- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نهاد خانواده و عوامل مؤثر در تربیت و استحکام آن از مباحثی است که در آموزههای دینی مورد توجه جدی قرار گرفته است. در متون دینی توصیههای اخلاقی و اعتقادی و عبادی زیادی وجود دارد که التزام به آنها باعث تقویت و تربیت و استحکام خانواده میشود. نویسنده در این نوشتار تلاش کرده است تا آموزههای یاد شده را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و هدف این پژوهش نیز دستیابی به این آموزهها میباشد. از این رو، در آغاز نگاهی گذرا به جایگاه عبادت و اعتقادات در خانواده پرداخته و پس از آن ضمن برشمردن نمودهای اعتقادات و اعمال عبادی به تبیین نقش هر کدام میپردازیم. روش نویسنده در بررسی خود، اسنادی بوده و با مراجعه به متون اصلی آموزههای اسلام به تبیین مسئله پرداخته است.
مقدمه
در رابطه با عوامل تأثیرگذار در استحکام، تقویت و تربیت خانواده این سؤال مطرح است که التزام به آموزههای اعتقادی و عبادی چه نقشی در تقویت بنیانهای خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند. برای هر فرد مسلمان و معتقد روشن است که پرستش و ارتباط معنوی با خالق متعال، جوششی است از اعماق وجود انسان که شعاع نورش، زندگی و اجتماع را نورانی مینماید و به زندگی معنا و مفهومی صحیح میدهد.
خاستگاه پرستش فطرت پاک و بیآلایش و جوهره ی ذاتی و حقیقی انسان بوده که اگر به صورت صحیح راهبری شود، انسان را به اهداف بلندش که همانا سعادت است، متصل میسازد. به همین سبب ترویج عبادت و اشاعه ی سنت ارزشمند نیایش به درگاه حضرت حق، سرلوحه ی تعالیم همه ی انبیاء بوده است.
تعالیم و آموزههای اسلام در حوزه ی عبادت و نیایش، به دو بخش کلی تقسیم میشود که البته میان این دو ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. نخستین بخش این تعالیم را اعتقاد و ایمان به خداوند، پیامبران، امامان معصوم و جهان آخرت تشکیل میدهد. التزام عملی به اعمال و رفتارهای دینی، معنوی و عبادی که از طریق وحی و یا از طریق اولیای خدا رسیده، بخش دیگری از تعالیم و آموزههای اسلام را شامل میشود.
در نوشتار حاضر، در صدد هستیم تا به جایگاه و نقش آموزههای عبادی و معنوی و اعتقادی در رابطه با خانواده و فرزندان بپردازیم و با تحلیل و تفسیر آموزههای مربوط به نقش آنها در تربیت، تقویت و استحکام خانواده مبادرت ورزیم. روش ما در این پژوهش، تحلیلی و اسنادی خواهد بود.
الف) نقش باورهای اعتقادی در تحکیم خانواده
برخورداری همسران از باورهای دینی و اعتقادی در تحکیم خانواده تأثیر اساسی دارد. بیگانگی و بیتوجهی آنها به اعتقادات و باورهای مذهبی، باعث مشکلات جدی در زندگی خواهد شد. قرآن کریم میفرماید: هر کس از یاد و ذکر من رویگردان شود در زندگی سختی قرار خواهد گرفت.(طه: ۱۲۴) پر واضح است که ذکر و یاد خداوند، از باور و اعتقاد درونی به خالق هستی و ایمان به توحید برمی خیزد. قرار گرفتن در زندگی سخت و ناگوار میتواند به دلیل حرص، ترس و اضطراب حاصل از این رویگردانی باشد.(۱)
رویگردانی از باورهای دینی و اعتقادی، آرامش و لذت را از زندگی میستاند و موجب حیرت و سرگردانی و احساس پوچی میشود. ممکن است علی رغم امکانات مادی و رفاهی خوبی که دارد، اما زندگی آرام و مطمئنی نداشته باشد.
در رابطه با تأثیر باورهای دینی بر آرامش روان علاوه بر آموزههای دینی، پژوهشهای روان شناختی متعددی انجام گرفته که در ادامه ی بحث به آنها خواهیم پرداخت؛ در این قسمت از بحث فقط به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم.
شریل و لارسون(۲) در پژوهشهای متعددی که روی افراد بیمار انجام دادند، دریافتند که اعتقادات مذهبی و باور به خداوند در بهبودی سریع تر ناراحتیها دخالت دارد و بهبودی در افراد مذهبی به مراتب سریع تر و موفق تر از افرادی است که اعتقادی به خداوند ندارند. همچنین آقای پیترسون(۳) در مقاله ی خود با عنوان «جایگاه ایمان مذهبی در بهداشت روانی» نتیجه میگیرد که ایمان به خداوند و باور مذهبی در دورههای دشوار و تحمل ناپذیر از جمله در گرفتاری بدنی و روحی، به انسان آرامش میدهد.(۴)
نمودهای باورهای دینی
باورها و اعتقادات دینی نمودهای مختلفی دارد که البته در طول یکدیگر هستند. این نمودها عبارت اند از:
۱- اعتقاد به خداوند
دین و باورهای دینی با ارائه یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، و نیز ارائه پاسخهای مشخص و قانع کنندهای برای پرسشهای وجود مانند این که از کجا آمده ام و به کجا میروم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار میگذارد و خلأ زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظه ی آن برطرف میکند.
سلامت بخش ترین جنبه ی دین، توانایی آن در فروکاستن از نگرانیها و تشویشها از طریق اعطای این اندیشه که یک احساس کنترل براین دنیای مادی دارد و در سایه قدرت خداوند، میتواند بر مشکلات فایق شود. قدرتی که برترین قدرتها و صاحب اراده و اختیار است. این باور همان اعتقاد به خدای یگانه است که مهم ترین باور دینی به حساب میآید.
توحید و خداپرستی موجب میشود نگرش فرد به همه ی هستی و زندگی انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام، وحدت رویه و آرامش عمل کند. باور به خدا، همه ی رفتارها و زندگی خانوادگی را به سوی کسب رضایت خداوند، سوق میدهد. فردی که خدا را ناظر و همراه خود و حتی از رگ گردن به خود نزدیک تر میبیند، تلاش میکند در برخورد با اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت او را جلب نماید.
توجه به عدالت خداوند و اینکه هیچ گونه ظلمی را روا نمیدارد و حق هیچ موجودی را ضایع نمیکند، زمینه ی شناختی دیگری برای مهار رفتاری اعضای خانواده است. هر چه این حالت قوی تر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود، و چنین افرادی به ناظر و داور بیرونی برای حل مشکلات خود نیاز نخواهند داشت. توجه به صفحات خداوند، از جمله رحمت و مهربانی گسترده، توانایی نامحدود، حمایت از مخلوقات خود از جمله انسان و کفایت آنها، نیز آثار مثبت بر زندگی فرد و جنبههای خانوادگی او بر جای میگذارد.
عطوفت و رحمت اعضای خانواده نسبت به هم که شعبهای از تجلی رحمت خداوند است،(۵) زمینه ی پیشگیری و حل بسیاری از مشکلات است.(۶) توکل برخداوند، یعنی اعتماد و تکیه بر قدرت او در همه ی امور زندگی، از آثار ایمان به خداست. گاهی سستی اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل برموقعیتها موجب میشود فرد نتواند از روشهای مقدور برای حل مشکل بهره برداری مناسب کند. توکل بر خدا باعث تقویت ارده و تأثیر کمتر عوامل مخل روانی شده و فرد را در کوشش برای حل مسائل زندگی و رسیدن به تعادل و سازگاری، تواناتر میکند.(۷)
خانوادهها در طول زندگی، با مشکلات متعددی روبه رو میشوند که برخی اقتصادی اند، مانند در آمد کم، ورشکستگی یا دزدیده شدن اموال و بیکاری، برخی به سلامت اعضا مربوط میشوند، مانند بیماری، معلولیت و مرگ، و برخی به روابط و مشکلات باز میگردد. در چنین شرایطی توکل بر خدا، به تقویت اراده اعضای خانواده و کوشش بیشتر آنها کمک میکند. افزون بر این، در بن بستها و شرایطی که به ظاهر همه ی اسباب و نشانههای مادی از عدم حل مشکل حکایت میکند، توکل بر خدا روزنه ی امیدی در برابر افراد میگشاید و گاه مشکلات را از راههایی که افراد گمان نمیبرند، حل میکند.
پژوهشهای تجربی نیز که درباره ی رابطه ی توکل و حرمت خود(۸)(عزت نفس) انجام شده مؤید این مطلب است. در تحقیقی که توسط محمد صادق شجاعی درباره ی رابطه ی توکل و حرمت خود انجام گرفت، این نتیجه حاصل شده که کسانی که بر خداوند توکل دارند، از حرمت خود(عزت نفس) بالایی برخوردار بوده و در زندگی احساس نیرومندی و کارآمدی میکنند. اینها در مشکلات زندگی مقاوم بوده و با ارادهای قوی که در سایه ی اعتماد به خداوند به دست آورده اند، برمشکلات غلبه میکنند.(۹)
اگر نگاهی به زندگی اولیای خدا و پیامبران و همچنین افراد موفق داشته باشیم متوجه خواهیم شد که در سایه ی توکل به خدا و حرمت خود بوده است. حضرت شعیب (علیه السلام)، علت توفیق و موفقیت خود را در مقابل مشکلات و تهدیدهای مشرکین این گونه بیان میکند: توفیق، من فقط از خداست. به او توکل کردم و به سوی او باز میگردم.(هود: ۸۸) نکته ی مهم در خانواده، توصیه ی متقابل افراد به توکل است که این نکته برای زنان بیشتر اهمیت دارد و مثبت تر ارزیابی شده است؛(۱۰) زیرا مسئولیت اصلی حل بیشتر مشکلات به ویژه اقتصادی بر عهده مرد است و تقویت روحیه ی او از جانب دیگران، اهمیتی ویژه دارد.
از آثار ایمان به خدا، تسلیم و رضا به مقدرات الهی است. پدیدآیی این حالت مبتنی بر فراهم شدن زمینههای شناختی و عاطفی است. فرد باید باور داشته باشد که همه ی رویدادهای جهان منوط به اذن خداوند و توانی است که او به اسباب و علل افاضه میکند.(کهف: ۳۹)؛ اسراء: ۲۰) به علاوه، خداوند نه تنها نسبت به مصالح انسانها آگاه تر است، بلکه خیرخواه تر و سعادت طلب تر از خود آنها نسبت به خودشان است؛(۱۱)
بنابراین؛ همه ی حوادث در جهت خیر و صلاح انسانها روی میدهد. حالت رضایت به رضای الهی موجب میشود اعضای خانواده مشکلات را در زندگی، مثبت و تکامل بخش تلقی کنند و زمینه ی سازگاری با چنین حوادث بازگشتناپذیری را فراهم کرده و اختلافات ناشی از این حوادث را آسان تر حل کنند. در همین رابطه پژوهشهای متعدد، تأثیر باورهای دینی بر رضایت مندی از ازدواج را تأیید کرده است. تحقیقات دیگر، دین را مهم ترین عامل ثبات و پایداری ازدواج اعلام کرده است.(۱۲)
در پژوهشی که توسط مجتبی حیدری در سال ۱۳۸۳انجام گردید این نتیجه به دست آمد که بین دینداری و رضامندی خانوادگی، رابطه ی زیادی است. هر مقدار نگرش دینی افراد قوی تر باشد، رضایت از زندگی آنان افزایش مییابد. یعنی هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم تر باشد، زندگی زناشویی از ثبات بیشتری برخوردار بوده و آرامش بیشتری در خانواده حاکم خواهد بود.(۱۳)
هانت(۱۴)(۱۹۷۸) پس از بررسی سازگاری زناشویی زوجها اعلام کرد، مذهب و باورهای مذهبی، با سازگاری زناشویی و سازگاری و رضامندی از زندگی ارتباط دارد و این افراد سازگاری و رضایت بیشتری از زندگی دارند.(۱۵)
۲-اعتقاد به رسالت و امامت
دومین باور دینی که رکن دین داری به شمار میرود، اعتقاد به رسالت انسانهایی از سوی خداوند است که به عنوان انبیای الهی در تاریخ شناخته شده اند. وصایت و جانشینی انبیا که در مذهب شیعه به «امامت» معروف است نیز در راستای تکمیل رسالت انبیاست.(۱۶)
در زندگی انسان، نقش باور به اصل نبوت و امامت به دو بعد، باز میگردد: اولین بعد، آموزش امور دینی به ویژه زندگی بر اساس اصول دینی است. راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر و جانشینان ایشان است، به گونهای که حتی استفاده ی صحیح از کلام خداوند نیز مبتنی بر شناخت و درک سخنان اولیای دین (علیهم السلام) است. دومین بعد در رابطه با اعتقاد به رسالت و امامت، نقش الگودهی آنان است.
اصل همانندسازی که در ضمن تقلید و الگوگیری از کودکی در انسان وجود دارد، عامل اساسی یادگیری است، به گونهای که برای کودکان تقلید از الگوهای شایسته، هنگام حل مشکل یا در رویارویی با محیط اطراف، تأثیر بسیار مثبتی دارد.(۱۷) افزون بر این، از میان شیوههای متعدد یادگیری، مشاهده ی الگو مؤثرترین و پایاترین روش هاست. در زمینه ی چگونگی روابط اعضای خانواده و نوع رفتارها نیز پیروی و همانندسازی با انسانهایی که تعالیم دین به طور کامل در آنها تجلی یافته، ضروری است.
از آنجا که افراد برای یادگیری شیوه ی رفتار و برخورد مناسب در خانواده، به نمونههای عینی رفتاری در همه ی ابعاد زندگی نیازمند هستند، خواه ناخواه به سوی چنین الگوهایی کشیده میشوند؛ از این رو ارائه ی نمونههای مناسب، برای کارایی بهتر افراد و خانوادهها و رویارویی با مسائل زندگی، سودمند خواهد بود.
در این باره، قرآن افرادی را که به دنبال کمال معنوی هستند، دعوت میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را الگویی نیکو در زندگی در نظر گیرند.(۱۸) همچنین در این جهت، رفتار اولیای دین (علیهم السلام) از اولین تا آخرین مرحله ی زندگی خانوادگی درس آموز است؛ مانند: گزینش همسر، مهریه و جهیزیه، مراسم ازدواج، آداب معاشرت در همه ی ابعاد، روش برخورد با فرزندان؛ همچنین برخورد با والدین الگوی قابل اعتماد و کاملی است.
۳- اعتقاد به زندگی پس از مرگ
سومین باور مهم دینی که میتواند در زندگی انسانها نقش بسزایی ایفا کند، اعتقاد به زندگی پس از مرگ، حساب رسی اعمال در روز قیامت، و پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهایشان است. هر چند اعتقاد به معاد بر همه ی ابعاد زندگی انسانها تأثیرگذار است، در اینجا بیشتر بر جنبههای خانوادگی تأکید میشود. امروزه علی رغم پیشرفتهای علمی و کاهش مشکلات زندگی، اضطرابها و نگرانیها رو به فزونی است. بخشی از این مشکلات بر اثر احساس بیهدفی و پوچی در زندگی است.(۱۹)
باور نداشتن به زندگی پس از مرگ نیز این مشکل را بیشتر میکند. این امر برخانواده نیز اثر نامطلوب گذاشته است. در خانوادهای که تقید به اعتقادات نیست، به علت بیتوجهی به اهداف متعالی، به کارکردهای محدود زندگی خانوادگی اکتفا شده و خانوادهها بر اثر بیهدفی به راحتی به جدایی و انحلال کشیده میشوند.
اعتقاد به زندگی پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پایداری میکند که موجب پیوند بیشتر اعضای خانواده میشود؛(۲۰) از این رو، در خانوادههای برخوردار از این باور با وجود مشکلات شدید، مانند معلولیت ها، افراد سالهای طولانی از یکدیگر حمایت عاطفی کرده و احساسی رضایت بخش از زندگی دارند.
اثر دوم باور به معاد، ایجاد انگیزه در افراد و تشویق آنهاست. در کلمات اولیای دین(علیهم السلام) به پاداشها و نعمتهای اخروی اشاره شده که در ازای انجام وظایف خانوادگی به فرد داده میشود. توجه به این نعمتها و آسایش در زندگی اخروی، افراد را برمی انگیزد که رفتارهای خود را در جهت کسب این نعمت ها، سوق دهند؛ برای نمونه، آیاتی از قبیل آیات ذیل، شوق افراد را در انجام وظایف بسیار تقویت میکند:
«شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید. سینیهایی از طلا و جامهایی در برابر آنها میگردانند و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتی است که به خاطر اعمالی که انجام میدادید، وارث آن شده اید».(زخرف: ۷۰ــ۷۲)
اثر سوم باور به معاد که بیارتباط با اثر دوم نیست، نقش آن در مقابله ی مناسب با مشکلات است. خانوادهای که به فقدان عزیزی یا معلولیت گسترده یا مشکلات بسیار شدید اقتصادی دچار میشود، کمتر چیزی مانند باور به معاد میتواند او را تسکین دهد. اساساً برخی مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداشهای زندگی اخروی میتوانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارنده ی آن است. بسیاری از مشکلات خانواده به عدم مهار رفتارهایی باز میگردد که افراد را به تعدی به حقوق یکدیگر، تحمیل به دیگران و پرخاشگریها میکشاند. باور به معاد و یادآوری عواقب بد تعدی به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیت ها، افراد را تا حدی از رفتارهای نامناسب باز میدارد.
برای نمونه، یکی از آثار بدخلقی در خانواده فشار روحی در عالم برزخ است، به گونهای که حتی اگر فرد در ابعاد دیگر زندگی به وظایف خود عمل کند، ولی در خانواده رفتار نامناسب بروز دهد، در عالم برزخ دچار فشار و سختی شدید میشود.(۲۱) همچنین در کلمات اولیای دین(علیهم السلام) به عواقب بدرفتاری با همسر اشاره شده است(۲۲) که توجه فرد به این عواقب ناخوشایند در زندگی اخروی، میتواند او را تا حدی از رفتار نامناسب باز دارد.(۲۳)
ب) نقش اعمال عبادی در تحکیم خانواده
علاوه بر تأثیر باورهای دینی و اعتقادات مذهبی برتحکیم خانواده، اعمال عبادی که جنبه ی عملی و ذکری دارند نیز تأثیر فراوانی در تحکیم خانواده دارد. در این قسمت از بحث به نمونههایی از اعمال عبادی و کارکرد آنها میپردازیم و در آخر هر بحث به نمونههایی از تحقیقات تجربی و میدانی نیز اشارهای خواهیم داشت.
ادامه دارد…