- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
(متوفاى ۱۲۸۹ ق.)
طلوع زندگى
در سال ۱۲۱۲ ق. در شهر سبزوار و در خانه حاج میرزا مهدى – یکى از انسانهاى وارسته و مؤمن سبزوار- کودکى پا به عرصه وجود گذاشت و هادى نام گرفت.
او هشت سال داشت که به جمع محصلان علوم مقدماتى پیوست و در اوان نوجوانى ادبیات عرب (صرف و نحو) را فرا گرفت و دیرى نگذشت که به جلسات درسهاى بالاتر راه یافت. وى هر چند در ده سالگى پدرش را از دست داد توانست به کمک یکى از اقوام خویش راههاى سخت آینده را هموار سازد. پسر عمهاش حاج ملا حسین سبزوارى که خود اهل فضیلت و دانش بود[۱] در ادامه تحصیل وى را یارى کرد. و با کمک او راهى حوزه علمیه مشهد شد و ده سال در کنار بارگاه امام رضا(ع) به تحصیل پرداخت.
به دنبال حکمت
اصفهان در داشتن حوزههاى علمیه پر رونق، تاریخ درخشان دارد و گذشته این شهر با خاطرات بزرگان بسیارى نقش بسته است.
حضور ملا هادى در حوزه اصفهان از روزى آغاز شد که وى در سفر حج از راه اصفهان گذر مىکرد و چون هنوز موسم حج نبود مدتى در این شهر اقامت گزید. در حوزه پررونق اصفهان آن زمان استادانى چون حاج شیخ محمد تقى مؤلف کتاب هدایهالمسترشدین و حاج محمدابراهیم کلباسى نگارنده کتاب اشارات الاصول و آیه اللَّه ملا اسماعیل کوشکى در آن، محفل درس و بحث علمى داشتند.
ملا هادى که هنوز تا موسم حج فرصت داشت لحظاتش را مغتنم شمرده، در درس بزرگان شرکت جست او چند وقتى به درس آیه اللَّه کوشکى رفت و احساس کرد این درس برایش چون گمشده گرانقیمتى بوده که اکنون بدان دست یافته است. بیان شیوا و عمق معلومات استاد وى را هر روز شیفته تر مىنمود. از همین رو تصمیم گرفت سفر حج خود را به سفر در سلوک دانش و معارف تبدیل کند و در اصفهان ماندگار شود. سفر ملا هادى به هشت سال اقامت در اصفهان انجامید و در این مدت خود را به زیور دانش و معارف آراست و به برکت بزرگان آن سامان در علم حکمت افقهاى جدیدى فرإ؛ راهش گشوده گردید.
ملا هادى در سال ۱۲۴۲ به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدریس شد.
خاطرهاى در حوزه کرمان
در یکى از سالها که ملا هادى به زیارت خانه خدا رفته بود پس از آنکه سفر حج خود را به پایان برد عزم بازگشت به ایران نمود و از راه دریا وارد بندر عباس گردید. چون راهها نا امن بود از رفتن به سبزوار منصرف گردید و چندى در شهر کرمان اقامت گزید. در آنجا مدتها در مدرسه معصومیه کرمان با خادم مدرسه همکارى مىکرد خود را به هیچ کس معرفى نکرده بود. طلاب گمان مىکردند او از خدمتگزاران مدرسه است. از همین رو روز و شب در کنار او به سر مىبردند بدون اینکه بدانند وى چه انسان بزرگ و دانشمند گرانقدرى است! امّا این گمنامى چندان طول نکشید و رفته رفته درخشش آن گوهر گرانسنگ محصلان تیز بین را متوجه خود ساخت و دیرى نپایید که استاد شناخته شد و طلاب که تا چندى او را خادم مىپنداشتند وى را استاد بلند مرتبه و متبحر در علوم مختلف یافتند. پس از آن اطراف حکیم فرزانه را مشتاقان دانش و حکمت فرا گرفتند و حکیم سبزوارى در مدرسه دینى کرمان جلسات درس و بحث علمى تشکیل داد و مدتى در آنجا ماندگار شد.
اساتید
۱. حاج ملا حسین سبزوارى : حکیم سبزوارى پس از بر شمردن عظمت این استاد مىگوید :
«. . . مرا از سبزوار به مشهد مقدس حرکت داد و آن جناب انزوا و تقلیل غذا و عفاف و اجتناب از محرمات و مکروهات و مواظبت بر فرایض و نوافل را مراقب بود و داعى را هم در اینها چون در یک حجره بودیم سهم و مشارکت داشت و کینونت ما بدین سیاق طولى نکشید و سنواتى ریاضات و تسلیمیتى داشتم و آن مرحوم استاد ما بود در علوم عربیّه و فقهیّه و اصولیه ولى با آنکه خود کلام حکمت دیده بود و شوق و استعداد هم در ما مىدید نمىگفت مگر منطق و قلیلى از ریاضى پس عشره کامله را با آن مرحوم در جوار معصوم به سر بردم . . .»[۲]
۲. حاج محمدابراهیم کرباسى(۱۱۸۰ – ۱۲۶۲ ق.):او از محضر سید مهدى بحرالعلوم و شیخ جعفرکاشفالغطاء و سید على طباطبایى استفاده برده و پس از بازگشت به وطن عمر خویش را با کمال زهد و احتیاط و قناعت سپرى نمود.
تألیفات مشهور این عالم با ورع عبارت است از: اشارات الاصول، الایقاظات، شوارع الهدایه الى شرح الکفایه (در شرح کفایه محقق سبزوارى)، منهاج الهدایهالى احکامالشریعه و . . ..[۳]
۳. آقا شیخ محمد تقى، معروف به صاحب هدایه المسترشدین(متوفاى ۱۲۴۸ ق.) :تبحّر او در علم اصول فقه به حدى بوده که وى را به رئیس الاصولیین خطاب مى کردند. او در محضر استادان بزرگى همچون علامه سید مهدى بحرالعلوم و سید على صاحب ریاض و سید محسن کاظمینى رشد کرده است. تألیفات مشهور او عبارت است از تقریرات سیدبحرالعلوم – حجهالمظنه – شرح الاسماء الحسنى و هدایهالمسترشدین.[۴]
۴. ملا على مازندرانى نورى اصفهانى (متوفاى ۱۲۴۶ ق.) : وى از محضر علماى مازندران و قزوین استفاده کرده و کلام و حکمت را نزد آقا محمد بید آبادى آموخته بود. تفسیر سوره توحید، حاشیه اسفار ملاصدرا و حاشیه مشاعر ملاصدرا از جمله تألیفات مشهور این عالم بزرگوار مىباشد.
۵. ملا اسماعیل کوشکى :او همیشه پس از فراغت از تدریس با تنى چند از شاگردان خود در حوزه درس ملا على نورى حاضر مىشد. حاشیه اسفار ملاصدرا، حاشیه شوارق ملا عبدالرزاق لاهیجى، حاشیه مشاعر ملاصدرا و شرح عرشیه ملاصدرا از جمله تالیفات این عالم فرزانه است.[۵]
شاگردان
حکیم سبزوارى علاوه بر حوزه علمیه کرمان نزدیک چهل سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس پرداخته و حاصل این تلاش پرورش شاگردان بسیارى بوده است. در اینجا تنها به اسامى تنى چند از آنان اشاره مىشود :
۱. آخوند ملا محمد فرزند ارشد حکیم.
۲.آخوند ملامحمدکاظم خراسانى مؤلف«کفایهالاصول»
۳.ملا محمد کاظم سبزوارى
۴. آقا شیخ على فاضل تبتى
۵. شاهزاده جناب
۶.آیه اللَّه حاج میرزا حسین مجتهد سبزوارى
۷. ملا على سمنانى
۸. آقا سید احمد رضوى پیشاورى هندى
۹. ملا عبدالکریم قوچانى
۱۰. شیخ ابراهیم طهرانى معروف به شیخ معلم
۱۱. ملا محمد صادق حکیم
۱۲. شیخ محمد حسین معروف به جرجیس
۱۳. آقا حسن ابن ملا زینالعابدین
۱۴. میرزا اسماعیل ملقب به افتخارالحکماء طالقانى
۱۵. میرزا علینقى ملقب به صدرالعلماء سبزوراى
۱۶.سید عبدالغفور جهرمى
۱۷. میرزا حسین امام جمعه کرمانى
۱۸. آیه اللَّه حاج میرزا ابوطالب زنجانى
۱۹. حاج شیخ ملا اسماعیل عارف بجنوردى
۲۰. حاج میرزا حسن حکیم داماد حاج ملا هادى
۲۱. وثوقالحکماء سبزوارى
۲۲. حاج ملا اسماعیل ابن حاج على اصغر سبزوارى
۲۳. میرزا اسداللَّه سبزوارى
۲۴. شیخ عبدالاعلى سبزوارى
۲۵. شیخ على اصغر سبزوارى
۲۶. فاضل صدخرومى سبزوارى
۲۷. میرزا ابراهیم شریعتمدار سبزوارى
۲۸. فاضل مغیثهاى سبزوارى
۲۹. سید عبدالرحیم سبزوارى
۳۰. ملا محمد رضا سبزوارى متخلص به روغنى
۳۱. ملا محمد صادق صبّاغ کاشانى
۳۲. شیخ محمود ابن ملا اسماعیل کاشانى
۳۳. میرزا آقا حکیم دارابى
۳۴. آقا میرزا محمد یزدى معروف به فاضل یزدى
۳۵. ملا غلامحسین شیخ الاسلام
۳۶. میرزا عباس حکیم.[۶]
تألیفات حکیم
عظمت تألیفات حکیم سبزوارى بر اهل دانش و حکمت پوشیده نیست و مادر اینجا با بررسى آثار ارزشمند وى گوشهاى از افق فکرى و وسعت علمى ایشان را معرفى مىکنیم.
۱. منظومه و شرح منظومه سبزوارى : این اثر نفیس و کم نظیر حاصل تلاش بیش از بیست سال از عمر با برکت حکیم در سنین جوانى است.[۷]
مؤلف خود در آخر کتاب تاریخ شروع را سال ۱۲۴۰ ق و زمان ختم آن را سال ۱۲۶۱ ق یاد کرده است.
حاج ملا هادى پس از فراغت از تألیف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدریس آن پرداخته و پس از پایان دوره اول آن فرزند بزرگ حکیم، آخوند ملا محمد تدریس مجدد آن را براى شیفتگان حکمت به عهده گرفته است.[۸] در
اهمیت این کتاب شریف همین بس که از زمان تألیف تا کنون همواره در حوزه هاى علمیه و حتى در عصر حکیم در مرکز علوم عقلى تهران جزو کتابهاى درسى بوده است.[۹]
شرح منظومه که اکنون چون ستارهاى پر فروغ در محافل علمى و فکرى مىدرخشد حاوى دو علم منطق و حکمت مىباشد. حکیم در بخش حکمت که نام آن را «غُررُالفرائد» گذاشته است با طبع روان خویش بیش از هزار بیت شعر پیرامون حکمت سروده و در آن به بررسى مسائل مهم فلسفه پرداخته است و چون این بخش داراى مفاهیم بسیار دقیق فلسفى بوده پس از فراغت از نظم آن خود به شرحش پرداخته است.
بخش دیگر کتاب مربوط به مباحث منطق است.[۱۰] نام این بخش «لئالىالمنتظمه» و بحق مخزن لؤلؤ و مرجان است. وى در اینجا با سرودن اشعارى بالغ بر سیصد بیت دقیقترین مباحث منطق را به نظم در آورده و با زبان فصیح عرب معضلات این علم را بیان کرده است و چون این اشعار نیز بسیار پیچیده و دقیق است خود پس از فراغت از نظم به شرح ابیات پرداخته که اکنون آن شرح در ذیل منظومه وى به چاپ رسیده و به نام «شرح اللئالى المنتظمه» موسوم است.
مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزوارى کانون با صفاى حوزهها را گرم نگه داشته و علاوه بر اینکه نشان مىدهد حاج ملاهادى عالمى منطقى و فیلسوفى بزرگ بوده شاعرى زبردست و توانا بوده است.
۲. دیوان حاج ملا هادى : این کتاب که اشعارش بالغ بر هزار بیت است غزلیات و رباعیات و . . . بسیار زیباى عرفانى را در بر گرفته است و نشان مى دهد که این عالم بزرگوار در فنّ شعر و ادب نیز توانایى کامل داشته است. در قسمتى از اشعارش که نکات عرفانى در بر داشته، مى خوانیم :
شورش عشق تو در هیچ سرى نیست که نیست
منظر روى تو زیب نظرى نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان
سگ کویت همه شب تا سحرى نیست که نیست
نه همین از غم او سینه ما صد چاک است
داغ او لاله صفت بر جگرى نیست که نیست
موسى نیست که دعوى اناالحق شنود
ور نه این زمزمه اندر شجرى نیست که نیست
گوش «اسرار» شنو نیست و گر نه اسرار
برش از عالم معنى خبرى نیست که نیست[۱۱]
۳. اسرارالحکمه فىالمفتتح والمغتتم :حکیم بزرگوار این اثر نفیس را در دو بخش تنظیم کرده است. در بخش اول آن که مربوط به حکمت نظرى است حکمت را پس از مقدمه در اثبات واجبالوجود و مباحث توحید آغاز و به دنبال آن مباحث معاد و نبوت و امامت را به طور استدلالى دنبال کرده است و با آوردن ادلهاى در اثبات امامت حضرت مهدى(عج) این بخش را به پایان برده است. در بخش دوم کتاب که در حکمت عملى است پس از مقدمه، فلسفه تفاوت بلوغ زن و مرد را مطرح ساخته و بر آن چهار دلیل اقامه کرده و به دنبال آن بحث طهارت و اسرار نجاست را بیان فرموده و با طرح مباحث نماز و زکات و روزه این بخش را نیز به پایان برده است.
حکیم در این کتاب از سایر ابواب فقه سخنى به میان نیاورده و در آخر کتاب اشاره کرده که چون ما در کتاب نبراس سایر ابواب را به نظم در آوردهایم از طرح آن در اینجا خوددارى نمودیم. این کتاب نشان مىدهد که حکیم علاوه بر فلسفه در علوم مختلف از جمله فقه تبحر داشته است.
۴. شرح فارسى بر برخى از ابیات مشکل مثنوى مولانا
۵. مفتاحالفلاح و مصباحالنجاح : شرح دعاى شریف صباح منسوب به مولىالموحدین امیر المؤمنین است.
۶. شرح الاسماء :شرح دعاى جوشن کبیر است
۷.النبراس فى اسرار الاساس :یک دوره فقه به طور خلاصه در قالب نظم ریخته شده و با اسرار و حکمت بیان شده است.
۸. راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع
۹. حاشیه برالشواهدالربوبیه فىالمناهجالسلوکیه اثر نفیس مرحوم صدرالحکماءالمتألهین ملاصدرالدین شیرازى
۱۰. حاشیه بر اسفار اربعه ملاصدرالدین شیرازى
۱۱. حواشى بر کتاب مفاتیحالغیب ملاصدرالدین شیرازى
۱۲. حاشیه بر مبدأ و معاد صدرالدین شیرازى :البته نسبت به سه حاشیه قبل مختصر تر مىباشد.
۱۳. حاشیه بر شرح سیوطى لابن مالک (در علم نحو)
۱۴. حاشیه بر کتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهیجى (در حکمت)
۱۵. هدایهالطالبین فى معرفه الانبیاء و الائمه المعصومین
شخصیت حکیم در فراسوى مرزها
در حال حاضر شعاع فکرى و عظمت علمى حکیم سرزمینهاى بسیار دور را نیز در نوردیده است. آراء و عقاید او در حکمت در میان دانشمندان جهان مطرح بوده و از طرف آنان مورد توجه قرار گرفته است. امروزه کمتر دانشگاهى پیدا مىشود که در آنجا علوم عقلى و فلسفه شرق مورد توجه قرار نگیرد و نامى از ملا هادى سبزوارى در آنجا نباشد. براى نمونه در آثار اقبال لاهورى، اندیشمند مسلمان پاکستان، مىخوانیم : «پس از ملاصدرا، فلسفه ایرانى با ترک آیین نو افلاطونى، به فلسفه اصیل افلاطون روى آورد نماینده بزرگ این گرایش جدید ملا هادى سبزوارى است. او بزرگترین متفکر عصر اخیر ایران است. بنابراین بررسى فلسفه او براى شناخت نحوه تفکر اخیر ایران لازم است. فلسفه سبزوارى مانند فلسفههاى اسلاف او سخت با دین آمیخته است. سبزوارى با اسناد فعلیت به حق، جهان بینى ایستاى افلاطون را دگرگون کرد و به پیروى از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع همه حرکات شمرد. از دیدگاه او همه موجودات عالم به کمال عشق مىورزند و به سوى غایت نهایى خود سیر مىکنند. جمادى به سوى نباتى، نباتى به سوى حیوانى و حیوانى به سوى انسانى. و بدان که انسان در زهدان مادر از همه این مراحل مىگذرد.»[۱۲]
همچنین پرفسور توشى هیکو ایزوتسو، دانشمند ژاپنى و استاد فلسفه دانشگاه مک گیل کانادا و استاد ممتاز دانشگاه توکیو، پیرامون شخصیت فلسفى و عرفانى حاج ملا هادى مىگوید : «حاج ملا هادى سبزوارى متفکرى است که اثر معروف «منظومه و شرح آن» از اوست و به اتفاق همگان بزرگترین فیلسوف ایرانى در قرن نوزدهم بود. در عین حال وى در میان استادان و بزرگان عارف آن عصر مقام اول را داشت.
سبزوارى به عنوان یک عارف از طریق کاملترین نوع تجزیه شخصى قادر بود که به ژرفاى اقیانوس هستى و به دیدار اسرار وجود با چشم روحانى خویش راه یابد. وى به عنوان یک فیلسوف مجهز با قدرت تحلیلى دقیق، قادر به تحلیل و تجزیه ما بعدالطبیعى اساسى به مفاهیم خوب تعریف شده و سپس وضع این مفاهیم به صورت نظام مدرسى بود.»[۱۳]
زاهدِ فقیر نواز
حکیم با همه بزرگوار شخصیت علمى خویش روح بلندى داشت و زندگى را تنها از دریچه حکمت و فلسفه نمىگریست؛ به گونهاى که گاهى همصحبتى با فقرا و همنشینى با طبقات دیگر جامعه را مغتنم مىشمرد. زاهدانه مىزیست و به اشراف و حتى شخص شاه نیز بى توجه بود. نقل مىکنند که روزى ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه وى آمد و او با غذاى ساده خود از شاه پذیرایى کرد و در مقابل اصرار شاه هیچ چیز از وى قبول ننمود.
وى باغ انگورى داشت که با دسترنج خود از آن محصول برمىداشت و همه ساله به هنگام فصل برداشت ابتدا سهمى را بین نیازمندان تقسیم مىکرد و سپس دوستان خویش را به همراه طلاب علوم دینى به آنجا دعوت مىنمود تا حاصل دسترنج خود را با دیگران مصرف کند. حکیم خود در دوران زندگى کار مىکرد[۱۴] و بسیار اشتیاق داشت که از دسترنج خود استفاده کند. وى از بیتالمال هیچ ارتزاق نمىکرد.[۱۵] او در تمام مدت عمر در یک خانه بسیار ساده زیست. دارایى حکیم منحصر به یک جفت گاو و یک باغچه بود. او هر آن چه را که مورد نیاز بود، با دسترنج خود به دست مىآورد و نان سالیانه خود را با زراعتى که خود آن را به عهده داشت مهیا مىکرد گفته اند : حاج ملا هادى یک روز از قنات عمید آباد و یک شبانه روز از قنات قصبه را مالک بود و خودش با استفاده از این دو آب به کشت گندم و پنبه و سایر مایحتاج زندگى اقدام مىکرد و سالانه سى خروار غله و ده بار پنبه از زمین خویش برداشت مىکرد و از باغى که در بیرون شهر واقع بود سالانه چهل تومان سود به دست مىآورد، قسمتى از مجموع این درآمدها را براى امرار معاش خویش و باقیمانده را بین فقرا و نیازمندان تقسیم مىنمود.[۱۶]
وفات حکیم
حکیم سبزوارى پس از هفتاد و چند سال طلوع بر عالم اندیشه در عصر روز بیست و هشتم ذىالحجه سال ۱۲۸۹ ق. دار فانى را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزههاى علمى را در ماتم فرو برد. پیکر پاک و مطهر آن عالم فرزانه با شرکت اقشار مختلف مردم سبزوار و در حالى که دوستان و شاگردان آن بزرگوار از شدت حزن و اندوه اشک مى ریختند تشییع شد[۱۷] و در بیرون دروازه سبزوار به نام دروازه نیشابور (معروف به فلکه زند) دفن گردید.
مرحوم میرزا یوسف فرزند میرزا حسن مستوفى الممالک وزیراعظم ایران در سال ۱۳۰۰ ق آرامگاهى در آنجا احداث نمود. این آرامگاه که در مساحت حدود ۱۱۰ و عرض ۵۰ قدم ساخته شد در اطراف صحن آن حجره هاى متعددى براى سکونت زوار ساخته بودند که اکنون هم با همان بقعه و صحن با کیفیت سابق موجود است.
پی نوشت ها:
[۱] شرح زندگانى حاج ملا هادى سبزوارى، ولى اللَّه اسرارى، ص .۱
[۲] بنیاد حکمت سبزوارى، ص ۲۱.
[۳] ریحانه الادب، محمد على مدرس تبریزى، ج . ۲
[۴] همان.
[۵] همان.
[۶] شرح زندگانى حاج ملا هادى، ص ۵۳ – ۷۰؛ مجموعه رسائل فارسى حاج ملا هادى سبزوارى، جلالالدین آشتیانى، ص ۶۵ – ۷۸؛ تاریخ حکما و عرفاء متاخرین صدرالمتالهین، منوچهر صدوقى سها، ص ۱۲۱ – ۱۲۸.
[۷] مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹.
[۸] شرح زندگانى حاج ملا هادى، اسرار، ص ۴۱.
[۹] مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹.
[۱۰] مرحوم حاجى ابتدا حکمت را نوشته بعد منطق را به آن اضافه کرده است.
[۱۱] دیوان اشعار حاج ملا هادى سبزوارى
[۱۲] بنیاد حکمت سبزوارى، پرفسور ایزتسو، ترجمه جلالالدین مجتبوى، ص ۴۷.
[۱۳] همان
[۱۴] مطلعالشمس، ج ۳، ص ۹۸۴.
[۱۵] همان
[۱۶] همان
[۱۷] این محله اکنون مرکز شهر واقع شده است.
منبع :سید حسین قریشى؛حکیم فرزانه