- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
سازمان و اعضای آن
خانواده، نخست از زن و مردی که در سایه ازدواج مشروع با هم پیوند برقرار کردهاند تشکیل میشود. سازمان آن در وضع محدود که جلوه آن را در جوامع صنعتی میبینیم شامل همسران و فرزندان است که با مشارکت هم به سوی مقصد و منافعی به پیش میروند.
در شرایط گسترده خانواده شامل همسران و فرزندان و خویشان و بستگان از عمو و عمه، دایی و خاله، نوهها و نبیره هاست، حتی در برخی از مناطق جهان چون تونس، در مواردی به خانوادههایی بر میخوریم که علاوه بر همسران و فرزندان و خویشاوندان شامل همسایهها هم میشوند که همه در مجموعهای از بناها و یا چادرها به صورت مشترک زندگی میکنند. و البته این امر شگفتانگیز نیست از آن بابت که قبایل از دیدی خانوادهها هستند و برخی از آنها چنان درون گروهی میاندیشند که حتی ازدواج بین اعضای قبیله را حرام میشمارند.
گستردگی خانواده در جوامع مختلف جهان فرق میکند، در برخی از جوامع خانواده تک نفری است (آمریکا) و در نزد برخی از قبایل و جوامع اولیه عده آن تا صد نفر هم دیده میشود که هر کدام به تناسب امکانات مسئولیتی را بر عهده دارند ولی از نظر کلی تحت تکفل رئیس خانواده اند.
در همه جوامع عناصر سازنده خانواده، یعنی زن و مرد بر اساس قراردادی شرعی یا عرفی کنار هم میآیند این ترکیب با ولادت فرزندان غنی تر و قوی تر و تدریجاً پیچیده تر میشود. نوع و نحوه کششها به گونهای است که حیات خانوادگی را تداوم میبخشد و سبب انس و الفت و اغلب ارتباط بین اعضاء میشود.
وظایف و کارکرد خانواده
خانواده عهده دار وظایف مهم و فوق العادهای است که اهم آنها عبارتاند از:
۱- ارضاء و اقناع سائقه جنسی به صورت مشروع و بر اساس ضوابط مورد تأیید.
۲- تولید نسل و ابقای آن از طریق تولید مثل.
۳- پرورش نسل و مراقبت از آن به خاطر حفظش از خطرات گوناگون.
۴- صمیمیت و نزدیکی شدید با اعضا و همرنگی و همدلی و تعاون و تعاضد.
تکمیل و تکامل و ایجاد زمینه امن و آسایش در یکدیگر به گونهای که امکان عبادت خدا و موجبات رشد از هر حیث فراهم گردد.
اصولاً ازدواج این وظیفه را عهدهدار است، بین دو تن که هیچگونه رابطهای با هم ندارند انس و الفتی ایجاد کند که یار و غمخوار هم و محرم راز یکدیگر گردند. در قبال رنجها و مزاحمتها از یکدیگر حمایت نمایند، حیات خودشان را بر اساس ضوابط استواری نظام دهند و به کمک همدیگر موجبات رشد خود و اجتماع را فراهم آورند.
روابط اعضای خانواده
بر این اساس، بدیهی است که روابط اعضای خانواده نسبت به هم بر مبنای صمیمیت، فداکاری و گذشت باشد. طرفین بر اساس صفات عالیه انسانی راه سازگاری با یکدیگر را در پیش گیرند و حتی در مواردی همسر خود را بر خویشتن مقدم دارند.
در خانواده مسئله همزیستی مطرح است و این همزیستی در یک سو بین زن و شوهر است، از سوی دیگر بین والدین و فرزندان، و در جهت سو بین برادران و خواهران و این هر سه بر اساس ضوابطی است که تعالیم مذهب و یا مکتب مورد قبولی آن را مورد توجه قرار داده باشد.
ظاهراً روابط صمیمانه زن و شوهر بر اساس سائقه جنسی خود را نشان میدهد. ولی اگر نیکو تأمل شود، به ویژه پس از چند سال زندگی در مییابیم که این انگیزه تحت الشعاع انس و الفت و همدمی طرفین قرار میگیرد، آن چنان که حتی تواناییهای جنسی از بین میرود ولی روابط هم چنان با صفا و با صمیمیتی بیشتر باقی میماند. دامنه این گونه روابط بعدها فرزندان را هم در بر میگیرد به گونهای که پدران و مادران حاضر میشوند هستی خود را فدای فرزند کنند و از جان و مال خود بدون هیچگونه منّت و چشمداشتی در راه او مایه بگذارند.
نقش و اهمیت خانواده
خانواده تنها نظام اجتماعی است که در همه جوامع، از مذهبی و غیر مذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است؛ و در جوامع مختلف دارای نقش، پایگاه و منزلتهای گوناگون است. با این که هستهای کوچک از اجتماع است در حیات اجتماعی مردم نقش و تأثیری فوق العاده دارد.
خانواده هسته اول همه سازمانها و نهادهای اجتماعی است. همه نقشهای مربوط به ۱- ایجاد تمدن ۲- انتقال مواریث ۳- رشد و شکوفایی انسانیت به آن مربوط میشود. همه سنت ها، عقاید و آداب، ویژگیهای فردی و اجتماعی از طریق خانواده به نسل جدید منتقل میگردد.
جامعه متشکل از خانواده هاست، مختصات آن از طریق روابط خانوادگی قابل توصیف است. اثر وجودی مفید و یا زیان بخش آن به جامعه هم میرسد . ساخت و مشی آن در سکون یا اضطراب جامعه مؤثر است، انگیزه اعضایش در انگیزههای اجتماع تأثیر میگذارد. چگونگی مشی و سبک زندگی آن در اخلاق جامعه و در صحت یا بیماری آن نقشی مؤثر دارد.
از نظر ما تشکیل خانواده خدمتی است به زن و مردی که برای حیات مشترک پیوندی برقرار کرده اند، و خدمتی است به اجتماع از نظر دور داشتن آن از عوامل فساد و لغزش و ایجاد احساس مسئولیت، و به کودک که نیاز به مربی و معلمی صالح دارد، و به مکتب و مذهب که تعالیم آن از این طریق حیات و تداوم پیدا میکنند.
ساخت خانواده
ساخت و پیکربندی خانواده در جوامع مختلف از زمان گذشته تا عصر حاضر متفاوت بوده و هست. شرایط و اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آن اثر گذارده و دگرگونیهایی در آن ایجاد کرده است.
ساخت خانواده هم اکنون در جوامع اولیه و متمدن به صورت تکهمسری، چندهمسری، چند زنی و حتی در جوامعی به صورت چند شوهری و در برخی از اجتماعات اشتراکی یعنی زندگی چند زن با چند شوهر در آن واحد است.
از نظر سلطه و اقتدار در دنیای گذشته و امروز، این جنبهها به چشم میخورند: پدرسالاری، مادرسالاری، نظام برابری یافته (که در آن پدر و مادر دارای یک درجه از اقتدارند)، دایی سالاری، جدسالاری و… البته در بسیاری از نقاط جهان امروز سلطه و فرمانراوایی از پدر یا شوهر است اگرچه در مواردی خلاف آن دیده میشود.
در جنبه رابطه خویشاوندی صورتهای مادرتباری و پدرتباری به چشم میخورد. معمولاً در اکثر نقاط جهان فرزندان نام خانوادگی و لقب پدران را میگیرند گو این که در برخی از جوامع اولیه خلاف آن دیده میشود.
در رابطه با مدیریت خانواده در اغلب موارد شوهر «رئیس خانواده» و زن «مدیر داخلی» به حساب میآید امری که در اسلام هم بر این اساس به پیش میرویم. مصالح کلی خانواده را شوهر طرحریزی میکند، تصمیمات را او میگیرد و زن در عین استقلال مطیع است. در عین حال شورها و مشارکتهایی هم در تصمیمگیری برای خانواده به چشم میخورد که عمومیت ندارد.
ضرورت وجودی خانواده
خانواده، یک نهاد است و ضرورت وجودی آن عقلاً و شرعاً قابل اثبات است. بدون وجود آن حیات اجتماعی شکل و معنایی ندارد. بررسیها نشان دادهاند تلاشهایی که برای از بین بردن آن صورت گرفته، امری بیهوده بوده و جامعه را دچار خطر و زیانهایی کرده است. وجود نسل ناشناخته و کودکانی که دچار نارساییها و کمبودهای عاطفی هستند برای جوامع بشری آفتی به حساب میآید و با همه مراقبتهایی که در حفظ آنها به عمل میآید بازهم وضعی عادی و روحیهای متعادل ندارند.
دنیای امروز به وضع و حالی درآمده است که احساس میکند در گذشته، دچار لغزش و خطایی شده است، و کوشش مسئولان در سست کردن ارکان خانواده اشتباه و در مواردی هم خیانتی بوده است. دنیای امروز معتقد است باید به خانواده ارج نهاد و برای تشکیل آن باید کمکهایی از طرف دولت و ملت صورت گیرد. این اعتقاد در بسیاری از نقاط جهان مورد توجه و عمل است و مسئولان در این زمینه اقدامات فوق العادهای انجام میدهند.
اسلام از روزگاران قدیم درباره اهمیت این امر سخن گفته و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: ما بنی فی الاسلام بناء احبّ الی الله من التزویج (وسایل ۱۴) هیچ بنایی در اسلام، محبوبتر از بنای ازدواج در پیشگاه خداوند نیست.
خانواده در گذشته
از حیات انسانها در روزگاران گذشته، اطلاعات دقیقی در دست نیست. این بیخبری در زمینه مسائل خانواده و نظام حیاتی آن در طول تاریخ و در مناطق مختلف جهان به مراتب بیشتر و پردامنه تر است. آنچه که ذکر میشود مبتنی است بر حدسها و گمان ها، بر مبنای یافتههای دانشمندان که حداکثر ارزش آن به میزان یک گمان علمی است. در مواردی هم سعی بر این است با مطالعه در زندگی جوامع اولیه نظریاتی ارائه دهند که آن هم به زحمت میتواند قابل قبول باشد.
مردمشناسان برای بررسی مسئله خانواده معمولاً از روشهای تاریخی استفاده میکنند و سعی دارند با مطالعه در زمینه نهادها و سیر تحولاتی آن اطلاعاتی را در مورد وضع خانواده در گذشته به دست آورند. اظهار نظر درباره خانوادهها در اعصار گذشته، از طریق مطالعه در جوامع اولیه امروز بر این فرض مبتنی است که این جوامع در طول تاریخ ثابت مانده و دگرگونی و تحولی اساسی در آنان راه نیافته است که البته این فرض نمیتواند در باره همه مسائل و ابعاد مربوط به حیات بشر صادق باشد.
در عین حال مطالعات برخی از مردم شناسان و علمای علم الادیان حکایت از وجود اعتقادی در گذشته دارد که حیات را زائیده ربالنوع مؤنثی میدانستند که همسری برای او وجود داشت که او هم ربالنوع بود و این عقیده در جامعه ایرانی قریب هفت هزار سال سابقه دارد. بر این اساس ازدواج و تشکیل خانواده طبق این عقیده توسط این دو ربالنوع پایه گذاری شد.
به تبعیت از این اعتقاد، زن و مرد تن به ازدواج و تشکیل خانواده داده و آن را عمومیت بخشیدند تا به حدی که صورت امروزی آن را ملاحظه میکنیم و البته این خود حاصل پذیرش سیرها و تحولاتی ممتد بوده، و عادات و رسوم و طرحهای مختلفی در طول تاریخ برای آن به مرحله اجرا در آمده است.
هدف و مقصد
این که هدف و مقصد ازدواج در گذشته چه بود پاسخهایی به آن داده شده که در مطالعه برخی از آنها توجیهی علمی وجود ندارد.
آنچه مسلم است اینست که ارضای غریزه، تولید مثل و تکمیل و تکامل به عنوان اصلی به حساب میآمد اگر چه در رابطه با آن سند زنده و مکتوبی در دست نباشد. زیرا اصل غریزه امری است غیر قابل انکار و این نیروی مرموز خود جهت دهنده فعالیت انسان و حاصل آن ازدواج و پیامد آن پیدایش فرزند یا فرزندان است.
میگویند تشکیل خانواده در گذشته به حقیقت نوعی هدف اقتصادی بوده است و بر این اساس در گذشتههای بسیار دور، خانواده به صورت یک واحد تولیدی به حساب میآمد. جنبههای مربوط به کار و تولید، زن و مرد را وا میداشت که در کنار هم زندگی کنند و به تربیت نسل بپردازند. فرزند نیز خود یک عامل تولیدی به حساب میآمد و بر این اساس بسیار بدیهی بود که پسران بر دختران ارجحیت داشته باشند و همین وضع را امروز، برای بسیاری از جوامع اولیه و فقیر قائلند.
در ایران باستان میگویند چنین هدف و مقصدی تعقیب میشده و به همین علت خانواده به صورت چند خویشاوند در کنار هم تشکیل میشد که بار تولیدی بیشتری را بر دوش کشد و امکان حفظ و حراست از دستاوردها زیادتر باشد.
انتخاب همسر
تنوع انتخاب همسر در جوامع مختلف بسیار بود. در برخی از اجتماعات حتی ازدواج با محارم وجود داشت تا ثروت و دارایی اعضاء و پایگاه و منزلتشان در خود خانواده محفوظ بماند و به دست غیر نرسد.
در زمان ساسانیان ازدواج با محارم، حتی با زن پدر متداول بوده و در خانواده سلطنتی برای حفظ خون و نژاد، ازدواج با خواهر وجود داشته است. بر اساس اندیشهای که از ایران باستان در دست است زناشویی برادر و خواهر موجب جلب روشنایی ایزدی و طرد دیوان بوده است و البته چنین اندیشهای امروز مورد قبول نیست.
محدودیت ازدواج با محارم در اغلب مناطق جهان وجود داشته است و البته در این امر هم درجه بندیهایی به چشم میخورد. دامنه طرد ازدواج با محارم را به میزانی ذکر کردهاند که در برخی از قبایل تصور بر این بود که اعضای قبیله نسبت به هم محرمند و نباید ازدواج کنند. حتی بر اساس بازمانده آن طرز فکر امروز نیز در برخی از قبایل استرالیا ازدواج با افراد قبیله نه تنها تحریم شده، بلکه مجازات مرگ را در پی دارد. گاهی مرد را به خاطر این امر میکشند و زن را تا حد مرگ زخمی میکنند.
ادامه دارد…