- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 19 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از عالمان متعبد و حکیمان متشرع عصر صفوی، میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی فرزند ملا عبدالرزاق لاهیجی است. این مقال به اندیشه و آثار و شرح حال آن حکیم، اختصاص دارد و در چند بخش، تقدیم می گردد.
پدر
او خلف صالح حکیم عارف، متکلم محقق، مولی عبدالرزاق بن علی بن حسین لاهیجی مشهور به فیاض است. عبدالرزاق یکی از فلاسفه بزرگ شیعه و از متکلمین سرشناس امامیه می باشد. زادگاه وی در لاهیجان از شهرهای گیلان بوده و اقامت و وفاتش در قم صورت گرفته است.
فیاض از شاگردان مبرّز حکیم مشهور صدر المتألهین ملا صدرای شیرازی و داماد آن جناب بوده است. او حکیمی متشرع و در فقه و اصول و فلسفه و کلام و عرفان، صاحب نظر بوده است. گویاترین شاهد این مدعا، اشاراتی است که خود آن بزرگوار در دیوان اشعارش به مناسبتی پیرامون تحصیلات خود می نماید؛ بدین عبارت:
بسی دانش آموختم زاوستاد
بسی نکته ها را گرفتم به یاد
بسی بوده ام با کتاب و دعا
بسی زهدور بودم و پارسا
بسی در بغل جزوه دان داشتم
اگر رندیی بد نهان داشتم
گهی در فروغ و گهی در اصول
شدم پنجه فرسای هر بُلفضول
چه شبها که در حجره خوابم نبود
که جا داشت نانم که آبم نبود
زفقه و حدیث و اصول و کلام
زتفسیر و آداب و حکمت تمام
پی جمله یک عمر بشتافتم
زهر یک نصیب گران یافتم
گهی نیز در شعر پرداختم
زسحر بیان معجزی ساختم
تألیفات آن دانشمند گرانمایه پر از تحقیقات و ژرف نگریهای فلسفی و کلامی است که اهم آنها عبارتند از:
الف. شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی، فیاض دو شرح بر این کتاب نگاشته، یکی مبسوط به نام «شوارق الالهام» و دیگری مختصر به نام «مشارق الالهام»، شرح اول در دو جلد به چاپ رسیده ولی نسخه ای از شرح دوم تاکنون شناسایی نشده است.
ب. گوهر مرا، به فارسی، که در آن یک دوره مسائل کلامی را بر مبنای مذهب شیعه اثنی عشریه، به صورت شیوا و روان و مختصر بیان کرده است. این کتاب بارها به طبع رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.
ج. سرمایه ایمان، به فارسی، یک دوره کلام است ولی کوتاهتر از رساله سابق، این کتاب نیز به چاپ رسیده است.
د. حاشیه بر حاشیه خفری بر شرح تجرید الاعتقاد فاضل قوشچی.
ه. دیوان اشعار، او در اشعارش، «فیاض» تخلص می کرد و دارای طبعی رسا و موزون بود و قصاید و غزلیاتی به مناسبتهای مختلف سروده، دیوانش مکرر به طبع رسیده است.
فیاض لاهیجی عاقبت در سال ۱۰۷۲قمری در شهر قم دار فانی را وداع کرده و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه(س)مدفون گردید. او داماد بزرگ ملاصدرا بوده و سه فرزند داشته، بدین اسامی: میرزا حسن (که شرح حالش موضوع این داستان است.)، ملا محمد باقر که در سال ۱۰۸۳در هند بوده و اطلاع دیگری از وی در دست نیست، میرزا ابراهیم که مؤلف کتاب القواعد الحکمیه و الکلامیه است.
در بیست و سوم و بیست و چهارم تیر ماه سال ۱۳۷۲ش، کنگره ای در بزرگداشت این حکیم عالی مقام در زادگاه وی در لاهیجان برگزار شد.(۱)
مادر
همان گونه که ذکر گردید، مادر میرزا حسن، دختر ملاصدرای شیرازی است. این زن فاضل و دانشمند، نامش «بدریه» بوده که در ۱۸ماه رمضان ۱۰۱۹چشم به جهان گشوده است.
وی ملقب به «ام کلثوم» بوده و از زنان عالم و فاضل عصر خود به شمار می رفت. تحصیلاتش را نزد پدرش انجام داده و در حدود سال ۱۰۳۴به ازدواج فیاض لاهیجی درآمد ونزد وی به تکمیل تحصیلات پرداخت و در اغلب علوم استاد شد.
می گویند که وی با علما جلسات علمی برگزار و بافصاحت و بلاغت با آنها بحث می کرد. وفات وی در سال ۱۰۹۰ق. صورت گرفته است. او خواهر «صدریه» و «زبیده» است.(۲)
میرزا حسن لاهیجی در نزد چنان پدری و چنین مادری پرورش یافت و مراتب رشد و کمال را پیمود.
تاریخ و محل تولد
تاریخ دقیق تولد وی در دست نیست. شیخ آقا بزرگ تهرانی احتمال داده که تولد وی در سال ۱۰۴۵صورت گرفته است. اما درباره محل تولد وی، چون پدرش عبدالرزاق ساکن قم بود و در همین شهر با دختر ملاصدرا ازدواج کرده، به گمان قریب به یقین، تولد میرزا حسن در شهر قم اتفاق افتاده است. چنان که صاحب ریاض العلماء به این مطلب اشاره کرده و تأکید دارد.(۳)
تحصیلات و استادان
میرزا حسن، تحصیلات خود را نزد پدر آغاز و چندین سال از محضر وی استفاده کرد اما از سایر اساتید وی در کتابهای تذکره و شرح، چیزی ذکر نشده و از آثار وی نیز مطلبی در این زمینه به دست نمی آید.
اما اینکه قزوینی در «تتمیم امل الآمل» عنوان نموده که میرزا حسن هنگام فوت پدرش در سال ۱۰۷۲ق. عاری از فضل و کمال بوده، و بعد از آن توسط شاگردان پدرش تربیت شد.(۴)مطلبی است که چندان علمی و تحقیقی به نظر نمی رسد. زیرا چند اثر علمی و تحقیقی از میرزا حسن در دست است که قبل از فوت پدرش (سال ۱۰۷۲) تألیف نموده است. مانند مجمع البحرین و حاشیه وافی فیض کاشانی و دیگر آثار، که در بخش آثار بدانها اشاره خواهد شد.
البته این را نیز نباید نادیده گرفت که میرزا حسن لابد مدتهایی را بعد از پدر نزد شاگردان وی تلمّذ نموده و به ظن قوی نزد حکیم قاضی سعید قمی و همچنین شوهر خاله خود، فیض کاشانی تحصیل نموده است.
قزوینی همچنین ذکر می کند که او مدتی برای تحصیل به عتبات عالیات (نجف اشرف و کربلا و سامرا) سفر نموده است. و در فقه و اصول در آن سرزمین نزد استادان عصر، شاگردی کرده است، اما تاریخ این سفر و استادان وی در این دیار معلوم نیست.(۵)
شاگردان
میرزا حسن لاهیجی پس از آنکه مدتی را در عتبات عالیات بسر برد و در نزد اساتید بزرگ حوزه های علمیه نجف و کربلا استفاده شایان نمود و به مراحل والایی از علم و حکمت دست یافت، آنگاه به شهر مقدس قم بازگشت و به مطالعه، تحقیق، تألیف و تصنیف کتب ارزشمند پرداخت و نیز با تکیه بر کرسی تدریس همانند پدر، در مدرسه معصومیه قم، شاگردان فاضلی را تربیت نمود. در اینجا تنها به ذکر چند تن از این شاگردان که در کتب تراجم نامی از آنها برده شد، بسنده می گردد:
۱. میر عبدالرحمن فرزند سید کمال الدین.
نصر آبادی در کتاب خود وی را از شاگردان میرزا حسن لاهیجی به شمار آورده و نوشته است که وی از سادات نجیب قم است. و هم اکنون نیز در نزد میرزا حسن مشغول تحصیل علم است.(۶)
۲. مرتضی فرزند روح الامین حسینی.
به احتمال قوی او از شاگردان میرزا حسن لاهیجی است؛ چنان که بر دو کتاب استادش به نامهای: مصابیح الهدی و مفاتیح المنی حاشیه زده است و این حواشی در سال ۱۱۱۵نگاشته شده است.(۷)
۳. محمد فرزند صفی الدین سید محمد حسینی.
وی رساله «مجمع البحرین فی تطبیق العالمین» میرزا حسن لاهیجی را نسخه برداری کرده و در آخر محرم ۱۱۰۴آن را به اتمام رسانده است و در نهایت از میرزا حسن لاهیجی به عنوان استاد خویش نام برده و از وی تجلیل نموده است.(۸)
۴. میرزا محمد تقی شریف رضوی قمی.
این شخصیت، نوه پسری ملاصدرا، صاحب اسفار اربعه و پسر دائی میرزا حسن لاهیجی است که در شهر قم نزد پسر عمه خویش، علم حکمت و حدیث آموخته است و از میرزا حسن، اجازه نقل روایت نیز دارد.
آثار علمی
میرزا حسن مانند پدر خود در کلام، فلسفه، حدیث و فقه و عرفان صاحب نظر بوده و در هر کدام از این علوم آثار گرانقدری از خود به یادگار گذاشته است. فهرست آثار لاهیجی به ترتیب موضوعی چنین است:
الف: کلام یا اصول دین. لاهیجی در این موضوع چند اثر قابل توجه دارد که عبارتند از:
۱. شمع یقین یا آینه دین: شامل اصول پنجگانه اعتقادی به صورت مفصل در پنج باب، که باب امامت شرح و بسط بیشتری نسبت به سایر بابها دارد. این اثر در سال ۱۳۰۳ش. در تهران به چاپ رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.(۹) این اثر مهمترین اثر کلامی و اعتقادی لاهیجی به شمار می رود.
۲. اصول دین یا اصول خمسه: این کتاب در حقیقت تلخیصی از شمع یقین مؤلف است و لاهیجی در آن، اصور پنج گانه اعتقادی را توضیح داده است.
۳. سرّ مخزون یا اثبات الرجعه: بحث مفصلی است پیرامون موضوع «رجعت» بر مبنای عقیده شیعه و با استناد به آیات و روایات آن را اثبات کرده است.
۴. دُرّ مکنون یا جواب الاعتراض: لاهیجی در این اثر، اعتراض اهل سنت را بر شیعیان، مبنی بر اینکه: چرا حضرت علی(ع)به جهت نداشتن انصار قیام نکرد لکن امام حسین(ع)با اینکه یار نداشت، قیام نمود؟ پاسخ داده است.(۱۰)
۵. حاشیه بر شوارق الالهام پدرش: این حواشی در هامش شوارق الالهام به چاپ رسیده است.
ب: فقه: لاهیجی در این موضوع چند اثر نگاشته است. بدین اسامی:
۶. رساله الزکیه الزکاتیه: در بیان احکام زکات و مسایل آن.
۷. هدیه المسافر: در بیان احکام شخص مسافر از قبیل حکم سفر، نماز و روزه به صورت فتوایی و از اینجا معلوم می شود که او قوه اجتهاد و استنباط احکام فقهی را داشته است.(۱۱)
۸. رساله فی الغیبه: در موضوع غیبت و احکام و مسایل آن.
۹. تزکیه الصحبه یا تألیف المحبه: ترجمه ایست از کتاب «کشف الریبه فی احکام الغیبه» شهید ثانی با افزودگیهایی از خود لاهیجی.(۱۲)
ج: دعا. لاهیجی سه اثر در دعا از خود بر جای گذارده است. با یان عنوان:
۱۰. جمال الصالحین: در دعا و زیارت نظیر زادالمعاد ملامحمد باقر مجلسی، شامل دیباچه ای و دوازده باب و هر باب در چند فصل، تماماً در صد و سی و دو فصل، لاهیجی این اثر را در سال ۱۰۷۳ق. تألیف نموده و در ماده تاریخ تألیف آن، این مصرع را سروده است:
«جمال الصالحین مجموعه شد آداب ایمان را»
این اثر به طبع رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.
۱۱. شرح صحیفه سجادیه، شرح مفصلی است بر صحیفه سجادیه در سه جلد بزرگ،(۱۳) که جلد سوم آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(۱۴)
۱۲. تحفه المسافر: گزیده ایست از جمال الصالحین که در آن دعاهایی که به سفر و مسافرت مربوط است، درج نموده است.
د: فلسفه. لاهیجی چند اثر مهم در فلسفه از خود بر جای نهاده، که نمایانگر اندیشه های فلسفی وی است.
۱۳. زواهر الحکم: در بیان مسائل فلسفه به صورت استدلالی در یک مقدمه در سه مقصد و سه باب هر کدام در چند مطلب، این رساله در ضمن منتخباتی از آثار حکمای ایران جلد سوم به چاپ رسیده است.
۱۴. روایع الکلم و بدایع الحکم: در سه باب هر کدام در چند مقصد و هر مقصد در چند مشکوه. شاگرد لاهیجی، سید مرتضی بن امیر روح الامین حسینی مختاری، تعلیقاتی بر این اثر نگاشته است.(۱۵)
۱۵. مصابیح الهدی و مفاتیح المنی: مسائل فلسفه را در یک مقدمه و سه باب با عناوین «مصباح مصباح» به صورت استدلالی بیان نموده است.
۱۶. مصباح الدرایه: میرزا حسن در کتاب مصابیح الهدی به این کتاب حواله داده، لکن تاکنون نسخه ای از آن شناسایی نشده است.
۱۷. مجمع البحرین: رساله کوتاهی است در بیان مسائل فلسفه به طرز بدیع و با عناوین ظریف. تألیف آن در سال ۱۰۷۰به پایان رسیده است.
۱۸. الشجره المنهیه: رساله کوتاهی است در اثبات واجب الوجود، سبک این رساله شبیه مجمع البحرین و عناوین آن «حبه، فاکهه» است.
۱۹. ابطال التناسخ بثلاثه براهین: رساله مختصری است که مؤلف در آن با سه برهان، تناسخ را رد نموده است. شیخ آقا بزرگ گفته که نسخه ای از این رساله در ضمن کتابهای شیخ جعفر سلطان العلماء موجود است.(۱۶)
۲۰. حقیقه النفس یا رساله در تجرد نفس ناطقه: در ردّ گفتار کسانی که تجرد نفس انسان را نفی می کنند و ردّ ادله آنها و اثبات تجرد نفس.
ه: آشتی میان فلسفه و کلام. میرزا حسن در رفع اختلاف بین فلاسفه و متکلمین و ایجاد وحدت بین آنها، دو رساله در این موضوع نگاشته است که یکی به فارسی و دیگر به عربی با این عناوین:
۲۱. آینه حکمت: به فارسی، در سه باب هر یک در چند فصل، عنوان بابها چنین است:
اول: تعریف و حقیقت حکمت و بیان فضیلت آن، در سه فصل.
دوم: در ذکر مسائلی که بر سر آنها نزاع کنند، در ده فصل.
سوم: در ذکر بعضی اخبار و ذکر اقوال و احوال جمعی از علماء که صریح یا مشعر است به فضل و مدح حکمت و حکما، در دو فصل.(۱۷)
۲۲. الفه الفرقه: به عربی در دوازده فصل که به منزله ترجمه عربی آینه حکمت است.(۱۸)
ز: حدیث.
۲۳. حاشیه الوافی: میرزا حسن، کتاب وافی فیض کاشانی را استنساخ نموده و حاشیه هایی بر آن نگاشته است، نسخه آن که از کتاب الصوم تا کفاره یمین بوده در کتابخانه حسینیه شوشتریهای نجف، موجود است.(۱۹)
۲۴. فهرس ابواب قطعه من الوافی: فهرستی است که لاهیجی بر ابواب کتاب وافی فیض کاشانی نگاشته است.(۲۰)
آثار منسوب
علاوه بر این آثار. رساله های دیگری در فهارس به نام میرزا حسن لاهیجی معرفی شده که کتاب مستقلی نیستند بلکه اغلب یا نام دیگری از همین رساله ها هستند یا قطعه ای از آنها می باشند. این رساله ها عبارتند از:
۲۵. تقیه: حزین لاهیجی در سوانح خود در ضمن تألیفات میرزا حسن آن را نام برده ولی ما نسخه ای از آن را سراغ نداریم و گویا منظور وی همان کتاب «درّ مکنون» بوده که در وجه تقیه حضرت علی(ع)نگاشته است.(۲۱)
۲۶. الخوف و الرجاء: به همان رساله اصول دین است که در فهرست دانشگاه با این نام معرفی شده است.(۲۲)
۲۷. ربط الحکمه بالتصوف: شیخ آقا بزرگ در الذریعه ۲۴۲/۱۰ذکر نموده، ولی به اعتقاد نگارنده نام دیگری از الفه الفرقه مؤلف است.
۲۸. سؤالات یورد لبطلان الحکمه و جوابات شافیه اوردها اهل الحکمه: به فارسی، در فهرست دانشگاه(۲۳) از آن یاد شده، ولی به نظر می رسد که بخشی از کتاب آینه حکمت باشد.
۲۹. قدم و حدوث عالم: در فهرست دانشکده الهیات(۲۴) از آن یاد شده و شیخ آقا بزرگ نیز به نقل از آن در الذریعه(۲۵)، آن را کتاب مستقلی برای میرزا حسن معرفی کرده است، ولی این بخش موجود در آن کتابخانه، فصل پنجم کتاب آینه حکمت است.
از نگاه بزرگان
شخصیتهای برجسته تاریخ که در کتابهای خود به شرح حال میرزا حسن لاهیجی پرداخته اند، از وی تجلیل و تکریم کرده اند. در این بخش برای این که جایگاه والای این عالم توانا در میان علمای شیعه برای خوانندگان بیش از پیش روشن گردد، به ترجمه و تلخیص عبارتهای چند تن از این شخصیتها مرور می شود:
محمد علی حزین فرزند ابوطالب ( ۱۱۸۰ – ۱۱۰۳ق) معروف به «حزین لاهیجی» که از همشهریان میرزا حسن لاهیجی و از شخصیتهای مشهور شعر و ادب به شمار می آید، چنان که در کودکی همراه پدر به شهر قم آمده و از نزدیک با میرزا حسن لاهیجی دیدار کرده است. او در سفرنامه خود به این خاطر اشاره داشته و از میرزا حسن چنین توصیف می کند:
«.. یکی از افاضل و اعلامی که در این سفر با وی دیدار شد، فاضل محقق میرزا حسن فرزند مرحوم مولانا عبدالرزاق لاهیجی بود و این سعادت در حالی نصیب ما شد که وی دوران سالخوردگی و اواخر عمر خویش را در شهر دارالمؤمنین قم پشت سر می گذاشت. او در علم و تقوا یکی از آیات بود. تألیفاتی دارد مانند: «شمع یقین» در عقاید، «جمال الصالحین» در اعمال و «رسالهئ تقیه» و…»(۲۶)
مولی عبداللّه افندی که از دانشمندان معاصر میرزا حسن لاهیجی است، در کتاب ارزشمند خود از وی چنین یاد می کند:
«مولی حسن فرزند عبدالرزاق فرزند علی فرزند حسین که اصلش لاهیجی است ولی در شهر قم تولد یافته و در این شهر ساکن شده است، یکی از شخصیتهای فاضل، عالم، حکیم، وصوفی دوران معاصر می باشد. من در شهر قم از محضر پدرش تلمذ نموده ام.»(۲۷)
سپس عبداللّه افندی به شمارش تألیفات وی پرداخته و تاریخ رحلت میرزا حسن را بیان می دارد.
عبدالخالق دماوندی فرزند محمود که رساله موسوم به «آینه حکمت» میرزا حسن لاهیجی را در سال ۱۰۷۰ق تحریر نموده است، در پایان علاوه بر توصیف کتاب که آن را آیینه تمام نمای جهان هستی و حقیقت آن قلمداد نموده است، در توصیف مؤلف نیز چنین می نویسد:
«… این رساله به اشاره یک شخصیتی تألیف یافته است که… قطب فلک سعادت، احاطه کننده اکوان فضایل… و سیر کننده در فضای لاهوتی است. او پناهگاه اهل دقت وتأمل، تکیه گاه اصحاب نقل و ارباب تعقل بوده و افضل اولین و آخرین در میان حکمای اشراق می باشد…»(۲۸)
این عبارت با توجه به تاریخ نگارش آن که در ایام کمتر از سی سالگی میرزا حسن لاهیجی نوشته شده است، به خوبی از میزان فضل و شهرت علمی وی حکایت می کند.
شیخ عبد النبی قزوینی از علمای برجسته قرن دوازدهم هجری در یکی از آثار خود از این شخصیت به طور مفصل یاد می کند که چکیده آن چنین است:
«… میرزا حسن فرزند مولانا عبدالرزاق لاهیجی یکی از عالمان کم نظیر زمانها و نادر دهرهاست. شخصیت فاضلی که از قدرت قلمش در ارائه مطالب محکم، همه به تعجب افتاده و تسلیم او شده اند. او در اعماق اقیانوسهای علم و حکمت فرو رفته و از آنجا اشیاء نافع به ارمغان آورده است… وقتی برای تعلیم معارف جلوس می کند، به خاطر طرح مسائل دقیق همه را نسبت به خود نرم و خاشع می سازد… کلام دقیق و ظریف وی را نمی فهمد مگر کسی که خداوند او را از جهالت و گمراهی نجات داده باشد. او فروع احکام و حکمت را از اعماق اصول اسلامی در می آورد، همانند شیری که از پستانها دوشیده می شود… اعتقاد من این است که وی از پدرش نیز افضل بود…»(۲۹)
میرزا محمد حسن زنوری خوئی در اثر ارزشمند خود، از این شخصیت بزرگ نام برده و میرزا حسن لاهیجی را با عناوینی مانند عالم، فاضل، محقق، مدقق، عارف، حکیم و متبحر می ستاید.(۳۰)
میرزا محمد علی مدرس تبریزی در کتاب خود، در ذیل شرح حال ملا عبدالرزاق لاهیجی چنین می نویسد:
«… فیاض پسری داشت میرزا حسن نام، فاضلی بوده صالح که در سال یکهزار و یکصد و بیست و یکم هجرت در قم وفات و قبرش در سمت شرقی قبرستان بزرگ قم نزدیک به شیخان می باشد و این نگارنده در ماه رجب هزار و سیصد و پنجاه و دوم هجرت، موقع تشرف بدان بلده طیّبه به سر قبر شریفش رفتم و اخیراً در موقع تسطیع طرق و شوارع، ملحق به جاده شده است…»(۳۱)
مروری بر فضای حاکم
دوران زندگی میراز حسن لاهیجی ( ۱۱۲۱ – ۱۰۴۵ق) با حکومت سه تن از پادشاهان صفوی به نامهای: شاه عباس دوم (۱۰۷۷ – ۱۰۵۲) سلیمان اول (۱۱۰۵ – ۱۰۷۷) و شاه سلطان حسین (۱۱۳۵ – ۱۱۰۵) مصادف شد. در این ایام، کشور ایران آبستن رخدادهای زیادی بود ولی آنچه که در شرح حال میرزا حسن لاهیجی اهمیت دارد، وجود روحانیونی است که تحت عنوان «شیخ الاسلام» در حکومت صفوی حضور نافذ و چشمگیر داشتند و اینها در حقیقت نقش به سزایی را در اجرای احکام و امور مذهبی در سطح کشور ایفا می کردند و به خاطر همین نفوذ و مقام علمی در میان رجال سیاسی و توده مردم، حکومت نیز در بسیاری از موارد مجبور می شد از تصمیمات آنان پیروی کرده و به توصیه های آنان توجه نماید.
یکی از پرنفوذترین و مشهورترین آنها، مرحوم مولی محمد طاهر شیرازی قمی است. او چون مسلک ضد فلسفه و ضد عرفان داشت با علمای بزرگ و فیلسوفان عصر خود همچون: ملا محمد تقی مجلسی، ملا عبدالرزاق لاهیجی و ملا محسن فیض کاشانی به شدت درگیر بود و رساله هایی را در نفی افکار و اندیشه های عرفانی و فلسفی آنان نوشت.(۳۲) اما با توجه به موقعیت والایی که این سه شخصیت بزرگ نیز در میان مردم داشتند، مخالفت وی نتوانست چندان مؤثر واقع شود. پس از رحلت ملا محمد تقی مجلسی در سال ۱۰۷۰و عبدالرزاق در سال ۱۰۷۲عرصه بر فرزندان و در واقع پیروان فکری آن دو، حسابی تنگ گردید چنان که علامه محمد باقر مجلسی مجبور شد در ظاهر با ملا محمد طاهر قمی کنار بیاید و ارتباط پدرش را با عرفان و فلسفه تکذیب نماید. در این میان که میرزا حسن لاهیجی نیز جانشین افکار و اندیشه های پدرش ملا عبدالرزاق به شمار می رفت، به خاطر مخالفتهای مستمر مخالفان حکمت، خود به خود در تنگنا قرار گرفت و در گوشه ای انزوا برگزید.
او در زمان حیات پدر و با تکیه بر موقعیت اجتماعی وی چند رساله پیرامون فلسفه به رشته تألیف درآورد و کتابهایی مانند: مصباح الدرایه، مصابیح الهدی و روایع الکلم و زواهر الحکم را در همین باب نوشت و در دو کتاب دیگرش به نامهای: آینه حکمت و الفه الفرقه هر چه در توان داشت تلاش کرد تا با منطق و اقامه استدلال و برهان به اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان پاسخ گوید، اما پس از رحلت پدرش در اثر مخالفت شدید این گروه، فرصت از دست وی خارج گشت و شرایط کاملاً دگرگون شد. از این تاریخ میرزا حسن لاهیجی از اهتمام به مسائل فلسفی دست برداشت و به سوی مسائل کلامی، اخلاقی، ادعیه و تألیف فقه روی آورد.
از برخی کتب تایخی استفاده می شود که گویا مخالفین وی، حکمم تکفیر و اخراج او را از شهر قم صادر کردند و او نیز برای حفظ جان و دفاع از خویش با خود سلاح حمل می کرد؛ چنان که به همین مناسبت اشاره کرده اند که وی در کار تیراندازی و نشانه گیری هدف با تفنگ هم کمال شهرت و مهارت را داشت.(۳۳) از بخشی نوشته های خود میرزا حسن لاهیجی نیز چنین بر می آید که وی در این دوران در تنگنای شدید قرار داشته و تهمت و افتراهای زیادی در حق وی شایع شده بود. او در آغاز کتاب «الفه الرفقه» چنین می نگارد:
«… عجیب تر از همه، با این که من انزوا برگزیده ام و هیچ نام و نشانی در میان مردم ندارم و از قدر و منزلت افتاده ام، باز یک عده صحبت از من می کنند و یک حرفهایی را به من استناد می دهند که آن را با گوش خود از من نشنیده اند و یک چیزهایی را به من نسبت می دهند که با چشمانشان ندیده اند… هر طور که دلشان می خواهد، مرا می خوانند و افتراهایی را به من می بندند که هرگز من آن را به زبان نیاوردم… پس ای خدایی که پاک و منزه هستی! من در این مصیبت به تو پناه می برم و در این امر به تو توکل می کنم و تو را شاهد می گیرم که تو در شهادت کفایت می کنی و…»(۳۴)
میراز حسن لاهیجی در فصل دوم از باب سوم از کتاب «آینه حکمت» خود به دفاع از حیثیت و حقانیت علمای فیلسوف و عارف، قد علم کرده و چنین می نویسد:
«… هر کس را اندک معرفت به احوال علما باشد، داند که علمای اسلام همیشه در علم حکمت مختلف بوده اند و در هر زمانی جمعی کثیر از علمای معروف که شک و قدح در دانش و ایمام ایشان نیست و تشیع ایشان کمتر از شک در روشنی آفتاب و ماه نیست، اهل حکمت و معروف به آن بوده اند، چون: خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، امیر محمد باقر داماد و غیر ایشان از علما – قدّس اللّه ارواحهم – که تفصیل اسامی ایشان مؤدی به اطناب می شود. این جماعت و جماعت دیگر از متقدمین و متأخرین و معاصرین و متقاربین زمان ما که همه معروف و مشهورند به فضل و ایمان و مدارست حکمت و رعایت آن، و از جمله علمای عظیم الشأن، سید علی بن طاووس(ره) در کتاب فرج المهموم که در تحقیق علم نجوم نوشته، گفته که: «ابرخس و بطلمیوس و اکثر حکما انبیا بوده اند، اما چون نامهای ایشان به زبان یونانی بوده، بر مردم مشتبه گشته و ایشان را نشناخته اند. و شیخ بهاء المله و الدین در کتاب «حدائق الصالحین» بعد از نقل این کلام، گفته که «کلام سیّد استبعادی ندارد چه هر کس تأمل و تعمق در این علم شریف کند، توانست که اصول مطالب آن، مستفاد از انبیاء(ع) است و حکم جزم به این معنی کند به حیثیتی که هیچ شک و ریب در آن نداشته باشد.»
مبارزه با ظلم و ظالم
آزاد منشی و سلحشوری همواره سیره اختصاصی فقها و علمای بزرگ جهان تشیع در طول تاریخ بوده است. میرزا حسن لاهیجی نیز از جمله آن دانشمندانی است که از این ویژگی افتخارآمیز بی بهره نمانده است. او در مقابل عملکردهای خلاف و ظلم دست اندرکاران حکومت صفوی هرگز سکوت روا نمی داشت و بلکه در فرصتهای مناسب به اقشا و اصلاح آنان می پرداخت. او در ضمن کتاب فقهی خود موسوم به «هدیه المسافر» وقتی احکام مسافر را ذکر می کند، به گونه ظریف در لابلای بیان احکام به ظلم های جاری در جامعه آن دوران، اشاره کرده و چنین می نویسد:
«و ایضاً باید دانست که هر سفری که مشتمل است بر ظلم و جور بر مسلمانان و گرفتن اموال ایشان (در مقابل) اعانت و مدد ایشان، همه داخل سفر باطل است و بسا باشد که این معنی متضمن گشتنها و نشستهای حرام باشد و گاه باشد که این جماعت گمان کنند که حفظ اهل اسلام و سرحدها و دفع دشمنان از ایشان می کنند و از این جهت سفرشان حق است و جواب این شبهه این است که هر گاه دشمنی حرکت کند یا بیم ضرری از ایشان باشد، نهایتش این است که به قدر آنچه در رفع آن دشمن و رفع ضرر، ضروری باشد از جماعت مسلمین به قدر نسبت احوال ایشان توان گرفت.
اما این همه اموال زیاد که صرف زینتها و تجملات و تنعمات بلکه صرف فسق و معاصی می شود و به ضرب چوب و به انواع سیاسات اکثر از فقرا و عجزه و بیوه زنان و یتیمان و امثال ایشان می گیرند، معلوم است که هیچکدام حق نیست و نسبت و دخلی در حفظ اسلام و مسلمین ندارد بلکه اکثر اینها بلکه همه اینها سبب خرابی بلاد و آبادانیها می شود و به این سبب بسیار مسلمین مضطر به جلاء وطن و گدایی می شوند.
و همچنین نویسندگان که اعانت این کارها و ضبط دخل و خرج این مالها می کنند و همچنین وزراء و کلانتران و داروغگان و عمله و اعوان ایشان همه از این قبیل اند و همچنین ارباب مناصب شرعی و وقفی همه مثل ایشانند اگر چه گمان کنند که تحصیل معیشت می کنند چنانچه دانسته شد.»
شعر و ادب لاهیجی
میرزا حسن لاهیجی همانند اکثر دانشمندان عصر صفوی، توجه ویژه ای به زبان فارسی و فارسی نویسی داشت؛ چنان که اغلب آثار مکتوب این عالم پرتلاش که به این زبان تألیف یافته است، نشانگر این واقعیت می باشد. نوشته های فارسی این شخصیت علمی بسیار روان و شیوا به رشته تحریر درآمده است. او در آثار فارسی خود سعی بیشتر داشت تا نوشته هایش برای همه مردم قابل فهم باشد، به همین سبب از معلق نویسی و آوردن اصلاحات و واژه های سنگین علمی و نامأنوس که شیوه منشیان آن دوران بود، پرهیز داشت. این موضوع مهم که تا به حال کمتر هم مورد توجه محققان و پژوهشگران واقع شده، وی را از سایر اندیشمندان این عصر متمایز می سازد و نثر این شخصیت بزرگ را در جایگاه والایی قرار می دهد.
میرزا حسن همه آن موضوعاتی را که با مردم ارتباط تنگاتنگ داشت مانند: فقه، اخلاق، عقاید، دعا و… به زبان فارسی نگاشته است و این نشانه آن است که این شخصیت واقع نگر به هدایت و ارشاد مردم با زبان خودشان و به مشکلات اعتقادی و فقهی و… آنان توجه عمیقی از خویش مبذول می داشت. البته تألیفات عربی این عالم بزرگ که برای خواص و در رشته های خاص به طور تخصصی نوشته شده، در عین سنگینی و استحکام مطالب و محتوای آن، از یک نوع روانی و ساده نویسی شیوایی برخوردار است.
در مواردی از کتب و نسخ خطی، اشعاری با نام «حسن گیلانی» آمده است که به احتمالی منظور همین دانشمند باشد. در اینجا به این اشعار مرور می کنیم:
– ۱یکی از این موارد، رباعی است که در نسخه خطی شماره ۱۲۱۸۸مجلس شورای اسلامی، درج شده است و به نام «حسن جیلانی» منسوب است:
ممکن بود که هستی واجب فنا شود
وین ممتنع که مهر تو از دل رها شود
در تنگنای عکس نقیض خیال تو
ترسم که صورتم زهیولی جدا شود.
– ۲در تذکره نصرآبادی، مؤلف کتاب، ضمن شرح حال «حسن گیلانی» این اشعار را از وی چنین نقل کرده است:
نه در طلب سمور و نه اطلس باش
در دیده اعتبار خار و خس باش
خواهی که سری برون کنی از منزل
چون جاده، تو پامال کس و ناکس باش
از کثرت داغ توام، افلاکم
وز زور لگد کوب حوادث، خاکم
باران نشاط اگر ببارد، سنگم
ور آتش غم شعله کشد، خاشاکم
اثر شناس بزرگ قرن، آقا بزرگ تهرانی در یک مورد از کتابش این اشعار را به طور صریح به میرزا حسن لاهیجی و در مورد دیگر به شخصیتی به نام «میراز حسن گیلانی دیلمانی» نسبت داده است.(۳۵)
وفات
وفات میرزا حسن بنا به نقل افندی در ریاض العلماء در سال ۱۱۲۱ق. در قم صورت گرفته است و این قول بعد از افندی در کتب تراجم نقل گردیده و اختلافی در این مورد یا قول دیگری نقل نشده است.
بدین ترتیب او ۴۹سال بعد از پدر خود ملا عبدالرزاق لاهیجی و ۳۱سال بعد از مادرش زندگی نموده است.
اما پیرامون مدت عمر وی چیزی نقل نشده است و طبق احتمالی که شیخ آقا بزرگ در تولد وی داده (یعنی سال ۱۰۴۵) میرزا حسن در هنگام مرگ قریب ۷۶سال داشته است. و نقل حزین لاهیجی که در اواخر عمر، وی را در قم ملاقات نموده، عمر زیاد وی را تأیید می کند. حزین می نویسد:
«و از افاضل و اعلام که در آن سفر ملاقات شده، فاضل محقق میرزا حسن خلف مرحوم عبدالرزاق لاهیجی است. در دارالمؤمنین قم که موطنش بود، در سن کهولت و اواخر حیات، سعادت خدمت ایشان یافته ام.»(۳۶)
مدفن
میرزا حسن لاهیجی که تقریباً تمام عمر خود را در شهر قم گذرانیده، وفاتش نیز در این شهر اتفاق افتاد و در همین شهر مدفون گردید. قبر وی در قبرستان بزرگ اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(س)واقع بوده، که در خیابان سازیهای جدید در کنار خیابان ارم در تقاطع این خیابان با خیابان چهارمردان در ضلع جنوب شرقی واقع گردیده است.
و اخیراً توسط حضرت آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) قبر وی تعمیر و سنگ قبری برایش تعبیه نموده اند. ولی متأسفانه در نوشته سنگ قبر دقت کافی نشده و اشتباهات فاحشی در آن روی داده است.
نوشته سنگ قبر وی چنین است:
هو الباقی. هذا مضجع العلامه الحکیم المتکلم المحدّث الفقیه المیرزا حسن الکاشفی ابن أسوه الحکماء المولی عبدالرزاق اللاهیجی صاحب الشوارق و أمّه بنت صدر المتألهین. توفّی سنه .۱۰۴۳
همانطور که ملاحظه می شود دو اشتباه واضح در این نوشته وجود دارد.
اوّل آنکه: لقب میرزا حسن در هیچ کتابی کاشفی ذکر نشده است. و فقط در اینجا بدون هیچ دلیلی بعد از اسم وی لقب کاشفی ذکر شده است.
دوم اینکه: تاریخ وفات میرزا حسن سال ۱۱۲۱می باشد که آن را افندی در ریاض العلماء ذکر کرده است و متأسفانه در اینجا با ۷۸سال اختلاف می باشد. سال ۱۰۴۳ذکر شده که دو سال قبل از تولد وی می باشد.
امیدواریم که در آینده قبر وی به نحو شایسته بازسازی و سنگ قبر او نیز اصلاح گردد.
پی نوشت:
۱. شرح حال مفصل فیاض لاهیجی در مصادر زیر قابل دسترسی است:
روضات الجنات ۱۹۶/۴آتشکده آذر ۸۴۶/۲مجمع الفصاء ۲۷/۲ریحانه الادب ۳۶۳/۴تذکره نصرآبادی، ۱۵۶تذکره ریاض العارفین، ص ۳۸۲برگزیده گوهر مراد، ص ۱۲و ۱۳مقالات کنگره بزرگداشت حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجی، مفاخر اسلام ۲۴/۷
۲. مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه، محمد حسن رجبی، ص ۲۸
۳. رک: ریاض العلماء. مولی عبداللّه افندی، ج ۳ص ۲۰۷
۴. تتمیم امل الآمل، ص۱۰۸
۵. همان.
۶. تذکره نصرآبادی، ص ۳۶۵و همچنین رک: طبقات اعلام الشیعه، الکواکب المنتشره، آقا بزرگ تهرانی، ص ۱۸۰و الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۹ص ۶۸۶رقم ۴۷۸
۷. طبقات اعلام الشیعه، ص ۱۷۹
۸. فهرست کتابهای خطی کتابخانه مجلس سنا، ج ۱ص ۱۴۴
۹. برای آشنایی بیشتر با یان کتاب ارزشمند به مقاله «میرزا حسن لاهیجی و شمع یقین او» منتشر در مجله وقف میراث جاویدان، سال دوم (۳۷۳ش)، شماره پنجم، ص ۹۳ – ۸۸و فهرست نسخه های خطی فارسی، منزی .۹۶۷/۲فهرست کتابخانه مرعشی ۱۸۹/۲۷و فهرست کتابخانه تربیت تبریز، ص ۹۳و فهرست کتابهای ادبی و عرفانی خطی کاخ گلستان، بدری اتابای، ص ۵۱۳ – ۵۱۱و الذریعه ۲۳۳/۱۴مراجعه شود.
۱۰. این سه اثر یعنی اثر ردیف ۲و ۳و ۴به تصحیح نگارنده، در ضمن وسایل فارسی حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، در سال ۱۳۷۵منتشر شده است.
۱۱. این اثر نیز در ضمن رسایل فارسی لاهیجی چاپ شده است.
۱۲. این اثر نیز در ضمن رسایل فارسی لاهیجی چاپ شده است.
۱۳. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۳۴۹/۱۳
۱۴. فهرست نسخه های خطی آستان قدس رضوی. ۳۲۴/۱۵
۱۵. الذریعه ۱۵۳/۴و ۹۰/۶نسخه های خطی موجود از روایع الکلم در مقدمه رسائل فارسی لاهیجی ص ۲۹معرفی گردید. در اینجا باید متذکر شد که نسخه دیگری از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ۸۸۳موجود است و در فهرست نسخ خطی آن کتابخانه ج ۳ص ۲۹۸معرفی شده است.
۱۶. الذریعه۶۷/۱
۱۷. این رساله در ضمن رسایل فارسی لاهیجی منتشر شده است.
۱۸. نسخه های خطی این رساله در مقدمه رسایل فارسی لاهیجی ص ۲۵بعد از سطر چهاردهم معرفی شده ولی تیتر آن که نام رساله بوده، در حروفچینی اشتباهاً حذف شده است.
۱۹. الذریعه ۲۲۹/۶
۲۰. همان ۳۹۹/۱۶رقم ۱۸۷۹
۲۱. سوانح حزین، منتشره در اول دیوان حزین ص ۱۶نجوم السماء ص ۱۸۴الذریعه ۴۰۴/۴
۲۲. فهرست نسخه های خطی دانشگاه تهران ۱۵۱۱/۱۰
۲۳. همان ۶۷۵/۱۶مجموعه شماره ۷۶۹۸برگهای ۸۱و ۸۲
۲۴. فهرست نسخ خطی کتابخانه دانشکده الهیات، ص ۱۱۰
۲۵. الذریعه، .۵۱/۱۷
۲۶. تاریخ و سفرنامه حزین، ص ۱۶چاپ شده در مقدمه دیوان حزین لاهیجی، تصحیح: بیژن ترقی، تهران، ۱۳۵۰
۲۷. ریاض العلماء، عبداللّه افندی، ج ۳ص ۲۰۷
۲۸. فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، ش ۲۵۶ج، ص ۱۹۳
۲۹. تتمیم امل الآمل، عبدالنبی قزوینی، ص ۱۰۸
۳۰. ریاض الجنه، میرزا محمد حسن زنوری خوئی، روضه رابعه، نسخه خطی شماره ۷۷۷۲کتابخانه حضرت آیت اللّه مرعشی نجفی؛
۳۱. ریحانه الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج ۴ص ۳۶۳
۳۲. روضات الجنات، خوانساری، ج ۴ص ۱۴۳و دین و سیاست در دوره صفوی، ص ۲۶۷ – ۲۴۱
۳۳. ریاض الجنه، نسخه خطی شماره ۷۷۷۲کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، روضه رابعه.
۳۴. با تصرّف و نقل به معنا.
۳۵. رک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱ص ۱۸۴و ج ۹ص ۲۴۲
۳۶. سوانح حزین، ص ۱۶