- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
شیخ مفید که در فضای مکتب عقل گرای بغداد رشد کرده طبیعی است که با روش ابن بابویه که از مکتب قم برخاسته و شاخص آن گرایش به ظواهر احادیث و نقل روایات بود مخالفت داشته باشد و لذا شیخ مفید به کتاب اعتقادات صدوق ایراداتی وارد می کند و آنها را در کتاب تصحیح الاعتقاد خود بیان می کند.
علمای مکتب احمد بن حنبل و مالک بن انس از اهل حدیث که اهل سنّت و جماعت هستند نیز از هرگونه مجادلات و مناظرات کلامی در باب عقاید و آیات قرآنی مربوط به عقاید نهی می کردند و حتی سؤال در مورد آنها را بدعت می شمردند(۲) در حالی که هم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و هم امامان شیعه علیه السلام در باب خداشناسی و اصول عقاید به بحث و گفتگو با دیگران می پرداختند و به سؤالات اشخاص در موضوعات مذکور پاسخ می دادند. اساساً قرآن کریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را به مجادله ی احسن فرمان داده است. بنابراین این شیوه ی تبلیغی پیامبر و امامان علیه السلام در پیروان ایشان در عالم تشیّع ادامه یافت و به عنوان ابزاری مفید و کارا در برابر هجوم فرهنگ انحرافی و بیگانه مورد استفاده قرار گرفت که شیخ مفید در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم در نقطه ی اوج دفاع از حریم تشیّع در برابر سایر فِرَق، با استفاده از ابزار مجادله و مناظره قرار دارد.
مناظرات امامیه در ادوار مختلف، دارای شکل های خاصی بوده است که آنها را از یکدیگر مشخص ساخته ولی از لحاظ غایت و هدف، عموماً وحدت نظر داشته اند.
دوره ی اول مناظرات شیعه
مناظرات مذهبی در آغاز اسلام متّکی به نصوص قرآن بوده است و در موارد احتیاج به احادیث نبوی صلی الله علیه و آله نیز استناد می شد. مناظرات در این دوره با فلسفه و منطق یونان آمیخته نبود، زیرا علوم خارجی و منطق یونان هنوز به قلمرو اسلام راه نیافته بود.
ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی از علمای قرن ششم هجری، در کتاب خود مناظرات پیامبر اسلام و حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام با فرق مختلف را آورده است.
علامه مجلسی نیز مناظرات حضرت علی علیه السلام را نقل کرده است.
عده زیادی از صحابه ی حضرت علی علیه السلام بودند که به پیروی از پیشوای عالی قدر خود، با مخالفین دین مبین اسلام مناظره می کردند.
دوره ی دوم مناظرات مذهبی شیعه
مناظرات مذهبی شیعه در دوره ی دوم بیشتر متکی به براهین عقلی و قیاسات منطقی می باشد. زیرا هنگامی که آئین مقدس اسلام از مرزهای جزیره العرب گذشت و مسلمین با ایرانیان، رومیان، سریانیان، قبطیان و نظایر این ها ارتباط برقرار کردند، ملت اسلام در این دوره با تمدن های جدیدی روبرو شدند، و افکار بیگانه در میان آنها نفوذ پیدا کرد. چنانکه ابوریحان بیرونی می گوید:
«مسلمین از آراء ماوراءالطبیعه هندیان اطلاع حاصل کردند و تحت تأثیر آن افکار قرار گرفتند»(۳) . کتابهای فلسفی و منطقی حکمای یونان در جهان اسلام ترجمه شد.
ظهور اختلافات در امر خلافت و بروز جنگ های داخلی و افراط برخی از خلفا در لهو و لعب و ظلم و تعدّی حکّام و پرورش یافتن جمله ای از مسائل و تشکیل مجالس بحث و نفوذ منطق ارسطوئی از راه ترجمه، در قلمرو اسلامی و… موجب گردید تا زنادقه ایراد شبهاتی کنند و «مرجئه» بر روی جنایات حکام ستمگر پوشش اندازند «و خوارج» ملت اسلام را تکفیر نمایند. و بازرگانان حدیث، به جعل احادیث بپردازند.
در چنین اوضاع و احوالی امام باقر(۵۹-۱۱۴هـ.ق) و امام صادق علیه السلام (۸۳-۱۴۸هـ.ق) مدرسه ای تأسیس کردند تا عنصر افراط و تفریط را از میان مسلمین دور سازند و با مناظرات قوی خود، دامن اسلام را از شبهات وارده پاک سازند. این دو امام همام به خوبی دریافتند که خطر بزرگی عالم اسلام را تهدید می کند و اگر یک نهضت علمی و عقلی پدید نیاید، درخت توحید خشک خواهد شد، لذا در اندیشه ی احقاق حق و دفاع از اسلام و پاسخ گفتن به اشکالات و اعتراضات وارده برآمدند. پیروان این مدرسه دارای روشی متوازن و منسجم منطقی و عقلی بودند و در نهضت علمی و فلسفی اسلام سهم بزرگی به عهده داشتند. پیوسته با «غُلاه» «معتزله»، «متصوّفه»، «مرجئه»،«خوارج»، «اشاعره» و دیگر فرقه ها به مباحثه می نشستند و مناظره می کردند.(ابوزهر، محمد، الامام الصادق علیه السلام حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، قاهره، ۱۰۸) .
اولین کسی که به روش متکلّمان، مطابق عقاید امامیّه با ادلّه ی عقلی و براهین نظری، با مخالفین به احتجاج پرداخت، ابوالحسن علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم تمّار بود(۴) . او از موالی زادگان کوفه بوده و جدّ او از ایرانیان کوفه و از اجلّه ی اصحاب حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است. ابوالحسن میثمی از متکلمان طبقه ی اول شیعه ی امامیه به شمار می رود و معاصر ابوالهذیل علّاف(متوفی ۲۲۷ یا ۲۳۵هـ.ق) و نظّام(متوفی بین ۲۲۱-۲۳۱هـ.ق) بوده و در فن جدل و آداب مناظره بسیار قوی بوده و کتابهایی نگاشته که از جمله آنهاست:«الامامه» و «الاستحقاق». میثمی با معتزله مناظراتی داشته که بسیاری از مؤلفان اسلامی از قبیل علّامه حلی، سمعانی، و قاضی نورالله شوشتری، ابوالعباس نجاشی و شیخ طوسی و دیگران، احتجاجات او را به تفصیل و اجمال ذکر کرده اند.(۵)
محدث قمی آورده: «روزی [ابوالحسن میثمی] در اثبات کمال که از شروط امامت است به ابوالهذیل علّاف گفت: آیا می دانی که ابلیس پیوسته مردم را از انجام هر خیری باز می دارد و به ارتکاب هر شرّی وامی دارد؟ ابوالهذیل گفت: آری! میثمی گفت: پس ابلیس به تمام وجوه خیر و شر آگاه است. ابوالهذیل گفت: آری! میثمی گفت: آیا خلیفه ای را که تو بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می شناسی و به او اقتدا می کنی، بر تمام وجوه خیر و شر محیط است؟ ابوالهذیل گفت: نه! میثمی گفت: پس به اقرار خودت، شیطان را از امام خویش داناتر می دانی! ابوالهذیل شرمنده و محکوم گردید(۶) .
خلاصه اینکه، بنای باشکوه مناظرات مذهبی در دوره ی دوم، که اساس آن را امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیه السلام بنا نهادند، به دست توانای پیروان و اصحاب و دوستان ایشان به اوج ارتقاء خود رسید و به دنیا نشان داد که تشیع، مکتبی است مبارز و شیعه ی امامیه، ملتی است مناظر و زنده و بیدار و در راه حمایت از دین و عقیده ی خویش، قلم و زبان و جان خود را به خدمت درآورده و برای مبارزه با هرگونه بدعتی، تمام امکانات خویش را به کار خواهد گرفت.
این دوره تا روزگار شیخ مفید(متوفی ۴۱۳هـ.ق) ادامه داشت.
دوره ی سوم از مناظرات مذهبی شیعه
آغاز این دوره را می توان از زمان شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان(متوفی ۴۱۳هـ.ق) دانست، که در این دوره، تعلیمات اسلامی و تحصیلات، از مسجد بیرون آمد و تدریجاً در دانشگاه های بزرگی زمینه سازی شد، چنان که در بغداد و نیشابور، نظامیّه هایی تأسیس گردید و دانشمندان در رشته های مختلف علوم، در این دانشگاه ها به بحث و تحقیق پرداختند و به موازات آنها، دانشمندان بنامی در رشته های علوم اسلامی و متکلمان بزرگ در حوزه های دینی بپاخاسته و به دفاع از معتقدات شیعه و رفع شکوک وارده پرداختند.
مشخصات این دوره
قبل از شیخ مفید، بزرگان مذهب تا می توانستند از نصوص و منقولات، پا فراتر نمی نهادند و علمای شیعه در اصول و فروع، به کلام خدا و سنت نبوی بیشتر استناد می جستند تا به مبانی عقلی و فلسفی، لکن در این دوره، عقل همپای نصوص دینی به میدان مناظره گام نهاد و ارزش و موقعیت خاصّی پیدا کرد، اما نه به آن اندازه که معتزله ی افراطی به آن ارج می نهادند؛ به عبارت دیگر، شیعه نیروی ثالثی بود بین معتزله ی افراطی و اشاعره ی تفریطی.
جهت این امر هم، پُرواضح بود چون متکلمان شیعه احساس مسئولیت بیشتر و بزرگتری می کردند، زیرا داعیان مذهبی به طور آشکار و نهان فعالیت می کردند؛ از یک سو علویان زیدی مذهب طبرستان، و از سوی دیگر اسماعیلیان اَلَموت به رهبری حسن صبّاح، از طرفی فرقه های معتزله، و از طرف دیگر اشاعره ی تازه نفس که به پیشوایی ابوالحسن اشعری(متوفی ۳۲۴هـ.ق) قدرتی کسب کرده بودند و مردم را به قبول آراء و نظریات خود دعوت می کردند، بویژه شیخ اشعری نامبرده که در کلام، نیرومند بود و بر حدیث و سنت اطلاع وسیعی داشت و پیروزی او در میدان مبارزه با معتزله و تألیف و انتشار کتاب هایی از ناحیه ی هر فرقه ای و علل و عوامل دیگر موجب گردید تا علمای شیعه حالت دفاعی خاصی به خود گیرند و در این عصری که مورّخین، آن را «عصر اختلافات بزرگ و مناقشات و شکوک» نامیده اند، به حمایت مذهب جعفری برخیزند و ملت قرآن را از افکار مسموم و انحرافی داعیان فرقه های مختلف حفظ نمایند.
اساس مناظرات و احتجاجات ائمه ی شیعه و اصحابشان در دوره ی دوم، بیان عقیده ی خویش، و قصد اولیه آنان معرفی و شناخت مکتب تشیّع و اعلان و اثبات ولایت بوده است. اما در این دوره چون مجادلات و مناظرات در پیرامون مسائل اعتقادی به اوج خود رسیده بود و هر فرقه ای در مقام ردّ مذاهب دیگران بود و بدین منظور کتاب های فراوانی نگاشته شد و عده ای علیه شیعه و تشیّع برخاستند، لذا شیعه کاملاً مسلح به سلاح علم و منطق شده و با حالت دفاعی خاص در برابر مخالفین ایستادگی کرد، که مقدّم بر آنها شیخ مفید بوده است که زبان و قلمش در خدمت دین و پاسخ گفتن به اشکالات وارده بود و عهده دار کرسی مباحثه و مناظره، پیرامون ادیان و مذاهب و بیان مذهب حق و ابطال آراء باطله بود. شیخ مفید با دقت نظر و بصیرت کامل و احاطه ی وسیعی که داشت به تشریح نظریه ی شیعه می پرداخت و با دلائل قاطع و براهین عقلی آن را اثبات می کرد، سپس به ردّ و نقض آراء فاسده و نظریات سایر فرق می پرداخت. او عالمی چیره دست و سخنوری با قدرت بود و در حاضرجوابی و مناظره و غلبه بر خصم، بسیار قوی بود تا آنجا که کسی را یارای مقابله با او نبود(۷) .
ابن ندیم که از معاصرین شیخ مفید است، گوید:«او در این زمان بر متکلّمان شیعه ریاست دارد و در صنعت کلام به مذهب اهلش بر همه مقدّم، من او را دیده ام و بسیار دانشمند یافتم».(۸)
مناظرات او با قاضی عبدالجبّار معتزلی(متوفی ۴۱۵هـ.ق) و قاضی ابوبکر باقلانی، پیشوای اشاعره ی بغداد(متوفی ۴۰۳هـ.ق) و علی بن عیسی رمانی و دیگران معروف است، و همین مناظرات موجب شهرت و عظمت او گردید(۹) .
از خطیب بغدادی که هم عصر شیخ مفید بوده است، نقل شده که گفته است: «او اگر می خواست می توانست ثابت کند که ستون چوبی از طلاست.»(۱۰) .
پی نوشت:
۱.رجوع شود به: مقاله دکتر محمود فاضل، تحت عنوان«مذکور» در المقالات و الرسالات، ج۴۹.
۲.به مقدمه استاد مطهری بر جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم رجوع شود.
۳.بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد، ۱۳۷۷هـ.ق.
۴.ابن ندیم، الفهرست، تهران، ۱۳۹۰هـ.ق، ۲۲۳.
۵.اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبخت، تهران، ۱۳۴۵هـ.ش، صفحات ۸۰-۸۱.
۶.الکنی و الالقاب، نجف، ۱۳۸۹هـ.ق، ج۱، صفحات ۱۷۷-۱۷۸.
۷.دکتر صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۳۸هـ.ش، ۲۶۳/۱-۲۶۸ و ۲۳۴ به بعد.
۸.فهرست ابن ندیم، ۲۲۶.
۹.الفصول المختاره من العیون و المحاسن، انتخاب سیدمرتضی، نجف، ۱۳۶۵هـ.ق، مناظرات و مجالس و گزیده ی سخنان شیخ مفید در این کتاب آمده است.
۱۰.علی دوانی، شیخ مفید(ره) ، در مقالات فارسی، ج۶۳، مربوط به کنگره ی جهانی هزاره ی شیخ مفید، ص ۱۳.
منبع : کوچنانی، قاسم علی(۱۳۸۸)، مدافع حریم تشیّع(مروری بر زندگی و آثار شیخ مفید)، تهران: همشهری، چاپ اول