- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حکومت على (علیه السلام) که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و براى زمینه چینى و حیف و میل هاى بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وى در عمل براى جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتى یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولى امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوى یتیمى می کردند!
«ابوالطفیل» می گوید: على (علیه السلام) در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزى او را مشاهده کردم که بچه هاى یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبى بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه هاى لذیذ و عسلى بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند: «لوددت انى کنت یتیما»؛ اى کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف على قرار می گرفتم.[۱]
و در این مورد على (علیه السلام) می فرمایند: «انا الهادى، انا المهدى، انا ابوالیتامى و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خائف» .[۲]: من هادى مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامى سفارش می کنند: «بروا ایتامکم، و واسوا فقرائکم، و ازافوا بضعفائکم.»[۳]: به یتیمان اجتماع نیکى، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمائید.
و در آخرین وصیت هایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادی» لعنه الله علیه صورت می گرفت فرمودند: «الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم»[۴]: شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهن هاى آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.
این احادیث حاکى است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جاى خالى پدران را بر آنان پر می کرد، و نمی گذاشت هیچ فرزند یتیمى با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! ! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران می گردید! تا جایى که مقام و موقعیت اجتماعى آنان در حکومت علوى مورد غبطه و آرزوى سایر مردم قرار می گرفت.
از سوى دیگر على (علیه السلام) به سایر مردم نیز سفارش آنان را می فرمود، و یک موقعیت بی نظیر در اجتماع برایشان فراهم می ساخت، و هنگام شهادت نیز این مسئولیت الهى را فراموش ننموده، و نیکى به آنان را براى پیروان خود توصیه فرمودند.
در کنار تنور یتیمان شهداء
در تاریخ زندگى امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: روزى او زنى را مشاهده کرد که او مشک آبى را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل می کند.
حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وى قرار دهد… على (علیه السلام) مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وى از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگى فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشى به خانه دیگران گردیده است!
مولاى متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتى به سر برد، و سحرگاه زنبیلى پر از خرما و روغن و آرد و گوشت… را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخى از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولى حضرت می فرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسى حمل می کند؟!
على (علیه السلام) پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچه ها را به بازى گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان می پردازم، خدا از تو راضى شود، و بین من و «على بن ابى طالب» حاکم گردد!![۵]
حضرت على به فورى مقدارى گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچه ها گذاشت، و هر بار لقمه اى را که به آنان می خورانید می فرمود: اى فرزندانم! على را حلال کنید!!
چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: اى بنده خدا! تنور را روشن کن، على (علیه السلام) تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روى شعله هاى آتش می گرفت و می گفت: بچش اى علی! این جزاى کسى است که از یتیمان غفلت کند! ! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «على بن ابی طالب» با بچه هاى شهید بازى می کند، و آنان را می خنداند، و لقمه هاى لذیذ بر دهانشان می گذارد، با دیدن وى او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: واى بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار می کند، و بچه هایت را می خنداند.. .؟
زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهى عرض نمود: یا امیرالمؤمنین! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرف هایى زده و تو را به کار گماردم.
على (علیه السلام) فرمودند: من از شما شرم می کنم که تا به حال از اوضاع شما بی اطلاع مانده ام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد.[۶]
این فراز از زندگى آن حضرت نشان می دهد که او تا چه میزان خود را مسئول یتیمان و فرزندان «شاهد» می دانست، ولى در عین حال در کنار محبت و انجام مسئولیت عاطفى، مسائل تربیتى و بازسازى اخلاقى آنان را نیز فراموش ننموده، و می فرمود: «ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک»[۷]: هم چنانچه فرزندان خود را تربیت می کنید، یتیمان را نیز ادب نمائید، و به طورى که در هنگام نیاز فرزندان خویش را می زنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد می توان متوسل تنبیه مجاز شرعى شد) تا بچه هاى لوس بار نیایند.
پی نوشت ها
[۱] . بحار الانوار ج ۴۱ ص .۲۹.
[۲] . محجه البیضاء ج ۴ ص .۲۰۴.
[۳] . غرر الحکم ص ۳۴۴ ش۲۸.
[۴] . نهج البلاغه نامه ۴۷ ص ۹۷۷.
[۵] . لازم به توضیح است که علم امام معصوم بستگى به علم خدا دارد، و هر جا خدا نخواهد علم اشیاء و اشخاص از امام پوشیده می ماند، و عدم اطلاع على از آن خانواده تقصیر محسوب نمی گردد.
[۶] . بحار الانوار ج ۴۱ ص ۵۲.
[۷] . وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۱۹۷ ح ۱.
منبع: سیماى حکومتى امام على (علیه السلام)؛ نویسنده: على اکبر بابازاده