- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
زندگى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در نوشته هاى بی شمار، از ابعاد گوناگون بررسى شده است. در این نوشتار تلاش شده از دیدگاه امور خانوادگى به این مسأله توجه شود، زیرا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نه تنها همسران متعدد داشته. و این خود طبعا در محیط خانه مشکل ساز است. بلکه برخى از آن زنان از ویژگیهاى روحى خاصى برخوردار بودند که حتى جنگ بزرگى نظیر جَمَل را رهبرى کرده و در میدان جنگ حاضر شده و در امور ریز و درشت دخالت می کردند.
به همین جهت براى هر مسلمانى شایسته است بداند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در خانه، با همسران چه برخوردى داشتند. آیا خانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هر روز پر از نزاع، زد و خورد و حرفهاى ناشایست بود؟ آیا زنان. از آن رو که ایشان پیامبر خدا و حکم او حکم خدا و داراى لشکر و امکانات و فرماندهى بود، کاملاً تسلیم او بودند و هیچ تخلفى نمی کردند و تنشى در خانه وجود نداشت؟ یا اینکه از طرف همسران یا برخى از آنان پیوسته سعى در ایجاد نزاع، اختلاف و درگیرى بود، ولى آن حضرت با گذشت، محبت و بزرگوارى، آنان را شرمنده می ساخت و از همین راه توانسته بود چندین همسر را اداره کند، بدون اینکه نیاز باشد وقت خود را صرف دعواهاى خانوادگى کند و یا اینکه آنان را مجبور کند در نکاح او باقى باشند، و نیز بدون اینکه با امکانات مادى فراوان، آنان را به سکوت بکشاند؛ همچنین بدون اینکه نیاز باشد آزادى آنان را محدود یا شخصیت آنان را تحقیر کند؛ بلکه آنچنان اخلاق حسنه و کرامت و بزرگوارى او بر خانه سایه افکنده بود که همگان را تسلیم خود ساخته بود و حتى هنگامى که برخى از همسران توطئه عظیمى علیه او تدارک دیدند و خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را از آن توطئه آگاه ساخت، آن حضرت(صلی الله علیه و آله) تنها قسمتى از ماجرا را براى آنان بازگو کرد و با بزرگوارى تمام از گفتن بقیه مراحل توطئه خوددارى کرد و حتى آنان را به خاطر توطئه مورد عتاب، طلاق و غیره قرار نداد. به هر حال در این سلسله نوشتار سعى بر نشان دادن سازگاریها و بزرگواریهاى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در خانواده است. در انتخاب نمونه ها تلاش شده است مواردى ذکر شود که از مسلمات تاریخ و یا داراى شاهد قرآنى است و هر دو گروه شیعه و سنى به گونه اى آن را بیان کرده باشند.
در بررسى سازگاریهاى پیامبر(صلی الله علیه و آله) با همسرانش و اعمال و رفتار آنان با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در آغاز بهتر است که اشاره ای به نمونه هایی از ناسازگاریهای همسران پیامبر با استناد با آیات و رویات بشود.
نمونه هایى از ناسازگارى همسران پیامبر با استفاده از آیات
نمونه اول:
آیه هاى سوره تحریم:
«یآ أَیهَا النَّبِى لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللّه لَکَ تَبْتَغِى مَرْضَاتَ أَزْوجِکَ وَ اللّه غَفُورٌ رَّحیمٌ، قَدْ فَرَضَ اللّه لَکُمْ تَحِلَّهَ أیمنِکُمْ وَ اللّه مَوْلکُمْ وَ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ، وَ إذْ أَسَرَّ النَّبِى إِلَى بَعْضِ أَزْوجِهِ حَدِیثا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّه عَلَیهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذا قالَ نَبَّأَنِى الْعَلیمُ الْخَبیرُ، ۳ إِن تَتُوبَآ إِلى آللّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَ إِنْ تَظَهَرَا عَلَیهِ فَإِنَّ اللّه هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرِیلُ وَ صَلِحُ الْمُؤْمِنینَ و الْمَلئِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ؛۱
اى پیامبر! چرا براى جلب رضایت همسرانت آنچه را که خدا به تو حلال کرده است، حرام می کنی؟ و خداوند بخشاینده و مهربان است! خداوند گشودن این گونه سوگندها را بر شما واجب کرده و خدا مولاى شما و دانا و حکیم است. و هنگامى که پیامبر سرّى را با برخى همسرانش در میان نهاد و هنگامى که او آن را (به دیگران) خبر داد و خداوند پیامبر را (از افشاى سرّ) باخبر ساخت، پیامبر برخى را به او شناسانده و از گفتن برخى خوددارى کرد. هنگامى که پیامبر، وى را از آن باخبر ساخت، (او) گفت: این خبر را چه کسى به تو داد؟ (پیامبر) گفت: خداى داناى آگاه مرا باخبر ساخت. اگر شما دو زن توبه کنید، بهتر است، اما دلهاى شما سخت شده است و اگر با پشتیبانى هم علیه او (پیامبر) قیام کنید، خداوند یاور اوست و نیز جبرئیل و مؤمنان شایسته و فرشتگان نیز پشتیبان وى خواهند بود.»
قبل از مراجعه به تفاسیر و شأن نزولها امورى را که از خود آیات می توان به دست آورد، مرور می کنیم، تا با کمک آن بتوانیم شأن نزول واقعى را بیابیم؛ زیرا شأن نزولهاى گوناگونى در اینجا نقل شده است؛ اگرچه همه آنها در این مشترکند که برخى از همسران. به طور مشخص حفصه و عایشه. موجبات ناراحتى پیامبر(صلی الله علیه و آله) را فراهم کردند، ولى دانستن شأن نزول حقیقى در این آیات بسیار مهم است، تا معلوم شود نوع آزار چه بوده است.
نکته ها:
۱. پیامبر اکرم براى جلب رضایت همسرانش چیزى را که بر وى حلال بود، حرام کرد.
۲. نحوه حرام کردن این بود که پیامبر اکرم سوگند یاد کرد دیگر آن حلال را که خداوند براى وى قرار داده بود، مرتکب نشود.
۳. با اینکه عمل به مفاد سوگند واجب است و مخالفت کننده با سوگند باید کفاره بدهد، خداوند بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) واجب کرد این سوگند را بشکند. و همان طور که در روایات هست، کفاره آن را هم بدهد، که حضرت چنین کرد.
۴. پیامبر اکرم به یکى از همسرانش سرّى را بیان کرد و از او خواست آن سرّ را فاش نکند.
۵. او سرّ پیامبر را فاش کرد.
۶. خداوند پیامبر را از فاش شدن سرّ باخبر ساخت.
۷. پیامبر قسمتى از سرّ فاش شده را به آن همسر گفت.
۸. او با تعجب پرسید: از کجا دانستى و پیامبر(صلی الله علیه و آله) جواب داد: خداوند مرا باخبر ساخت.
۹. سرّى که بیان شد، داراى پیامدهاى متعدد بود و پیامبر از برخى از آنها پرده برداشت و باقى را پوشیده نگه داشت.
۱۰. همسر پیامبر این سرّ را با یکى دیگر از همسران آن حضرت در میان گذاشت.
۱۱. سرّ فاش شده یا تبعات آن داراى گناهى عظیم بود که نیاز به توبه داشت.
۱۲. آن همسران در اثر این مسأله به بازگشت دل از حق گرفتار شدند که توبه کردن براى آنان کار مشکلى بود.
۱۳. یاور پیامبر(صلی الله علیه و آله)، خداوند و جبرئیل و افرادى که مؤمنان شایسته اند، می باشد. از تفاسیر و روایات و مفرد بودن «صالح» معلوم می شود آن یاور، تنها حضرت علی(ع) است.
۱۴. در صورت ادامه ماجرا و تصمیم آن دو زن براى توطئه علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) ملائکه به یارى حضرت می شتابند.
۱۵. شاید «وَ اِذْ» دلالت کند بر اینکه دو حادثه اتفاق افتاده که مشابه یکدیگر بوده و در یکى پیامبر(صلی الله علیه و آله) چیزى را بر خود حرام کرده و در دیگرى سرّى از اسرار را با همسرش در میان گذاشته است.
۱۶. از لحن آیات و خصوصا با توجه به آیات دیگر همین سوره. که از زنان حضرت لوط و حضرت نوح که شوهرانشان را اذیت کردند و به آنان خیانت روا داشتند، ذکرى به میان می آید. روشن می شود برخورد و عمل این همسران کارى بسیار زشت و ناپسند بوده و نوعى خیانت است و آنان در حد زن حضرت لوط و زن حضرت نوح سقوط کرده اند.
توضیح نمونه اول با استفاده از شأن نزولها
مفسران در شأن نزول این آیات اختلاف زیادى دارند و موارد مختلفى را ذکر کرده اند، از جمله:
۱. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از نماز صبح به حجره هاى همسرانش سر می زد. نزد یکى از همسرانش۲ ظرف عسلى بود که برایش هدیه آورده بودند. او براى پیامبر از آن عسل شربتى
درست می کرد. بنابراین وقتى پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد می شد تا سلام بکند و بگذرد، او پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نگه می داشت، تا شربت را به او بدهد. عایشه حسادت کرد و به همسران دیگر رسول اللّه گفت: وقتى پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزد شما آمد تا سلام کند، بگویید دهانت بوى «مَغافیر» می دهد، که گیاهى بدبو است، تا به این وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از ماندن بیشتر در یک جا و نوشیدن شربت منع کنند. عایشه همین که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دید، بینى خود را گرفت و گفت: مغافیر خورده ای؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: نه، نزد فلان زن شربت عسل خورده ام. گفت: حتما زنبور آن از شیره غُرْفُط مکیده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) براى رضایت همسرانش سوگند یاد کرد دیگر از آن شربت نخورد.۳
نکته ها:
۱. طبق این شأن نزول سرّى را که رسول اللّه به برخى همسرانش گفت، مربوط به تحریم شربت بود و حضرت نخواست که خبر به گوش صاحب عسل برسد و او ناراحت شود. اما اینکه چگونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از فاش شدن سرّ، برخى را براى فاش کننده سرّ گفت و برخى را نگفت و چگونه یک جمله خبرى که بیانگر یک چیز است، قابل تقسیم است، که برخى را بیان کند و برخى را نه، معلوم نیست؛ به همین جهت این شأن نزول با «عَرَّفَ بَعْضَه وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْض» ناسازگار است و قابل قبول نیست.
۲. از شأن نزول ذکر شده معلوم می شود عایشه در خانه پیامبر داراى موقعیت بوده است، زیرا وقتى او تصمیم می گیرد پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از ماندن بیشتر در یکى از حجره ها منع کند و به دیگران می گوید به پیامبر بگویید دهانت بوى مغافیر می دهد، آنان گوش می کنند و چنین کارى را انجام می دهند.
۳. عایشه در برخورد با پیامبر(صلی الله علیه و آله) ماهرانه عمل می کند: اول با گرفتن دست جلوى بینى، پیامبر را حساس می کند و وقتى حضرت می فرماید مغافیر نخورده ام و عَسَل خورده ام، با مهارت می گوید: حتما زنبور عسل از شیره غُرفُط مکیده است!
۴. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به هیچ وجه نمی خواست دهانش بوى بد بدهد و با متوجه شدن بوى دهان، عسل را بر خود حرام می کند؛
۵. پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ گاه آزرده خاطر شدن همسرانش را نمی پسندد و از همین رو می خواهد خبر این تحریم فاش نشود، تا آن همسر ناراحت نشود و از طرفى دیگر مردم تصور نکنند عسل حرام شده است.
۶. علاوه بر اینکه عایشه در نزد سایر همسران پیامبر موقعیت داشت و براحتى توانست توطئه خود را با کمک آنان اجرا کند، معلوم می شود همسران پیامبر نسبت به زنى که داراى عسل بوده، حساسیت داشته و می خواستند او را از گردونه خارج کنند، یا خودشان را هم رتبه او قرار دهند.
دومین شأن نزول:
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) هر روز نزد یکى از همسرانش می ماند، تا رعایت عدالت بشود. روزى که نوبت حفصه بود، بر او وارد شد، ولى حفصه از حضرت اجازه خواست براى کارى نزد پدرش برود و در نبود او، ماریه قبطیه که مادر ابراهیم فرزند رسول اللّه بود و به خدمت حضرت مشغول بود، پیامبر را نزد خود خواند. حفصه برگشت و وقتى فهمید ماریه نزد پیامبر بوده است، بناى ناسازگارى را گذاشت و گفت: در روز من، در حجره من و با غیر من؟! هرگز نمی شود. پیامبر اکرم براى راضى کردن او گفت: ماریه را بر خود حرام می کنم و سوگند یاد می کنم دیگر با او خلوت نکنم و این مسأله را با کسى در میان مگذار. ولى حفصه بلافاصله عایشه را از این حادثه باخبر کرد.۴
سومین شأن نزول:
شأن نزول سومى که نقل شده مانند شأن نزول دوم است، فقط مقدارى اضافه دارد.۵
نکته ها:
۱. از این شأن نزول استفاده می شود حفصه و عایشه در یک خط و در یک راستا کار می کردند و اخبار را سریعا به یکدیگر منتقل می کردند و عایشه نقش مرکزیت داشته و زود در جریان کارها قرار می گرفت.
۲. حفصه و عایشه نسبت به ماریه حساسیت داشتند و از اینکه پیامبر او را بر خود تحریم کرد، بسیار خوشحال شدند؛ به طورى که وقتى پیامبر از حجره حفصه خارج شد، او با مشت به دیوار اتاق عایشه زد و وى را از این خبر مهم آگاه کرد.
۳. شاید حساسیت عایشه و حفصه. خصوصا عایشه. از آن رو ناشى شد که هیچ کدام از همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مدینه از ایشان داراى فرزند نشدند و تنها ماریه بود که صاحب فرزندى به نام ابراهیم شد. در این صورت عایشه. که عقیم بود. جا داشت بیشترین حساسیت را نشان بدهد.
نمونه دوم:
آیه هاى ۲۸ و ۲۹ سوره احزاب
«یا اَیهَا اَلْنَبِى قُلْ لأَِزواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدّنیا وَ زینَتَها فَتَعالَینَ اُمَتَّعکُنَّ و اُسَرِّحْکُنَّ سَراحا جمیلاً. وَ اِنْ کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللّه وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الأخِرَهَ فَأِنَّ اللّه أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْرا عَظیما؛۶
اى پیامبر! به هسمرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینت آن بوده اید، بیایید شما را با متاع دنیوى بهره مند سازم و شما را به طلاقى نیکو طلاق دهم. و اگر خواهان خدا و رسول او و آخرت بوده اید، خداوند براى نیکوکاران پاداش عظیمى تدارک دیده است.»
شأن نزول:
هنگامى که رسول اللّه در غزوه خیبر پیروز شد و بر گنجهاى آل ابی الحقیق دست یافت، همسرانش. یا برخى از آنان. گفتند: آنچه را که به دست آوردى، به ما بده. پیامبر به آنان
فرمود: بین مسلمانان آن طورى که خداوند دستور داده بود، تقسیم کردم. زنان غضبناک شدند و گفتند: شاید فکر می کنى اگر ما را طلاق دهى، همطرازهایى از قوم خود پیدا نمی کنیم که ما را به همسرى برگزینند؟! خداوند براى رسولش حمیت و غیرت به خرج داد و دستور داد حضرت از آنان کناره گیرى کند.
پیامبر اکرم از آنان کناره گیرى کرد و در «مشربه امّ ابراهیم»۷ بیست و نه روز باقى ماند، تا زنان حایض شوند و پاک گردند، تا طلاق دادنشان جایز باشد. آنگاه آیه تخییر آمد و آنان را بین زندگى ساده و فقیرانه پیامبر اکرم همراه با آخرت و بین دنیاخواهى و بهره ورى از متاع دنیا و طلاق، بدون نزاع و کشمکش مخیر ساخت. «ام سلمه» برخاست و گفت: خدا و رسول را برگزیدم. دیگران نیز برخاستند و دست در گردن پیامبر انداختند. در روایات اهل سنت آمده است: پیامبر اول آیه تخییر را بر عایشه خواند و او پیامبر را برگزید.
آیا همه همسران پیامبر از او نفقه بیشترى طلب کردند، یا تنها برخى از آنان این خواسته را داشتند؟
از تفسیرها چیزى معلوم نشد، ولى روشن است که پیامبر از همه آنان کناره گرفت و همه را بین همسرى خود با زندگى ساده و یا طلاق محترمانه و بهره مند شدن از متاع دنیا مخیر ساخت.
روایتهاى مبغوض بودن طلاق
اگر آیه قرآن را کنار روایاتى که طلاق را مبغوض ترین اشیا می داند، قرار دهیم، زمینه براى بحثهاى بعدى آماده تر می شود.
احادیث شیعه
امام صادق(ع): «ان اللّه عز و جل یحِبّ البیت الذى فیه العُرس و یبغض البیت الذى فیه الطلاق و ما من شئٍ ابغض الى اللّه عز و جل من الطلاق؛۸ خداوند خانه اى را که در آن عروسى باشد، دوست دارد و خانه اى را که در آن طلاق باشد، دوست ندارد و هیچ چیز نزد خدا از طلاق مبغوض تر نیست.»
امام صادق(ع): «سمعتُ ابى یقول: ان اللّه عز و جل یبغض کلَّ مِطلاق و ذَوّاق؛۹ از پدرم شنیدم: خداوند هر انسان مطلاق (زیاد طلاق دهنده) و ذوّاق. که هر لحظه هوس زنى را دارد. مبغوض می دارد.»
احادیث اهل سنت از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)
ان اللّه تعالى یبغضُ الطّلاقَ و یحِبُّ العتاق؛۱۰ خداوند طلاق را مبغوض می دارد و آزادسازى را دوست می دارد.
ما احلّ اللّه شیئا ابغضَ الیه من الطلاق؛۱۱ خداوند چیزى مبغوض تر از طلاق را حلال نکرده است.
ابغض الحلال الى اللّه الطلاق؛۱۲ مبغوض ترین حلالها نزد خداوند طلاق است.
تزّوجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق یهتزّ منه العرش؛۱۳ ازدواج کنید و طلاق ندهید، زیرا طلاق عرش خدا را به لرزه می آورد.
وقتى که طلاق مبغوض ترین راه حلال است. نظیر: آخِرُ الدواء اَلْکَی؛ آخرین دوا داغ کردن و سوزاندن است. و تا راههاى مسالمت آمیز دیگرى باشد، کسى این راه را پیشنهاد نمی کند؛ از این رو روشن می شود چقدر زنانِ پیامبر یا برخى از آنان براى ایشان مشکل آفریده و چقدر او را اذیت کرده اند که خداوند به مبغوض ترین راههاى حلال رضایت داده است و حتى پیامبرش را تشویق می کند آنها را طلاق گوید: «عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یبْدِ لَهُ أَزْواجا خیرا مِنْکُنَّ؛۱۴ خداوند امیدوار است که اگر او شما را طلاق دهد، بهتر از شما را نصیب او کند.» بنابراین مسأله نباید منحصر به زیاده خواهى در سهم غنیمت یا اتهام بد بویى دهان پیامبر باشد؛ اگرچه اینها نیز مهم است. دنیاخواهى زنان پیامبر را آیه ۲۸ سوره احزاب با صراحت بیان می کند. در واقع پیامبر را به سوى زندگى تجملاتى کشیدن، پوچ کردن دین از درون و تضعیف کردن ارزشهایى است که اسلام براى احیاى آنها آمده است.
براى اینکه با اخلاق، کارها و روحیات همسران پیامبر بیشتر آشنا شویم، بحث را با احادیثى از این همسران یا پدران آنان پى می گیریم، تا مقدارى از زوایاى ناگفته زندگى پیامبر و آزار و اذیتهاى آنان روشن و معلوم شود حوادث سهمگین در خانواده پیامبر اکرم اتفاق می افتاد و حرفهاى گوناگونى زده می شد که هر کدام از آنها براى تخریب بناى خانواده کافى بود، ولى بزرگوارى، مدیریت و متانت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نمی گذاشت آن حادثه یا سخن در جامعه راه یابد. و از طرفى نشان می دهد هیچ پیامبرى مانند ایشان اذیت نشد، و این تنها مربوط به اذیتهاى مشرکان و کفار نبود.
نمونه سوم:
آیه ۱۱ سوره حجرات:
«یآ أَیهَا الَّذینَ آمَنوُا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قوْمٍ عَسَى أَن یکُونُوا خَیرا مِنْهُمْ وَ لا نِسَآءٌ مِن نِسآءٍ عَسَى أَن یکُنَّ خَیرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالأَلقبِ بِئسَ الإسْمُ الأِفُسُوقُ بَعْدَ الأِیمنِ؛۱۵ اى اهل ایمان! گروهى (از شما) گروه دیگر را مسخره نکند؛ شاید آن مسخره شدگان از اینها بهتر باشند و زنان، زنان دیگر را (مسخره نکنند) شاید آنها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت ندهید. چه ناپسند است نام زشت پس از ایمان!»
از انس نقل شده است که «و لانساء من نساء…» در مورد عایشه و حفصه نازل شده است که ام سلمه را مسخره کردند. او با پارچه اى سفید دو کشاله ران خود را می بسته و دو طرف پارچه از پشتش آویزان بود. عایشه می گفت: ببینید چه چیزى مانند زبان سگ از پشت او آویزان است!
و گفته شده است: عایشه او را به خاطر کوتاهى قد مورد تمسخر و عیبجویى قرار می داد.۱۶
در مورد این آیه ابن عباس نقل کرده است: روزى صفیه گریان نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: عایشه مرا سرزنش کرد و گفت: اى یهودى، فرزند یهودى! پیامبر اکرم فرمود: چرا به او جواب ندادى که پدرم هارون است و عمویم موسى و شوهرم محمد؟! آنگاه آیه فوق نازل شد.۱۷
کسى که در آیات قرآن و تفاسیر و شأن نزولها تفحص کند، نمونه هایى اینچنین پیدا می کند، ولى قصد ما شمارش تمامى موارد نیست و حکم به صحت تمامى موارد نمی کنیم و فعلاً در صدد تفکیک بین شأن نزول و سبب نزول نیستیم، ولى از برخى آیات بخوبى روشن می شود پیامبر از دست برخى همسرانش بشدت آزرده خاطر بود
پی نوشت:
۱. تحریم (۶۶)، آیه ۱. ۴.
۲. در اینکه آن زن چه کسى بود، نیز اختلاف است. برخى گفته اند زینب بنت جحش، برخى گفته اند: سوده، و برخى: ام سلمه و برخى گفته اند او حفصه بود.
۳. مجمع البیان، ذیل آیه؛ درّالمنثور، ذیل آیه؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۸.
۴. بحارالانوار، ج۲۲، همان، ص۲۲۹.
۵. تفسیر على بن ابراهیم، ج۲؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۹.
۶. احزاب، آیه ۲۸. ۲۹.
۷. مشربه ام ابراهیم: منزل مسکونى ماریه همسر پیامبر.
۸. وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۶۷.
۹. همان.
۱۰. کنزالعمال، ج۹، ص۶۶۱.
۱۱. همان.
۱۲. همان.
۱۳. همان.
۱۴. تحریم، آیه ۵.
۱۵. حجرات، آیه ۱۱.
۱۶. مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۵.
۱۷. همان.
منبع: پیام زن شماره ۹۳،آذر ماه ۱۳۸۳.