- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
نژاد پرستی، یکی از پدیده های شوم اجتماعی است که جهان بشریت را گرفتار چالش های مهلک کرده است و در طول تاریخ بسیاری از مردم قربانی این پدیده غیر انسانی شده اند. در عصری که عصر تکنولوژی و علم و آگاهی است، نژاد پرستی همچنان از مردم قربانی می گیرد و برتری جویی و انحصار طلبی از سوی کسانی که خود را نژاد برتر و اصیل می پندارند بر دیگران تحمیل می کنند.
حاکمیت نژاد پرستی و قبیله گرایی در میان اعراب
قبل از ظهور اسلام در عربستان و کشورهای اطراف نژاد پرستی فرهنگ تثبیت شده در بین مردم بود و هر قوم و قبیله ای به قوم قبیله ای دیگر احترام نمی گذاشتند.
نخستین گامى که بشر براى زندگى جمعى برداشت، زندگى قبیله اى بود. قبیله، مجموع چند خانواده و قوم و خویشاوند است که تحت ریاست شیخ قبیله به سر می برند و ابتدایی ترین صورت اجتماعى را به وجود مىآورند. زندگى آن روز عرب، به همین منوال بود. هر قبیله، گردهم جمع مى شدند و اجتماع کوچکى را تشکیل داده بودند. همه از رئیس قبیله فرمان مى بردند، چیزى که آن ها را به هم مرتبط ساخته بود، همان رابطه قومیت و پیوند قبایلى بود.
این قبایل، از هر لحاظ از هم جدا بودند، آداب و رسومشان با هم تفاوت داشت، چون تمام اقوام و قبایل دیگر اصولا بیگانه به شمار مى رفتند. هیچ گونه حقوق و احترامى، به قبایل دیگر قایل نبودند. غارت اموال و کشتن افراد و دزدیدن و ربودن زنان قبایل دیگر را، جزء حقوق قانونى خود مى دانستند؛ مگر این که با قبیله پیمانى داشته باشند. از طرفى به هر قبیله اى تجاوز مى شد، آنان به خود حق مى دادند حتى تمام افراد متجاوز را از دم شمشیر بگذرانند؛ زیرا معتقد بودند که خون را جز خون نمى شوید.
عرب، با قبول اسلام از حکومت قبیله اى به حکومت جهانى قدم گذاشت. پیامبر اسلام توانست از قبایل پراکنده عرب امتى تشکیل بدهد. شکى نیست که تالیف امتى واحد، از قبایلى که در طول تاریخ به نزاع و تخاصم و حمله و هجوم بر یک دیگر عادت کرده بودند و خون همدیگر را مى ریختند، در مدتى اندک کارى بس بزرگ و معجزه اجتماعى بى نظیرى است، زیرا چنین تحول عظیم، اگر نتیجه سلسله تحولات و تطورات عادى بود، نیاز به تربیت طولانى و وسایلى بى شمار داشت.[۱]
دین اسلام آخرین دین آسمانی است که برای هدایت بشر نازل شده است. قرآن کریم و احادیث معصومین آموزه های دین اسلام را منعکس نموده اند. دین اسلام با این آموزه های خود به تمام معنی عقلانیت را منعکس نموده و هیچ گونه تضادی با حکم عقل ندارند. یکی از اموری که جوامع بشری از آن رنج می برند، نژاد پرستی و قوم گرایی است. در دنیای امروز حتی سفید پوستان بر سیاه پوستان و سرخ پوستان فخر فروشی می کنند و حتی آنان را به بردگی گرفته و در خدمت خود شان به کار می گیرند.
اسلام مخالف نژادپرستی
در آموزه های اسلامی خداوند متعال بر نژاد پرستی و قوم گرایی خط بطلان کشیده و هیچ قومی را بر قوم دیگر برتری نداده است. خداوند می فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛[۲] اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»
خداوند در این آیه شریفه به همه مردم اعم از سفید پوست و سیاه پوست و هر قومی دیگری خطاب نموده که تقوای الهی ملاک و معیار برتری هر انسان است و هرکسی می تواند آن را به دست آورد.
علامه طباطبایی در توضیح این آیه شریفه می فرماید: مردم از این جهت که مردمند همه با هم برابرند، و هیچ اختلاف و فضیلتى در بین آنان نیست، و کسى بر دیگرى برترى ندارد، و اختلافى که در خلقت آنان دیده مى شود که شعبه شعبه و قبیله قبیله هستند [یهودی بودن، قریشی بودن، فارس و ترک و…] تنها به این منظور در بین آنان به وجود آمده که یکدیگر را بشناسند، تا اجتماعى که در بینشان منعقد شده نظام بپذیرد، و ائتلاف در بینشان تمام گردد.
چون اگر شناسایى نباشد، نه پاى تعاون در کار مى آید و نه ائتلاف، پس غرض از اختلافى که در بشر قرار داده شده این است، نه این که به یکدیگر تفاخر کنند، یکى به نسب خود ببالد، یکى به سفیدى پوستش فخر بفروشد و یکى به خاطر همین امتیازات موهوم، دیگران را در بند بندگى خود بکشد، و یکى دیگرى را استخدام کند، و یکى بر دیگرى استعلا و بزرگى بفروشد و در نتیجه کار بشر به اینجا برسد که فسادش ترى و خشکى عالم را پر کند، و حرث و نسل را نابود نموده، همان اجتماعى که دواى دردش بود، درد بى درمانش شود.
در این جمله مى خواهد امتیازى را که در بین آنان باید باشد بیان کند، اما نه امتیاز موهوم، امتیازى که نزد خدا امتیاز است، و حقیقتا کرامت و امتیاز است. مزیتى که مزیت حقیقى است و آدمى را بالا مى برد، و به سعادت حقیقیش که همان زندگى طیبه و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مى رساند، عبارت است از تقوای الهی و پرواى از خدا. و وقتى یگانه مزیت تقوا باشد، قهرا گرامی ترین مردم نزد خدا با تقوا ترین ایشان است.[۳]
اسلام مخالف تمسخر
اسلام در راستای نفی نژاد پرستی اقوام و قبایل و نژاد ها را از تمسخر یک دیگر نهی کرده است. قرآن کریم فرموده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یکُونُوا خَیراً مِنْهُم وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یکُنَّ خَیراً مِنْهُن؛ [۴]اى کسانى که ایمان آورده اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن ها از این ها بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند».
در اینجا مخاطب مومنانند، اعم از مردان و زنان، قرآن به همه هشدار مى دهد که از این عمل زشت بپرهیزند، چرا که سرچشمه استهزاء و سخریه همان حس خود برتربینى و کبر و غرور و در واقع نژاد پرستی است که عامل بسیارى از جنگ هاى خونین در طول تاریخ بوده است. این خود برتربینى و نژاد پرستی بیشتر از ارزش هاى ظاهرى و مادى سرچشمه مى گیرد.
مثلا فلان کس خود را از دیگرى ثروتمندتر، زیباتر، یا از قبیله اى سرشناس تر مى شمرد، و احیانا این پندار که از نظر علم و عبادت و معنویات از فلان جمعیت برتر است او را وادار به سخریه مى کند، در حالى که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا است، و این بستگى به پاکى قلب و نیت و تواضع و اخلاق و ادب دارد. هیچ کس نمى تواند بگوید: من در پیشگاه خدا از فلان کس برترم، و به همین دلیل تحقیر دیگران و خود را برتر شمردن یکى از بدترین کارها، و زشت ترین عیوب اخلاقى است که بازتاب آن در تمام زندگى انسان ها ممکن است آشکار شود.[۵]
برگشت نژاد پرستی در جوامع اسلامی
با وجود این که خداوند مسلمانان و همه مردم را از نژاد پرستی و خود برتربینی شدیدا منع کرده است اما با کمال تاسف این پدیده کاملا از میان مسلمانان ریشه کن نشده بلکه بسیاری از مسلمانان دوباره گرفتار این پدیده شوم گردیده اند.
برخی مردم در کشورهای اسلامی که از اقوام و نژادهای مختلف هستند امتیاز را در نژاد خود می بینند و به همین دلیل بر برخی دیگر از اقوام ظلم و ستم روا می دارند و حتی به نسل زدایی آن ها می پردازند. در کشورهای مختلف این مسئله به وضوح در طول تاریخ مشاهده شده است.
مثلاً در کشور افغانستان برخی از اقوام خود را برترین قوم دانسته و هیچ حقی برای سایر اقوام قائل نیستند. در طول تاریخ به خصوص قوم هزاره که از مذهب شیعه پیروی می کنند، توسط آنان قتل عام شده و مناطق و سرزمین های شان را اشغال کرده اند. این در حالی است که قرآن به صراحت نژاد پرستی را بر خلاف انسانیت دانسته و آن را مردود می شمارد.
توسعه و ترقی مسلمانان در گرو نفی نژاد پرستی
توسعه و ترقى تمدن اسلامى تا وقتى میسر بود که مسلمانان از تعصبات قومى و نژادى اجتناب مىکردند، وروح تساهل و تسامح اسلامى بر آنان حاکم بود در واقع همین تسامح و بى تعصبى بود که در قلمرو اسلام بین اقوام و امم گوناگون، تعاون و معاضدتى را که لازمه پیشرفت تمدن واقعى است، به وجود آورد و همزیستى مسالمت آمیز عناصر نامتجانس را ممکن ساخت.
تمدن اسلامى از وقتى به رکود و انحطاط افتاد که در آن تعصبات قومى و نژادى پدید آمد. و وحدت و تسامحى را که در آن بود از میان برد. بنابراین نژاد پرستی و ناسیونالیستى مهمترین و خطرناکترین عاملى است که تمدن و شکوه و عظمت ما را به باد داده است.
براى همین است که استعمارگران سعى مى کنند این تعصبات و نژاد پرستی ها را در میان مسلمانان زنده کنند و در این راه از هیچ حیله و نیرنگى فروگذار نیستند. مزدوران خود را برانگیخته تا در میان مسلمانان احساسات ملت پرستى را شعله ور سازند، اصول و مکتب هاى گوناگون پى ریزى مى کنند.[۶]
نتیجه گیری
دین اسلام در مسئله نژاد پرستی، دیدگاه شفاف و روشنی دارد. دین اسلام از هر گونه نژاد پرستی و قوم گرایی منزه است و اساسا آن را خلاف عقلانیت و انسانیت می داند. انسان ها به واسطه انسان بودن، با هم برابر و یکسانند و آنچه بین مردم تفاوت ایجاد می کند، ایمان و تقوای الهی است و گرامی ترین انسان در پیشگاه خداوند، با تقوا ترین آنهاست.
قوم گرایی ها و نژادپرستی هایی که بعضا در میان مسلمانان دیده می شود، حاکی از این است که آنان پایبندی درستی به آموزه ها و موازین اسلام و قرآن ندارند و بر خلاف دستور خداوند، خود را بر دیگران تحمیل می کنند.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . فروغ ابدیت، ص ۵۹.
[۲] . سوره حجرات، آیه ۱۳.
[۳] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص ۴۸۹- ۴۹۰.
[۴] . حجرات، ۱۱.
[۵] . تفسیر نمونه، ج۲۲، ص ۱۷۹.
[۶] . سیمای فرزانگان، ج ۱، ص ۲۹۹.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. سبحانی تبریزی، جعفر، سیمای فرزانگان، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، ۱۳۸۸ ش.
۳. سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش.
۴. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى ، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.
۵. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ ش.