- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
علی محمد باب فرزند «محمد رضا» شیرازی بود که در محرم سال ۱۲۳۵ هجری قمری در شیراز متولد شد. در زمان کودکی در یکی از تکایای شیراز که در آن مقابر بسیار و قبور بعضی از مشایخ صوفیه بود نزد «محمد عابد» ملقب به شیخنا به مکتب می رفته است.
وقتی به حد بلوغ رسید مشغول تجارت گردید و قدری زبان عربی و صرف و نحو تحصیل نمود. اما چندان اشتیاقی به تحصیل علوم نداشته بلکه اهتمام او به ادعیه و اذکار و ریاضات بسیار بود، دو سال در بندر بوشهر برای کسب تجارت رحل اقامت انداخت و در هوای گرم تابستان هنگام بلندی آفتاب بر بالای بام می ایستاد و زیارت عاشورا یا اوراد مجعوله ای می خواند و سپس از شغل و کار تجارت دست کشید. او سپس به کربلای معلی رفته و چند صباحی به محفل درس سید کاظم رشتی که از شاگردان احمد احسایی بود حاضر می شد. سید علی محمد باب بعد از فوت سید کاظم رشتی در سال ۱۲۶۰ قمری ادعای ذکریت و بعد ادعای بابیت یعنی نیابت خاصه امام زمان (عج) یا باب علوم و معارف خدا نمود و سپس ادعای مهدویت و بعد ادعای نبوت و شارعیت، بلکه ادعای ربوبیت و الوهیت نمود.[۱]
به خاطر همین ادعاهای غیر معقول مناظره ای با علی محمد باب در تبریز در حضور ناصرالدین میرزا [ناصرالدین شاه] ولیعهد محمد شاه قاجار انجام شده است. در این مناظره وقتی علی محمد ادعای بابیت و علم تام می کند و از پاسخ سوالات دیگر باز می ماند بحث به مطالب ساده و ابتدائی کشانده شده که او در این حوزه چیزی نمی دانسته است. اولین کسی که لب به سخن گشود نظام العلماء بود که گفت: «… ای سید به این کتاب و اوراقی که اکنون نزد تو می گذارم نظر کن در عبارت آن ها که به اسلوب قرآن و کتاب آسمانی نوشته شده و در بلاد ایران منتشر گشته بنگر، ببین این ها از گفتار خود شماست؟ یا کسانی از دشمنان شما آن ها را به شما افتراء بسته و به دروغ به شما نسبت داده است؟
علی محمد در جواب گفت: آری این کتب از طرف خدا می باشد.
نظام العلماء: تو در این کتاب خودت را شجره طوبی نامیده ای، مفهوم این بیان آن است که هر چه بر زبان تو جاری گشته یا می شود کلام خداست…؟
علی محمد باب: خدا تو را رحمت کند، آری قسم به خدا چنین است که می گویی.
نظام العلماء: آیا اینکه شما را «باب» می خوانند از طرف خود شما است یا مردم از پیش خود شما را «باب» خطاب می کنند.
علی محمد باب: نه از طرف خودم است… بلکه این اسم از طرف خداست و من هم علم هستم.
نظام العلماء: در کجا، در خانه خدا، بیت المقدس، یا بیت المعمور؟
علی محمد باب: هرکجا هست خدائی است.
در این میان ناصر الدین میرزا به سید خطاب کرد: ای سید دانسته باش که من با خدا عهد کرده ام که اگر شما بتوانید در نزد ما ثابت کنید که شما حقیقتا باب علم هستید در این صورت این منصب و مسندی را که من دارا هستم به شما واگذار می کنم و خودم مطیع و منقاد شما باشم.
نظام العلماء: ای سید احسنت به این ادعای که کردی امیر المومنین به این اسم خوانده می شود و کسی که او را به این اسم خواند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود که فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» … اکنون پاره ای از مسائل مشکله نزد من است که حل آن ها را از شما می خواهم و از جمله آن ها چیزی مربوط به علم طب است.
علی محمد باب: من درس طب نخوانده ام.
نظام العلماء: از علوم دینی می پرسم و معرفت علوم دینی هم متوقف بر علوم نحو، صرف، معانی، بیان، بدیع، منطق و علوم دیگر است و من از همین علوم ابتدائی و از صرف شروع می کنم.
علی محمد باب: من علم صرف را هنگام کودکی خوانده ام.
نظام العلماء: آیه «هُوَ الَّذی یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» را تفسیر کن، ترکیب نحوی آن را بیان نما، بگو شأن نزول سوره کوثر چیست؟ و چه علتی دارد که خدا پیغمبرش را به این سوره تسلیت داده؟
علی محمد باب: مهلت.
نظام العلماء از معنا و مفهوم چند حدیث و کلمات عربی و احکام و نسبت بین فصاحت و بلاغت از علی محمد باب پرسید که هیچ کدام را پاسخ نگفته یا سکوت کرده و یا مهلت خواسته و یا گفته نمی دانم. و در ادامه همین هنگامی که نظام العلماء به مردم می گوید بدانید این پیمانه اش خالی است و انبانش از هر معقول و منقولی تهی است او مغرور به باطل و سفیه و جاهل است هیچ معجزه و کرامتی ندارد و شایسته هیچ گونه احترامی نیست.
علی محمد: ای نظام این چه سخنی است که می گویی؟ منم آن مردی که هزار سال است در انتظار او می باشید.
نظام العلماء: آیا تو امام مهدی منتظر و امام قائم می باشی؟
علی محمد باب: آری من همان هستم.
نظام العلماء: مهدی نوعی هستی یا مهدی شخصی؟
علی محمد باب: من عین همان مهدی شخصی هستم.
نظام العلماء: نام پدر و مادرت چیست و کجا متولد شده ای؟
علی محمد: اسمم علی محمد، اسم پدرم میرزا رضای بزاز، مادرم خدیجه، محل ولادتم شیراز است و سی و پنج سال هم از عمرم می گذرد.
نظام العلماء اسم مهدی منتظر ما مهدی، اسم پدرش حسن، اسم مادرش نرجس ومحل ولادتش سُرّ مَن رأی (سامرا) است. پس چگونه این مشخصات بر تو تطبیق ندارد؟
علی محمد باب: هم اکنون کرامتی به شما نشان می دهم تا معلوم گردد که من در دعوای خود صادق هستم.
حضار دسته جمعی: حباً و کرامه، کرامت خود را ظاهر کن.
علی محمد باب برای نشان دادن کرامت نوشته های خود را به رخ حضار کشید.[۲]
سوالات ما
۱. آیا از این مناظره سخنان بی اساس علی محمد باب ثابت نمی شود؟ چگونه کسی که هویتش مشخص است و پدر و مادرش معلوم است باز هم ادعا دارد که او مهدی موعود است؟
۲. کسی که ابتدایی ترین مطالب صرف و نحو و بدیع و بیان را بلد نیست و از قرآن هم چیزی نمی داند چگونه ممکن است باب علم خدا و امام مهدی باشد؟
۳. آیا از سخنان علی محمد باب در این مناظره غیر معقول بودن ادعای او در مسئله بابیت و مهدویت ثابت نمی شود؟ زیرا انسان عاقل نمی تواند چنین ادعا های بزرگی انجام دهد در حالی که هیچ دلیل و معجزه ای هم ندارد و حتی در حد یک انسان معمولی هم از علم و دانش برخوردارد نیست؟
پی نوشت ها
.[۱] جواد تهرانی، بهائی چه می گوید؟ (چاپخانه حیدری تهران، ۱۳۳۴) ص ۳ و ۴.
[۲] . رک: بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص۱۲۷-۱۳۱.