- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مهارتهاى مذاکره
توانایى مذاکره ماهرانه به هنگام برقرارى رابطه، یکى از ارزشمندترین دارایىهاى شما است. موضوعیست که درباره انواع روابط و در موقعیتهاى مختلف صدق مىکند. ما در تمام اوقات درحال مذاکره هستیم. وقتى دو نفر درباره تماشاى یک فیلم سینمایى اختلاف نظر پیدا مىکنند، وقتى هر کس مىخواهد برنامه تلویزیونى شبکه متفاوتى را تماشا کند و یا اگر صحبت بر سر این است که چه کسى آشپزخانه را مرتب نکرد، بلافاصله پاى مذاکره به میان کشیده مىشود.
مذاکره، به ندرت ایستاست و به همین دلیل، مذاکرهکنندگان همیشه باید بدانند که چگونه درباره تغییر و تحول مذاکره کنند. مهارت در مذاکره به اشخاص امکان مىدهد که روابط خود را بدون ناراحتى تغییر دهند. مذاکره اگر ماهرانه انجام شود، به همه کمک مىکند تا به خواستههاى خود برسند.
چند نکته براى همکلامى
سعى کنید از زاویه دید طرف مقابل به موضوع نگاه کنید.
به ایجاد اعتماد و اطمینان میان خود و طرف دیگر توجه داشته باشید و احساس و خواستههاى خود را با طرف مقابل در میان بگذارید.
تماستان را حفظ کنید.
به این موضوع توجه کنید که نیازها و خواستههاى اشخاص با هم متفاوت است.
به نقطه نظرهاى طرف مقابل توجه کنید. حرفهایش را جدى بگیرید. با او به گرمى بر خورد کنید.
از سرزنش کردن طرف مقابل خوددارى نمایید.
چهار انگاره در رابطه
۱- براى همه به اندازه کافى و فراوان وجود دارد. در هر رابطهاى، همه اشخاص، سودى عایدشان مىشود؛ و در بلند مدّت، این برداشت و این نگرش از وفور و فراوانى است که تولید شادى و رضایت مىکند. بر مبناى همین تفکر است که کار کردن با دیگران و در رابطه با آنها مىتواند به اتفاق افتادن حوادث منجر شود. اگر به راهنمایى فکر کنیم که همه سود مىبرند، راهحلهاى بیشتر و بهترى براى مسائل خود پیدا مىکنیم. خلاقتر مىشویم و به رضایت خاطر بیشترى مىرسیم.
۲- من برنده مىشوم: تو بازنده مىشوى. این نه تنها منصفانه نیست بلکه در بلندمدت، به زیان شما تمام مىشود. وقتى شما برنده باشید و دیگران بازنده، آنها از شما فاصله مىگیرند.
۳- تو برنده مىشوى، من بازنده مىشوم. این نگرش تولید خشم و رنجش مىکند و بنابراین به سود کسى تمام نمىشود.
۴- بازنده، بازنده. این یک انگاره به کلى مخرب است و نمىتواند به رابطهاى پایا تبدیل گردد.
امکان به نتیجه نرسیدن
در تمامى مذاکرات، این امکان وجود دارد که به جایى نرسید و از هم فاصله بگیرید. موضوع از این قرار است که اگر نتوانید کارى کنید که رابطه شما با دیگران به سود همه شما تمام شود، رابطه به انتهاى خود مىرسد.
تدارک براى مذاکره ماهرانه
گام اول: از خواستههاى همه مطلع شوید. روابط میان اشخاص در قالب نظامها قابل توضیح است. معناى این نگرش این است که اگر تنها به آن چه خودتان مىخواهید فکر کنید، نیمى از صحنه را تار مىبینید. باید به نگرشهاى خود و نیز به نگرشهاى دیگران توجه کنید. اگر به شدت پایند خواستههاى خود باقى بمانید، کار مذاکره به دشوارى مىکشد.
گام دوم: به خواستهها و زمینههاى مشترک توجه کنید. ببینید که در چه زمینههایى خواستههاى شما و دیگران مشترک و یکسان است.
گام سوم: زمینههاى مذاکره را وسیعتر کنید. تا حدى که امکان دارد زمینه مذاکره را وسیعتر کنید. به این موضوع توجه کنید که در یک زمینه خاص مىتوانید درباره موضوعات مختلف مذاکره نمایید.
گام چهارم: دنبال فرصتهاى مطلوب بگردید: مطالب و مباحث مشترک و مهم براى هر دو طرف را شناسایى کنید. به ندرت اتفاق مىافتد که موضوع و مبحثى براى همه اهمیت یکسان داشته باشد.
پنج راهکار براى به کار گرفتن مهارتها
۱- مشخص کنید. از منظور و مقصود طرف مقابل خود آگاه شوید و مشخص کنید که دقیقاً چه مىخواهید. «آیا از من ناراحتى یا اتفاق دیگرى افتاده است؟» نقطه نظرهاىتان را به روشنى بیان کنید. «از این که به من تلفن نکردى، خشمگین هستم.» کلى گویى نکنید و نگویید «من از تو ناراحتم.
۲- به گفته طرف مقابل توجه کنید. به جاى این که با توجه به سخنان طرف مقابل واکنش فورى نشان دهید، ببینید در صحبتهاى او چه نکات مثبتى وجود دارد. این گونه بهتر مىتوانید مذاکره کنید.
۳- سرزنش نکنید. به نقطه نظرهاى مختلف توجه کنید. لزوماً یک راه درست و یک راه اشتباه نیست. سرزنش نکنید. به مسئولیتهاى مشترک بیندیشید. ممکن است بیش از حد خوشبینانه به نظر برسد. در مواقعى ممکن است کسى اشتباه کند.
۴- مراقب خشم باشید. خشم به سادگى روى هم انباشت مىشود و رنجش بروز مىکند. خشم چرخهاى معیوب ایجاد مىکند، به طورى که خشمگین شدن یک طرف، طرف دیگر را خشمگین مىکند و خشمگین شدن این یکى به شدت خشم اولى مىافزاید.
۵- توهین نکنید. حرفهاى توهینآمیز، مذاکره را مخدوش مىکند. به عنوان نمونه به عبارات زیر توجه کنید: «نمىتوانم با آدم بىمنطقى مثل تو صحبت کنم» «تو بسیار خودخواه و خودبین و خودرأى هستى.»
چند قاعده براى جنگ منصفانه
۱- به موضوع مطرح و موجود توجه کنید.
۲- تعمیم مبالغهآمیز ندهید. «تو همیشه….»، «تو هرگز».
۳- ناسزا نگویید. «احمق هستى…» «بىرحم هستى….» «رفتارت، کودکانه است.»
۴- خونسردى خود را حفظ کنید. قبل از این که به جمله یا جملهاى جواب بدهید، تا عدد ۱۰ بشمارید. به جایى بروید که بتوانید آرام بگیرید. پرخاش نکنید.
۵- سهم خود را در مسئله ببینید. با جملات با فاعل من شروع کنید. از به کار بردن تو یا شما، اجتناب کنید.
۶- روى زخم اشخاص، نمک نپاشید. به خشم و رنجش آنها دامن نزنید.
۷- تهدیدهاى جسمانى و کلامى را کنار بگذارید. با تهدید کردن، مسئلهاى فیصله پیدا نمىکند.
وقتى دیگران از شما نظرخواهى مىکنند
اغلب اشخاص، درباره روابطشان با دیگران، مشورت مىکنند و ناراحتىهاى خود را با آنها در میان مىگذارند. در ادامه براى راهنمایى کسانى که براى صحبتهاى دیگران درباره روابطشان گوش مىدهند نکاتى ارائه کردهایم.
جانبدارى نکنید. جانبدارى از یکى از طرفین، تولید رنجش و دلخورى مىکند. وظیفه شما این است که به کسى که مشکلش را با شما در میان مىگذارد، کمک کنید. راهحلهاى خود را تحمیل نکنید. تحمیل راهحل، به ندرت کارساز است.
گفتگو با دیگران درباره روابطى که دارند:
گوش بدهید.
سؤال کنید.
موضوع مورد نظر را روشن کنید.
داورى نکنید. اما نشان بدهید که متوجه موضوع هستید.
توجه داشته باشید که تنها مىتوانید خودتان را تغییر بدهید.
از احساس کسى که با او حرف مىزنید، مطلع شوید.
از احساس طرف دیگر، مطلع شوید.
به این فکر کنید که مىخواهید کمک کنید، جانبدارى نکنید.
براى آنها کمک کنید تا براى حل مشکل موجود از منابع خود استفاده کنند.
فرایند حل مسئله را تقویت کنید.
نصیحت نکنید.
باورهاى اشتباه درباره روابط
دو باور شایع و اشتباه، مانع از آن مىشوند که برخوردى سازنده با رابطه داشته باشید.
«رابطهاى که براى حفظ آن باید تلاش کرد، نداشتنش بهتر است.»
اگر بگویید «من نباید روى این رابطه تلاش کنم.» شرایطى فراهم مىآورید که حل کردن مسئله، با دشوارى رو به رو مىگردد. بعضىها بر این باورند که اگر روى رابطهاى کار کنید، لطف و خودجوشى آن را از بین مىبرید. این برداشت درستى نیست.
«تو باید بدانى من چه احساسى دارم.»
این برداشت، فرض را بر این مىگذارد که اگر دو نفر در ارتباط نزدیک با هم هستند، باید خود به خود از احساسات یکدیگر آگاه باشند. انگار، نوعى تلهپاتى، میان آنها وجود دارد. اما این طور نیست. امکان ذهنخوانى، وجود ندارد. هر اندازه که با اشخاص نزدیک باشید، نمىتوانید ذهن آنها را بخوانید. مگر آن که آنها اطلاعاتى را در این خصوص، در اختیار شما بگذارند.
منبع: راهنمای سلامت روان؛ ترجمه مهدی قراچه داغی؛ ص۲۱۱