- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره
میرزا ابو القاسم فرزند حاج محمد على فرزند حاج هادى نورى تهرانى، مشهور به کلانتر و از علماى بزرگ تهران و از شاگردان شیخ مرتضى انصارى است. میرزا ابو القاسم در سوم ربیع الثانى سال ۱۲۲۶هـ ق شهر تهران به دنیا آمد. مادرش از خانواده اهل علم و تقوا و پدرش انسانى مؤمن و پاک و علاقهمند به سلسله جلیله روحانیت بود و لذا از همان کودکى فرزند خود را براى فراگیرى علوم اسلامى مهیا ساختند.
خاندان
خاندان کلانتر خاندانى مشهور بودند. کلانتر کلمه اى فارسى است به معناى بزرگتر و کلان به معناى بزرگ است. به آنان کلانتر مى گفتند چرا که وى خواهر زاده محمود خان کلانتر بوده که در سال قحطى به دست ناصرالدین شاه ملعون به دار آویخته شد.
به خاندان آنان ثقفى نیز مى گویند چرا که جد آنان منسوب به مختار بن ابى عبیده ثقفى ، آن شخصیت مشهور در تاریخ اسلام و آن منتقم خون شهداى کربلا است.
پدر بزرگش حاج هادى از تجار پاک شهر نور در استان مازندران بود که به تهران مى آید و ساکن آن شهر مى شود. یکى از فرزندانش به نام حاج محمد على با خانوادهاى اهل علم و روحانى ازدواج مى کند که ثمره آن میرزا ابو القاسم، شخصیت فقیه و دانشمند مورد نظر ما است.
تحصیلات
میرزا ابو القاسم کلانتر از همان کودکى به فراگیرى علوم اسلامى مى پردازد و آثار نبوغ و استعداد ذاتى خود را آشکار مى سازد. هنوز به ده سالگى نرسیده بود که مقدمات را به پایان مى رساند و عبارت هاى مشکل و پیچیده را به راحتى بیان مى کند. سپس به همراه عموى خود براى ادامه تحصیلات به اصفهان مىرود تا از محضر علماى آن حوزه نیز بهره ببرد. سه سال در حوزه علمیّه اصفهان مى ماند و سپس به تهران باز مى گردد و دو سال نیز در آن شهر به تحصیلات خود ادامه مى دهد. پس از آن به نجف اشرف مى رود و دو سال نیز از حوزه آن شهر استفاده مىبرد، اما به دلیل مشکلات اقتصادى به تهران باز مى گردد و در مدرسه خان مروى به درس و بحث مشغول مى گردد.
وى در آن زمان در محضر ملا عبد الله زنوزى به فراگیرى علوم معقول و در محضر دیگر علما به فراگیرى فقه و اصول مى پردازد. در سن ۲۰ سالگى مشهور به علم و فضل مى گردد، لذا از وى درخواست مى کنند تا براى ادامه تحصیلات دوباره به عراق سفر نماید. او هم مى پذیرد و به کربلا مى رود و در محضر درس سید ابراهیم قزوینى به فراگیرى علوم شرعى مى پردازد تا آنکه فتنهاى در شهر کربلا پیش مى آید و قتل و غارت مى شود و او مجبور مى گردد به اصفهان مهاجرت نماید.
او پس از فرو نشستن فتنه به نجف اشرف باز مى گردد و پاى درس شیخ مرتضى انصارى حاضر مى شود و از شاگردان بزرگ این عالم اندیشمند مى گردد و تقریرات درس اصول ایشان را با نام مطارح الأنظار به نگارش درمى آورد. وى مورد اعتماد شیخ انصارى بود و بیست سال در مجلس درس ایشان شرکت مى کرد و شیخ انصارى نیز بارها به اجتهاد ایشان تصریح نموده است.
نصیحت استاد
میرزا ابو القاسم کلانتر پس از بیست سال استفاده از محضر شیخ انصارى تصمیم به سفر به تهران براى تبلیغ دین مى گیرد. شیخ انصارى در آن هنگام به وى مى فرماید: وظیفه علما سه چیز است که تو را به آن سفارش مى کنم:
۱. اول از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى، آن را برپاى دار و آن اقامه نماز جماعت با مردم است.
۲. دوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى خود را در معرض آن قرار ده و آن پست قضاوت و حکومت در میان مردم است.
۳. سوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى انجام بده و بر آن مداومت نما و اگر نتوانستى باز سعى بر انجام آن داشته باش و آن تدریس و نگارش کتاب است.
شخصیت علمى و اجتماعى
میرزا ابو القاسم بن محمد على نورى تهرانى کلانتر دانشمندى بزرگ و فاضلى اندیشمند و محققى دقیق و فقیهى اصولى و از شاگردان بزرگ و مشهور شیخ انصارى است. وى از علماى بزرگ و فقهاى برجسته شهر تهران است. فرزند وى میرزا ابو الفضل کلانتر درباره ایشان مى فرماید:
حکیم الفقهاء الربانیین و فقیه الحکماء الإلهیین، وحید عصره و زمانه و فرید دهره و أوانه علامه العلماء المجتهدین و کشاف حقائق العلوم بالبراهین.
یعنى وى حکیمى فقیه و عالمى ربانى و فقیه و فیلسوفى الهى، یگانه عصر و زمان خود و علامه علماى مجتهد و کشف کننده حقائق علوم با برهان و استدلال است.
سخن بزرگان
سید محسن امین صاحب کتاب ارزشمند أعیان الشیعه درباره ایشان مى فرماید:
کان المترجم من عباد الله الصالحین و فی أیام قرائته على الشیخ مرتضى کان من وجوه تلامیذه و کان بعد فراغ أستاذه من الدرس فی علمی الأصول و الفقه یعیده و یقرره لجماعه من حاضری الدرس. یعنى وى از بندگان صالح خدا بود. او در ایام درس شیخ مرتضى انصارى از شاگردان برجسته ایشان در فقه و اصول بود و بعد از جلسه درس نیز درس شیخ انصارى را براى شاگردان وى تقریر کرده و دوباره درس مى داد.
اساتید
۱. ملا عبد الله زنوزى
۲. سید ابراهیم قزوینى
۳. شیخ مرتضى انصارى
شاگردان
۱. ملا فتح على نهاوندى
۲. میرزا على اکبر حکمى قمى
۳. شیخ اسماعیل بن شیخ محمد على محلاتى نجفى
تألیفات
ایشان تألیفات فراوانى به رشته تحریر درآورده است مانند:
۱. مطارح الأنظار، این کتاب تقریرات درس اصول شیخ انصارى است.
۲. رساله فی المشتق
۳. تقلید المیت و الأعلم، این کتاب نیز تقریرات درس شیخ انصارى است.
۴. الرد على الرساله الإرثیه، وى این کتاب را در سال ۱۲۸۷ در شهر تهران نگاشته و سپس آن را به فارسى ترجمه نموده است. این کتاب در ردّ کتاب الرساله الإرثیه نوشته سید اسماعیل بهبهانى است.
۵. رساله فی الأدله العقلیه
۶. رساله فی الصحیح و الأعم
۷. رساله فی العام و الخاص
۸. رساله فی المفهوم و المنطوق
۹. رساله فی الإجاره
۱۰. رساله فی الطهاره، و تألیفات فراوان دیگر.
وفات
سرانجام این عالم اندیشمند در ۳ ربیع الثانى سال ۱۲۹۲ هجرى قمرى در شهر تهران دیده از جهان فرو بست و پیکر مطهرش را در شهر رى، درجوار حرم مطهر حضرت عبد العظیم حسنی (ع) درکنار مقبره ابو الفتوح رازى، پشت قبر حمزه بن امام موسى بن جعفر علیه السّلام به خاک سپردند.