- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
چرا وهابیت به پیروان اهل بیت علیه السلام رافضی می گویند؟
پاسخ شبهه
«رافضه» از ماده «رفض» به معنای ترک کردن و رها کردن است، «رفضتُ الشیء أی ترکته» یعنی فلان شیء را رفض کردم یعنی آن را ترک کردم و به کسانی که با امیران و حاکمان خود مخالفت می کردند، روافض گفته می شد.[۱]
در اصطلاح بین نویسندگان تاریخ و عقاید اختلاف است، برخی می گویند: رفض یعنی رها کردن دین «اِنّما سَمُّوا الروافضَ لِکونهم رفضُوا الدینَ»؛[۲] علت نام گذاری روافض این است که آنها دین را رها کردند.
بعضی هم گفته اند که واژه رفض و رافضی از سال ۱۲۲ در زمان زید بن علی به کار برده شد. بغدادی می نویسد: «فرقه زیدیّه را رافضی می گویند».[۳] به مرور زمان این لقب در باره شیعه امامیه نیز به کار برده شد چنانکه ابوالحسن اشعری می نویسد: «و اَنّما سمَّوا الامامیَْ رافضَْ لَرِفَضهم امامَْ ابیبکر و عُمر».[۴]
برخی هم معتقدند که واژه رافضی به کسانی که به اهل بیت(علیه السلام) محبت و عشق میورزیده اند نیز اطلاق میشده است چنان که امام شافعی گفته است:
«اِن کان رفَضاً حبُّ آلِ محمد فلیشهَد الثقلانَ اِنّی رافضی»؛[۵] یعنی اگر علاقه و محبت آل بیت محمد(ص) رفض است پس آدمیان و پریان گواه باشند که من رافضی هستم.
به هر صورت این واژه در ابتدا، به معارضین حکومت وقت اطلاق می شد، چنانکه معاویه این لفظ را بر مروان و عدهای دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به کار برده و در نامه خود به عمروعاص نوشته است: «وقد سقط الینا مروان بن الحکم فی رافضه اهل البصره»؛[۶] مروان با گروهی از رافضه (کسانی که با علی(علیه السلام) مخالفت می کردند) نزد ما آمد. و این که بعدها به شیعیان رافضه گفته شد به این دلیل بود که شیعیان را به خروج از دین و ترک آن متهم می کردند. و آنان را مخالف و ترک کننده خلفا می دانستند، این اصطلاح در مورد شیعیان به دو صورت به کار رفته است:
الف: گاهی این واژه به همه فرقه های شیعه اطلاق شده، چنان که اسفرایینی، امامیه را یکی از فرقه های رافضه دانسته و دو فرقه دیگر را کیسانیه و زیدیه بر شمرده است.[۷]
ب: و گاهی این واژه به فرقه خاصی از شیعه (امامیه) اطلاق شده چنان که ابوالحسن اشعری گفته است: «دومین گروه از شیعه، رافضیان یا امامیه اند».[۸]
به هر حال با مطالعه در تاریخ متوجه می شویم که بعضی از متعصبین از این اصطلاح به عنوان حربه برای تضعیف و به انزوا کشیدن شیعه استفاده کرده اند، چرا که از این طریق آنها را به رها کردن و ترک دین و خروج از اسلام متهم می کنند و وقتی شیعیان با چنین برخوردی از طرف آنها مواجه می شدند نزد ائمه(علیهم السلام) میرفتند و از این وضع شکایت می کردند و ائمه(علیهم السلام) با درایت این مشکل را به نحو مطلوبی حل میکردند. در روایتی آمده که یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) به ایشان عرض کرد: مردم به ما لقبی می دهند که کمر ما را شکسته و قلب های ما را پژمرده کرده است و حاکمان به بهانه این لقب خون ما را مباح می دانند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آیا منظورت لقب «رافضه» است، عرض کرد: آری، امام(علیه السلام) او را دلداری داد و به او فرمود: اندوهگین مباش که گروه خاصی از اصحاب موسی (که فرعون را رها کردند) به این نام، نامیده شدند… آری شما بدی را رها کردید …».[۹]
از این روایت نکات ذیل به دست می آید:
در آن زمان شیعیان را رافضیان می نامیدند.
رافضی نامیدن آنان بیشتر توسط حکّام اموی انجام می گرفت و هدف آنان این بود که شیعیان را مورد شکنجه و آزار قرار دهند.
وجه رافضی دانستن شیعیان این بود است که آنان نسبت به امام علی علیه السلام اظهار محبّت می کردند و فضایل او را بر می شمردند، و او را برتر از دیگران می دانستند. و این در حالی بود که حکّام اموی اظهار محبّت نسبت به علی علیه السلام و برشمردن فضایل او را جرم می انگاشتند.
پی نوشت:
[۱] . محمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، أحمد بن فارس بن زکریا ( ابن فارس ، مکتبه الإعلام الإسلامی ذیل کلمه رفض.
[۲] . أبو الحسن علی بن إسماعیل بن إسحاق بن سالم بن إسماعیل بن عبد الله بن موسى بن أبی برده بن أبی موسى الأشعری (المتوفى: ۳۲۴هـ)، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، المکتبه العصریه، الأولى، ۱۴۲۶هـ – ۲۰۰۵م ، ص ۸۹٫
[۳] . عبد القاهر بن طاهر بن محمد بن عبد الله البغدادی التمیمی الأسفرایینی، أبو منصور (المتوفى: ۴۲۹هـ)الفرق بین الفرق،
دار الآفاق الجدیده – بیروت، الثانیه، ۱۹۷۷ ، ص ۲۱٫
[۴] . مقالات الاسلامیین، اشعری ابوالحسن، ص ۸۹٫
[۵] . دیوان شافعی (دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۴۰۲ هـ ) ص ۵۵٫ و ابن عساکر: تاریخ دمشق (تحقیق علی شیری، دارالفکر) ج ۹، ص ۲۰ .
[۶] . نصر بن مزاحم: وقعه صفین (مؤسسه العربیه الحدیثه) ص ۲۴ و شبیه این عبارت در: انساب الاشراف: بلاذری (دارالفکر، بیروت) ج ۳،
[۷] . اسفرایینی: التبصیر فی الدین، تحقیق از کمال یوسف الحوت (عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۰۳ هـ ) ص ۲۷
[۸] . ابوالحسن اشعری: مقالات الاسلامیین (مکتبه العصریه) ج ۱، ص ۸۸ .
[۹] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۵) ج ۸، ص ۲۸ .
منبع: ضیائی