- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ایرانیان قبل از زرتشت پیرو دینی بودند که از آن تعبیر به آیین مجوس میشد. بعدها شخصی به نام «زرتشت» در میان مجوس قیام کرده و به اصلاح آیین مجوس پرداخت.آیین زرتشت داری عقاید و احکامی است که با عقاید ادیان ابراهیمی درتضاد است. در این نوشته به نقد برخی از این عقاید و همچنین احکام عملی این آیین اشاراتی شده است.
مؤلف تاج العروس میگوید: «مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوشهای کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فرا خواند. به طوری که بعضیها گمان کردهاند، او «زردشت» فارسی نیست. زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است»(۱)
طبق بیان فوق زردشت مصلحی بوده که در میان مجوس ظهور کرده و آیین زردشت در ادامه و طول آیین مجوس و از شاخههای آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوس شده است و امروزه از آن تعبیر به دین زردشتی میشود. این دین سرنوشتی پر فراز و نشیب دارد و چون زمانی به شدت مورد حمایت حکومت ساسانی بود، گسترش فراوانی یافت، اما بعد از سقوط این دولت و ورود اسلام به ایران، ناگهان فرو ریخت و آثار کتبی و ماندگار چندانی از خود به جا نگذاشت و آنچه از این آیین به جا مانده، بسیار پراکنده و مبهم و گاهی نامفهوم است با این همه میتوان انتقادهای کلی بر این آیین را در موارد زیر خلاصه کرد.
۱. انحراف از توحید:
هر چند آیین زرتشت را میتوان اصالتاً دینی توحیدی نامید، اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانهپرستی بر این آیین غلبه کرد و «اندیشه توحید که زردشت تعلیم میداد نیز دستخوش تغییراتی گردید».(۲) و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد که هر کدام به نوعی دعوی خالقیت داشتند. با استقلالی که اهریمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانهپرستی، شایسته مؤمنین زرتشت میشد. زرتشتیان گمان میکردند با استناد بدیها و شرور به اهریمن به تنزیه و تقدیس اهورامزدا پرداختهاند، ولی نمیدانستند که این اعتقاد آنان را به شرک نزدیک میکند.
گذشته از انتقادها و ایرادات فلسفی بر وجود دو خالق مستقل، تفکیک بین مخلوقات این دو خالق نیز چندان ممکن نیست و شروری را که عدم مطلق یا عدم نسبی هستند، نمیتوان مخلوق دانست در واقع آیین زردشت با این ثنویت که دچار آن شده در تبیین و توضیح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمیتواند تبیینی روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از کجا آمدهایم، پاسخ روشن و مستدل بدهد.
۲. تقدیس آتش:
یکی از نشانههای زرتشتیان، تقدیس آتش است و در ایران قبل از اسلام آتشکدههای فراوانی وجود داشت که آثار برخی از آنان تاکنون نیز باقی مانده است، هر چند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر میکنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش، باعث شده که عدهای آنان را آتشپرست بنامند.(۳)
۳. ازدواج با محارم:
یکی دیگر از خصوصیاتی که در بیشتر کتابها به زرتشتیان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (یعنی خواهر، مادر و دختر) است و در تاریخ نیز به این امر اشاره شده است که برخی از پادشاهان و بزرگان زرتشتی با محارم خود ازدواج کردهاند.
«در کتابی که آن را به «نیک شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشینروان نسبت دادهاند و شرحی از معراج روح است، چنین آمده است که در آسمان دوم روانهای کسانی را دیده است که «خویتک دس» (ازدواج با محارم) کرده بودند و تا جاویدان آمرزیده شده بودند و در دورترین جاهای دوزخ، روان زنی را گرفتار عذاب جاودانی دیده، زیرا که «خویتک دس» را بهم زده است…».(۴)
هرچند این عمل یعنی ازدواج با محارم در اصل دین مجوس و آیین اصلاحی زرتشت، وجود نداشت، ولی بعدها به اسم دین چنان شهرت یافته که آن را جزو ارکان آیین زرتشت به حساب آوردهاند، چنان که یعقوبی میگوید: «ایرانیان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج میکردند و این کار را نوعی صله رحم و عبادت میدانستند».(۵)
۴. دفن نکردن مردگان:
زرتشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند آنان میگویند: روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ میماند، همچنین آنان به صراط، میزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند.(۶) با این همه مانند مؤمنین به سایر ادیان الهی مردگان خود را دفن نمیکنند، بلکه اجساد مردگان خویش را در درون دخمه یا برج خاموشان، قرار میدهند، تا خوراک پرندگان گوشتخوار شوند.(۷) این عمل که یکی از نشانههای بارز زرتشتیان است به دلیل افراط در تقدیس خاک و آب و آتش، به وجود آمده است آنان به گمان این که دفن مردگان موجب آلودگی خاک میشود از دفن آنها خودداری میکنند و بر ناکارآمدی دین خود در ارایه برنامه صحیح زندگانی، صحّه میگذارند.
۵. حمایت از نظام طبقاتی:
یکی دیگر از مشخصات آیین زرتشتی حمایت از نظام طبقاتی میباشد. در دوره ساسانیان که دین زرتشتی دین رسمی و مورد حمایت دولت بود، مردم به طبقات مختلفی تقسیم شده بودند که هیچ یک نمیتوانست از طبقه خود به طبقه بالاتر برود. و اصول و نظامات طبقاتی به شدیدترین وجهی در آن اجرا میشد. مسعودی در مروجالذهب مینویسد: «اردشیر بن بابک سرسلسله ساسانیان مردم را هفت طبقه قرار داد».(۸)
البته این قانون اجتماعی از سوی متولیان دین زرتشت یعنی موبدان به شدت حمایت میشد و حتی در مورد آتشکدهها هم مورد اجرا قرار می گرفت و آتشکدهای به شاهان و شاهزادگان اختصاص داده میشد و آتشکده دیگر برای موبدان تعیین میگشت و آن دیگری به مردم عادی اختصاص مییافت و بدین ترتیب نظام طبقاتی حتی در مسائل مذهبی هم رعایت میشد. و همه اینها ریشه در نژادپرستی و به تعبیری خونپرستی داشت، زیرا زرتشتیان دوره ساسانی اهمیت زیادی به پاکی خون خاندانها میدادند.(۹)
۶. غیرعقلایی بودن احکام عملی آیین زرتشت:
درکتاب اوستا که کتاب دینی زرتشتیان به شمار میآید، احکامی بیان شده که نه تنها غیرعقلایی است، بلکه گاهی انجام دادن آنها محال است و امکان وقوعی ندارد. به طور مثال درباره زنی که بچه مرده به دنیا بیاورد، چنین حکم داده شده که آن زن باید به نقطهای دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاکستر، میتواند شیر بنوشد، ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.(۱۰)
همچنین در وندیداد آمده است اگر کسی سگ آبی را بکشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازیانه با سرو شوچرن بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشک و پاک را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزادا بیاورد…» و البته حکم به این جا ختم نمیشود بلکه باید ده هزار مار، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و… را بکشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویران شده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاکیها پاک کرده، هیجده مرد را طعام دهد و…(۱۱) تا گناه او بخشیده شود.
با توجه به مطالبی که در بخش اعتقادی در مورد دوگانهپرستی دین زرتشت گفته شد و همچنین احکام عملی از قبیل ازدواج با محارم و کفارههای سنگین غیر عقلایی، میتوان با جزم گفت که دین زرتشت نمیتواند مؤمنین به خود را از حیث اعتقادی و رفتاری سعادتمند سازد و برنامه زندگانیآنها باشد و انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند.
پی نوشت:
- حسینی، سید محمد مرتضی، تاجالعروس، تحقیق محمد الطناحی، ج۱۶، ص ۴۹۵.
- بیناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص ۴۶۸.
- مطهری، مرتضی، مجموعهآثار، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج۱۴، ص ۲۱۹.
- همان، ص ۲۶۰.
- تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۵۲، به نقل از مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۶۲.
- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان، ص ۶۶.
- تاریخ جامع ادیان، ص ۴۸۲.
- مروج الذهب، ج ۱، ص ۱۵۲، به نقل از مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۴۹.
- ر.ک: مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۲۵۱.
- ر.ک: دستخواه، جلیل، اوستا، ج ۲، ص ۷۱۵ و ۷۱۶، فرگرد پنجم ص ۴۶ و ۵۷.
- اوستا، ج ۲، ص ۸۲۲ وندیداد فرگرد چهارم.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.