کسب علم و فضیلت می پرداختند که برخی از مورخان عدد آن ها را (۴۰۰۰) نوشته اند.
دانشمندانی از این دانشگاه در رشته های فقه، تفسیر، تاریخ ادیان، کلام و سایر علوم آن عصر برخاسته اند. تخصص در مکتب امام صادق ـ علیه السلام ـ رعایت می شد؛ مثلا حمران به اعین در علم قرائت قرآن، ابان بن تغلب در علم عربیت، زراره در فقه، مومن طاق در کلام الهی، طیار در جبر و اختیار، هشام بن سالم در توحید و هشام بن الحکم در امامت، تبحر و تخصص کامل یافته بودند و هرگاه شخصی در یکی از رشته های علوم آن زمان سوالی مطرح می کرد، چه بسا امام پاسخ او را به یکی از شاگردان خود که در آن رشته مهارت داشت واگذار می فرمود. به هر حال، در میان این شاگردان، هشام بن حکم سرآمد شاگردان مکتب جعفری بود. با این که جوان بود امام ـ علیه السلام ـ او را بر دیگران مقدم می داشت و درباره علت احترامش می فرمود: “هشام به دل و زبان و دستش ما را یاری می کند. ” هشام چنان در علم کلام و عقاید مذهبی ورزیده بود که مطالب را به شیوه ای جدید و بی سابقه بیان می کرد و در اثبات خداوند جهان و صفات جلال و جمال او استدلال های نوین بکار می برد. به دیگر سخن، هشام از لحاظ استدلال و منطق روشی تازه برگزیده بود. در مناظره و مجادله و بحث آزاد بی نظیر بود. دانشمندان و متخصصان این فن او را به استادی قبول داشتند و از مناظره با او بیمناک بودند. یحیی بن خالد برمکی، وزیر هارون الرشید مجالس بحث آزاد و مناظره در مسائل کلامی تشکیل می داد که ریاست آن را هشام بر عهده داشت. گاهی اتفاق می افتاد دانشمندی بنام، که هشام را ندیده بود در مناظره ای شکست می خورد و از شکست خود حدس می زد که طرف مناظره او هشام بن الحکم است. [۱]
سخن از نقش امام صادق ـ علیه السلام ـ در علوم و تمدن اسلام بلکه جهان را نمی توان در چند صفحه بیان کرد. اما همین قدر که بدانیم حضرت چهار هزار شاگرد در رشته های گوناگون تربیت کرده و بسیاری از ایشان در رشته های خود سرآمد روزگار بوده اند و در سرتاسر ممالک اسلامی و غیر اسلامی پراکنده شدند؛ پی به نقش حیاتی امام در علوم و تمدن جهان می بریم و تصدیق خواهیم کرد روایتی را که بیان می دارد، هیچ علم صحیحی به وجود نخواهد آمد مگر آن که خواستگاهش اهلبیت ـ علیهم السلام ـ باشد.
پی نوشت:
[۱] صفائی، احمد؛ هشام بن الحکم، دفتر نشر آق؛ ۱۳۵۹؛ پیشگفتار، چاپ دوم.