- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
بحرین، از پایگاه هاى دیرینِ تشیع است و مردم آن سامان در طول قرنها و گذر زمان در پیروى از مذهب شیعه کوشا و پیشینه مندند. این سرزمین زادگاه و مسکن بسیارى از عالمان شیعه بوده و بسیارى از فقیهان و محدّثان را در خود پرورده که ملا عبداللَّه بحرانى یکى از این نام آوران است. او فرزند نورالدین بحرانى بود و در عصر زرین فرهنگ ایران، راهى این کشور شد و در دارالسلطنه اصفهان به کسب علم و دانش پرداخت و در آن سامان از استادان به نام و فرهیخته حوزه بهره جست. او بیشترین سود علمى را از محفل پربار دانش علامه محمد باقر مجلسى (متوفى ۱۱۱۰ ق) کسب کرد و به عنوان شاگرد علامه شناخته شد.[۱]
بحرانى را از محدثان و متکلمان امامیه دانسته اند. خوانسارى او را «شیخ محدث ماهر، متتبع جلیل، متبحر نبیل» مى نامد،[۲] گواه این مدعا آنست که بحرانى با بهره جستن نیک از فضاى فرهنگى و اجتماعى مساعد عصر صفوى، نخست در تدوین بحارالانوار، یار و همکار علامه مجلسى شد و آنگاه خود به
تدوین دائره المعارف بزرگى به نام عوالم العلوم پرداخت. آنچه در این نوشتار از نظر مى گذرد تلاش ناچیزى در معرفى شخصیت بزرگ حدیثى شیعه «ملا عبداللَّه بحرانى» است. معالاسف متون تراجم و شرح حالنویسى دو – سه قرن اخیر از ترسیم حیات وى غافل مانده اند.
روزگار کارهاى بزرگ
روزگار حاکمیت صفویان، برگ زرین تاریخ ایران اسلامى است و در بسیارى از مقاطع آن، کارهاى سترگ و جاودانه از روحانیت شیعه به یادگار مانده است که دهه هاى پایانى آن را مى توان روزگار کارهاى بزرگ دانست، مقطعى که ملاعبداللَّه بحرانى در پرتو استادش علامه مجلسى درخشید و اثر زیباى خویش را تقدیم داشت.
درخشش روحانیت شیعه هم چون ملاعبداللَّه بحرانى در دو دوره سلطنت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین، به یادماندنى و ستودنى است، زیرا این مقطع از تاریخ صفوى را مى توان فصل کارهاى سترگ و گام هاى جاودانه دانست.
شاه سلیمان (حاکم سالهاى ۱۱۰۵ – ۱۰۷۸ق.) را در علاقه و خدمت به تشیع راسخ دانسته اند؛ همان گونه که او براى ترویج امور شریعت و رسیدگى به امور شیعیان جدیت داشته است. تألیف، تدوین و ترجمه کتاب در عصر شاه سلیمان، روندى مثبت و شایسته داشت[۳] و شاه در تشویق مؤلفان و مترجمان اهتمام مىورزید. حاکم صفوى، گاه خود توصیه به تألیف یا ترجمه آثار مى کرد.[۴] او به ظاهر خود را دیندار نشان مىداد و مى کوشید تا کشور را بر اساس سنت هاى دینى و مذهبى اداره کند. او هر چند تعصب مذهبى نداشت، اما هماره سعى مى کرد تا رابطه نزدیکى با مذهبیون داشته باشد.[۵]
شاه، دانشمندان و عالمان شیعى را به دیده احترام مى نگریست و جایگاه واقعى آنان را پاس مى داشت و زمینه حضور و فعالیت علمى و اجتماعى ایشان را فراهم آورده بود. چنین نگرشى از سوى پادشاه صفوى، به گونه اى بود که سانسون در این باره مى نویسد:
علماى دین در ایران، بالاترین مقام ها را دارند و در دربار در صف اول مى نشینند. و بر صاحب منصبان دربار رجحان و برترى دارد.[۶]
پس از مرگ سلیمان، شاه سلطان حسین که خود را «دین پرور» معرفى مى کرد، بر مسند نشست. میرزا عبداللَّه افندى همکار بحرانى و شاگرد مجلسى درباره شاه سلطان حسین مى نویسد:
دائماً اوقات شریفه خود را به ترویج مآثر شریعت مقدسه مصطفوى مصروف و به تأسیس اساس دین مبین اجداد طاهرین خود نیز معطوف فرموده و مى فرمایند و به این جهت، همواره در همگى احوال به مطالعه صحف و مؤلفات فقها و ملاحظه کتب و رسائل فضلا – بعوناللَّه سبحانه – اشتغال داشته و به صحبت علم و علما و به غایت مایل و راغب بلکه پیوسته در هر مجلسى از مجالس خلد مآنس نیز، خود به خوض فرمودن در رسائل دین مبین و مفاوضه مطالب شرع سید المرسلین مشغول بوده و مى باشند.[۷]
علاقه و ارادت شاه به عالمان شیعه، امرى شایع بود؛[۸] در این میان، پیوند او با مجلسى، خاص و ویژه مى نمود؛ بدان حد که آن چه ملا محمد باقر مجلسى که استاد او بود، مى گفت، عمل مى نمود. که فقدان علامه در سستى و انحراف او بسیار تأثیر داشت.[۹]
شاه سلطان حسین به تألیف، تدوین و ترجمه متون، به خصوص متون دینى، علاقه داشت و اصحاب قلم را عزیز مى داشت. تکریمى که او روا مى داشت، سبب شد که آثار بسیارى به نگارش درآید. بر اساس گزارش خاتون آبادى، در شب بیست و هفتم ماه رمضان سال ۱۱۱۵ میرمحمد باقرخاتون آبادى براى افطار مهمان شاه بود و به درخواست وى، مشغول رساله اى درباره دعا شد. هم چنین شاه از او خواست تا تفسیر مجمع البیان را به فارسى ترجمه کند.[۱۰]
شاه بر فارسى نویسى و ترجمه متون عربى نیز پاى مى فشرد.[۱۱]
در محفل مجلسى
بحرانى بهره علمى خود را وام دار استاد خود علامه محمد باقر مجلسى (۱۱۱۰ – ۱۰۳۷. ق) بود، حوزه درسى علامه مجلسى، بسیار گسترده و عظیم بود، به گونه اى که تعداد شاگردان او را از هزار نفر بیشتر دانسته اند.[۱۲] بحرانى از استاد خود مجلسى اجازه روایت گرفت.[۱۳] او در مقدمه جلد اول کتاب عوالم اذعان مى دارد که «بیست سال نزد محمد باقر مجلسى شاگردى کرده و از او اجازه روایتى دارد که مجلسى او را فرزند عزیز خود خوانده است.»[۱۴] بحرانى در تدوین کتاب بزرگ و گرانسنگ «بحارالانوار» یار و کمک کار علامه بود، این دایره المعارف که به جهان اسلام ارایه شد از آغاز تاریخ تشیع تا عصر وى، بى نظیر و استثنایى بود؛[۱۵] کتابى شامل همه مقالات و گفته هاى شرع و دین، با فراوانى موضوع و مدخل که همه شئون اندیشه و عمل و عقاید و احکام اسلام و تشیع را در بر دارد. مجلسى با بهره گیرى از ۳۶۵ کتاب که با در نظر گرفتن چاپ جدید یکصد و ده جلدى آن، در ۲۳۲۷ باب و بالغ بر حدود چهل هزار صفحه، به تهیه و تنظیم بحارالانوار پرداخت. مدت زمان تدوین این اثر را از سال ۱۰۷۰ تا ۱۱۰۵ و با همکارى گروهى از شاگردانش چون مولا عبداللَّه بحرانى،مولا عبداللَّه افندى، مولا ذوالفقارى، سید نعمتاللَّه جزایرى، میر محمد صالح خاتون آبادى و آمنه خاتون (خواهر مجلسى) دانسته اند.[۱۶] مهمترین انگیزه مجلسى در تألیف این اثر، حفظ و صیانت اخبار و روایات شیعى در مجموعه اى منظم با قالب هاى طبقه بندى شده نو و مرتب است تا مخاطب به آسانى از گنجینه روایات بهره مند گردد؛ از این رو وى درصدد تمییز درستى و نادرستى آن نبوده است.[۱۷]
میرزا محمد باقر خوانسارى در وصف این مقطع از زندگانى بحرانى مى نویسد :
او از شاگردان صاحب بحار مى باشد و داراى اجازه روایت از استادش مجلسى و از جمله کسانى است که در تألیف کتاب بحارالانوار به استادش کمک کرد، مانند سید محدث سید نعمت اللَّه جزائرى و دیگر علما.[۱۸]
عرضه «عوالم»
مشهورترین تالیف علامه ملاعبداللَّه بحرانى، کتاب «عوالم العلوم و المعارف» موسوم به «جامع العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال» است، این اثر گرانسنگ هم چون بحارالانوار، از شاه کارهاى آثار شیعه بوده، حجمى بیشتر از بحار الانوار دارد.[۱۹]
کتاب عوالم شامل موضوعاتى در توحید و نبوت، احوال مرگ، برزخ، احوال عالم، خلق، سماوات و ارض، سایر اصول عقاید، شرح احوال پیامبران، پیامبر گرامى اسلام و ائمه اطهار(ع) با استدلالات فراوان درباره صحت اعتقادات امامیه و روایات فراوان فقهى است.[۲۰]
بحرانى براى مقدمه کتاب عوالم، خطبه اى مفصل و خاص ساخته، بدین گونه که در اول و آخر هر فقره (پاراگراف) از فقرات خطبه یکى از حروف الفباء است به ترتیب از الف تا یاء چنانکه آغاز و پایان فقره نخست «الف» است و آغاز و پایان فقره دوم «ب» و همین گونه تا آخرین فقره که حرف اول و آخرش «یاء» است. این خطبه پنج صفحه از نسخه اصلى را فرا گرفته است.[۲۱]
بسیارى از مجلدات عوالم در کتابخانه هاى ایران و عراق موجود است، به گفته آقا بزرگ تهرانى، این کتاب صد جلد است،[۲۲] جامع ترین نسخه آن در کتابخانه مرحوم حاج سید على محمد وزیرى در یزد است.[۲۳] در کتابخانه مجلس شورا، علاوه بر نسخ متفرقه از برخى از مجلدات این کتاب هم چون مقتل امام حسین(ع) در سال ۱۳۱۸ ق.[۲۴] به چاپ رسید در دهه اخیر نیز برخى از جلدهاى آن زیر نظر آقاى سید محمد باقر ابطحى و تحقیق عدهاى از فضلاى حوزه علمیه قم و به همت مدرسه امام مهدى به چاپ رسید، جلدهاى «العقل و الجهل»، «النصوص على الائمه الاثنى عشر»، «فاطمه الزهراء(س)»،«امام حسن»، «امام حسین»، «امام سجاد»، «امام باقر»، «امام صادق»، «امام موسى بن جعفر»، «امام رضا» و «امام جواد»(ع) از آثار انتشار یافته این دائره المعارف است و جلدهاى دیگر این مجموعه که درباره زندگانى معصومان(ع) است نیز، در دست تحقیق و نشر مى باشد.
گذرى بر محورها
عوالم داراى صد کتاب است و برخى از کتابها خود داراى چند مجلد است و با حساب آوردن آنها تعداد مجلدات از ۱۰۰ متجاوز است، عناوین این موسوعه بزرگ با تکیه بر جلدهاى آن به شرح ذیل است:
۱. مقدمه
۲. کتاب العقل و ما جاء فى فضله و علامته و ضده على الجهل و ذمه
۳. کتاب العلم
۴. کتاب المعرفه و اثبات الصانع
۵. کتاب التوحید
۶. کتاب العدل
۷. کتاب النبوه و فیه جوامع احوال الانبیاء
۸. کتاب قصص الانبیاء (در ۴ جلد)
۹. احوال الانبیاء (در ۱۰ جلد)
۱۰. غصب الخلافه و الفتن التى وقعت بعد وفات النبى (در ۱۰ جلد)
۱۱. احوال حضرت فاطمه(س)
۱۲.امامت و احوال ائمه اثنا عشر (در ۴ جلد)
۱۳.احوال الثلاثه و مطاعنهم (در ۳ جلد)
۱۴.احوال اربعه: طلحه، زبیر، عمرو عاص و معاویه (در ۳ جلد)
۱۵.احوال امام على(س) از ولادت تا شهادت (در ۸ جلد)
۱۶ – ۲۶.احوال امام حسن بن على تا امام قائم(ع)
۲۷.احوال عالم مطلق
۲۸.احوال عالم علوى، لوح، قلم، سماوات و..
۲۹. نجوم و متعلقات آن
۳۰.ملائکه
۳۱. عالم سفلى، بحار، انهار و بلدان
۳۲.جمادات و طبایع
۳۳.نباتات
۳۴. کتاب حیوان
۳۵.احوال الجن و الشیاطین
۳۶.احوال انسان، روح، نفس و سایر قوى و تعبیر رؤیا
۳۷. طب
۳۸.احوال دنیاو عیوب آن
۳۹. مرگ و عالم برزخ
۴۰.علامت قیامت
۴۱. آخرت و معاد
۴۲. ایمان و کفر
۴۳.مکارم و مساوى اخلاق
۴۴.اوامر و نواهى
۴۵.کبائر و معاصى
۴۶. آداب و سنن
۴۷.احتجاجات (در ۲ جلد)
۴۸.مواعظ و خطب
۴۹. حکم و مواعظ
۵۰. کتاب العشره
۵۱ – ۹۸. در فروع و ابواب فقه (از طهارت تا دیات)
۹۹. ذکر بعض اقوال رجال
۱۰۰. اجازات.[۲۵]
نقدها و نظرها
کتاب عوالم العلوم در منظر صاحبان اندیشه به نیکى و بزرگى یاد شده است، اندیشمندان بر همانندى ساختار عوالم با بحارالانوار اشاره کرده اند و حتى برخى «عوالم» را «بحار»ى مى دانند به گونه دیگر و بهتر از آن.[۲۶]
صاحب روضات مى نویسد:
عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى صاحب کتاب العوالم در مجلدات قطور که در آن اخبار وارده از خاندان عصمت و طهارت را در چندین مجلد بزرگ گردآورى نموده که همانند بحارالانوار است.[۲۷]
محدث نورى در فیض قدسى معتقد است که عوالم همان بحار است به صورتى دیگر.[۲۸] بى شک طرح و تدوین کتاب عوالم متاثر و الهام گرفته از دوران حضور بحرانى در تدوین بحارالانوار است و شاید بتوان گفت که این اثر که با ابتکار بحرانى گردآورى شد، یک آرزوى بزرگ علامه مجلسى را محقق ساخت چون مجلسى پس از تدوین بحارالانوار بر آن شد تا با نگارش (مستدرک البحار) تمام احادیث و روایات اهلبیت عصمت و طهارت(ع) را یک جا گردآورد و هرآنچه را در بحارالانوار نیامده بود، با استفاده از دیگر کتابهایى که بدان ها دست نیافته بود و پس از تألیف بحار آنها را فراهم آورد،[۲۹] به
آن اضافه نماید که با وفاتش این آرزو محقق نشد ، لیکن یکى از برترین شاگردان وى، علامه شیخ عبداللَّه بحرانى درپى انجام آن شد و عوالم العلوم را با یک پیکربندى نو و بدیع عرضه داشت، او آنچه را استاد در کتاب بحارالانوار نیاورده بود با نظمى جدید همراه با ابداع در تنظیم و ابتکار در عناوین یکجا گردآورد.[۳۰] بحرانى این کتاب را پس از درگذشت مجلسى (تاریخى که در ذیل بیشتر نسخ اصل دیده مى شود) نوشت البته با اینکه شیوه تالیف آن شباهتهایى با کتاب بحارالانوار مجلسى دارد، خود او نه هیچ سخنى دال بر اینکه از شیوه استاد پیروى کرده، دارد و نه هیچ از بحارالانوار نام مى آورد.[۳۱] باید اذعان داشت که از نظر تبویب، عوالم را مى توان بهتر دانست گرچه «بیان»هاى علامه مجلسى که در اغلب صفحات بحار را مزین ساخته و به شرح روایات و احادیث پرداخته، بر احدى پوشیده نیست که عوالم فاقد آنست. هم چنین نقطه مهم و شاخص عوالم، دربردارندگى روایات و احادیث فروع و ابواب فقهى از طهارت تا دیات در ۴۸ جلد است که این اثر را از بحار ممتاز مى سازد.
امید است به منظور تحقیق و انتشار مجموعه دائرهالمعارفى کتاب العوالم، بنیاد عوالم بنیان نهاده شود و این اثر پرافتخار به صورت هماهنگ و یک جا به جامعه فرهنگى ارایه شود و افتخارات علمى و حدیثى شیعه بیشتر عیان گردد.
پی نوشت:
[۱] الذریعه، آقا بزرگ تهرانى، ج ۱۵، ص ۳۵۶. سید محمد مشکاه مدعى است که بحرانى، شاگرد مجلسى اول نیز بوده است! فهرست کتابخانه دانشگاه تهران، ج ۳، س ۱۱۴۰.
[۲] روضات الجنات، خوانسارى، ج ۴، ص ۲۵۵.
[۳] وقایع السنین و الاعوام، سید عبدالحسین خاتون آبادى، ص ۵۴۰.
[۴] ریاض العلماء، میرزا عبداللَّه افندى، ج ۴، ص ۲۱۱؛ الکواکب المنتثره، ص ۵۰۵؛ الذریعه، ج ۴، ش ۶۷۵.
[۵] سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهاندارى، ص ۱۲۷.
[۶] سفرنامه سانسون، ص ۳۸.
[۷] صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، رسول جعفریان، ج ۱، ص ۴۲۸.
[۸] فواید الصفویه، ابوالحسن قزوینى، ص ۷۸.
[۹] همان.
[۱۰] همان، ص ۵۵۲.
[۱۱] ر.ک: صفویان نماد اقتدار ایران، پورامینى، ج ۲، ص ۱۶۰ و ۱۵۹.
[۱۲] زندگىنامه مجلسى، سید مصلح الدین مهدوى، ج۱، ص۱۳۱.
[۱۳] دائره المعارف تشیع، ج ۳، ص ۱۰۴.
[۱۴] فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى، عبدالحسین حائرى، تهران: ۱۳۴۸، ج ۱۰، جزء ۳، ص ۱۵۶۷.
[۱۵] زندگى نامه علامه مجلسى، ج ۲، ص ۲۴۷.
[۱۶] همان، ص ۲۵۶؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۵۴؛ دایره المعارف تشیع، ج۳، ص۹۲.
[۱۷] امام خمینى(ره) با «کتاب خانه کوچک» نامیدن این اثر، چنین معتقد است که: «در حقیقت بحار خزانه همه اخبارى است که به پیشوایان اسلام نسبت
داده شده، چه درست باشد یا نادرست. در آن کتابهایى هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمىداند و او نخواسته کتاب علمى بنویسد تا کسى اشکال کند که چرا این کتابها را فراهم کردى، پس نتوان هر خبرى که در بحار است به رخ دینداران کشید که آن خلاف عقل یا حس است، چنانکه نتوان بىجهت اخبار آن را رد کرد که موافق سلیقه ما نیست، بلکه در هر روایتى باید بررسى شود.» کشف الاسرار، ص ۳۱۹.
[۱۸] روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۵۵.
[۱۹] الذریعه، ج ۱۵، ص ۳۵۶.
[۲۰] دائره المعارف تشیع، ج ۳، ص ۱۰۴.
[۲۱] فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى، ج ۱۰، جزء ۳، ص ۱۵۷۰.
[۲۲] الذریعه، ج ۱۵، ص ۳۵۶.
[۲۳] دائره المعارف تشیع، ج ۳، ص ۱۰۴.
ر.ک: فهرست نسخه هاى کتابخانه وزیرى یزد، ج ۱، ص ۲۷۲ – ۲۷۹ ؛ ج ۳، ص ۱۰۴۵ – ۱۰۹۱ ؛ ج ۵، ص ۱۵۱۸. مجلدات عوالم، یک دوره نزدیک به یک دوره کامل از نسخه اصلى به خط مؤلف موجود است.
فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى، ج ۱۰، جزء ۳، ص ۱۵۷۰.
[۲۴] الذریعه، ج ۱۵، ص ۳۵۶.
[۲۵] فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى، ج ۱۰، جزء ۳، ص ۱۵۶۷ – ۱۵۶۹.
[۲۶] فهرست کتابخانه دانشگاه تهران، سید محمد مشکاه، ج۳، ص ۱۱۳۹ و ۱۱۴۰.
[۲۷] روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۵۵.
[۲۸] الفیض القدسى، ص ۱۷.
[۲۹] بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج ۴۶، ص ۱.
[۳۰] آیینه پژوهش، شماره ۳۷.
[۳۱] فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى، ج ۱۰، جزء ۳، ص۱۵۶۷
منبع: محمدباقر پورامینى