- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم (علیهالسلام) بعد از شهادت امام صادق (علیهالسلام) در سال ۱۴۸ق رهبری و امامت شیعیان را بر عهده گرفتند و مدت ۳۵ سال عهدهدار این مسئولیت الهی بودهاند.(۱) و این مدت مصادف بود با خلافت چهار تن از خلفای عباسی به نامهای منصور، مهدی، هادی، هارون الرشید(۲) و آن حضرت عمر شریف خود را در مدینه و بغداد و گاهی در زندان بصره سپری کردند. در این مقاله به موضع گیری امام کاظم(علیهالسلام) در برابر خلفای معاصر مطالبی ارائه شده است.
دورانی که امام کاظم (علیهالسلام) در آن زندگی میکرد، مصادف با نخستین مرحلهی استبداد و ستمگری حکّام عباسی بود. آنها تا چندی پس از آن که زمام حکومت را به نام علویان در دست گرفتند با مردم و به خصوص با علویان برخورد نسبتاً ملایمی داشتند. امّا به محض اینکه در حکومت استقرار یافته و پایههای سلطه خود را مستحکم کردند و از طرف دیگر با بروز قیامهای پراکندهای که به طرفداری از علویان پدید آمد، آنها را سخت نگران کرد، بنا را بر ستمگری گذاشته و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشارها قرار دادند. امام کاظم (علیهالسلام) در این دوره در مرکز این فشارها قرار داشت و در عین حال رسالت ایشان آن بود که تا در این رابطه با کمک شاگردانی که از دورهی امام باقر و امام صادق (علیهماالسّلام) تربیت یافته بودند یک نوع تعادل و توازن فکری میان شیعیان برقرار کنند، طبعاً عباسیان هم نمیتوانستند تشکّلی به نام شیعه را با رهبری امام بپذیرند و این مهمترین عاملی بود که آنها را وادار کرد تا امام را تحت فشار بگذارند.
با توجّه به اینکه ائمه (علیهمالسلام) بر لزوم رعایت تقیه تأکید میکردند و میکوشیدند تا تشکّل شیعه و رهبری آن را به طور پنهانی اداره نموده و از خطرات حفظ نمایند. طبعاً این وضعیت سبب میشد تا تاریخ نتواند از حرکات سیاسی ائمه (علیهمالسلام) ارزشیابی دقیقی به عمل آورد.
امّا بیشتر برخورد و موضعگیری امام هفتم با هارون الرشید بوده است هر چند که آن حضرت معاصر با چهار خلیفهی عباسی بوده است و لذا برخوردهایی هم با سایر خلفاء داشتند، امّا در برابر ظلم و ستم و بیتوجّهی خلفای وقت به اصول دین و سنّت نبوی عکس العمل نشان داده و حتّی در این باره تهدید به قتل و به زندان نیز افتادند.
در عصر خلافت منصور عباسی، امام (علیهالسلام) به درخواست منصور در مجلسی که در روز عید برگزار کرده بود و در آن مجلس هدیهها و اموالی بذل و بخشش میشد، حضور داشتند و در مقابل این عمل فرمودند: که من از اخبار رسول الله (صلیالله علیه و آله) دربارهی این گونه بذل و بخششها چیزی نیافتم که تأکید کنندهی عمل تو باشد ولی امام از طرف منصور مجبور میشوند که در مجلس نشسته و هدایای مردم را بگیرد که در این حال مردی وارد میشود و میگوید: ای پسر دختر رسول الله (صلیالله علیه و آله) ، من از مال دنیا چیزی ندارم، ولی جدّم سه بیت شعر در رثای جدّ تو حسین بن علی (علیهالسلام) سروده است، میخواهم آن را بخوانم و امام اجازه میدهد که شعر خوانده شود و بعد از خواندن شعر اموال زیادی که تحت اختیار امام بود به آن مرد میبخشد.(۳)
که این عمل در آن جمع بیانگر این است که امام خواستند نام و هدف امام حسین (علیهالسلام) که الهام بخش مبارزه با ظلم و طاغوت است زنده بماند. حتّی در سختترین شرایط خفقان سیاسی که عباسیان به وجود آورده بودند.
امام کاظم (علیهالسلام) همچنین با تربیت شاگردانی مورد اعتماد و وثوق و فرستادن آنها میان مردم و آگاه ساختن مردم نسبت به حقّانیت ائمه (علیهمالسلام) سعی در زنده نگه داشتن تشیع و گسترش آن میکردند و در برابر شبهاتی که از طرف خلیفه و دیگران ایجاد میشد پاسخ میدادند و با خوشگذرانی خلیفه مخالفت میکردند. در این رابطه جواب امام به مهدی عباسی که میگفت حرمت شراب در قرآن نیامده است جالب است.
امام (علیهالسلام) فرمودند: که خداوند در قرآن از حرمت خمر یاد کرده است و آن را در سورهی اعراف با عنوان «اثم» آورده است.(۴) که اثم حرام است. و در سورهی بقره فرموده: از تو از شراب و قمار میپرسند. بگو در آن (اثم کبیر) (گناهی بزرگ) و سودهایی برای مردم است و گناهش از سودش بزرگتر است.(۵)
امام (علیهالسلام) فرمودند: اثم در سورهی اعراف صریحاً حرام معرفی شده و در سورهی بقره در مورد شراب و قمار به کار رفته است، بنابراین شراب صریحاً در قرآن مجید حرام معرفی شده است. مهدی که این جواب کوبنده را از امام (علیهالسلام) شنید بیاختیار گفت: به خدا این فتوا، فتوای هاشمی است.(۶)
موضعگیری دیگر امام (علیهالسلام) در برابر مهدی راجع به قضیهی فدک است که امام با مطرح کردن آن عوام فریبی خلیفه را آشکار ساخت که به عنوان ردّ مظالم در ملأ عام نشسته بود هرچند که وقتی از حدود فدک باخبر شد و غصبی بودن خلافت را دانست از ردّ آن ابا کرد.(۷)
وقتی مهدی از نفوذ امام هراسان شد دستور زندانی کردن امام (علیهالسلام) را داد. ولی بعد از اینکه معلوم شد امام (علیهالسلام) انگیزه قیام ندارد از زندان آزاد میشود. و خود حضرت در جواب هادی میفرماید: که به خدا سوگند قیام علیه شما اصلاً در شأن من نیست تا بخواهم با شما مبارزه کنم.(۸)
همان طور که قبلاً هم اشاره شد دورهی امام با تقیه بود و یاران و شیعیان خود را نیز به تقیه سفارش مینمودند و مخفیانه به دعوت مردم و حفظ شیعه میپرداخت . امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) در مدّت یک سال خلافت هادی عباسی، که مصادف با بزرگترین و خونینترین قیام از جانب علویان در این دوره صورت گرفت، هر چند وارد قیام نشد ولی شواهد نشان میدهد که به فرمانده قیام ، حسین بن علی (صاحب فخ) رهنمودهایی داد و بعد از شهادت وی نیز از او را تحسین کرد . طوری که قبل از قیام، امام به حسین بن علی فرمود : بدان که تو کشته خواهی شد پس خوب حواست را جمع کن و آماده باش و به کسی اعتماد مکن زیرا مردم تظاهر به ایمان میکنند ولی در عمل منافق و فاسق هستند.(۹)
و بعد از شهادت صاحب فخ فرمود : او در حالی که مسلمان صالحی بود و به عبادت پروردگارش قیام میکرد و امر به معروف و نهی از منکر مینمود، عمر خود را به پایان برد، او در خانوادهی خود مانند نداشت.(۱۰) این موضعگیری امام در برابر قیام صاحب فخ موجب خشم خلیفه شد و حضرت را تهدید به قتل کرد ولی تقدیر چنان بود که امام سختیهای زندان هارون را تحمّل کند.
بخش مهم روایات تاریخی دربارهی امام کاظم و مواضع آن حضرت در برابر هارون الرشید و سخت گیری این خلیفهی خون آشام نسبت به حضرت میباشد. امام در برابر اقدامات و سیاستهای هارون دو موضعگیری متفاوت داشت:
۱. شیعیان را سفارس کرد تمام معاملات و رفتار خود را با خلیفه و نیروهای آن قطع کرده و هیچ گونه تعاملی با او نداشته باشند چنانچه به صفوان جمّال که یکی از شیعیان هست و شترهای خود را در سفر حج به هارون کرایه داده بود، امام صفوان را از این اقدام منع و فرمودند: که تکیه بر ستمکار، گرفتار دوزخ میگردد و هر گونه همکاری با ستمکار حرام است و نباید به آن اعتماد کرد.(۱۱) البته این گونه موضعگیری امام (علیهالسلام) موجب خشم هارون هم میگردید.
۲. سیاست و موضعگیری که امام در برابر هارون اتخاذ کردند این است که توسط افراد با ایمان و پرورش یافتهی مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) به درون دستگاه خلافت نفوذ کنند و به واسطهی این اقدام از تصمیمات درون دستگاه خلافت علیه شیعیان و خود حضرت مطّلع و آگاه شوند. و نمونه بارز این موضع را هم دربارهی علی بن یقطین مشاهده میکنیم.(۱۲) که از دورهی مهدی عباسی در دستگاه خلافت نفوذ داشته و به مقام وزارت هم رسید. و امام این امر را مایه امید شیعیان میدانست .
با توجّه به اینکه از زمان هارون به دلیلی رشد علم و دانش و اهتمام هارون به این امر امام (علیهالسلام) نیز از همین راه هم در برابر خلیفه و ظلم و فساد دربار موضع گیری کردند و در این زمان بارها امام و شاگردانش به مجالس علمی و کلامی و فلسفی که در قصر هارون بود. دعوت میشدند و از این طریق حقیقت را برای حاضرین بیان میداشتند.(۱۳)
بنابراین میتوان گفت موضعگیری امام کاظم (علیهالسلام) در برابر خلفای معاصر خود عبارت بود از کوبیدن خلفاء و مبارزه با آنها، ولی نوع مبارزه قیام مسلحانه نبود بلکه با منصرف کردن مردم از خلفاء و علنی کردن باطل بودن خلافت آنها و روشهای دیگر که جامعه را بر ضدّ خلفاء سوق میداد و این روش را امام کاظم (علیهالسلام) حتی در زندان هم ادامه میدادند که با رفتار و گفتار و عمل خویش زندانبانها را مجذوب خویش میکرد و بعد از مدّتی مرید امام میشدند. با مردم نیز طوری رفتار داشت که شیفتهی اخلاقش میشدند و لذا خلفای عصر به امام حسادت میورزیدند و احساس خطر نموده. امام (علیهالسلام) را رنج میدادند با اینکه امام در ظاهر هیچ قیام و انقلابی نمیکردند ولی دلهای مردم را تسخیر و نفوذ معنوی فوق العادهای داشتند.
پی نوشت:
- شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت (علیهالسلام) ، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج ۲،ص ۲۱۵.
- علامه مجلسی، جلاء العیون، قم، انتشارات سرور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۸۹۶.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسلام) ، چ۲، قم، مکتبه علامه ، بیتا، ص ۳۸۱ ـ ۳۷۹.
- سوره اعراف، آیه ۳۳.
- سوره بقره، آیه ۲۱۹.
- کلینی، فروع کافی، تهران، دار الکتب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۲، ج۶،ص ۴۰۶.
- شیخ طوسی، التهذیب، طبع نجف، ۱۳۷۷ ق، ج۴،ص ۱۴۸.
- همان، ص ۲۶۴.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، ۱۹۶۵ م، ص۲۹۸ ـ ۲۹۷.
- همان، ص ۳۰۲.
- شیخ طوسی، رجال کشی، تصحیح مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، بیتا، ص ۴۴۱.
- مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، چاپ اول، ۱۴۰۳، ج ۴۸، ص ۱۳۶.
- ابن بابویه، محمد بن علی، ترجمه عیون الاخبار الرضا، بیجا و بینا، ص ۵۲ ـ ۵۵.
منبع : نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.