- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امام علی النقی (علیه السلام) دهمین حجت خدا بر روی زمین، هادی و روشنی بخش همه قلب ها به سمت کانون عشق و محبت الهی بود.
ایشان در طول دوران محنت بار و شکننده آن زمان، از هر وسیله ای برای هدایت و خوشبختی تمام انسان ها استفاده می کردند و با مناظرات و نامه های بسیار، به خصوص با دعا و زیارتی شگرف به نام «جامعه کبیره» سعی در بیدار کردن عقل ها و دل های خفته مردم داشتند.
مهمترین مساله اعتقادی در دوره حضرت هادی (علیه السلام)، رشد اندیشه جبرگرایی و نفی اختیار بود که به شدت در میان فرقه ها و مذاهب مختلف شیوع پیدا کرده بود.
از این رو در پی نامه های شیعیان، امام هادی (علیه السلام) در جواب آنان و رد دیدگاه جبریون، نامه ای به مردم اهواز نوشت که در آن نامه ابتدا به اصلی ترین و اساسی ترین بحث در هدایت انسان ها، یعنی جایگاه قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) اشاره کردند، سپس با بیانی از جد بزرگوارشان حضرت صادق (علیه السلام) به تشریح و نقد دیدگاه جبرگرایان پرداختند که ما به دلیل طولانی بودن، بخشی از آن را بیان می کنیم.
حضرت هادى (علیه السلام) در این نامه فرمودند: «… مساله جبر و تفویض بنا به فرمایش حضرت صادق (علیه السلام) در پاسخ به پرسشى که از آن حضرت شد این بود که: «نه جبر است و نه تفویض بلکه امرى ما بین آن دوست».
اما جبر عقیده ای است که معتقدانش قائل اند: «خداى جلیل و عزیز، بندگان را مجبور به گناه کرده و با این حال آنان را عذاب می کند» و هر کس عقیده اش این باشد، خداى را در حکمش به ستم نسبت داده و تکذیب کرده است. [و با این عقیده] کلام خدا را رد نموده که فرمود: «وَ لَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا [کهف/۴۹] و پروردگار تو به هیچ کس ستم نکند» و نیز فرموده: «ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ یَدَاکَ وَ أَنَّ اللَّـهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ [حج/۱۰] این به سزاى آن چیزى است که دست هایت پیش فرستاده و از آن رو که خدا بر بندگان ستمکار نیست».
پس هر که گمان کند که مجبور به گناه شده؛ گناه خود را به خدا نسبت داده و او را در عذاب خود ظالم پنداشته است، و کسى که خدا را ستمکار بداند قرآن را دروغ شمرده است، و هر که قرآن را تکذیب کند، به اجماع امت کافر شده است».
این استدلال امام (علیه السلام) تمام و کامل است، چرا که از نظر تمام عقلای عالم، تکلیف کردن و سپس مواخذه و عقاب شخصی که مجبور است، قبیح و ظلم است و خداوند که دارای عدل، حکمت، انصاف و آفریننده عقل است، هیچ گاه مرتکب چنین امر قبیح و ظلمی نمی شود.
حضرت هادی (علیه السلام) در ادامه در مورد عقیده تفویض نیز فرمودند: «و اما تفویض که امام صادق (علیه السلام) آن را باطل ساخته، و معتقدان و پیروانش را خطاکار دانسته این است که: «خداوند، اختیار امر و نهى خود را به بندگان سپرده، و رهایشان ساخته است» که خداوند اگر اختیار بندگان را به خودشان سپرده بود، باید انتخاب آنان را [هر چه باشد] پذیرفته، و به سبب آن مستحق ثواب گردند، و در این صورت دیگر بر جنایتى که کنند هیچ عقوبتى نباشد.
بنابراین هر که پندارد که خداوند پذیرش امر و نهى خود را به بندگان سپرده و تفویض فرموده با این کار از حضرت حق اثبات و تشریع را عجز نموده و پذیرش هر عملى از خیر و شر را بر او ایجاب کرده و امر و نهى خداوند را باطل کرده است».
سپس وجود مبارک حضرت محمد بن على هادى (علیه السلام) در بیان وجود اختیار و تفسیر امر بین الامرین فرمودند: «به تحقیق اعتقاد من این است که خداوند مردم را با قدرت خود آفریده، و نیرویى به ایشان بخشیده تا با آن او را با رعایت امر و نهى پرستش و اطاعت کنند و خود خداوند این را براى ایشان پسندیده، و آنان را از معصیت خود باز داشته و گناهکاران را نکوهیده و بر آن مجازات می کند و اختیار در امر و نهى؛ با خداست، آنچه خواهد انتخاب کرده و بدان فرمان دهد، و از هر آنچه ناپسند دارد باز داشته و کیفر کند، به جهت همان قدرتى که به بندگان خود داده تا از دستوراتش پیروى و از نافرمانی اش اجتناب کنند، زیرا او خود عدل است و انصاف و حکومت از او است و حجت خود را با نمایاندن عذر و ترساندن از عواقب کار تمام کرده، و انتخاب با اوست، هر یک از بندگانش را که بخواهد بر میگزیند».[۱]
بنابراین خداوند تبارک و تعالی هیچ کس را مجبور به امری نساخته و متناسب با هدف خلقت انسان، به او اختیار عنایت کرده و بسته به توانایی ها و استعدادها و نعمت هایی که برخوردار بوده، او را مکلف ساخته است.
اما این مطلب، به این معنا نیست که انسان در همه امور دارای اختیار کامل باشد و خداوند تمامی امور را به انسان واگذار کرده باشد، بلکه در جریان خلقت مسائل و حوادث بسیاری وجود دارد که از حیطه اختیار انسان خارج است و این همان نظریه امام است که نه جبر است و نه تفویض بلکه امرى ما بین آن دو است.
پینوشت ها
[۱]. الاحتجاج شیخ طبرسی، ترجمه جعفرى، ج۲، ص۵۳۰.