- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
دوران جوانى و نوجوانى، حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ى شخصیت انسان است. براى استفاده ى صحیح از جوانى، باید به یک راه نماى آگاه و آشنا به مسیر و دور از خطا و اشتباه رو آورد و بهترین راه نما قرآن و احادیث صحیح معصومین(علیهم السلام)است.
قرآن دوران جوانى را دوران قوت و قدرت مى نامد: «اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّه ضَعْفاً وَ شَیْبَهً؛[۱] خدا همان کسى است که شما را آفریده در حالى که ضعیف بودید؛ سپس بعد از این ضعف و ناتوانى قوت بخشید، و باز بعد از قوت، ضعف و پیرى قرار داد ..».
جوانان فطرتى پاک دارند و پاکى ها را مى پذیرند و به آن جامه ى عمل مى پوشانند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در اوایل دعوت خود، با جوانانى روبه رو شد که سخنان پاک او را بر فطرت پاک خود نوشتند. ایشان مى فرماید: «اوصیکم بالشباب خیراً فانهم ارقّ افئده … ؛ من شما را به نیکى با جوانان توصیه مى کنم، به سبب این که آنها دلى رقیق و قلبى فضیلت پذیرتر دارند … جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبّت بستند.»[۲]
دوران جوانى و نوجوانى فرصتى بسیار ارزشمند و بى بدیل است. حضرت على(علیه السلام)مى فرمایند: «بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک؛ جوانى را قبل از پیرى، و سلامتى را قبل از مریضى دریاب.[۳]
برخى از فرصت طلبان از استعداد بکر و تازه ى جوانان سوء استفاده مى کنند و آنان را به سوى قدرت، ثروت و شهوت سوق مى دهند؛ اما اسلام با سه مقوله ى اخلاق، عقاید و احکام، دنیا و آخرت یک جوان را ترسیم نموده و وظایفى را اعم از دنیوى و اخروى براى جوانان و نوجوانان برشمرده است که در این جا به مهم ترین آن ها اشاره مى کنیم.
۱. تحصیل علم و دانش
اسلام به فراگیرى علم و دانش تأکید بسیار دارد و اولین آیه اى که نازل شده به خواندن و نوشتن امر کرده است:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ)[۴]؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کسى که انسان را از خون بسته اى خلق کرد… همان کسى که به وسیله ى قلم تعلیم نمود و به انسان آن چه را نمى دانست یاد داد.
اصلاحات جوامع انسانى از قلم هاى مؤمن شروع مى شود و فساد و تباهى اجتماعات نیز از قلم هاى مسموم و فاسد مایه مى گیرد. بى جهت نیست که قرآن به قلم و آن چه با قلم مى نویسند، سوگند یاد مى کند؛ (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ)[۵] قلمى که مى توان به واسطه ى آن علم را منتشر و در سینه ى تاریخ ماندگار کرد.
البیان بیانان، بیان اللسان و بیان البنان و بیان اللسان تدرسه الأعوام و بیان الأقلام باق على مر الأیام؛ بیان دو گونه است، بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان با گذشت زمان کهنه مى شود و از بین مى رود، ولى بیان قلم تا ابد باقى است.[۶]
قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمه ى تربیت و تزکیه،[۷] و تعلیم را یکى از اهداف پیامبران بر مى شمارد[۸] و هیچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوى نمى داند.
(هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ)؛[۹] آیا کسانى که مى دانند با کسانى که نمى دانند برابرند؟
معصومین(علیهم السلام) اهمیت خاصى براى تحصیل علم قایل بوده اند تا جایى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تحصیل دانش را بر هر مسلمانى واجب دانسته[۱۰] و دانشجویان را مجاهد فى سبیل الله[۱۱] خطاب مى کنند و مى فرمایند:
هر کس در طریق تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است.[۱۲]
در جاى دیگر مى فرمایند:
زندگى جز براى دو کس فایده ندارد: یکى دانشمندى که نظرهاى او اجرا گردد و دیگرى دانش طلبانى که گوش به سخن دانشمندى دهند.[۱۳]
علم به دانشى گفته مى شود که در طریق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مایه ى غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد؛ قیل و قالى بیش نیست.[۱۴]
دوران فراگیرى دانش، نوجوانى و جوانى است و بیشتر توجه و خطاب قرآن کریم و معصومین(علیهم السلام) به جوانان است. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند:
فراگیرى علم در دوران جوانى، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پیرى همانند نقش بر خاک است که سریع زایل مى گردد.[۱۵]
لذا جوانان باید با توجه به مبانى دینى، به تحصیل علم بپردازند و عقب ماندگى و رشد نیافتگى مسلمانان را که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئه ى دشمنان اسلام دارد، جبران نمایند.
۲. کار و کوشش
جوان باید با نیرو و قدرت خود براى رسیدن به مقصود که تحصیل علم و هنر و یا آموختن صنعت و… است بکوشد. قرآن با برشمردن زمینه هاى تلاش و کوشش در همین کره ى خاکى[۱۶]، به استفاده ى صحیح از آن توصیه مى کند:
(و رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)؛[۱۷] خداوند شما را از نعمت هاى پاکیزه بهره مند ساخت؛ شاید شکرگزار باشید.
در آیه اى دیگر کار و تلاش براى کسب روزى هم ردیف جهاد فى سبیل الله معرفى شده است:
(وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ)؛[۱۸] گروهى دیگر براى به دست آوردن روزى الهى به سفر مى روند و گروهى دیگر در راه خدا جهاد مى کنند.
على(علیه السلام) در تفسیر آیه ى (وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا)»[۱۹] مى فرمایند:
سلامت، نیرومندى، فراغت، جوانى و نشاط و بى نیازى خود را فراموش منما و در دنیا از آن بهره ببر و متوجه باش که از آن سرمایه هاى عظیم، به نفع آخرتت استفاده کنى.[۲۰]
خداوند در قرآن صریحاً مى فرماید: «وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ؛[۲۱] ما تسلط و مالکیت و حکومت زمین را براى شما قرار دادیم و وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم.»
به این معنا که خداوند وسایل تلاش را فراهم نموده است و دسترسى نداشتن به آنها نشان کوتاهى و سستى خود ماست؛ لذا پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «هر شب ملائکه به زمین مى آیند و ندا سر مى دهند که اى فرزندان آدم! تلاش و کوشش نمایید».[۲۲]
پیامبر(صلى الله علیه وآله) با هر کسى روبه رو مى شدند مى پرسیدند: آیا شغلى دارى؟ و اگر جواب منفى مى داد، مى فرمودند: سقط من عینى؛ از چشمم افتاد[۲۳]. هم چنین امام کاظم(علیه السلام)مى فرمایند: خداوند از انسان بى کار و پرخواب متنفر است.[۲۴]
جوانان مى توانند با استفاده از نیروى جوانى تلاش خود را در هر رشته اى مضاعف نمایند، تا به رفاه زندگى دنیا[۲۵] و آرامش ابدى آخرت دست یابند. امام باقر(علیه السلام) در دعاهایش مى فرماید: «اسئلک اللهم الرّفاهیه فى معیشتى ما ابقیتنى معیشه اقوى بها على طاعتک…[۲۶]؛ پروردگارا، در زندگى ام آن چنان رفاهى قرار بده که با آن به اطاعت و بندگى تو توانا شوم.»
البته تلاش و کوشش براى کسب روزى باید از طریق صحیح و مشروع باشد.
طلب الحلال فریضه على کلّ مسلم و مسلمه[۲۷]؛ به دنبال رزق و روزى حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
۳. اهتمام به ازدواج
ازدواج یکى از محبوب ترین کانون نزد خداوند[۲۸] و از سنت هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است که با آن مى توان نصف دین خود را تضمین کرد.[۲۹] قرآن کریم امر به ازدواج مى کند و مى فرماید:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛[۳۰] مردان و زنان بى همسر را همسر دهید و هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نیاز مى سازد؛ خداوند واسع و آگاه است.»
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) جوانان مجرد را مذمت مى کنند و مى فرمایند: «شرارکم عزائبکم[۳۱]؛ بدترین شما مجردان اند».
خداوند صریحاً مسئله ى مالى خانواده ها را تضمین نموده است و جوانان نباید به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(علیه السلام)مى فرمایند: «الرزق مع النساء و العیال؛[۳۲] روزى همراه همسر و فرزند است».
و در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، هر کسى از تنگدستى شکایت مى کرد، پیامبر امر به ازدواج مى نمودند[۳۳] و مى فرمودند: هر کس به خاطر فقر از ازدواج شانه خالى کند، به خدا گمان بد برده است.[۳۴]
جوان براى رشد خود نیازمند به آرامش روحى و فکرى است و این آرامش مى تواند در سایه ى ازدواج مهیا شود.[۳۵] علاوه بر آن، ازدواج اولین مرحله ى خروج از خودِ طبیعى و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است[۳۶] و انسان را پخته[۳۷] و شخصیت او اجتماعى مى سازد و ثمراتى چون حفظ و تقویت ایمان و معنویت، بهره مندى از نشاط جوانى،[۳۸] پاک ماندن از فساد و انحرافات جنسى، محفوظ ماندن از بیمارى هاى عصبى و روانى و… را به ارمغان مى آورد.[۳۹]
۴. دورى از هواى نفس و شهوت
بالاترین غریزه ى انسان، غریزه ى شهوت است که اوج آن در دوران جوانى است و بزرگ ترین مانع رشد یک جوان، شهوت پرستى و هواى نفس اوست.
شهوت طلبى، وسوسه ى شیطانى است: که انسان را اسیر خود مى کند: عبد الشهوه اسیر لاینفک أَسْرُهُ[۴۰] و چه بسا لحظه اى شهوت طلبى، ناراحتى دراز مدت به همراه دارد. على(علیه السلام) مى فرمایند: «رب الشهوه الساعه تورث حزناً طویلا.[۴۱] ؛ نفس اماره ى انسان همان تمایلات غریزى است که بر اثر شدت یافتن، بر عقل غلبه مى یابد.حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «هر کس از شهواتش پیروى بنماید، به تحقیق در هلاکت به نفسش کمک کرده است.[۴۲]
قرآن نیز منشأ انحرافات را پیروى از نفس [۴۳] و کلید سعادت و خوش بختى را مخالفت با خواهش هاى نفسانى مى داند.[۴۴] یوسف کنعان نیز از نفس اماره به خدا پناه مى برد.[۴۵] حضرت على(علیه السلام) در دعاى صباح به خدا پناه مى برد و مى فرماید: «الهى قلبى محجوب… و هوائى غالب؛ خدایا قلبم -با حجابى از گناه- پوشیده شده… و هواى نفس بر من چیره گشته است».
براى فرار از خواهش هاى نفسانى و شهوت، لازم است ایمان و بندگى خدا را تقویت و معاشرت با دوستان منحرف را ترک کنیم و در پرورش عقل کوشا باشیم؛ زیرا هواى نفس دشمن عقل است؛[۴۶]و علت انحرافات، اسیر بون عقل به دست امیال و هواهاى نفسانى است.[۴۷]
۵. عبادت و بندگى
جوانان به سبب فطرت پاک و استعداد براى پذیرش حقایق به ملکوت اعلى نزدیک ترند و مى توانند سریع تر از دیگران به خدا برسند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «ان الله یحب الشاب الذى شبابه فى طاعه الله؛[۴۸] خداوند جوانى را دوست مى دارد که جوانى اش را در اطاعت خدا مصرف نماید».
و خداوند نیز یکى از اهداف خلقت بشر را عبودیت و بندگى معرفى کرده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ؛[۴۹] من جن و انس را خلق نکردم، مگر براى عبادت».
خداوند عبادت جوان را بالاترین عبادت ها مى داند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در همین زمینه مى فرمایند: خداوند هفت گروه را در سایه ى رحمت خود جاى مى دهد در روزى که سایه اى جز سایه اش نیست: اول، زمامدار عادل و دادگر؛ دوم، جوانى که در عبادت خدا پرورش یابد…[۵۰]
۶. خودسازى و تهذیب نفس
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «قلب جوان مانند زمین خالى و مستعد است که هر چیزى را که در آن قرار مى گیرد مى پذیرد.[۵۱]
قرآن نیز به تزکیه و تهذیب نفس تأکید فراوان دارد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها؛[۵۲] کسى که تزکیه کند رستگار است».
جوان مى تواند با عهد و پیمان بستن با خود[۵۳]و مراقبت از اعمال روزانه، و محاسبه ى اعمال و رفتار، خود را در مسیر رهروان حق قرار دهد.
امام خمینى(رحمه الله) در نامه اى به فرزند خود مى نویسد: تا عمر و جوانى و قوت و اختیار باقى است اصلاح نفس کن و در عمل کوشش کن. اگر قید و بندهاى شیطانى در جوانى از آن ها غفلت شود، هر روز از عمر تو بگذرد ریشه دارتر و قوى تر مى شود.[۵۴]
۷. توبه و بازگشت
جوان به اقتضاى سن خود بیشتر در لغزش هاى گناه قرار مى گیرد، اما با توبه و برگشت به سوى خدا مى تواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نماید. «إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛[۵۵] مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند، خداوند غفور و رحیم است».
و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) درباره توبه ى جوان مى فرمایند: «ما من شىء احب الى الله تعالى من شاب تائب؛[۵۶]هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتنى تر از جوان توبه کار نیست».
حاصل سخن این که، دوره ى نوجوانى و جوانى، دوره اى حساس و سرنوشت ساز است و نیاز به یک راه نماى آگاه و عالم دارد و بهترین راه نما که بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) است.
پی نوشت:
[۱]. سوره ى روم، آیه ى ۵۴.
[۲]. محمدبن یعقوب کلینى، روضه الکافى، (تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ)، ص ۹۳.
[۳]. محمد تمیمى، غررالحکم و دررالکلم، (قم: دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۶۶)، ص ۳۴۰.
[۴]. سوره ى علق، آیه ى ۱ ـ ۵.
[۵]. سوره ى قلم آیه ى ۱. ر.ک؛ مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج ۲۷، ص ۱۵۹. ج ۴ ص ۳۷۶.
[۶]. طبرسى، مجمع البیان، (بیروت: دارالمعرفه)، ج ۱۰، ص ۳۳۲.
[۷]. سوره ى بقره، آیه ى ۱۲۹.
[۸]. سوره ى بقره، آیه ى ۱۵۱؛ سوره ى آل عمران ،آیه ى ۱۶۴ و سوره ى جمعه، آیه ى ۲.
[۹]. سوره ى زمر، آیه ى ۱۹.
[۱۰]. محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۴۵)، ج ۱، ص ۲۸.
[۱۱]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، (قم: مؤسسه ى ال البیت)، ج ۲۷، ص ۲۰۷.
[۱۲]. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ج ۱، ماده ى شهد.
[۱۳]. محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۱، باب صفه العلم.
[۱۴]. ناصر مکارم شیرازى. تفسیر نمونه، ج ۱۹. ص ۳۹۶.
[۱۵]. کراجکى، کنز الفوائد، (قم: دارالذفائه، ۱۴۱۰)، ج ۱، ص ۳۱۹.
[۱۶].سوره ى حجر، آیه ى ۱۹ – ۲۰؛ سوره ى ملک، آیه ى ۱۵؛ سوره ى نبأ، آیه ى ۱۰؛ سوره ى نوح، آیه ى ۱۱؛ سوره ى بقره، آیه ى ۱۲، ۲۹ و ۱۶۴؛ سوره ى عبس، آیه ى ۲۷ ـ ۳۲؛ سوره ى نمل، آیه ى ۱۰ و سوره ى فاطر، آیه ى ۷.
[۱۷].سوره ى انفال، آیه ى ۲۶.
[۱۸]. سوره ى مزمل، آیه ى ۲.
[۱۹]. سوره ى قصص. آیه ى ۷۷.
[۲۰]. محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۴۵۴.
[۲۱]. سوره ى اعراف، آیه ى ۱۰.
[۲۲]. محدث نورى، مستدرک الوسائل، (قم: مؤسسه ى آل البیت)، ج ۲، ص ۳۵.
[۲۳]. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۳، ص ۱۰۳.
[۲۴]. محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۱، ص ۸۸.
[۲۵]. ر.ک: سید محمد جواد وزیرى فرد، مسائل اقتصادى در تفسیر المیزان، (تهران: امیر کبیر، ۱۳۷۰) و محمد حسین ابراهیمى، اقتصاد در قرآن، (قم: دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۷)، ج ۱.
[۲۶]. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۶۸.
[۲۷]. همان، ج ۱۰۳، ص ۱.
[۲۸]. همان، ص ۲۱۲.
[۲۹]. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۶۱.
[۳۰]. سوره ى نور، آیه ى ۳۲.
[۳۱]. طبرسى، مجمع البیان، ج ۳، ذیل آیه ى ۳۲ سوره ى نور.
[۳۲]. الحویزى العروسى، تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۵۹۵.
[۳۳]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۵، ابواب مقدمات نکاح.
[۳۴]. همان.
[۳۵]. سوره ى روم، آیه ى ۲۱.
[۳۶]. مرتضى مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، (تهران: انتشارات صدرا)، ص ۲۵۱.
[۳۷]. همان، ص ۳۹۸.
[۳۸]. ر.ک؛ رضا فرهادیان، آنچه یک جوان باید بداند، (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۲)، ج ۷.
[۳۹]. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۴۵۶.
[۴۰]. محمد تمیمى، غررالحکم و دررالکلم؛ ح ۶۹۶۷.
[۴۱]. محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، (قم: دار الحدیث)، ج ۱۰، ص ۳۸۱.
[۴۲] . محمد تمیمى، غررالحکم، ح ۶۰۳۹ – ۷۰۱۳.
[۴۳] . سوره ى قصص، آیه ى ۵۰.
[۴۴]. سوره ى نازعات، آیه ى ۴۰ – ۴۱.
[۴۵] . سوره ى یوسف، آیه ى ۵۳.
[۴۶].محمد محمدى رى شهرى، همان، ج ۶، ص ۴۳۶.
[۴۷]. همان، ج ۱۰، ص ۳۷۹.
[۴۸]. علاءالدین، متقى، کنزالعمال، (بیروت: نشر الرساله،)، ج ۱۵، ص ۷۷۶.
[۴۹]. سوره ى ذاریات، آیه ى ۵۶.
[۵۰]. محمد بن یعقوب، کینى، اصول کافى، ج ۶، ص ۴۷.
[۵۱]. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[۵۲]. سوره ى شمس، آیه ى ۹.
[۵۳]. ر. ک: سوره ى احزاب، آیه ى ۲۳.
[۵۴]. صحیفه ى نور.
[۵۵]. سوره ى نور، آیه ى ۵.
[۵۶]. محمد محمدى رى شهرى، همان، ج ۱، ص ۵۵۲.
حسن رضا رضایى
منبع: سایت اندیشه قم