- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
چکیده:
سرزمین مصر نقطه پیدایش تمدن های کهن و مرکز سلطنت فراعنه و محل قدرت قبطیان بود. روزی که ستاره اسلام در حجاز درخشید مصر قدرت و استقلال خود را از دست داده بود و مقوقس از جانب قیصر روم استانداری مصر را در برابر پرداخت ۱۹ میلیون دینار در سال پذیرفته بود. پیامبر حاطب بن ابی بلتعه را به نمایندگی از طرف خود با نامهای خطاب به مقوقس برای دعوت به اسلام به مصر فرستاد.
متن نامه پیامبر
«بسم الله الرحمن الرحیم
این نامه ای است از محمّد فرزند عبدالله به مقوقس، بزرگ قبطیان. درود بر پیروان هدایت. من تو را به آیین اسلام دعوت می کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی، اسلام بیاور تا خداوند دو پاداش به تو دهد؛ و اگر نپذیری و اسلام نیاوری گناه قبطیان نیز به عهده تو است.
ای اهل کتاب، بیایید به یک اصل مشترک میان خودمان عمل کنیم و آن این است که غیر خدا را نپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به خدایی نپذیرد. اگر آنان از آیین حق روی گرداندند بگویید گواه باشید که ما پیرو آیین اسلامیم.»
سفیر پیامبر در دژ اسکندریه مصر با مقوقس دیدار کرد، حاکم مصر پس از خواندن نامه پیامبر از حاطب پرسید:«اگر محمد فرستاده خداست. چرا مخالفانش توانستند او را از مکه (زادگاهش) بیرون کنند؟ و چرا او آنان را نفرین نکرد تا نابود شوند؟» سفیر پیامبر در پاسخ او گفت:«حضرت عیسی پیامبر خدا بود و شما نیز به رسالتش گواهی میدهید. پس چرا موقعی که بنی اسرائیل نقشه قتل او را کشیدند، او آنها را نفرین نکرد تا خدا نابودشان کند؟»
حاکم مصر در برابر منطق محکم سفیر سخنی نداشت جز اینکه او را تحسین کند و بگوید:«آفرین بر تو که مردی حکیم و فهمیده ای و از سوی شخصی حکیم آمده ای.» پس از چند روز اقامت سفیر پیامبر در مصر، بالاخره حاکم مصر نامه ای با این مضمون برای پیامبر نوشت: «به محمد، فرزند عبدالله، از مقوقس، بزرگ قبط. درود بر تو. من نامه تو را خواندم و از قصد تو آگاه شدم و حقیقت دعوت تو را دریافتم. من میدانستم پیامبری ظهور خواهد کرد ولی تصور می کردم از شام برانگیخته می شود. به هر حال، من مقدم سفیر تو را گرامی داشتهام.»
سپس در نامهاش به هدایایی که برای پیامبر فرستاده بود، اشاره کرد و نامه را با جملهی «سلام بر تو» تمام کرد. نماینده پیامبر پس از ورود به مدینه، نامه مقوقس را تسلیم پیامبر کرد. پیامبر فرمود:«او از حکومت خود ترسیده و اسلام را نپذیرفته است. ریاست و قدرتش به زودی نابود خواهد شد.»
منابع:
- مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۹
- فروغ ابدیت، ج۲، ص۶۲۱ تا ۶۲۶